دقیقا وقتی که دیگه سیگار نمی کشی می فهمی چقدر بوی لباسات توی یک محیط برای دیگران آزاردهنده بوده.
و بله-دوماهه که پاکی دارم.

سایرن ها موجوداتی به شکل زن بودن که توی دریا کمین میکردن و با صدای سحرامیزشون ملاوانا هارو به سمت صخره ها میکشوندن و غرق میکردن.
اینا صدای شبیه سازی شده ی سایرنه
@Bozwiz

ازش پرسیده بودم:«چیشد که فکر کردی من گزینه ی مناسبی هستم؟» چون همیشه تاکید داشت که من گزینه ی مناسبی هستم.
گفت:یه شب تصور کردم خیلی پیرم و کنترل مدفوعمو از دست دادم و توی خیالم تو منو بردی حموم و داری با مهربونی و بدون اینکه بهم حس خجالت دست بده کارامو انجام می دی.
از حرفش خوشم نیمد، توی دلم گفتم نگاه کن! نه تنها دوستم نداره بلکه از الان میخواد مطمئن باشه می شورمش.
بیست سالم بود و تصورم از پیری متفاوت بود اما واقعیت همینه که آدما کنار هم پیر میشن و نیازه که اگر پیر شدن و این احتمال بود که کنترل مدفوعشون رو از دست دادن مطمئن باشن طرف مقابل ولشون نمی کنه یا تحقیرشون نمی کنه.
چیزی رو در من دیده بود که ۷ سال بعد تازه در خودم پیداش کردم.

تا حالا شده با ترکیبی از خشم و غم به خودت بگی: کاش حس ششمم قوی نبود؟

با احترام به تمام ترنس های عزیز و دوست داشتنی.
ولی چرا اینایی که تطبیق جنسیت می دن و خصوصا بانو‌ می شن، هفت هشت تا عمل دیگه با چهرشون می کنن؟

قرار شد به هم بگیم اگه از آرزو های دور و درازمون دست بکشیم، اگه اینکه لیسانس و فوق لیسانس داریم رو فراموش کنیم و
نخواهیم پولدار و مهندس و خلبان بشیم و در قالب یک آدم عادی که برای سن و سال الانمون هم شدنی تره سراغ چه شغلی می ریم؟
اون گفت بابای مدرسه می شه.
من گفتم یه دکه ی بین راهی توی جاده اجاره میکنم و با حداقل امکانات آب هویج می گیرم.

از اون روز هروقت نا آروم میشم خودمو توی اون آبمیوه گیری کوچیک تصور می کنم که داره خرچ خرچ هویج می اندازه توی آبمیوه گیری.

شما اگه از آرزوهای دور و درازتون دست بکشید سراغ چه شغلی می رید؟

یه جایی نوشته بود: وقتی مرد ضعیفی با زنی که از خودش بهتره(چه از لحاظ ظاهری،تحصیلی،کاری،شخصیتی) وارد رابطه می شه- اون زن رو به عنوان پارتنر نمی بینه، رقیب می بینه و برای اینکه به خودش ثابت کنه:«منم عن خاصی هستم» می ره با یکی پایین تر از خودش به اون زنی که بهتره خیانت می کنه.
لذا مشکل از خانم بیانسه و بقیه بانوان نیست- حتی مشکل از شمایی که کایلی جنر نیستی هم نیست، اگه بهت خیانت شده مطمئن باش برای این نبوده که روزی سه بار لباسای قری برای آقایی نمی پوشی- ایشون بای دیفالت شمارو بهتر از خودش می بینه.
و در نهایت: اگه مردتو دزدیدن، دستشون درد نکنه، شرشو برات کم کردن.مردای واقعی مثل کفشای کهنه دم مسجد نیستن که دزدیده بشن.
@Bozwiz

سال ۹۶ داشتم روی یه انیمیشن کار می کردم،گاهی برای اینکه ذهنم از فضای انیمیشن فاصله بگیره موزیکای چرت و پرت گوش می دادم.خواهر زادم اونموقع ۹ سالش بود-علاقه ی خاصی داشت که بیاد توی اتاق من ببینه دارم چیکار می کنم، نه حرف می زد نه مزاحمم می شد که بهونه داشته باشم بگم برو بیرون بچه ی خوبی بود، حتی گاهی اتاقمو برام مرتب می کرد یا برام چایی میاورد، طفلی هر سرویسی بهم می داد که فقط تو اتاق بمونه.
منم دیگه اوکی شده بودم خلوتمو باهاش تقسیم کنم، حتی خیلی وقتا احساس می کردم اگه نباشه نمی تونم کار کنم.
یه بار بین این موزیک گوش دادن ها «پلنگ» زد بازی پلی شد و خواننده اش برگشت یه کاره گفت:«همه جوره من فَنِ کونتم، پلنگی پس نرو خونه شب» این بچه هم لب به سخن گوشود و پرسید:«خاله همه جوره من فنِ کونتم یعنی چی؟»
خجالت کشیدم که همچین کسشری جلوی بچه گوش دادم.خیلی هم زرنگ و باهوش بود، اگه ذره ای تعلل و فکر می کردم می فهمید که دارم بهش دوروغ می گم-اگه خاله ی بی ادبی می بودم بهتر از خاله ی خالی بند بود که دیگه نتونه ازم سوال کنه و به جوابم اعتماد کنه.
پس وقت زیادی نداشتم.
گفتم:این شعر از زبان یک خیاطه!
داره می گه مهم نیست چقدر کونت بزرگه، من برات لباس می دوزم، سایز کونتو در میارم بالاخره، داره می گه من فن این کارم.
باور کرد ولی خودم می دونستم اینجوری هم خاله ی بی ادبی بودم، هم یکم دوروغگو!
#خاطرات_و_خطرات

بعضی وقتا واسه خودم نشستم یه جا، یاد اکسام می افتم یهو دلم می خواد یه شرکت بزنم که توش سفارش سیلی زدن بگیریم،آدرس و جای طرف رو می گیریم بعد یه گولاخ رو می فرستیم که بره براتون سیلی بزنه، که خودمم اون وسط روزی ده پونزده تا سفارش ثبت کنم.

تجربه ثابت کرده صفحه ای که توی گوگل بوک مارک می شه خونده نمی شه، پیجی که توی اینستا سیو می شه دیگه بهش سر نمی زنی- نه برای خرید، نه برای دوباره تماشا کردن.
بنظر می رسه باید از همه چیز همون لحظه نهایت استفاده رو برد دیگه «بعدا» به معنای واقعی کلمه وجود نداره.