???

???

و من در هر جای خالی، کتاب‌ها گنجاندم، کتاب‌ها گنجاندم و کتاب‌ها گنجاندم.

حرف بزنیم؟

حرف بزنیم؟

ــ باید نمی‌گفتم و می‌رفتم.
+ نه -می‌خنده- کسی که اهل کتابه.. اگه می‌رفتی هم بر می‌گشتی.

تولد کیان. کی سوسیس سرخ کرده؟ محدثه پاشو. شبیه مرده‌هایی. له و لورده‌ام. کمرم شکسته. پوچی مطلق. پوچی مطلق.

متأسفم، متأسفم که انقدر دیر بهش رسیدم.
یادت که نرفته؟ من همیشه دیر می‌رسیدم، همیشه منتظرت می‌ذاشتم، همیشه منتظرم می‌موندی. و درنهایت، زمانی که می‌رسیدم از چشم‌هات می‌خوندم که می‌خوای بدونی چرا دیر رسیدم. حالا خیلی‌وقته که روبه‌روت نایستادم و به چشم‌هات نگاه نکردم، اما اگه هنوز هم می‌خوای بدونی که چرا دوباره دیر رسیدم، می‌خواستم بهت بگم که من.. نمی‌دونم. من همیشه دیر می‌رسیدم. دیر می‌رسم. این‌بار خیلی دیرتر.

به خداوندی خدا، اگر امسال هم دینای عزیزم رو نبینم دیگه تا همیشه با اهواز قهر می‌مونم.