𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago
تهران، سال ۱۳۵۸ (یک سال بعد از انقلاب)@HISTOGRAPHY
**چرا در هلند باران زیاد می بارد؟
در هلند مستاجر تعیین میکند که چه زمانی از خانه برود نه صاحبخانه.
یعنی میتوانی برای ده یا بیست سال یا بیشتر انجا زندگی کنی،میزان افزایش اجاره بهای خانه را هم هر سال دولت تعیین میکند نه صاحبخانه و اغلب کمتر از ۵ درصد است.
بعضی خانههای مجلل در هلند الان سیصد یورو اجاره میپردازند چون از سی سال پیش قرارداد بسته شده.
اگر همان خانه رو بخواهی الان اجاره کنید باید هزارو پانصد یورو پرداخت کنید.
صاحبخانه برای فروش اول به مستاجر پیشنهاد میدهد، مستاجر نتوانست به او برای تخلیه وقت میدهند.
تنها در صورتی صاحبخانه میتواند مستاجر را از خانه بیرون کند که چند ماه اجاره عقب بیفتد.
✍️در هلند باران زیاد می بارد چون انصاف وجود دارد.**@HISTOGRAPHY
مردی در کنار چاه زنی زیبا دید، از او پرسید : زیرکی زنان به چیست؟
زن داد و فریاد کرد و مردم را فراخواند ،
مرد که بسیار وحشت کرده بود پرسید:
چرا چنین میکنی؟ من که قصد اذیت کردن شما را نداشتم ،دیدم خانم محترم و زیبارویی هستی ، خواستم از شما سوالی بپرسم .
در این هنگام تا قبل از اینکه مردم برسند زن سطل آبی از چاه بیرون کشید و آن را بر سر خود ریخت ،مرد باتعجب پرسید : چرا چنین کردی؟ زن خطاب به مردم که برای کمک آمده بودند گفت: ای مردم من در چاه افتاده بودم و این مرد جان مرا نجات داد ، مردم از آن مرد تشکر کرده و متفرق شدند.
در این هنگام زن خطاب به مرد گفت :
این است زیرکی زنان
اگر اذیتشان کنی تو را به کام مرگ میکشند و اگر احترامشان کنی خوشبختت میکنند .
شیطان كه نظاره گر ماجرا بود، نعره ها كشيده و راه بيابان پيش گرفت...
👙لباس زیر خاص رو باید از جای خاص خرید
🅾 انواع کاستوم،خدمتکاری و پرستاری و...
🧚♀ بادی نگین دار و ساده
🏊♀ بیکینی و مایو
🩲 شورت و سوتین 👙
با قیمت باور نکردنی فقط در فروشگاه جزره آدا
👇👇
https://t.me/+UBTN47aKGTJmZDA0
https://t.me/+UBTN47aKGTJmZDA0
🖤 جشنواره پر تخفیف آدا شروع شد 🖤
حکایت کنند مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب "گرسنه" سر بر بالین گذاشت.
همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،
شاید "خداوند" چیزی "نصیبش" گرداند.
مرد "تور ماهیگیری" را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به "دریا" می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.
قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک "ماهی خیلی بزرگ" به تورش افتاد.
او خیلی "خوشحال" شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.
او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ "غافلگیر" می شوند؟!
همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گذار می کرد، "پادشاهی" نیز در همان حوالی "مشغول گردش" بود.
"پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟"
او به پادشاه گفت که "خداوند" این ماهی را به "تورم انداخته" است...
پادشاه آن ماهی را "به زور" از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او "سرافکنده" به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.
پادشاه با "غرور" تمام به کاخ بازگشت و جلو "ملکه" خود میبالید که چنین صیدی نموده است.
همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، "خاری به انگشتش" فرو رفت، درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...
پزشکان کاخ جمع شدند و "قطع انگشت" پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و "چند روز" به همین منوال سپری گشت.
پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز "ازدیاد درد" موافقت کرد.
وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی "احساس آرامش" کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...
پادشاه مبتلا به "بیماری روانی" شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی "ظلمی" نموده است که این چنین گرفتار شده است.
پادشاه بلافاصله به "یاد مرد ماهیگیر" افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.
بعد از جستجو در شهر "ماهیگیر فقیر" را پیدا کردند و او با "لباس کهنه و قیافه ی شکسته" بر پادشاه وارد شد.
پادشاه به او گفت:
-آیا مرا میشناسی...!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا "حلال کنی."
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم؛ "چه گفتی؟!"
گفت؛
به آسمان نگاه کردم و گفتم:
حقایق جالب
-آبراهام لینکلن در سال 1846 به سنا راه یافت.
-جان. اف. کندی در سال 1946 به سنا راه یافت.
-آبراهام لینکن در سال 1860 به ریاست جمهوری انتخاب شد.
-جان. اف. کندی در سال 1960 به ریاست جمهوری انتخاب شد.
هر دو توجه خاص به حقوق بشر داشتن.
همسر هر دو در زمان زندگی تو كاخ سفید فرزندشونو از دست دادن.
هر دو رئیس جمهور در روز جمعه ترور شدن.
تیر به سر هر دو رئیس جمهور اصابت کرد.
-اسم منشی لینکلن کندی بود.
-اسم منشی کندی لینکلن بود.
-هردو توسط جنوبی ها ترور شدن.
-جانشين هر دو، يه جنوبی به نام جانسون بودن.
هر دو تروریست قبل از محاکمه ترور شدن.
ديكتاتور ها میخواهند:
شما كتاب نخوانيد..!
و هميشه در ترافيك بمانيد...
مواد و الكل بزنيد و سر موضوعات
كوچك به جان هـم بيافتيد..!
زمان و آگاهی را آرام آرام از دست
بدهـيد؛ و چيزی بزرگ در درون شما
به نام ِ" اُميد " را نابود كنند!
لطفاً كارهايی كه " ديكتاتورها "
دوست دارند انجام ندهـيد..!
@HISTOGRAPHY
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago