کانال خبری نقدحال

Description
صفحه رسمی روزنامه نقدحال در تلگرام

پیج اینستاگرام:

https://www.instagram.com/naghdehal_newspaper
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 5 days ago

1 month ago

** #شعر_شب بر سرِ آنم که گر ز دست برآید
دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید

خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر درِ اربابِ بی‌مروّتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید

تَرکِ گدایی مکن که گنج بیابی
از نظرِ رهرُوی که در گذر آید

صالح و طالِح مَتاعِ خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبلِ عاشق تو عمر خواه که آخِر
باغ شود سبز و شاخِ گُل به بر‌آید

غفلتِ حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید**#حافظ

@naghdehall

1 month ago

*🔺یارانه آذر ماه واریز شد*

🔹یارانه کمک معیشتی مرحله ١٦٦ مربوط به آذر ١٤٠٣ به حساب ١٦،٨٥٨،٤٤٠ سرپرست خانوار دهک های چهارم تا نهم در سراسر کشور واریز و از ساعت ۲۴ روز جمعه ۳۰ آذرماه قابل برداشت است. ‎

@naghdehall

1 month ago

نگاهی‌به‌مجموعه‌داستان‌
»جن‌خورده«اثر»مجتبی‌مقدم«
گذرازخرافه‌باخِرد‌جمعی

#ناهيد_شمس در شماره ۱۷۶۸ روزنامه #نقدحال

اين مجموعه داستان، شامل دوازده داستان کوتاه است و بيشتر داستان‌ها با آيين‌ها و فولکلور جنوب پيوند دارند. در بعضي‌ داستان‌ها واقعيت و‌ خيال و افسانه و فولکلور ‌به‌هم‌پيچيدگي غريبي پيدا کرده‌اند‌ که‌ مخاطب‌ را در دنيايي محو و گيج و‌ گم فرو مي‌برد. در‌ (کالبد)، داستان با دست‌کشيدن شخصيت اصلي، روي اشکال کنده‌کاري‌شده‌ي ديوار غاري شروع مي‌شود، مردي جوان که در‌حال حک‌کردن نقش معشوق کشته‌شده بر اشکال کهن ديواره‌ي غار است. کنتراستي عجيب از عشق و مرگ و جنون. مردي که تعريفش از عشق تصاحب است. »فرنگي‌ها گفته بودند بشر با کندن نقش بر ديواره‌ها در پي اسير‌کردن صاحب نقش‌ها بوده‌اند از راه طلسم و جادو .«
‌گويا راوي قصد دارد با حک‌کردن نقش معشوق بر ديواره‌ها او را اسير و پايبند خود کند. موجودي پلشت که در کمال خودخواهي به‌راحتي نقش‌هاي هزار‌ساله را نابود مي‌کند. چنين موجودي است که مي‌تواند به‌راحتي زن مورد‌علاقه‌اش را هم به جرم اين‌که ديگري را دوست دارد به قتل برساند. »اينکه دختر عاشق ديگري باشد خونش را ريخته بود، پس اين دختر بود که اول خون کرده بود.« ‌و اما مردمان ايل، به‌گونه‌اي آييني با اين قاتل به‌ظاهر عاشق برخورد مي‌کنند که خواندني است. آييني که البته باز‌هم ردي از تحقير زنان در آن ديده مي‌شود. قاتل را به‌شکل معشوق مرده‌اش، سرخاب سفيداب مي‌مالند و سپس بيضه‌هايش را مي‌ترکانند. و اما وقتي مردمان ايل، درگير مراسم آييني و اجنه و ارواح براي مجازات قاتل هستند، فرنگي‌ها در‌حال استخراج نفت ولايت‌شان هستند.‌ »شب توي قاش مخروبه‌اي اتراق کردند. قبلش الخاص قاش را حسابي کاوييد بلکه خانه‌ي جن‌ها نباشد.« داستان »کالبد‌« تماما مربوط به دوران گذشته است.‌ اما در »جن‌خورده« ما با داستاني در امروز مواجهيم. جواني که به‌علت مشکلات مالي ناچار شده با همسر پا‌به‌ماهش در خانه‌اي قديمي و تا‌حدي مخروبه ساکن شود و همين سکونت نامتجانس، سبب مي‌شود که او و همسرش دچار اختلال شوند. گويا زمانه‌ي مدرن، اسباب مدرن مي‌طلبد‌ ‌و جا‌ماندن از اسباب مدرن مي‌تواند سبب تشتت دروني شود، تا آنجا‌ که راوي از جن‌زدگي گذشته و به جن‌خوردگي رسيده است.‌ »و هلهله‌کنان ببرندت پيش جن چند‌هزار‌ساله تا خندان به تو تکه‌اي‌ از گوشت خودش را بخوراند و‌ گوشتش در سکوت تبديل شود به کلاغي که توي شکمت مي‌چرخد و‌ مي‌چرخد و‌ تو جن‌خورده بي‌اختيار مي‌چرخي و مي‌چرخي تا هوشت برود و‌...« ‌گويا در اين داستان، امروز به ديروز و به فولکلور و خرافه و ناخودآگاه جمعي گره مي‌خورد تا جن‌خورده بيرون بزند. ‌جن‌خورده در‌واقع به ما مي‌گويد، ما نمي‌توانيم به‌راحتي از ناخودآگاه جمعي و آرکي تايپها فرار کنيم، حتي اگر به‌نظر برسد که ما خرافه‌ها را رد‌ کرده‌ايم، اما چون در ناخودآگاه جمعي هنوز با آنها درگيريم، به‌راحتي نمي‌توانيم آنها را از ذهن خود بيرون کنيم و در بزنگاه‌ها از زير به سطح مي‌آيند و ما را دچار آشوب مي‌کنند.
تنها زماني مي‌توان از دام خرافه و آيين‌هاي خرافي گذر کرد که ناخودآگاه جمعي به باورهاي درست و والا برسد. شايد دليل جمله‌ي ويليام فاکنر هم همين است، آنجا که مي‌گويد: نويسنده آن جن‌زده‌اي‌ست که شياطين، نوشتن را به جانش انداخته‌اند، نه مي‌تواند ننويسد و‌ نه نوشتن برايش شادي‌آفرين است. در‌واقع جن‌زدگي، حاصل ناخودآگاه جمعي معيوب است، ناخودآگاهي که از اجدادمان به ما رسيده و اگر نجنبيم به جن‌خوردگي مي‌رسيم! ‌در‌ واقع هدف آدمي حذف آرکي تايپ‌ها نيست، بلکه قرار‌گرفتن در وضعيت تعادل و بهره‌جستن از آرکي تايپ‌ها و ويژگي آنهاست در شرايط مختلف زندگي. ‌در »يک‌ دقيقه بيشتر« با زني روبروييم که يک روز صبح تصميم مي‌گيرد طبق عادت پيشين عمل نکند و روزي را براي خودش بسازد. اما چالش‌ها براي اين زن چنان زياد است که در‌حالي که در خانه است هم‌چنان در ذهنش چالش‌هاي گذشته را مرور مي‌کند. تحقير‌شدن در اداره و کوچه و خيابان‌... بعضي داستان‌هاي مجموعه هم کمتر درگير فولکلور و آيين‌هاست و گاهي راوي غير از انسان است، مثل »تهران در اشيا« که از زاويه‌ي ديد يک فندک، ماجراي دزدي از موزه‌اي در تهران را روايت مي‌کند يا در »گربه و‌ کاج« که روايت از زاويه‌ي ديد يک گربه است. گربه‌اي که شاهد فقر و مشکلات محله و‌ مردم است. در هرحال »جن‌خورده« شامل داستان‌هايي با تم‌هاي متفاوت و اغلب جذاب است.

@naghdehall

1 month, 1 week ago

كافه پپو

در شماره ۱۷۶۲ روزنامه #نقدحال

كمالي: به اين مخابرات بگيد چرا پول هزينه مكالمه يه ماهه يه دفه از 20 هزار و خورده‌اي شده 60 هزار تومان آخه خجالت نمي‌كشن! گرونش بكنن ولي نه يه دفه‌40 هزار تومان بكشي روش انصافم خوب چيزيه والا! مگه مردم رو گنج نشستن.
پپو: سلام كمالي جان! صرفا جهت اطلاع بگم تو ئي مملكت هيچ قانوني وجود نَره و هر كه هر جور دلش بخواد ميتانه ئي مردم بينوا رِ تو منگنه بذاره و تا حد مرگ فشارشان بده. آري به مولا!

سعيدي: پپو من هر بار اتوبوس سوار ميشم شلوغه يه بار نشد من سوار اتوبوس بشم خلوت باشه به‌نظر من طبق قانون جذب، خودم شلوغي رو جذبش كردم.
پپو: سلام سعيدي جان! اگه خودت راه‌حل رِ پيدا كردي ديه مَ حرفي بِري گفتن نَرَم ولي كاري به قانون جذب و ئي چيزا هم نداشته باشيم اتوبوس‌ها بِري جابه‌جايي مسافرايِ دورن‌شهري به اندازه‌ي كافي نيس و هميشه شلوغن.
📱 راه ارتباطی پپو 09361620700

@naghdehall

1 month, 1 week ago

🐞 كفش‌دوزك

همه‌چيز‌وفاق‌بود!

#سحر_صفری در شماره ۱۷۶۲ روزنامه #نقدحال

رييس‌جمهور خودش هم مي‌داند که بايد بر عهدي که بسته، بماند اما متاسفانه قدرت هميشه فراموشي مي‌آورد. يعني احساس مي‌کنم به محض اينکه کسي دستش به‌جايي بند مي‌شود سريع يک عدد قرص دز بالاي فراموشي مي‌خورد و خلاص! البته کاش و هزاران کاش که به شرکت‌هاي داروسازي بسپاريد اين قرص فراموشي را به توليد انبوه برسانند که ما ملت هم بخوريم نيازها و مطالباتمان را از ياد ببريم. اصلا به همه ما بدهيد بخوريم چون پر از قول‌هاي عمل نشده‌ايم. تا رييس‌جمهور مي‌خواهد کاري بکند سريعا پاي وفاق وسط مي‌آيد. اين‌طور که معلوم است در به روي همان پاشنه‌اي مي‌چرخد که وفاقي‌ها مي‌خواهند، مگر بقيه دولت‌ها که روي کار آمدند کاري به آدم‌هاي جناح روبرو و خواسته‌هاي‌شان داشتند؟ هر چه پيش مي‌رويم بيشتر مشخص مي‌شود كه مردم انگار به جليلي و تفکراتش راي داده‌اند نه پزشکيان.
برداشتن فيلتر خواسته تمام مردم است اما گويا زور وفاقي‌ها بيشتر مي‌چربد وگرنه زدن يک دکمه off/on که کاري ندارد. والا تا آنجا که اندک سواد بنده قد مي‌دهد خود فيلتر مشکل‌ساز است. مردم که با هر روشي و با خريد فيلترشکن به هر فضايي که خواستند دسترسي پيدا کردند الان هم که نمي‌خواهيد فيلتر را برداريد قطعا مردم فيلترشکن‌هاي بهتري بدون قطعي نصب مي‌کنند. اما جالب است که همه شما دلواپسان لغزش را پاي جوانان مي‌نويسيد. مي‌دانيد آنچه امروز به‌نام خطر براي جامعه به‌ويژه قشر کودک و نوجوان وجود دارد خود فيلترينگ است که با وجود فيلترشکن به هر فضايي که دلشان مي‌خواهد سرمي‌زنند و فشار زياد شما بر فيلترينگ مدام نتيجه عکس مي‌دهد. ديديم که دلواپسان با اصل اينترنت مخالف هستند و با سطح سوادشان در بنر زدن معلوم شد طرف وفاقي‌هاي ما چه کساني هستند که به جاي وزير ارتباطات نوشته بودند »ارتباطاط« بعد معتقدند که اينترنت راه نفوذ دشمن است. مرگ بر اين دشمن که تا کمر در زندگي شخصي ما فرو رفته و شما بيشتر از ما متوجه بد بودن اينترنت شده‌ايد و ما خودمان هنوز به قدرت تشخيص نرسيده‌ايم. پاشنه امور اقتصادي، فرهنگي و بقيه امور کشور روي اينترنت مي‌چرخد آن‌وقت شما دستور قطعي کلي اينترنت را داده‌ايد. کاغذ که گران است و ارزشمند اگر مايليد تا نامه‌نگاري‌ها را از طريق الواح و سنگ‌نوشته بين ادارات انجام دهيم. خدايي نکرده شما دلواپسان از اقوام اصحاب کهف نيستيد؟ خلاصه شما هرچه و هرکه هستيد در مجموعه‌اي به‌نام وفاق کنترل امور را در دست گرفته‌ايد که به قول ما کرمانشاهي »هر ايوه خوشدانه و بس«.

@naghdehall

1 month, 1 week ago

*🔺ایروانی: ایران سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار هزینه مهاجران اففانستانی می‌کند*

🔹امیر سعید ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل با اشاره به حضور بیش از ۶ میلیون مهاجر افغانستانی در ایران، اعلام کرد: ایران سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار برای تامین نیازهای آنان هزینه می‌کند، در حالی که با حمایت کافی از سوی جامعه بین‌المللی همراه نبوده است.

@naghdehall

1 month, 2 weeks ago

🔺 جریمه راننده اسنپ در قانون جدید حجاب ؛ بار اول سه میلیون تومان، بار دوم ۲۴ میلیون تومان

🔹مقدار جریمه راننده اسنپ در قانون جدید حجاب مشخص شد.

🔹جریمه نقدی در مرتبه نخست: در صورت ارتکاب «بی حجابی»، مبلغ سه میلیون تومان جریمه از حساب بانکی فرد به صورت مستقیم برداشت می‌شود. جریمه نقدی در مرتبه دوم: اگر تخلف تکرار شود، میزان جریمه به بیست و چهار میلیون تومان افزایش می‌یابد.

🔹جزای نقدی درجه شش، ۲۰ میلیون تا ۸۰ میلیون تومان است و رقم جریمه درجه ۵، ۸۰ میلیون تومان تا ۱۶۵ میلیون تومان است.

@naghdehall

1 month, 2 weeks ago

*راهکارهایی طبیعی برای کاهش قند خون!*

🍏 مرتب ورزش کنید
🍏 کنترل شده کربوهیدرات بخورید
🍏 مصرف فیبر روزانه را افزایش دهید
🍏کم آب نمانید
🍏استرستان را کنترل کنید
🍏 به اندازه بخوابید
🍏 غذاهای حاوی کروم و منیزیم بخورید
🍏 از سرکه سیب غافل نشوید
🍏عصاره دارچین را امتحان کنید
🍏 زغال اخته بخورید

#سالم_زندگی_کنیم

@naghdehall

1 month, 2 weeks ago

🟢 كاريكلماتور

کدوی‌تنبل‌به‌ساز‌قدرت‌می‌رقصد

#عزيز_آقايانی در شماره ۱۷۵۶ روزنامه #نقدحال

  • کودکان با فتح قله تپه غرورش را شکستند.
  • به گوسفند قرباني جنس مخالف را نشان دادند تا ناکام از دنيا نرود.
  • ستون پنجم دشمن را بين دو عقيده مي‌سازند.
  • سايه آدم‌فروش خورشيد را مي‌فروشد.
  • کدوي تنبل به ساز قدرت مي‌رقصد.
  • باربي انقلابي در حجاب بي‌قواره شد.
  • سياستمدار به سن تکليف رسيده قبله‌اش مجلس عوام است.
  • در انقلاب سرخ مردعنکبوتي رييس‌جمهور مي‌شود.
  • برفي که سياه مي باريد عزادار مرگ درخت بود.
  • پس از بوسه دو رکعت نماز شکر خواند.
  • روشن فکر چپ با دعاي توسل باباکرم مي‌رقصد.
  • از اين ستون تا آن ستون آراء انتخاباتي را جابه‌جا کردند.

@naghdehall

4 months, 1 week ago

** #شعر_شب من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو…؛
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست…
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
” خانه دوست کجاست؟"

منسوب به:** #فریدون_مشیری

@naghdehall

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 5 days ago