سلام

۱_ عزیزان، بسیار متشکرم. محبت شما باز هم بیشتر از انتظارم بود‌. دوستانم در سورن‌بوک دو روز دیگر رو هم برای ثبت سفارش تمدید کردند. بنابراین می‌تونید تا پایان روز سه‌شنبه ۸ آبان، کتاب رو در سورن‌بوک سفارش بدید.

۲_ آخر هفته به دفتر کتابفروشی می‌رم و از اول هفته‌ی آینده، برای شما ارسال خواهند شد. در این مورد دقیقتر اطلاع‌رسانی خواهم کرد. ممنونم از صبوری شما.
‌
۳_ گویا باید این نکته رو هم متذکر بشیم که کتاب‌‌ها با "اسمِ" شما و یا هر اسمی که ثبت می‌کنید امضا می‌شن.

برای ثبت سفارش در تلگرام:
@sorenbook_admin
[تا پايان روز ۸ آبان ۱۴۰۳]

چیزهایی هست که اگر تو نبینی، هیچکس نمی‌بیند. نادیده می‌مانَد و می‌میرد. می‌فهمی چه می‌گویم؟ اگر تو نفهمی که زیباست، هیچکس نمی‌فهمد.

#معین_دهاز
@moein_dehaz

پرسیدم چشم‌های تو آبی بود یا سبز؟ این يعنی خوب نگاه نکردم. چشم تو سبز بود؟ زیاد ندیدمت. یعنی حافظه‌ام بد است. دست نکردم در موی تو. حالا موهای تو کجاست؟ 

#معین_دهاز

با تو تازه فهمیدم که قدم‌زدن یعنی چه. محله یعنی چه. هوا یعنی چه. با تو تازه فهمیدم که روزِ خوب چگونه است، خوب یعنی چه. فهمیدم کجا ایستاده‌ام. چرا ایستاده‌ام.

#معین_دهاز

مدتی است فیلمی دوساعته را نمی‌توانم در یک مرحله ببینم. دو یا سه قسمتی تماشا می‌کنم. انگار رفته‌رفته آدم نفس کم می‌آورد. یک چیزی در وجود آدم از کار افتاده. یا دستکم خسته است و دقیقا معلوم نیست که چیست.

#معین_دهاز
@moein_dehaz

‌‌
از خانه بیرون می‌روم
و تنهاییم بزرگ‌تر می‌شود
‌‌‌
در جست‌وجوی کسی نیستم
در جست‌وجوی جایی نیستم
در جست‌وجوی چیزی نیستم
قدم می‌زنم
تا پاهایم را فراموش نکنم
در کوچه‌هایی که نام‌هاشان را از یاد برده‌اند
و نقشه‌ی شهر را... ‌
‌‌
ساعت‌ها اشتباه می‌روم
از رسیدن می‌ترسم؛
می‌ترسم
کسی منتظرم نباشد
‌‌
سال‌ها اشتباه می‌کردم
که در گودال‌های آب گرفته
به دنبال ماهی و آینه بودم...
و چند دقیقه مکث،
تا از زندگی حواسمان را پرت کنیم
یک بار
دو بار
چند بار
و در آب فرو نرود...

آه کوچه‌ی مه گرفته،
گویی ادامه‌ات را فراموش کرده‌ای
شبیه من
که چند سطر آخرم
در خاطرم نیست
‌‌
قلم بردار
و با برف
یا غبار،
هر چه می‌خواهی بنویس
برای این قصه
هر پایانی زیباست
‌
‌
‌
#معین_دهاز
از کتابِ #اسب_من نشر چشمه
@Moein_dehaz
‌‌
‌

هنرمند، خصوصا شاعر، تنها کسی است که مایل است معاشقه را با دیگران شريک شود. هر متن عاشقانه، الزاما یک معاشقه است، جلوی چشم ديگران.

#معین_دهاز
@moein_dehaz

‌ برای اولین بار خواب خاله را دیدم. خانه‌ی قبلی‌شان بودیم. خانه‌ای که دوستش داشتم. تنهایی رفت بیرون. گفتم از توی آفتاب نرو. می‌دانستم مریض است. بقیه خواب بودند. بیدار که شدند پرسیدند خاله‌ت کجا رفت. گفتم نفهميدم.

چاپ چهارم "اسب من" در کمتر از دوماه تمام شد. خوشحالم از توجه و مهر شما. خیلی دلگرم‌کننده است. البته قرار بود جشن امضا (اینترنتی) داشته باشيم. پس فعلا باید صبر کنم، تا ببینم کی امکانش فراهم می‌شه. ممنونم _ معین دهاز?