الف_میم

Description
در ما نه چشم‌داشتی بود،
نه ترسی، نه امیدی،
فقط آرزوی دوردستی بود...
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago

5 days ago
5 days, 3 hours ago

از غم و ترس درختان، به تبر هیچ مگو
چمدان بسته‌ام از آن‌ورِ در، هیچ مگو
از شبِ مانده به رؤیای سحر هیچ مگو
«من غلام قمرم، غیرِ قمر هیچ مگو
پیش من جز سخنِ شمع و شکر هیچ مگو»

از پلنگیدنِ ساکن‌شده بر متنِ پتو
خودکشی کردنِ یک عشق، پس از گریه‌ی او
از نخندیدنِ یک برّه به برقِ چاقو
«سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری، رنج مبر، هیچ مگو»

نخریدند! گران بود دلم، حتی مُفت!
حال من، حال پرنده‌ست پس از مردنِ جفت
دلِ من هرچه که کردند، نشد پوست‌کلفت!!
«دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت
آمدم! نعره مزن! جامه مدر! هیچ مگو!»

گاه خوابی و من از بالشِ پر می‌ترسم
چمدان بسته‌ام از آن‌ورِ در می‌ترسم
سفرم هیچ! من از بَعدِ سفر می‌ترسم
«گفتم ای عشق، من از چیزِ دگر می‌ترسم
گفت آن چیزِ دگر نیست دگر، هیچ مگو»

غم خود را به تو و با چمدان خواهم گفت
قایقی ساخته با آب روان خواهم گفت
با تو از سخت‌ترین رنج جهان خواهم گفت
«من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی! جز که به سر هیچ مگو»

من زمین خوردم و یک سایه به جایم پا شد
یک دریچه که به یک خانه‌ی دیگر وا شد
همه‌ی زندگی‌ام داخلِ ساکی جا شد
«قَمَری، جان‌صفتی، در رهِ دل پیدا شد
در رهِ دل چه لطیف است سفر، هیچ مگو»

سبزه‌ای بود که ملزم به بهارت می‌کرد!
استکانی که به هر حال دچارت می‌کرد
تا که می‌فهمیدی، داشت چه کارت می‌کرد!
«گفتم ای دل چه مَه است این؟! دل اشارت می‌کرد
که نه اندازه‌ی توست این، بگذر! هیچ مگو»

صبر، بسیار ولی خواهشِ تن، بیشتر است
خبری نیست از آن کس که از او باخبر است
نه فقط من، که تمامی جهان در خطر است
«گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است
گفت این غیرِ فرشته‌ست و بشر، هیچ مگو»

دلم از وحشت دوریش، پُر از ماتم شد
خورد سیبی و پس از خوردن آن، آدم شد!
علتِ درد، خودش بود و خودش مرهم شد!
«گفتم این چیست؟! بگو! زیر و زبر خواهم شد
گفت می‌باش چنین زیر و زبر، هیچ مگو»

چمدان بسته‌ام و خسته‌ام از فکرِ محال
می‌پرم با دل آشفته و تیری در بال
آخر قصّه غم‌انگیزترم درهرحال
«ای نشسته تو در این خانه‌ی پُر نقش و خیال
خیز از این خانه برو، رخت ببر، هیچ مگو...»

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2

5 days, 4 hours ago

https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-jYpbLeSNyq دوستان مثی که گفتن دلشون میخواد صحبت کنیم🥲🦇🕸🕷🧠🐈‍⬛

1 week, 4 days ago

من نمی‌دانم این مردم چگونه می‌توانند خیانت کنند؟ شبی که بالشم را عوض می‌کنم تا صبح نمی‌توانم بخوابم...

ویکتور هوگو

1 week, 6 days ago

آدم ها یحیی! دروغ گفته‌اند؛ مرز بین عشق و نفرت میان آدم ها باریک تر از مو و شکننده تر از نازک ترینِ شیشه‌هاست. در صدم ثانیه‌ای، در لحظه‌ای، با برملا شدن حقیقتی که سیلی محکمی ست بر قلبِ ابلهی که اطمینان کرد، تمامِ دوست داشتن و عشق و محبتت به دیگری، تبدیل به تنفر و اندوه و خشم و افسوس می‌شود. آدم ها برای هم مرهمند برای هم پناهند و همین آدم ها، زخم می‌زنند، میکشند، میشکنند و می‌روند.
و مرگ، روزی‌ست که تو زخم و مرهم را در یک نفر پیدا کنی..

1 week, 6 days ago

من دريافته‌ام كه دوست داشته شدن،
هيچ است و اما دوست داشتن همه چيز است؛
آن‌كس خوشبخت است که بتواند عشق بورزد...

هرمان هسه

2 weeks, 5 days ago

« زنی که کتاب می‌خواند، به آسانی عاشق نمی‌شود؛ او تنها به دنبال همتای معنوی‌ای است که با جزئیات کوچکش تشابه داشته باشد.»

داستایوفسکی

3 weeks ago

از اون روزاست که بهم بگین تو میزنم زیر گریه

3 weeks ago
3 weeks, 6 days ago

شبیه کسایی که بهت اسیب زدن نشو
شبیه کسایی شو که بهت کمک کردن بهتر شی.

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago