?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
تفسیر سوره غاشیة (2) "بخش پنجم" (وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ)
ماموستا دکتر سیدزکریا حسینی
تفسیر سوره غاشیة (2) "بخش چهارم" (فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ * وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ)
ماموستا دکتر سیدزکریا حسینی
تفسیر سوره غاشیة (2) "بخش سوم" (فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ *لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً * فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ)
ماموستا دکتر سیدزکریا حسینی
257-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_هفتم (قسمت چهارم):
وعلما وفقها ومحدثان بزرگ هم روایت را بر مبالغه حمل کرده اند وامام ابن حجر عسقلاني (رحمه الله تعالي) گفته است: «الْمُرَادُ بِذَلِكَ الْمُبَالَغَةُ فِي تَعْدِيلِ الصَّفِّ وَسَدِّ خَلَلِهِ» [ابن حجر، فتح الباری (ج2ص211)]
(مقصود روایت از چسباندن اعضای بدن، مبالغه در صاف کردن صفوف وبستن فاصله های بین صفها می باشد.)
وامام عینی (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «أَشَارَ بِهَذَا إِلَى الْمُبَالغَة فِي تَعْدِيل الصُّفُوف وسد الْخلَل فِيهِ» [عینی، عمدة القاری (ج5ص259)]
(روایت به این مبالغه در صاف کردن صفوف وبستن فاصله های بین افراد اشاره می کند.)
وامام قسطلانی (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «المُرَادُ بِذَلِكَ المُبَالَغَةُ فِي تَعدِيلِ الصَّفِّ، وَسَدِّ خَلَلِهِ.» [قسطلانی، ارشاد الساری (ج2ص67)]
(مقصود روایت از چسباندن اعضای بدن، مبالغه در صاف کردن صفوف وبستن فاصله های بین صفها می باشد.)
وصالح فوزان هم گفته است: «لِأنَّ المُرَادَ بِذَلِكَ المُبَالَغَةُ فِي تَعدِيلِ الصَّفِّ وَسَدِّ الخَلَلِ وَالتَّراصِّ، بِدَلِيلِ أنَّ إلزَاقَ الرُّكبَةِ بِالرُّكبَةِ مُستَحِيلٌ وَإلزَاقُ الكِتفِ بِالكِتفِ فِيهِ تَكَلُّفٌ وَإلزَاقُ الكَعبِ بِالكَعبِ كَذَلِكَ» [فوزان، منحة العلام في شرح بلوغ المرام (ج1ص324)]
(مقصود از چسباندن اعضای بدن به هم، صاف کردن وراست کردن صفوف وبستن فاصله های بین افراد در صف است. زیرا چسباندن زانوها غیرممکن بوده وچسباندن شانه ها به هم سخت ومشکل بوده وچسباندن قوزکهای پا هم چنین است.)
وامام انور شاه کشمیری هم گفته است: «قَالَ الحَافِظُ: المُرَادُ بِذَلكَ المُبَالَغَةُ فِي تَعدِيلِ الصَّفِّ وَسَدِّ خَلَلِهِ. قُلتُ: وَهُوَ مُرَادُهُ عِندَ الفُقَهَاءِ الأربَعَةِ، أي أن لاَ يَتْرُكَ فِي البَينِ فُرجَةً تَسَعُ فيِهَا ثَالِثًا بَقِيَ الفَصلُ بَينَ الرَّجُلَينِ فَفِي «شرح الوقاية» أنَّهُ يَفْصِلُ بَينَهُمَا بِقَدرِ أربَعِ أصَابِعَ، وَهُوَ قَولٌ عِندَ الشَّافِعِيَّةِ، وَفِي قَولٍ آخَر: قَدرَ شِبرٍ. قُلتُ: وَلَم أجِد عِندَ السَّلَفِ فَرقًا بَينَ حَالِ الجَمَاعَةِ وَالانفِرَادِ فِي حَقِّ الفَصلِ، بِأن كَانُوا يَفْصِلُون بَينَ قَدَمَيهِم فِي الجَمَاعَةِ أزيُدُ مِن حَالِ الانفِرَادِ، وَهَذِهِ المَسألَةُ أوجَدَهَا غَيرُ المُقَلِّدِينَ فَقَط، وَلَيسَ عِندَهُم إلاَّ لَفظَ الإِلزَاقِ. وَلَيت شَعرِي، مَاذَا يَفْهَمُونَ مِن قَولِهِم الباءُ لِلإِلصَاقِ، ثُمَّ يُمَثِّلُونَهُ: مَرَرتُ بِزَيدٍ، فَهَل كَان مُرُورُهُ بِهِ مُتَّصِلاً بَعضُهُ بِبَعضٍ، أم كَيفَ مَعنَاهُ؟» [کشمیری، فيض الباري (ج2ص302)]
(حافظ ابن حجر گفته که مراد این حدیث، مبالغه در تعدیل وراست کردن صفها وبستن فاصله ی بین آنها می باشد. ومن هم میگویم، نزد فقهای مذاهب اربعه هم مراد روایت چنین است. یعنی در بین صفها فاصله ای قرار داده نشود که نفر سومی بتواند بینشان بایستد. ودر کتاب شرح الوقایه هم آمده که به اندازه چهار انگشت فاصله داشته باشد. که این قولی در مذهب شافعی است. ودر قول دیگر گفته اند که به اندازه یک وجب باشد. همچنین میگویم، من نزد سلف کسی را نیافتم که بین نماز جماعت وفرادی در فاصله بین پاها فرق گذاشته باشد که مثلا در جماعت بیشتر از فردا پاهایشان را باز کرده باشند! چنین چیزی ندیدم. واین مسئله را غیرمقلدان امروزی به سنتهای نماز خواندن اضافه کرده اند. وهیچ دلیلی هم جز لفظ (الزاق) که در روایت آمده وان را به (الصاق) معنی میکنند ندارند. وکاش میدانستم از این قول نحویان که می گویند، " یکی از معانی باء برای الصاق بوده" چه فهم میکنند؟ سپس خودشان هم برای باء الصاق مثال میزنند: "مررت بزید" آیا عبور وی متصل وچسبیده به زید بوده است؟ یا چطور معنایش میکنند؟
وشیخ بکر ابوزید هم گفته است: «فَإِلزَاقُ الرُّكبَةِ بِالرُّكبَةِ مُتَعَذِّرٌ فَظَهَرَ أَنَّ المُرَادَ: الحَثُّ عَلَى سَدِّ الخَلَلِ وَاستِقَامَةِ الصَّفِّ وَتَعدِيلِهِ لاَ حَقيِقَةُ الإِلزَاقِ وَالإِلصَاقِ.» [بکر ابو زید، لا جديد في أحكام الصلاة (ج1ص7)]
(چسباندن زانو به زانو غیرممکن است پس مشخص شده که مراد روایت: تشویق مردم به بستن فاصله بین صفوف وراست کردن وصاف کردن صفها می باشد ونه حقیقت چسباندن پاها وزانوها به هم.)
ادامه دارد ...
257-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_هفتم (قسمت سوم):
لذا علامه بن عابدین (رحمه الله تعالی) گفته است: وَمَا رُوِيَ أَنَّهُمْ أَلْصَقُوا الْكعَابَ بِالْكعَابِ أُرِيدَ بِهَا الْجَمَاعَةُ أَيْ قَامَ كُلُّ وَاحِدٍ بِجَانِبِ الْآخرِ كَذَا فِي فَتَاوَى سَمَرقَندَ» [بن عابدین، حاشیة الدر المحتار (ج1ص444)]
(اینکه در روایتی آمده که صحابه قوزکهای پایشان را به هم میپسباندن، مقصود قرار گرفتن کنار هم بوده ونه حقیقت چسباندن. ودر فتاوای سمرقندی هم چنین آمده است.)
وشیخ بن عثیمین هم گفته است: «أنَّ كُلَّ وَاحِدٍ مِنهُم يُلصِقُ كَعبَه بِكَعبِ جَارِهِ لِتَحقِيقِ المُسَاوَاةِ. وَ هَذَا إذَا تَمَّت الصُّفُوفُ وَ قَامَ النَّاسُ يَنبَغِي لِكُلِّ وَاحِدٍ أن يُلصِقَ كَعبَهُ بِكَعبِ صَاحِبِهِ لِتَحقِيقِ المُسَاوَاةِ فَقَط وَ لَيسَ مَعنَى ذَلكَ أنَُّه يُلازِمُ هَذَا الإلصَاقَ وَ يَبقَى مُلاَصِقًا لَهُ فِي جِميِعِ الصَّلاَةِ.» [أرشيف ملتقى أهل الحديث (ص153)]
(هر یک از صحابه برای تحقق مساوات در صف که جلو وعقب قرار نگیرند، قوزکهای پایش را به قوز پای کنار دستی خود می چسباند. واگر صفوف مرتب شد ومردم قیام کردند، لازم بوده هرکس قوزک پایش را برای تحقق صاف ایستادن ودقیق ایستادن به قوزک پای شخص کنار دستی خود بچسباند. ومقصود این نیست که این چسباندن قوزک پا تا آخر نماز وکل نماز ادامه داشته باشد. (بلکه فقط برای این بوده که طرف مطمئن شود با کنار دستی راست ایستاده وعقب وجلو نیست.)
همچنین گفته است: «فَأمّا القَدَمُ وَ الرُّكبَةُ فَلاَ يَلزَمُ التَّمَاسُ وَ ذَلِكَ لِأنَّ البَعضَ قَد يَتأذَّى مِن التَّلاَصُقِ وَ التَّقَارُبِ الشَّدِيدِ، وَ القَصدُ هُوَ تَراصِّ الصُّفوفِ وَ سَدُّ الخَلَلِ فِيهَا حَتَّى لاَ تَدخلَ بَينَهُمُ الشَّيَاطِينُ.» [أرشيف ملتقى أهل الحديث (ص153)]
(اما چسباندن پاها وزانوها به هم لازم نیست. زیرا بعضی مردم با این چسباندن ونزدیکی بیش از حد به هم اذیت میشوند. وهدف این بوده که صفها راست وپیوسته شده وفاصله بین صفوف بسته شود تا شیاطین از بین انها وارد نشوند.)
شیخ بن جبرین هم گفته است: «يَعنِي: تَقَارُبُهم بِحَيثُ إنَّ أحَدَهُم يَحرِصُ عَلى أن يَكُونَ قَريِباً مِن أخيِهِ مُحَاذِياً لَهُ لاَ يَترُك بَينَهُ وَبينه فُرجةً وَلاَ يختَلُّ بِذَلكَ الصَّفُ. وَيَقُولُ العُلَمَاءُ: هَذَا عَلَى وَجه المُبَالَغَةِ لاَ أنَّهُ عَلىَ وَجهِ الحَقِيقَةِ. وَذَلكَ لِأنَّ في الإلصَاقِ شَيءٌ مِنَ المُضَايَقَةِ» [بن جبرین، شرح عمدة الاحکام (ش13)]
وشیخ بکر ابوزید هم گفته است: «فَإِلزَاقُ الرُّكبَةِ بِالرُّكبَةِ مُتَعَذِّرٌ فَظَهَرَ أَنَّ المُرَادَ: الحَثُّ عَلَى سَدِّ الخَلَلِ وَاستِقَامَةِ الصَّفِّ وَتَعدِيلِهِ لاَ حَقيِقَةُ الإِلزَاقِ وَالإِلصَاقِ.» [بکر ابو زید، لا جديد في أحكام الصلاة (ج1ص7)]
(چسباندن زانو به زانو غیرممکن است پس مشخص شده که مراد روایت: تشویق مردم به بستن فاصله بین صفوف وراست کردن وصاف کردن صفها می باشد ونه حقیقت چسباندن پاها وزانوها به هم.)
وعلامه تهانوی (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «أخَذَت طَائِفَةٌ فِي زَمَانِنَا بِظَاهِرِ هَذَا الحَدِيثِ فَتَرَاهُم يُلزِقُونَ أقدَامَهُم بِأقدَامِ مَن يَليهِم فِي الصَّفِ وَلاَ يَزَالُونَ يَتَكَلَّفُونَ ذَلك إلَى أخِرِ الصَّلاَةِ وَلاَ يَخفَى أنَّ فِي إلزَاقِ الأقدَامِ بِالأقدَامِ مَعَ إلزَاقِ المَنَاكِبِ بِالمَنَاكِبِ وَالرَّكبِ بِالرَّكبِ مَشَقَّةٌ عَظِيمَةٌ لاَسِيّمَا مَعَ إبقائِهَا كَذَلكَ إلَى آخِرِ الصَّلاَةِ كَمَا هُوَ مُشَاهَدٌ وَالحَرَجُ مَدفُوعٌ بِالنَّصِّ عَلَى أنَّ إلزَاقَ تِلكَ الأعضَاءِ بِأجمَعِهَا حَقيِقَةٌ غَيرُ مُمكِنٍ إذَا كَانَ المُصَلّونَ مُختَلِفي القَامَةِ فَالمُرَادُ مِنهُ جَعلُ بَعضِهَا فِي مُحَاذَاةِ بَعضٍ قَالَ الحَافِظُ فِي الفَتحِ تَحتَ قَولِ البُخَارِيّ: بَابُ إلزَاقُ المِنكَبِ بِالمِنكَبِ, وَالقَدَمِ بِالقَدَمِ فِي الصَّفِّ: المُرَادُ بِذَلكَ المُبَالَغَةٌ فِي تَعدِيلِ الصَّفِّ وَسَدِّ خَلَلِهِ.» [تهانوی، اعلاء السنن (ج3ص336)]
(گروهی در زمان ما ظاهر این حدیث را گرفته و می بینی که در نماز قوزکهای پا را به هم میچسبانند وتا اخر نماز با همین سختی وتکلف سپری میکنند. وشکی نیست که در چسباندن قوزک پا وشانه وزانو مشقت وسختی عظیمی وجود دارد. خصوصا اینکه تا آخر نماز هم ادامه داشته باشد (حواس انسان به کل از نماز میرود) وهمه میدانیم که طبق نصوص شرعی حرج از مردم برداشته شده است. وعلاوه بر این دلیل، چسباندن همه اعضا مانند زانو وشانه وقوزک غیرممکن است. خصوصا اگر قد نمازگزاران فرق داشته باشد. پس مراد از چسباندن قوزک پا وزانو وشانه که در حدیث امده، یعنی به موازات قرار دادن هم می باشد. وحافظ ابن حجر هم در همان باب بخاری گفته است: مقصود روایت، مبالغه در صاف کردن صفها وبستن فاصله بین صفها است.)
ادامه دارد ...
257-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_هفتم (قسمت دوم):
وشيخ النظام (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «وَيَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ بين قَدَمَيْهِ أَرْبَعُ أَصَابِعَ في قِيَامِهِ كَذَا في الْخُلَاصَةِ» [شیخ النظام، الفتاوی الهندیة (ج1ص73)]
(لازم بوده که بین قدمهای نمازگزار، به اندازه چهار انگشت فاصله باشد؛ ودر الخلاصه هم چنین گفته است.)
وامام طحطاوی (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «وَيُسَنُّ تَفريِجُ القَدَمَينِ فِي القِيَامِ قَدرَ أربَعِ أصَابِعَ نَصَّ عَلَيهِ فِي كِتَابِ الأثَرِ عَن الإمَامِ وَلَم يَحكِ فِيهِ خِلاَفًا» [طحطاوی، حاشية على مراقي الفلاح (ج1ص175)]
(سنت بوده که در قیام نماز، به اندازه چهار انگشت بین قدمها فاصله انداخته شود؛ ودر کتاب الاثر از نص امام ابوحنیفه نقل کرده وقول دیگری در این باره ذکر نکرده است.)
وامام شرنبلالی (رحمه الله تعالی) هم گفته است: «وَتَفرِيجُ القَدَمَينِ فِي القِيَامِ قَدرَ أربَعِ أصَابِعَ» [شرنبلالی، نور الإيضاح ونجاة الأرواح (ج1ص46)]
(فاصله انداختن بین قدمهای پا در نماز، به اندازه چهار انگشت سنت است.)
وامام كمال الدین سيواسي (رحمه الله تعالي) هم گفته است: «وَيَنبَغِي أن يَكُونَ بَينَ رِجلَيهِ حَالَةَ الِقيَامِ قَدرَ أربَعِ أصَابِعَ وَقَالَ الطَّحَاوِي فِي المُقَارَنَةِ هُوََ الصَّحِيحُ» [سیواسی، شرح فتح القدیر (ج1ص296)]
(لازم بوده که نماز گزار بین پاهایش در حالت قیام به اندازه چهار انگشت فاصله بیندازد؛ وطحاوی در المقارنه گفته که این مطلب صحیح است.)
ج): مذهب امام مالک وامام احمد بن حنبل
در فقه مالکیه وحنابله گفته اند که مقدار پاها در قیام نماز، به اندازه متوسط باز باشد؛ نه کم ونه زیاد. وبه الزاق قوزکهای پا مقید نکرده اند.
چنانه در فقه مالکیه گفته اند: «يُندَبُ تَفرِيجُ القَدَمَينِ بِأن يَكُونَ المُصَلِّي بِحَالَةٍ مُتَوَسِّطَةٍ فِي القِيَامِ بِحَيثُ لاَ يَضُمُّهُمَا وَلاَ يُفَرِّجُهُمَا كَثِيرًا» [فقه العبادات على المذهب المالكي (ج1ص161)]
(فاصله گذاشتن بین قدمهای پا در نماز مندوب است. یعنی نمازگزار به حالت متوسطی در قیام بین پاهایش فاصله بیندازد به صورتیکه نه خیلی باز باشد ونه خیلی بسته.)
ودر فتاوای الجنة الدائمة هم آمده است: «لَم يَرِد فِي السُّنَّةِ المُطَهَّرَةِ حَدِيثٌ صَحيِحٌ صَرِيحٌ يُفِيدُ إلصَاقَ القَدَمَينِ فِي حَالِ القِيَامِ فِي الصَّلاَةِ أو فِي حَالِ السُّجُودِ وَبِنَاءً عَلَى ذَلِكَ فَالأصلُ أنَّ المُصَلِّي لاَ يَتَكَلَّفُ إلصَاقاً وَلاَ تَفريِجاً كَثِيراً بَينَ رِجلَيهِ بَل يَكوُنُ مُعتَدِلاً» [فتاوى اللجنة الدائمة (5/375)]
(در سنت پاک پیامبر (ص) هیچ حدیث صریح وصحیحی که بیانگر چسباندن پاها در قیام نماز یا سجود بوده وجود ندارد. ودر نتیجه اصل بر این بوده که نمازگزار در چسباندن پاها یا باز کردن آنها تکلف به خرج نداده بلکه به صورت متعادل ومتوسط این کار را انجام دهد.)
وشیخ صالح المنجد هم گفته است: «أنَّ المُصَلِّي لاَ يَنبَغِي لَهُ أن يُلصِقَ قَدَمَيهِ إحدَاهُمَا بِالأخرَى حَالَ القِيَامِ لِأنَّ ذَلكَ يُنَافِي الاعتِدَالش المَطلُوبَ فِي الصَّلاَةِ بَل يُفَرِّجُ بَينَهُمَا تَفرِيجاً مُعتَدِلاً فَلاَ يُبَالِغُ فِي الضَّمِّ وَلاَ يُبَالِغُ فِي التَّفرِيجِ.» [سایت الاسلام سوال و جواب "islamqa.info"]
(شایسته نیست که نمازگزار قدمهایش را بهم بچسباند چون این کار مخالف اعتدال مطلبو در نماز است. بلکه به اندازه متعادل ومتوسطی بین پاهایش فاصله بیندازد ودر بازکردن یا بستن پاهایش تکلف به خرج ندهد.)
لذا میبینیم که هیچ یک از فقهای مذاهب اربعه، چسباندن "قوزکهای پاها" در نماز را سنت ندانسته اند. بلکه مذاهب شافعیه وحنفیه گفته اند که سنت این بوده فاصله بین پاها "یک وجب" باشد؛ ومذاهب مالکیه وحنابله هم گفته اند که سنت این بوده که فاصله بین پاها به "صورت متوسط" باز باشد.
یعنی هیچ کدام فاصله بین پاها را به چسباندن قوزکهای پای مامومان مقید نکرده اند.
حال ممکن است کسی بگوید:
مگر در حدیث نداریم که پیامبر ص به این کار امر کردند؟ چنانکه انس بن مالك (رض) روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ، فَإِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِي، وَكَانَ أَحَدُنَا يُلْزِقُ مَنْكِبَهُ بِمَنْكِبِ صَاحِبِهِ، وَقَدَمَهُ بِقَدَمِهِ» [بخاري (ش725)]
(پیامبر ص فرمودند: صفهایتان را راست کنید چون من از پشت سر هم شما را می بینم. وانس گفت: وما هم شانه هایمان را به شانه های کنارش وقدمهایمان را به قدمهای شخص کناری میپسباندیم.)
اما بايد جواب گفته شود:
اولاً: در این روایت بحث داخل نماز نشده است. یعنی صحابی نگفته ما در هنگام نماز هم چنین می ایستادیم؛ بلکه بیان شده که پس از امر پیامبر ص به اقامه وتسویة صفوف، ما هم بدنهایمان را به هم برخورد می دادیم که عقب وجلو نبوده وفاصله ای بین صفها نباشد.
ادامه دارد ...
255-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_پنجم (قسمت دوم):
دلیل سوم: ماجرای سم خوراندن به پیامبر (ص) در جنگ خیبر، وسالها قبل از وفات ایشان وقبل از نزول این آیه بوده است. چنانکه عائشة (رض) روایت کرده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ: يَا عَائِشَةُ، إِنِّي أَجِدُ أَلَمَ الطَّعامِ الَّذِي أَكَلْتُهُ بِخَيْبَرَ، فَهَذَا أَوَانُ انْقِطَاعِ أَبْهَرِي مِنْ ذَلِكَ السُّمِّ» [حاکم، المستدرک (ش4393)]
(پیامبر (ص) در مریضی که فوت کرد فرمود: ای عائشه! من درد غذایی که در خیبر خوردم را حس می کنم. واکنون زمان قطع شدن رگ قلبم توسط آن سمّ است.)
واین ماجرای مسموم شدن پیامبر ص توسط زن یهودی در جنگ خیبر را علاوه بر عائشه (رض)، افراد دیگری هم نقل کرده اند. از جمله:
1-أم مبشر حمیمة صیفی [حاكم، المستدرک (ش4966)]
2-كعب بن مالك [ابوداود (ش4513)]
3-عبدالله بن عباس [طبرانی، المعجم الکبیر (ج11ص204)]
4-جابر بن عبدالله [ابوداود (ش4510)]
5-عبدالله بن مسعود [حاکم، المستدرک (ش4394)]
6-ابوهریره الدوسی [بخاری (ش3169)]
7-انس بن مالک [بخاري (ش2617)]
8-ابوسعید الخدری [بزار (ش2424)]
9-عبدالرحمن بن وردان [بیهقی، السنن الکبری (ش16434)]
10-ابوسلمة بن عبدالرحمن بن عوف [ابوداود (ش1365)]
11-حسن بصری [ابن سعد، الطبقات الکبری (ج2ص154)]
12-عامر الشعبی [حاکم، المستدرک ش4395)]
13-ابراهیم النخعی [بن سعد، الطبقات الکبری (ج2ص156)]
14-سعيد بن المسیب [ابوداود (ش4509)]
15-بن شهاب الزهري [بیهقی، الدلائل النبوه (ج4ص263)]
و...
دلیل چهارم: اینکه پیامبر (ص) به همه افرادی که در خانه بوده فرمود از آن دارو بخورید، یکی از معجزه های نبوی می باشد. زیرا ایشان با نور نبوت فهمید که در آخر زمان جمعی زندیق وبی دین، همسران وصحابه بزرگوار را متهم خواهند کرد که آن دارو سمّ بوده و پیامبر (ص) به وسیله آن کشته شده است. ودر نتیجه پیامبر (ص) فرمود باید همه از آن دارو بخورند تا آیندگان نتوانند بگویند به پیامبر (ص) سم خوارانده شده است. وهمه هم از ان خورده وبرای کسی مشکلی پیش نیامد. چون اگر بحث تادیب یا قصاص می بود، که فقط باید عائشه وحفصه رضی الله عنهما از آن می خوردند ونه تمامی افراد حاضر در خانه.
وحتی ام سلمة رضی الله عنها که روزه بود هم از آن خورد؛ چنانکه عائشه رضی الله عنها روایت کرده است: «قَالَت اُمّ سَلمَة: إِنِّي وَاللهِ صَائِمةٌ، فَقلْنَا: قَدْ أَقْسمَ رَسُولُ اللهِ ص فَلَدَدْناهَا» [احمد، المسند (ش24870)]
(ام سلمة گفت: به خدا قسم من روزه هستم! ولی ما گفتیم چون پیامبر (ص) قسم خورده باید تو هم بخوری! ولذا از آن دارو به وی خوراندیم.)
دلیل پنجم: همه می دانیم تا زمانی که شخصی به علت جراحتی فوت نکرده، حق مقابل به مثل را در مورد جانی نداریم! شاید وی بهبود یافت و وجراحتش خوب شد و ان وقت باید به دیه یا قصاصی که به قتل منجر نشود اکتفا نمود. پس اگر چیزی که به پیامبر (ص) داده بودند سم بوده باشد، که نمی توان قصاصی را انجام داد. آن هم با سمّ!
دلیل ششم: در لحظه وفات پیامبر (ص) علاوه بر زنان پیامبر (ص)، مردان وزنان دیگری هم وجود داشتند؛ واگر بحث سم خوراندن به پیامبر (ص) بود، که به همه آنان نمی فرمود از آن بخورید. چون طبق شرع فقط باید قاتل کشته شود ونه اینکه به همه حاضران بفرماید باید از آن بخورید. پس مشخص بوده بحث سمّ خوراندن نبوده وبلکه به خاطر رفع اتهام یارانش از تهمتهای زندیقان آینده بوده است.
دلیل هفتم: در هیچ یک از روایات صحیح وکتب "اهل سنت" وارد نشده که به پیامبر (ص) سم خورانده باشند. بلکه همگی وساوس یهود وشیاطین به دوستان ویارانشان بوده است.
وگرنه حتی در همین روایت دارو خوراندن به پیامبر (ص) هم، کلمه "سمّ" نقل نشده ونیامده وبلکه از توهمات وهمکاری شیاطین بوده است.
دلیل هشتم: در کتب "اهل تشیع" هم هیچ روایت صحیحی برای این مورد وجود نداشته و ندارند. تنها یک روایت "مجهول وضعیف ومنقطع" وجود داشته، که وضع وکذبش مشخص ومعلوم است. و احمد بن محمد السیاری روایت کرده است: «عن مُحَمّد بنِ خَالِد البَرقی عَن غَیرِ وَاحدٍ عَن عَبدِالصّمدِ بنِ بَشیر عَن أبِی عَبدِالله أنّهُ قَالَ: أتَدرونَ مَاتَ النَّبّیُّ ص أم قُتلَ؟ إنَّ اللهَ یَقُولُ: أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ فَنَسخَ المَوتَ القتلُ. إنَّهُمَا سَمَّتَاهُ فَقَتَلَتَاهُ وَأبَوَاهُمَا شَرُّ مَن خَلَقَ اللهُ» [احمد السیاری، القرائات (ص36)]
(امام صادق گفتند: فکر می کنید پیامبر (ص) فوت کرده یا به قتل رسیده است؟ خداوند تعالی فرموده است: "اگر بمیری یا کشته شوی! وقتل باعث نسخ موت ایشان شد. وان دو زن (عائشه وحفصه) به پیامبر (ص) سم داده ووی را به قتل رساندند! و پدرانشان از بدترین مخلوقاتی هستند که خداوند (تعالی خلق کرده است.)
اما این اسناد ومتنش "باطل وکذب" است. زیرا:
اولا: کمی قبل دیدیم که مخالف قران وسنت صریح می باشد.
ادامه دارد ...
255-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_پنجم
شخصی به اسم "علي اكبر رائفی پور" در کلیپی ادعا کرده که پیامبر (ص) با همدستی امهات مومنان (عائشه وحفصه رضی الله عنهما) وبا همکاری صحابه بزرگوار دیگر به شهادت رسیده وسم خور شده است. آیا چنین ماجرایی صحت دارد؟ چون رائفی پور استدلال کرده که در بخاری آمده است: «قَالَتْ عَائِشَةُ: لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا: أَنْ لاَ تَلُدُّونِي» فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ المَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ: «أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي»، قُلْنَا كَرَاهِيَةَ المَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَقَالَ: «لاَ يَبْقَى أَحَدٌ فِي البَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَّا العَبَّاسَ فَإِنَّهُ لَمْ يَشْهَدْكُمْ» [بخاری (ش4458)]
(عائشه رضی الله عنها روایت کرده است: به پیامبر (ص) در مریضی وی دارو دادیم وایشان با اشاره به ما می فرمود که به من دارو ندهید. ما هم گفتیم شاید مانند همه افرادی که مریض شده واز دارو کراهیت داشته منع می کنند. وقتی ایشان بیهوش شد به وی دارو دادیم وپس از به هوش آمدن فرمودند: مگر نگفتم به من دارو نخورانید؟ ما هم گفتیم فکر کردیم مقصود شما کراهیت طبعی است. ولذا پیامبر (ص) فرمودند: به خدا قسم هر کس در این اتاق بوده باید جلوی من دارو بخورد و تنها عباس نخورد چون در هنگام دارو دادن به من حضور نداشت.)
وبعد رائفی پور در ادامه حرفهایش گفت، ماجرای سم خوراندن به پیامبر (ص) در جنگ خیبر توسط ام المومنین عائشه (رض) نقل شده که این ماجرای سم خوراندنش به پیامبر (ص) را بپوشاند!
?
??
???
255-#سوال_دویست_و_پنجاه_و_پنجم (قسمت اول):
اما باید در جواب گفته شود:
هركس به شهادت پیامبر (ص) توسط همسران پیامبر (ص) اعتقاد داشته باشد، زندیق وملحد وخارج از امت اسلام بوده ومخالف قران وسنت واجماع امت عمل کرده است. زیرا:
دلیل اول: به اجماع تمامی مسلمان، خداوند (تعالی) قبل از حجة الوداع (در نزد اهل سنت) یا حداکثر در حجة الوداع (در نزد اهل تشیع)، این آیه را نازل کرده است: «اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» [مائده (ش67)]
(خداوند تو را از (خطرات احتمالي كافران و اذيّت و آزار ) مردمان محفوظ مي دارد و خداوند گروه كافران را هدايت نمي نمايد.)
ولذا قطعا از حجة الوداع تا آخر عمر مبارکشان، دیگر کسی نمی توانست ونتوانست کوچکترین گزندی به ایشان برساند. زيرا صراحتا در محافظت وعصمت خداوند تعالی قرار گرفته بود. ودر نتیجه اعتقاد به سم خور شدن پیامبر (ص) در مریضی آخر عمر مخالف نص صریح قران بوده وقائل به آن کافر است.
دلیل دوم: پیامبر (ص) تا قبل از نزول این ایه، توسط افرادی از صحابه محافظت ونگهبانی می شده است. ولی پس از نزول این آیه پیامبر (ص) فرمود دیگر لازم نیست برای من نگهبانی بدهید. چنانکه عائشه (رض) روایت کرده است: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَحْرُسُ حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ {وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ} فَأَخْرَجَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ لَهُمْ: «أَيُّهَا النَّاسُ، انْصَرِفُوا فَقَدْ عَصَمَنِي اللَّهُ» [رواه الحاکم، المستدرک (ش3221) باسناد صحیح؛ وصحّحه الحاکم والذهبی]
(پیامبر (ص) در مدینه، از ترس یهودیان ودشمنان محافظت می شد؛ تا اینکه این آیه نازل گردید: "وخداوند تعالی تو را از خطر مردم محافظت می کند." ولذا پیامبر (ص) از منزل خارج شد وفرمود: ای مردم! دیگر بروید. خداوند تعالی مرا محافظت نموده است.)
وهمین روایت محافظت وعصمت پیامبر (ص) توسط خداوند (تعالی)، توسط افراد دیگری هم روایت گردیده است:
1-عبدالله بن عباس [طبرانی، المعجم الکبیر (ج9ص454)]
2- ابوهریره الدوسی [تفسیر مجاهد (ص201)]
3-جابر بن عبدالله [تفسیر ابن ابی حاتم (ش6650)]
4-عصمة بن مالک [ابن مردويه كما في تفسير ابن كثير (ج2ص78))]
5-ابوسعید الخدری [طبرانی، المعجم الاوسط (ش3534)]
6- سعید بن جبیر [طبری، جامع البیان (ج8ص562)]
7-محمد بن کعب قرظی [طبری، جامع البیان (ج8ص570)]
8-ابن جریج المكي [طبری، جامع البیان (ج8ص570)]
9-قتاده بن دعامة [تفسیر ابن ابی حاتم (ش6652)]
10-مقاتل بن حیان [تفسیر ابن ابی حاتم (ش6653)]
11-الربیع بن انس [عبد بن حميد وابن مردويه كما في الدر المنثور (ج3ص120))]
12-مجاهد بن جبر [تفسیر ابن ابی حاتم (ش6648)]
و...
ادامه دارد ...
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago