𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
واقعا حوصله داشته که بخونه چرت و پرت های من رو؟ به امید خدا که نداشته :)))))
کاش زیاد مسائل خصوصیمو ننوشته باشم «خنده عصبی»
این بده
وای یعنی چی نوشتم اون تو؟!
بعضی وقتها نمیشه. هیچ دلیل خاصی هم نداره!
دیشب به بهانه شب قدر خوابگاه رو پیچوندیم رفتیم بام تا یک صبح نشستیم به پنجره ها نگاه کردیم، فکر کردیم، خندیدیم، نگاه کردیم، حس کردیم بی ارزشه، بیشتر خندیدیم و باز هم نگاه کردیم.
- چرا دیگه نمیتونم خوب بخوابم؟
- شاید چون قصه ی نگفته داری. هروقت که کلمات سکوت کرده داشته باشی، خواب تو رو با خودش به راحتی نمیبره. حق داره! دلش نمیخواد رد سنگینی روحت روی سرزمینش بمونه.
پیش میاد.
پیش میاد «روزی» که فکرش رو نمیکردی، از زیر گورِ آینده زنده بشه، برسه و سنگ ِ فکر تو رو داخل حیاط ذهن من بندازه. حیاطی که با شروع نبودنت ساخته شد. آجر به آجر حصار های اطرافش رو سفت چیدم، از خودِ سنگ شدم مابینشون گذاشتم تا محکم بایستن؛ تا ریشه هاشون با رقص مایوس و خراب کننده باد، نلغزه؛ تا نلغزم! چهار دیواری که داخل باغچه هاش، زخم هام رو کاشتم. دلم شکوفه میخواست. پس هدیه هات رو کاشتم.
اره... پیش میاد «روزی» که فکرش رو نمیکردی، بیاد و برسه پشت حصار های بلند حیاطی که حالا خدا هم از خاکش، مشت پر میکنه برای بهشت. حیاطی که پر از من های ریشه زده ست، من های بزرگ شده ست، من های رنگ گرفته ست، من هایی که فراموش کردن هزار چهارصد و پنجاه امین روز، ساعت شیش عصر، موقع گریه ی ابرها، آشپزی مامان، ساز زدن خواهر و سرکار بودن بابا، «من» دیگه نداشتمت! راستش به باغی که وطنش تن من و زخم های کاشته شده توسط دستهای تو بود، یاد ندادم به یاد آوردن رو؛ یاد ندادم جور غم کشیدن رو اما... اما پیش میاد «روزی» بیاد که دلش بخواد از حصار بالا بره و ببینه پشت اون دیوارها چه داستانی زندگی میکنه. میاد اون روز و وقتی که به بالای دیوارها رسید، فکر تو رو میندازه وسط حیاط. بعدش فرار میکنه، میره و شب میشه. «دوباره» شب میشه. شب میمونه چون هیچوقت رفیق نیمه راه نبوده. شب همون دوست قدیمیه که قبل از تولد دیوار هم بوده!
مهم نیست چند سال بگذره، پیش میاد یه روز قهوه ام یخ بزنه چون تمام شکوفه ها یادشون میاد روزی زخم بودن، زخم تن من بودن! یادشون میاد از یاد برده ای رو که بذرشون کرد. «ما» رو به یاد میارن و خونریزی میکنن. تصویر، پر از گل های خونی میشه. من میمیرم. با شب میمیرم. تو میبینی، با فاصله میبینی.
پیش میاد!
این تصویر پیش میاد.
_ برای دوستی که دیگه نیست.
حقیقتا ترسناکه. گاهی تو ذهنت موضوعی جون میگیره برای جون گرفتن از تنت. تو زودتر اقدام میکنی تا نشه اون «فکر» موفق بشه! این مَثَل منه. من زودتر اقدام میکنم که بیوفته از سرم ریتم کلماتی که زمزمه میکنن. مدام زمزمه میکنن؛ همون داستان رو.
بچه ها حقیقتا من قبول دارم نقطه شروع ها یکسان نیست. خیلیامون مجبوریم بیشتر دست و پا بزنیم تا بریم بالا اما این دلیل نمیشه که کل زندگیمون رو ول کنیم و بشینیم سرجامون تا هر روز بیشتر از دیروز پیر بشیم.
لطفاً برای خودتون هدف بسازید. برای هدفتون راه درست کنید و در روز یه قدم، هرچند کوچیک بردارین. لطفاً در طول شبانه روز، یه کاری رو برای خودتون انجام بدین. اون میشه نقطه امن شما. «حرکتی» که بهتون حس زنده بودن میده. لطفاً نذارید مدیا روتون تاثیر بذاره. از خودتون محافظت کنید. از اینده اتون. از افکارتون. لطفاً بیشتر راجع به «منِ درونتون» فکر کنید. راجع به ویژگی های خوب و بدی که دارین. به نقاط ضعفی که میخواین پله پله رفعشون کنید. برای شخصیتتون برنامه ریزی کنید. لطفاً تلاش کنید. حتی اگه جهنم افتاده به جونتون.
https://t.me/KL_DL/3082 نمیدونم ولی موقعی که تعریف میکنی خنده دار میشه????
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago