می دانم که این پایان است، اما نمی توانم تمام چیزهایی را که آن را رویایی کرده بود را به یاد نیاورم. بوسه ها، لبخندها، و آرزوهای مشترک.
در این فصل کوتاه زندگی‌ام، می‌دانستم که دوست داشتن چه حسی دارد...
امیدوارم هر جا که هستی دوباره آن را پیدا کنی.
خدا نگهدار عزیز من.
-ناد"

"عشق من،
نوشتن این نامه مرا می شکند...
برای من هیچ صدایی شیرین تر از صدای تو نیست، هیچ منظره ای روشن تر از آن چشمانی که می توانستم درونش غرق شوم وجود ندارد،
اما دیگر نمی توانم غمم را در آنها غرق کنم.
لحظه ای که دیگر تو را کنار خودم نداشتم دنیای من خاکستر شد.
امیدوارم همانطور که من یادت می کنم به یاد داشته باشی،
زیرا هرگز نام تو و عشق شیرین تو را فراموش نمی کنم.
-ناد"
- ?????? ????.???, ????

?? ???? ??? ?????? ???? ??? ?????? “??”
‘????? ??? ?????’? ???? ?? ????.
- ??????, ?.?

"قلب من هرگز چنین حسرت، چنین عذابی را نشناخته بود. تو چنان به زیبایی در خاطرم بافته ای، همچون سمفونی شیرین عشق، که مشتاق لمست، عشق تو و گرمای تو هستم...
هر بار که چشمانم را می بندم، خاطرات او مرا پر از شیرین ترین درد می کرد؛ لحظه ها از جلوی من چشمک می زدند، ما را زیر ستاره ها، در آغوش همدیگر می بینم، لب هایت را روی گونه ام احساس می کنم،دست تو در دست من،و چشمانت هنگامی که به من نگاه میکنی، انگاردر اعماق آن چشم ها کهکشان را جای داده بودند.
ما از ستارگان صحبت کردیم و در ماه معنی پیدا کردیم.
خانه تو بودی و بدون تو من٬ اکنون خالی مانده ام
قلبم درد می کند، روحم می سوزد، و اکنون آسمان شب من بدون ماه و ستاره ها تاریکتر از همیشه شده بود."
-ناد"

"و در آخر به عنوان یادگاری خاطرات قدیمی باقی مانده او را در قلب و ذهنم حمل میکردم"