?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
*📌* رپرتاژ آگهی برای انجام وظیفه وزیر علوم؟
✍🏻 محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
📅 فرارو / ۴ اسفند ۱۴۰۳**
🔹حادثه تلخ قتل امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی ۱۹ ساله کنار کوی دانشگاه، حسین سیمایی صراف وزیر علوم را در معرض توجه قرار داد. پس از پروژه بازگرداندن و جبران بخشی از اخراج اساتید و دانشجویان در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ و تمام خسارتهایی که وزیر علوم پیشین به این نهاد زد، حادثه کوی دانشگاه و مدیریت پیامدهای آن تا امروز بزرگترین مسئلهایست که وزیر علوم با آن مواجه شده.
🔹سیمایی صراف در این قضیه خوب عمل کرد. نه از قبول مسئولیت جاخالی داد، نه گردن دیگران انداخت. صبح شنبه هم از اتفاقات باخبر نشد. پس از سالها اولین وزیری بود که با صراحت گفت هیچ طرف دیگری غیر از دانشگاه نمیتواند برای دانشگاه تصمیم بگیرد. سعی کرد شفاف باشد و جلوی بحرانی شدن یک حادثه را بگیرد. چند دستور درباره تامین امنیت دانشگاهها در سراسر کشور صادر کرد و خواسته یا ناخواسته نشان داد که این معضل نه فقط مربوط به اطراف دانشگاههای تهران – از تربیت مدرس تا تهران و شریف – بلکه در بسیاری نقاط دیگر نیز وجود دارد. برای خانواده قربانی وکیل گرفتند. از اول پای کار آمد و سعی کرد موضوع را مدیریت کند.
🔹همه اینها صحیح است و من هم با آن موافقم. اما وزیر علوم کار ویژهای انجام نداد. اصلاً انتظار نداشتیم که بخواهد جادو کند. انتظار داشتیم وظیفه خود را انجام دهد که تا اینجا کارش را انجام داد و البته باید دید صرفاً نمایش بود یا واقعا دستورها پیگیری میشود و به نتیجه میرسد. این بخش از ماجرا را زمان مشخص میکند. زمانی به فکر فرو میرویم که تمجیدهای عجیب و غریبی از سیمایی صراف در فضای مجازی به خصوص توئیتر انجام میشود. تمجیدهایی که خواه یا ناخواه این فکر را به ذهنمان میآورد که آیا پروژهای برای تمجید اغراقآمیز از وزیر علوم کلید خورده؟ چون از هر طرف که نگاه میکنیم، سیمایی صراف فقط وظیفه خود به عنوان عالیترین مقام در حوزه آموزش عالی کشور را انجام داده و نه حتی ذرهای بیشتر. برای این که بدانیم او وزیری مسئولیتپذیر است و کیلومترها با محمدعلی زلفیگل وزیر علوم پیش از خود فاصله دارد، نیازی به این کارها نیست.
🔹طراحی یک پروژه رپورتاژ آگهی برای تمجید از وزیر علوم یک حدس است. شاید من کمی به این فضا بدبینم. ممکن است این قدردانیها خودجوش باشد. اما فضایی که ایجاد شده، احتمال صحیح بودن این احتمال را بالا میبرد. طراحی هشتگ تعریفهای اغراقآمیز، وایرال شدن فیلم اظهارنظرهای او یا عکسی از حضورش در جاهای مختلف، ما را به این سمت هدایت میکند. همه میدانیم زلفیگل با نهاد دانشگاه چه کرد. شاید اصل به چشم آمدن سیمایی صراف به همین دلیل باشد که پس از وزیری مثل زلفیگل بر صندلی وزارت نشست. اگر نه، او اتفاق ویژهای را رقم نزده است. اگر پروژهای برای این موضوع طراحی شده، شخص وزیر از آن اطلاع دارد؟ امیدوارم نداشته باشد. چون اگر این اتفاق افتاده و وزیر متوقفش نکرده باشد، جای تاسف بسیار زیادی دارد.
📌 روایت | محسن صالحیخواه
📌**چه کسی امیر را کشت؟
✍🏻 محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
📅 فرارو / ۲۹ بهمن ۱۴۰۳**
🔹پیامدها و اظهارنظرهای مربوط به حادقه قتل دانشجوی دانشگاه تهران در خیابان جنت محله امیرآباد، به مرحله پیدا کردن مقصر حادثه رسیده است. شاید حادثه به اندازهای تلخ است که خیلیها علاقهای ندارند باور کنند چنین اتفاقاتی در کشورمان رخ میدهد و آنچه برای امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله مدیریت کسبوکار در حاشیه کوی دانشگاه رخ داد، صرفاً بار دیگر توجهها را به این موضوع جلب کرد. حتی میتوانیم بعضی تحلیل و تفسیرهای عجیب درباره این حادثه را از همین دریچه نگاه کنیم. اگر یک دانشجوی جوان دانشگاه تهران در این حادثه کشته نمیشد، باز هم جامعه و ساخت قدرت تا این حد به این موضوع توجه نشان میداد؟
🔹بیایید به ماهها قبل برگردیم. به تلاش زورگیرها برای سرقت از یک ماشین مدلبالا در تهران که زورگیر وقتی موفق به شکستن شیشه نمیشود، با خونسردی وسط خیابان میایستد. به سرقتهای مسلحانه از خانهها در غرب تهران که فیلم دوربینهای مداربسته نشان میدهد سارقان با سلاح و در خونسردی کامل مثل فیلمهای هالیوودی، وارد خانههایی میشوند که حتی خالی نیستند و ساکنان در آن حضور دارند.
🔹سال ۱۴۰۱ زورگیری در بزرگراه نیایش اتفاق افتاد. زورگیری بزرگراه صدر را یادتان هست؟ چرا این وقایع را لیست کنیم؟ کافی است عبارت زورگیری تهران را در گوگل جستوجو کنید که متوجه شوید در همین سال ۱۴۰۳ چند زورگیری رخ داده که منجر به جنجال شده و خبرش به گوش جامعه رسیده است. همیشه افراد پولدار هدف قرار نمیگیرند که بخواهیم جامعه هدف مجرمین را محدود به آنان بدانیم.
🔹در حال حاضر دعوا بر سر چیست؟ یک دستگاه میگوید ما کیوسک در منطقه گذاشتیم و به خواست دانشگاه آن را برداشتیم، دانشگاه میگوید این موضوع صحت ندارد. دیگری میگوید یک دستگاه دیگر باید لامپهای خیابان را میگذاشت. الف به ب میگوید چرا یک در دیگر باز نمیکنید که این اتفاقها در خیابان جنت رخ ندهد.
🔹بچههایی که طی سالهای گذشته در کوی زندگی کردند یا به آنجا رفت و آمد داشتند، سابقه زورگیری از دانشجویان را از دهه هشتاد تعریف میکنند. اتفاق سابقهداری که در نهایت به یک قتل منجر شد. حالا که این حادثه تلخ رخ داد، این موضوع مطرح شد که دانشگاه تربیت مدرس همین مشکل را دارد. یا دانشگاه شریف قبلاً این مشکل را داشته است. تمرکز بر قتل ناشی از زورگیری به خاطر دانشجو بودن قربانی و ناامنی این اماکن، بسیار مهم، اما فرع ماجراست. خون دانشجوی مظلوم دانشگاه تهران از قربانیان دیگر جرایم خشن مشابه، رنگینتر نیست. پس باید این موضوع را عمیقتر ببینیم.
🔹افزایش جرایم یک بحث و افزایش جرایم خشن بحثی دیگر است. موبایلقاپی در خیابان یک جرم است و زورگیری در خیابان با سلاح سرد یا گرم، جرمی دیگر. جیببری یک جرم است، سرقت مسلحانه جرمی دیگر. جرم هیچ وقت صفر نمیشود، چون همیشه برایش زمینه و انگیزه وجود دارد. فقر هم توجیهکننده دست بردن به اسلحه سرد و گرم نیست. اما بیایید به این فکر کنیم که چرا جرایم خشن تا این حد افزایش پیدا کرده است. چرا آن کسی که دست به این اقدامات میزند، خود را محق میداند که این جرم را مرتکب شود.
🔹زمانی که این اتفاقات مرتب رخ میدهد، گفتن این دستورالعملها که گوشیهایتان را در خیابان دست نگیرید یا کاری نکنید که توجه زورگیرها به شما جلب شود، مسکنی موقت است. مهم این است آنهایی که مسئولیتی در این حوزه دارند، به آسیبشناسی بپردازند که چرا به این راحتی افراد به جرایم خشن روی میآورند. پیدا کردن مقصر و محدود کردن این قصه به حادثه کوی دانشگاه، صرفاً به ما نشان میدهد که در این مورد به خصوص چه کسانی خطا کردند و انجام وظایفشان را پشت گوش انداختند.
🔹یک طرف خود را به ناحق و غلط محق میداند که اموال دیگران را بگیرد و اگر در برابر او مقاومت کنید، چاقو به قلبت فرو کند. دیگری تلاش میکند جلوی دزدیده شدن لپتاپش را بگیرد چون معلوم نیست دوباره بتواند چیزی را که از دست داده و شاید به سختی تهیه کرده را دوباره خریداری کند. اگر مجموع این وقایع و شرایط کشور را در تصویری بزرگتر ببینیم، قصه بسیار فراتر از کوی دانشگاه است. لطفا به ریشهها بپردازید.
📌 روایت | محسن صالحیخواه
علیعسگری و رحمانیفضلی؛ یک شوخی زشت با سیاست خارجی!
✍🏻 محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
فرارو / ۱۷ بهمن ۱۴۰۳
🔹چند روز قبل دو نام به عنوان گزینههای دولت برای اعزام به مسکو و پکن به رسانهها راه پیدا کرد. نامهایی که حتی فکر کردن به آنها، منشاء ناامیدی است. اخبار تائیدنشده میگوید عبدالعلی علیعسگری و عبدالرضا رحمانی فضلی به عنوان سفیر، به ترتیب راهی روسیه و چین خواهند شد. البته اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری دیروز خود گفت روال انتخاب سفرا مشخص است و درباره گمانهزنیها اظهارنظر نمیکند. شاید این موضوع واقعاً در حد گمانهزنی باشد.
اخیراً دو سفیر جدید ایران در کشورهای مهم آلمان و انگلستان به طور رسمی معرفی شدند. مجید نیلی احمدآبادی دستیار وزیر و مدیرکل غرب اروپای وزارت خارجه، به برلین میرود. سیدعلی موسوی مدیرکل حقوقی این وزارتخانه عازم لندن خواهد شد. نیلی احمدآبادی با تجربه سفارت در نروژ و کارداری در جمهوری چک به آلمان میرود و سیدعلی موسوی نیز با تخصص حقوقی، یکی از مدیران قدیمی دستگاه دیپلماسی است.
🔹سوالی که پیش میآید، این است که آیا چین و روسیه اهمیت کمتری نسبت به انگلیس و آلمان دارند؟ آنقدر کماهمیت که این نامها حتی شنیده شود؟! سوابق و تحصیلات وزیر سابق کشور (۱۳۹۲ - ۱۴۰۰)، مدیرعامل سابق پتروشیمی خلیج فارس و رئیس اسبق صداوسیما از هیچ زاویهای با حوزه سیاست خارجی تطابق ندارد. علیعسگری مهندس و سوابق او به صداوسیما، قوه قضائیه، سازمان اوقاف و صنایع موشکی است. رحمانی فضلی فردی دانشگاهی است که دکترای جغرافیا با گرایش برنامهریزی روستایی را از دانشگاه تربیت مدرس گرفته. او دانشیار دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی است. به غیر از هشت سال سابقه وزارت کشور در دولت حسن روحانی، بقیه سوابق اجرایی رحمانیفضلی به ستاد مبارزه با مواد مخدر، شورایعالی مدیریت بحران، شورایعالی انقلاب فرهنگی، دیوان محاسبات، صداوسیما، دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و صندوق توسعه ملی اوست. هیچ کدام از این دو نفر حتی به صورت تجربی، ارتباطی با حوزه سیاست خارجی ندارند.
🔹البته پیش از این شاهد موارد مشابهی بودیم که برخی افراد به دلایل مختلف راهی ماموریتهای دیپلماتیک شدند. مثلا نقل معروف این است که حسین الله کرم لیدر مشهور انصار حزبالله در دوران خاتمی که چند سالیست به عنوان عضو هیئت علمی و استاد علوم سیاسی فعالیت میکند، در دوران محمود احمدینژاد تنها به این دلیل به کشورهای بالکان فرستاده شد که از ایران دور باشد. اللهکرم این روزها لیدر گروه امت حزبالله شده است که هر هفته تجمعاتشان برگزار میشود. گاهی نیز ممکن است این انتصاب یک امتیاز باشد که به دلایلی شخصی لایق دریافت آن شناخته شده است. کدامیک از این دو نگاه با دو نامی که این روزها میشنویم، سنخیت دارد؟ رحمانی فضلی و علیعسگری قرار است از ایران دور شوند؟ یا امتیازی به خاطر موفقیتها یا خدماتشان میگیرند؟
🔹از علت مطرح شدن این نامها بیاطلاعیم. امید این است که شایعه باشد یا برخی بخواهند فضا را بسنجند و حتی نامی را مطرح کنند که کار در لوای مشغولیت ما به این نامها، به اشخاص دیگر برسد. اما اگر ۱ درصد فرض را بر این بگذاریم که این نامها به صورت جدی مطرح شده، چین و روسیه کشورهایی هستند که دو فرد نامربوط به حوزه سیاست خارجی به هر دلیلی عازم آنجا شوند؟ شوخی است؟
📌 روایت | محسن صالحیخواه
دژاووی هستهای ایران
?دژاوو یعنی آشناپنداری. یعنی اتفاق جدیدی میافتد یا شخص به مکان جدیدی وارد میشود اما فکر میکند قبلاً این اتفاق و حضور را تجربه کرده است. قصه هستهای ایران، دژاووی مشترک این ملت است.
?دوی ماراتن هم یک خط پایان دارد اما ماراتن هستهای ایران انگار به آخر نمیرسد. تنها تفاوت این مرتبه از آغاز بحران با دفعه قبل، در این است که در زمان آغاز کار که به دهه هشتاد برمیگردد، بحث هستهای محور اصلی بود و صرفاً نگرانیهایی درباره مسائل منطقه وجود داشت. اما امروز با قصه جنگ اوکراین و تمام وقایع پس از هفت اکتبر، مسائل منطقهای به صورت جدی مطرح است.
?با توجه به اینکه ایران به بیرون رفتن از بحران نیاز دارد، طبیعتاً مسئله اسرائیل نیز علاوه بر اتهاماتی که به ایران در خصوص اوکراین وارد میشود، از طرف مقابل روی میز قرار خواهد گرفت. اینکه ایران بخواهد در خصوص این موارد به مذاکره بپردازد یا نه، به تصمیم در تهران بازمیگردد. گفتوگو بر سر نقشآفرینی منطقهای ایران و حمایت از گروههای نیابتی، به معنی گرفتن تصمیمات سخت است.
?یعنی ایران بپذیرد که سیاست منطقهای خود را مورد بازنگری قرار دهد. با توجه به اینکه متحدان ایران در منطقه گروههای غیردولتی هستند، شواهد نشان میدهد که دولتها نیز از این تجدیدنظر استقبال خواهند کرد؛ چراکه وجود دولتهای موازی و مسلح، به بیثباتی منجر خواهد شد که خواسته هیچ پایتختی نیست.
?در وضعیتی قرار گرفتهایم که مذاکره و گرفتن تصمیمات سخت، ناگزیر است. فکر کنید سال ۱۳۶۷ است و مجبوریم که جنگ ۸ ساله با عراق را پایان بدهیم؛ تصمیماتی در همان اندازه و حتی سختتر از آن پیش روی ماست
?محسن صالحیخواه | گزارشگر هممیهن
**پيشروی آرام
?مسعود پزشكيان تعهدات خود را چگونه پيش برده است؟**
?یکی از صحبتهای شاخص مسعود پزشکیان در ایام انتخابات، این بود که گفت: «من گردنم را مقابل حرفهایم گرو میگذارم.» این جمله هرچند از سوی پزشکیان مطرح شد اما متعلق به او نیست. این جمله برگرفته از حدیث امام علی (ع) است که فرمودند: «گردنم در گرو سخنى است كه مىگویم و درستى آن را ضمانت مىكنم؛ هر كسى با دیده عبرت به سرگذشت پیشینیان و كیفرهایى كه بر سر آنان آمده است بنگرد، پرهیزگارى، او را از فرو افتادن در شبهات باز دارد.»
?در حال حاضر مطالبه رفع مسدودیت سکوهایی مانند یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام وجود دارد که اگر این اقدام صورت بگیرد، استفاده از فیلترشکنها به طرز گستردهای کاهش پیدا خواهد کرد.
?پزشکیان از طریق شورایعالی امنیت ملی جلوی ابلاغ قانون حجاب را گرفت؛ قانونی که غیر از تندروها، هیچ نیروی سیاسی دیگر حتی اصولگرایان از آن حمایت نکردند. چراکه منتقدان معتقد بودند با اجرای آن قانون، تنشهای اجتماعی افزایش پیدا خواهد کرد و جامعه درگیر مشکلات فراوانی خواهد شد. اولین نقد این بود که میلیونها نفر از مردم با اجرای این قانون که در صحن مجلس نیز بررسی نشد و با استفاده از اصل ۸۵ قانون اساسی پشت درهای بسته بررسی شد، تبدیل به قانونشکن میشدند.
?پیگیری رفع تحریمها، یکی دیگر از وعدههای پزشکیان بود. شواهد و قرائن نشان میدهد که دولت در تعامل با حاکمیت (تا نقطهای که حیطه وظایف و اختیاراتش مشخص میکند) مسیر افزایش تنش خارجی را مسدود کرده است. ایران تاکنون وعده صادق ۳ را عملیاتی نکرده. هرچند به طور رسمی مشخص نیست که علت این تعلیق چه بوده اما برآیند وقایع از تجاوز اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق تا امروز نشان میدهد که درگیر شدن مستقیم و بیشتر ایران در منطقه تنها بستگی به چند حرکت نسنجیده دارد.
?محسن صالحیخواه | گزارشگر هممیهن
?تیآرتی فارسی و پاشنه آشیل ایران
*✍? محسن صالحیخواه / روزنامهنگار*
فرارو / ۱ دی ۱۴۰۳
?خبر کوتاه، اما تکراری بود: شبکه تلویزیونی تی آر تی فارسی توسط دولت ترکیه افتتاح شد. دولتی که به تازگی، رقابت ایران با آن پس از وقایع سوریه به سطحی بالاتر ارتقاء پیدا کرده و روابط دو دولت تا حدی متشنج شده است. پس از صدای آمریکا و بیبیسی فارسی این سومین شبکه فارسیزبانی است که از سوی یک دولت خارجی روی آنتن میرود. شبکههایی که هیچ کدام با نیت خیر برای جمهوری اسلامی تاسیس نشدند. البته استفاده از چنین حربهای، قدمتی طولانی دارد. ایران هم از این ابزار استفاده میکند، اما میزان تاثیر آنها با یکدیگر متفاوت است. دولتها برای تاثیرگذاری بر جوامع دیگر، عملیات روانی و استفاده از رسانه به عنوان اهرم فشار دست به تاسیس رادیو و تلویزیونهایی با زبان کشورهای دیگر میزنند. شاید قدیمیترین نمونه معاصر آن رادیو اروپای آزاد باشد که سال ۱۹۴۹ توسط آمریکا تاسیس شد برای این که کشورهای کمونیستی را تحت تاثیر قرار بدهد. این رادیو هنوز هم فعالیت میکند و بخشی فارسی آن را به نام رادیو فردا میشناسیم.
?تی آر تی فارسی قرار است چه برنامههایی پخش کند؟ مانند صدای آمریکا و بیبیسی فارسی، روایت دولتهای خود را روی آنتن خواهد برد. چرا که فلسفه تشکیلش این است. از این به بعد روایت آنکارا را نیز کنار روایتهای واشنگتن و لندن خواهیم داشت. اما کار از جایی به مشکل میخورد که تجربه نشان داده رسانههای رسمی ایران، چه در داخل مرزها و چه خارج از آن توان مقابله با این موجهای پروپاگاندا را ندارند. این شرایط نیز یک شبه یا یک روزه به وجود نیامده بلکه محصول سالها سیاستهای نادرست رسانهای کشور در سطح کلان است. رسانه رسمی چابک و حرفهای نیست و نه خود رشد کرد نه اجازه داد دیگران از او بالاتر بروند. در عوض به تشکیلات عریض و طویل بوروکراتیکی تبدیل شد که روایتهایش خریدار ندارد. هم در داخل کشور قافیه را باخته است و هم در خارج از ایران و شبکههای برونمرزیاش تاثیر خاصی ندارند.
?وقتی خبر تاسیس تیآرتی فارسی آمد، یکی از نمایندههای تهران در مجلس در جریان واکنش به آن، خواستار این شد که صداوسیما و هم سه شبکه تلویزیونی برای علویان، زازاها و کردهای ترکیه راهاندازی کند. پیشنهاد عجیبی که واکنشهای جالب توجهی به خود دید. میانگین واکنشها این بود که راهاندازی شبکه تلویزیونی کار خاصی نمیطلبد، اما مهم این است که چه برنامههایی قرار است از این شبکهها پخش شود. صداوسیما وقتی در جذب مخاطب داخلی مانده، چه حرفی میخواهد برای طرف مقابل داشته باشد. در واقع ضعف رسانه رسمی ایران خود را در آفند و پدآفند رسانهای به خوبی نشان میدهد. در حوزه آفند، ایران هم شبکههای برونمرزی دارد و باید میزان مخاطب و ضریب نفوذ آنها در جوامع هدف مورد بررسی قرار بگیرد. مثلا سیمای آذری شبکه سحر که برای آذربایجان پخش میشود، دستور کارش چه بوده و تا چه اندازه موفق عمل کرده است؟ همین سوال را میتوان برای شبکههای عربی، انگلیسی و اسپانیایی نیز مطرح کرد.
?در حوزه پدآفند، با این سوال جدی مواجه هستیم که وقتی مرجعیت خبری از داخل به خارج از کشور نقل مکان منتقل شده، رسانه رسمی و قدرتمند، اما عاری از تاثیرِ شگرف ما چگونه میخواهد در برابر روایتسازیها بایستد. هیچ وقت فراموش نمیشود که پس از ترور محسن فخریزاده در ۷ آذر ۱۳۹۹، در حالی که تلویزیون ایران مشغول پخش برنامههای دیگر بود، یکی از شبکههای غیردولتی مقیم انگلیس از همان منطقه پخش زنده را روی آنتن برد. به این مثال اضافه کنید وقایع لبنان و فلسطین در ۱۴ ماه اخیر و دهها مثال دیگری که میتوان زد. رسانه رسمی ایران همیشه یک پله عقب است.
?این دست رسانهها مثل تیآرتی فارسی، کارکرد عملیات روانی دارند و فلسفه و هدف تاسیس آنان نیز همین است. در طول زمان، افکار عمومی جامعه هدف خود را هدایت میکنند تا در زمان مناسب، بتوانند از آن بهرهبرداری کنند. یادآوری میکنم که در جریان عادیسازی روابط ایران و عربستان، شبکه تلویزیونی اینترنشنال یکی از موارد مذاکره میان دو کشور بود. چون اینترنشنال در جامعه نفوذ پیدا کرده و در بزنگاههایی خود را نشان داده بود. کشورهای رقیب و حریف ایران، پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار این کشور را پیدا کردند که همان حوزه رسانه است. روایتهای خود را به نام حقیقت به خورد جامعه هدف میدهند و در نهایت اگر لازم شد ضربهای وارد میکنند. این شبکه با شبکههایی که به اصطلاح سریال ترکی پخش میکردند و بر جامعه ایران تاثیر فرهنگی و اجتماعی میگذاشتند، متفاوت است. کارکردی سیاسی دارد و گذر زمان نشان خواهد داد که چه اهدافی پشت آن است. ما نیز در این طرف مرز، باید منتظر تاثیر آن باشیم. چون با این دست فرمان کار بیشتری از دستمان برنمیآید.
? روایت | محسن صالحیخواه
خاورمیانه در حال تغییر بر خلاف منافع ایران است. ایران زمانی میتوانست بازیگری کند که
داخل مرزهای خود با مشکلات بیشمار درگیر نبود.آخرِ راهبرد نه جنگ نه صلح،همین وضعیت است.توان اقتصادی و پشتوانه داخلی #جنگ که نداریم،بهترین راه این است که صلح کنیم،قبل از این که مجبور به صلح شویم.
? روایت | محسن صالحیخواه
?**موز، نوشابه قوطی و پسر دیپلمه همسایه که مهاجرت کرده بود
✍? محسن صالحیخواه / روزنامهنگار**
فرارو / ۲۷ آذر ۱۴۰۳
?بچهتر از امروز که بودم، همیشه منتظر میماندم پدربزرگم از مکه بیاید، با خودش موز و نوشابه قوطی بیاورد. نه این که فقیر بودیم، نه. موز کالای لوکس بود و خیلی پیدا نمیشد. نوشابههای خارجیِ اصلی هم اینجا نبود و گیرمان نمیآمد. شانس ما این بود که، چون پدربزرگ سالی چندبار مکه میرفت، موز و نوشابه ما نوهها میرسید. اگر بالای سی سال سن دارید احتمالاً شما هم این را تجربه کرده باشید.
خاطره مشترک دیگری که احتمالاً همه ما داریم، قصه آن پسر دیپلمه همسایه بود که پدرش میگفت رفته است خارج، هفتهای یک روز سر کار میرود، حقوق بالایی میگیرد، ماشین آخرین سیستم دارد و آنجا برایش سر و دست میشکنند.
?خیلی طول نکشید موز و نوشابه قوطی زواری که از مکه برمیگشتند دیگر از سکه افتاد، چون به مرور زمان راهش باز شد و در مغازهها از تجریش تا راهآهن پیدا میشد. قصه پسر همسایه هم دیگر خریدار ندارد، چون ارتباطات میان چهارگوشه جهان به قدری گسترده شد که چشمهای مردم معمولی مانند ما را باز کرد و دیدند از این خبرها نیست. سفرهای خارجی با گذشت زمان میان مردم عمومیت پیدا کرد و خیلیها توانستند کشورهای خارجی را ببینند. دسترسی به اخبار راحتتر شد و مردم فهمیدند پسرِ همسایه به پدرش دروغ گفته و احتمالاً هنوز در کمپ پناهندگان است تا شاید فرجی شود و بتواند از زیر صفر شروع کند.
?القصه؛ سه پاراگراف و دو خاطره جمعی نوشتم تا به این نتیجه برسم که مردم هم میبینند و هم میفهمند. خیلیها میدانند که زندگی در کشورهای دیگر به خصوص در غرب که مقصد اصلی مهاجرت ایرانیان است، سختیهای زیادی دارد و کار، سرمایه و تخصص در همه چیز حرف اول را میزند. میتوانیم ادعا کنیم که دیگر کمتر کسانی هستند که با تفکر وجود اتوپیا و آرمانشهر آباد و آزاد به کشورهای دیگر میروند، اما همین آگاهی به آنها نشان میدهد که از بسیاری کشورهای منطقه یا کشورهایی که شرایطی مشابهی به ایران دارند، عقب افتادهاند.
?این ذهن آگاه، اخبارِ روز ایران مثل آلودگی گسترده هوا، ناترازیهای گسترده، شرایط تحریمی، هواپیماهای فرسوده و قدیمی، فرودگاههای خلوت، خودروهای بیکیفیت و جدا افتادن از تمام معادلات دنیا را میگذارد کنار این که کشورهای جنوب خلیج فارس مسیری صعودی را طی میکنند. کشورهایی که زمان زیادی از تشکیل آنها و نه صرفاً حکومتشان نمیگذرد، اما به خاطر مدیریت صحیح و استفاده از منابع مسیری درست را طی میکنند. از خود میپرسد که چرا میزان سرمایهگذاری چین در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ در عربستان ۳۷ برابر و در امارات ۳۱ برابر ایران بوده است. بهترین دانشگاههای جهان در این کشورها شعبه دارند، تبدیل به محل سرمایهگذاریهای کلان خارجی شرق و غرب شدند و خودشان و مردمشان را بالا میکشند. قدرت سیاسی آنان نیز افزایش داشته. امارات تنها یک نمونه است که برخی هیچ درکی از افزایش قدرت و نفوذ سیاسی آن در منطقه و جهان ندارند. از جمله این که امارات با مساحتی کوچک و جمعیتی اندک، در حال حاضر حوزه نفوذ خود را از آسیای مرکزی تا قفقاز، شمال آفریقا و اروپا گسترش داده است. چه چیزی باعث میشود قطر بتواند میزبان جامجهانی ۲۰۲۲ باشد، عربستان سعودی جامِ ۲۰۳۴ را به نام خود زده باشد، اما ما بالای خلیج فارس با بدیهیات زندگی دست به گریبان باشیم. این فقط یک مثال است. آنها درگیر مشکلات نیستند؟ فقیر ندارند؟ همه چیز خوب است؟ قطعاً این گونه نیست. کشور بدون مشکل در جهان وجود خارجی ندارد. اما میزان درگیری ملتها با مشکلات در کشورهای مختلف، متفاوت است. آن ذهن آگاه، این حقایق را به خاطر تغییر جهان میبیند و از خود سوالهای زیادی میپرسد که بسیاری از آنان بدون جواب باقی مانده است. شاید تبلیغات سیاسی داخلی صرفاً بر مشکلات طرفهای دیگر متمرکز باشد و تبلیغات سیاسی فارسیزبان صرفاً بر مشکلات داخلی، اما ذهن آگاهی که بتواند میانگینی از اخبار به دست بیاورد این حقیقت را درک میکند که ایران وضعیت مناسبی ندارد.
? روایت | محسن صالحیخواه
? پایان ماه عسل سیاسی؛ کالبدشکافی پروژه تندروها
✍? محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
فرارو / ۲۵ آذر ۱۴۰۳
?اصطلاحی در میان سیاسیون و تحلیلگران وجود دارد که میگوید ماه عسل تمام شد. ماه عسل دولت پزشکیان نیز به اتمام رسید. یعنی هورا کشیدنها و دعواها، انتخاب مدیران و انتقال قدرت، دیدوبازدیدها به پایان رسید، دولت مستقر شد و مدتیست که با مشکلات حقیقی کشور روبروست. تندروها به طور مشخص در دو عرصه داخلی و خارجی عمل میکنند. شاید به صورت پروژهای هماهنگ پیش میروند یا ممکن است صرفاً اندیشه سیاسی آنان را به یکدیگر پیوند دهد. در این گزارش، بعضی از اقدامات آنان در این دو عرصه را مرور میکنیم.
?جریان تندرو در حوزه سیاست خارجی، دستورکار انسداد را دنبال میکند. به طور مشخص در حوزه مذاکرات رفع تحریمها که با مصوبه عالیترین سطح تصمیمگیری کشور در حال پیگیری است، تلاش میکنند پنجره دیپلماسی را ببندند. نوک پیکان از محور، سعید جلیلی است که با تجربیات خود در پیشبرد مذاکرات هستهای آن را هدایت میکند. این جریان تلاش میکند با ابزارهای مختلف از تریبونهای عمومی تا سخنرانیهای دانشجویی، با کلیدواژههایی مانند التماس، دویدن دنبال غرب، شرایط جنگی، فریب خوردگی، غربزدگی یا غربگدایی مسیر مذاکرات رفع تحریم را مسدود کند.
?حوزه دیگر در عرصه سیاست خارجی، هزینهسازی و تشدید تنشهاست. در سطح کلان، این جریان تلاش میکند شرایط کشور را یک شرایط جنگی تصویر کند. ترجیعبند اظهارنظرهای رسانهای و غیررسانهای آنان نیز این است که در شرایط جنگی نباید این کار یا آن کار را کرد. در حالی که ایران همواره شرایط ویژهای داشته و تلاشهای زیادی در آن صورت گرفته که این شرایط را کاهش دهد. گاهی هزینهسازیها در حد مطالبه وعده صادق ۳ که علت تعویق آن مشخص است، باقی میماند.
?انسداد تنگه هرمز، یا ما هم نفت صادر میکنیم یا هیچ کس نفت صادر نمیکند، امنیت برای همه ناامنی برای همه و حمایت بیدریغ از متحدان غیردولتی از جمله محورهای هزینهسازی به شمار میرود. خروجی مجموع اقدامات جریان تندرو در حوزه سیاست خارجی، جلوگیری از تنشزدایی است که مشخص نیست آن را بر اساس ایده و فکر یا طرحهای بزرگ انجام میدهند و یا این که انگیزههای دیگری پشت ماجرا پنهان شده است.
?در عرصه داخلی، جریان تندرو با دلایلی نامشخص تلاش میکند اجازه خاموش شدن کاهش دورِ موتور تولید نارضایتی را ندهد. برای این کار نیازی به لشکرکشی خیابانی نیست. چرا که در آخرین تجمع آنان برای مقابله با رفع فیلترینگ، آنقدر تعداد انگشتشماری حضور پیدا کردند که دیگر ادامه پیدا نکرد. وضعیتی که در نمونهای کوچکتر، چند روز قبل مقابل مجلس در حمایت از قانون حجاب بازنمایی شد. جریان تندرو به طور مشخص در حال حاضر جلوی رفع فیلترینگ ایستاده است. در مسیری دیگر تلاش میکند با قانون حجاب، گستره گشایشها را تا حد امکان کم کند. مشخص نیست در شرایطی که منطقه ملتهب است و جامعه نیز با تنشهای پنهان روبروست چرا جریان رادیکال تلاش میکنند دست به افزایش نارضایتی بزنند. آنها هر چند مساله «امنیت ملی» را به کلیدواژهای پرتکرار تبدیل کردند، اما در اصل، اقدامات آنان میتواند به وقایعی ضدامنیتی تبدیل شود که تنها به مردم و کشور ضربه میزند، نه جناحهای سیاسی با هر اندیشهای.
? روایت | محسن صالحیخواه
“جمهوری اسلامی” فقط یک نظام سیاسی است. مثل نظام چین، عربستان یا فرانسه.هر نظام،نقاط قوت و ضعف دارد و هیچ عاملی نمیتواند آن را تبدیل به یک ساختار قدسی کند:
نه پسوند اسلامی در نام حکومت، نه اصل ولایت فقیه و نه حضور گسترده روحانیون در حاکمیت.
تنها خط قرمز برای نقد،امنیت ملی است.
? روایت | محسن صالحیخواه
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago