جهانِ ایرانشناسی

Description
یادداشت‌های پراکنده مجید دهقانی
ارتباط:
@iranshahr63
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 1 week ago

1 month, 3 weeks ago

کتاب «دربارهٔ جمهوری اسلامی» مجموعه‌ای از مقالات و سخنرانی‌های مصطفی رحیمی است که در سال‌های اخیر از او به عنوان یکی از مخالفان جمهوری اسلامی یاد می‌شود. امّا همانگونه که در متن مقالات مشاهده می‌کنید، از نخستین سخنانِ وی در کانون نویسندگان، تا مطالبِ بعد که به مرور پس از روی کار آمدن خمینی نوشته شد، رگه‌ای از مخالفتِ بنیادین با رژیم دیده نمی‌شود. آنچه بود انتقاداتی در جزئیات بود و بدیهیات. آنچه در سراسر خطّ فکری رحیمی به چشم می‌آید، ضدّیت با پادشاهی و خاندان پهلوی است که در واقع محورِ تفکری می‌شود در قبول هر سیستم و هر شخصی که با او در این خط هم‌مسیر باشد. از همین‌رو خود را با خمینی دارای تشابهات کلی می‌دید. بررسی دوباره و چندبارهٔ آثار آن نویسندگان به ما در فهمِ چراییِ استقرارِ رژیم فعلی و جلوگیری از تکرارِ آن کمکِ اساسی می‌کند.
🔹🔹🔹🔹
T.me/world_of_iranology

8 months, 3 weeks ago

?انحراف در شک‌ورزی و جدال با اصلاح‌طلبِ درون

ترفند حکومت‌های ایدئولوژیک، ایجاد انحراف در شک‌ورزی است. بدین معنا که به مردم القا می‌کنند تا به جای شک در جزئیات و کلیات حکومت و رجالِ سیاسی، در بینش و تصمیماتِ خود شک کنند. این انحراف، از انسان موجودی صغیر می‌سازد تا خودش را «عوام» بداند و در چنبرهٔ عناوینی چون استاد و دکتر، در خردِ خود شک کند.
رژیم اسلامی از ابتدای آغاز (اگر نخواهیم به ابتدای اسلام بازگردیم) تمام تلاش خود را کرد تا در مسئلهٔ مرجعیّت، از شهروندان موجوداتی صغیر و فاقدِ فکر بسازد که باید دائماً در خود شک کنند. رفته رفته با روی کار آمدن اصلاح‌طلبان، آن صغارتی که از سمتی دیگر توسط اصولگرایان کنترل می‌شد، سمتِ تازه‌ای یافت. اصلاح‌طلبان خود را متفکرانی معرفی کردند که بعضاً اصولگرایان را هم مسخره می‌نمودند تا بازارِ مکارهٔ تفکرشان داغ شود و مریدان را از صغارت خارج نمایند. امّا صغارت‌هایی که اصولگرایان ساختند، در ماهیّت هیچ تفاوتی با صغیرِ دینیِ پیشین نداشت. تنها تفاوت‌ها در ظاهر افراد بود و نوع گفتگوها. صغیرِ اصلاح‌طلب، به جای نشستن پای منبرِ آخوند، چشم و گوش بسته درگیر کت و شلوارپوشانی بود که خود را متفکر می‌دانستند و صغیرِ تازه را هم «اصلاح‌طلب».
عنوانِ اصلاح‌طلب در روزگاری که دانشجو شدن چندان ساده نبود، چیزی معادلِ «دانشجوی سال آخر علوم سیاسی» محسوب می‌شد، حتّی اگر اصلاً دانشگاه نرفته باشد. این ارتقا از طلبه به اصلاح‌طلب، با خواندنِ مطالب و کتاب‌های امثالِ گنجی و زیدآبادی، در صغیرِ جدید نوعی توهمِ دانایی ایجاد می‌کرد که نتیجتاً شک به خود را، شک به اصولگرایان و کلیّت نظام ترجمه می‌نمود.
این صغیرِ تازه، اینبار عصیانگر بود، ولی نه علیه حکومت، بلکه بی‌آنکه بداند، برای حکومت و علیه خودش. فریادها و شعارهای آنان، در مؤثرترین حالت، یک اصلاح‌طلب را به جای یک اصولگرا بر مسندِ ریاست می‌نشاند، بی‌آنکه تغییری در زندگی خودش رخ داده باشد. آن عصیانگری در او «توهمِ تغییر» ایجاد کرده بود، بی‌آنکه بداند فقط خودش را تغییر می‌دهد. خودش را تغییر می‌داد، بی‌آنکه بداند آن تغییر، ارتقا نیست، بلکه به نتیجه نشستنِ شک‌های دائمی به خود است که اکنون از او موجودی تهی ساخته است.
(بحث را می‌بندم تا به همین امروز بپردازم)
امروز که گمان می‌کنیم از هر دو طیفِ سیاسی گذر نموده‌ایم، و با زحمت فراوان در دورِ نخست انتصابات شرکت نکرده‌ایم، باز هم گروهی را می‌بینم که تحت تأثیر سخنان و التماس‌های همان دکتر و استادها، دوباره در خود ایجاد شک کرده‌اند که آیا در دور دوم هم تحریم را ادامه دهند یا خیر.
قبلاً به مسئلهٔ متفاوتِ «بریدن» و «گذرکردن» پرداخته بودم. متأسفانه هنوز بسیاری از کسانی که از اصلاح‌طلبی گذر کرده‌اند، نبُریده‌اند. این ته‌مانده‌های شک به خود، به جای شک به حاکمیّت ، نشان از همین بریده‌نشدن‌ است. هنوز اصلاح‌طلبِ درون زنده است و تا وقتی بُریده نشده، تصمیمات ما هم تحث تأثیر همان افکار گذشته خواهد بود.
اگر توجه کنیم می‌بینیم که عمومِ کسانی که در خود شک کرده‌اند، از بازماندگانِ اوج اصطلاحات هستند و عموماً متولدین دهه‌های ۵۰ و ۶۰ و اندکی ۷۰.
نسل جدیدی که اصلاحات نتوانست در مغزشان نفوذ کند، امروز درگیر این شک نیستند و بدون لکنت زبان، «نه» می‌گویند و می‌ایستند.
اگر از خدا و دین هم بگذرید ولی اصلاح‌طلبِ درونِ خود را نکُشید، باز دچارِ انحراف در شک‌ورزی می‌شوید، و باز با نفیِ انسان، بازی را به اهریمنان خواهید باخت.
?????
T.me/world_of_iranology

9 months ago

مسئلهٔ انتخاب یا تصدیق
ما رأیِ به‌ظاهر انتخابگرِ خود را درون جعبه‌هایی می‌ریزیم که از زیر به هم راه دارند. جعبه‌هایی که از بیرون، کثرتی عوام‌فریبانه را نمایش می‌دهند ولی از درون منتهی به وحدتی شوم می‌شوند. حکومتِ اسلامی، همانطور که از ماهیّتش پیدا است و آن را هم هرگز انکار نکرده، تلاشی ایدئولوژیک برای رسیدن به وحدتی در کلمه و فرد است.
حال چگونه امکان دارد که فردی به عنوان کاندیدای ریاستِ جمهوری، در درونِ حکومتِ اسلامی، تأیید صلاحیّت بشود ولی بخواهد خلافِ وحدتِ نهایی رفتار کند؟
هنوز هم کسی بهتر از مدرّس نتوانسته است ذاتِ سیاسی اسلام را در یک جملهٔ دقیق و صحیح بیان کند. او گفت: «سیاستِ ما عین دیانتِ ما است». اگر ملّت با شناختی نسبی از اسلام، تنها به همین یک جمله دقت می‌کردند، می‌فهمیدند که در اسلام هرگز مسئلهٔ انتخاب برای رسیدن به «کثرت» وجود نداشته و نخواهد داشت.
کاری که مردم در این چهار دهه انجام داده‌اند، نه مشارکت در انتخابات، بلکه صرفاً حضور پای صندوق‌هایی بوده که از اتّفاق، واقعیّتِ وحدت کلمه و فردش خیلی زود عیان گشته، زیرا «نهادِ وحدت» اجازهٔ ماندنِ بیش از حد در نمایشِ کثرت را نمی‌دهد تا جامعه و فعالین سیاسی به چنین کثرتی عادت نکنند.
امروز دیگر مسئلهٔ انتخاب بینِ بد و بدتر یا توصیه و امر و نهی نیست، بلکه مسئله این است که ما با حضور در انتخابات دقیقاً مشغول چه کاری می‌شویم؟
مسئلهٔ ما اساساً فهمِ انتخابات در نظامِ اسلامِ سیاسی است. با رسیدن به چنین فهمی، علاوه بر گزینه‌های اجباریِ موجود، به یک گزینهٔ دیگر نیز دست خواهیم یافت، و آن هم «عدم‌ حضور و انتخاب» است.
ما با حضور پای صندوق‌های رأی، در واقع کسی را انتخاب نمی‌کنیم، بلکه فقط و فقط کلیّت نظام را «تصدیق» می‌کنیم. از زمانِ رفراندومِ تصدیقِ حکومت و شخصِ خمینی، تا دومیّن دورهٔ اشک‌ریزانِ خاتمی، قداست‌های فردی به نمایشِ انتخابات جذّابیت بخشیده بودند. ولی از آن پس، با نابودیِ چهرهٔ کاریزماتیکِ سیاست، همه چیز به فریب‌های مقطعی منتهی شد. حکومت دیگر نه در رأس و نه در ذیلِ خود، هیچ چهره‌ای برای جذب در خدمت نداشت تا با معیارهایی چون عدل و اخلاص و تقوا، کثرتِ مردم را به وحدتِ فردی بدل نماید. از آنجا بود که معیارهای آسمانی، تبدیل به وعده‌هایِ زمینی شدند که نیازِ مردم بود.
این چرخهٔ فریب هرگز از کار نمی‌افتد و مردمی که بزرگترین مسائل تا کوچک‌ترین جزئیات زندگی خود را در خطر و نابودی می‌بینند، مستعدِ گرفتار شدن در دامِ هر وعدهٔ دروغینی از سوی شعبده‌بازانِ سیرکِ کثرت‌اند. و این وعده‌های دروغین، با ایجادِ توهمِ «حقّ انتخاب» در ذهنِ مردم به بار می‌نشیند. مردمی که گمان می‌کنند چنین حقّی دارند، در سیاسی‌ترین حالت، جماعتِ پرشوری هستند که هنوز فهمی از کثرت و وحدت در حکومت اسلامی به دست نیاورده‌اند.
ما بیش از چهار دهه در انتصاباتی حضور پیدا کردیم، که نه تنها خودمان نقشی در هیچ بخشی از آن نداشتیم، بلکه منتصبانِ آن هم عملاً هیچکاره‌هایی جان‌فدا بیشتر نبودند.
بنابراین، چه مردم پای صندوق‌های رأی حضور داشته باشند و چه نه، چه مناظره‌های منتصبانِ سیاسی به مجادلاتِ چاله‌میدانی بدل شود و چه اصولی روی کار آید و چه اصلاحی، هیچ خدشه‌ای به ماهیّت نظامِ «وحدتی» رژیم وارد نخواهد شد.
در نتیجه، با عدمِ حضور در فرایندی که «کثرت» را ذاتاً نمی‌پذیرد، ابتدا با خودمان مشقِ دموکراسی برای آینده کرده‌ایم، و در نهایت نیز هرچه بیشتر بر تقویّتِ این جبههٔ جنگی تلاش نموده‌ایم که پایه و مایهٔ درستِ آن در آبان ۹۸ ریخته شد و در قیامِ اخیر اوج گرفت و اکنون منتظرِ فرصت نهایی است. حضورِ مردم در جایی که حقّ انتخابِ صحیح ندارند، علاوه بر پاشیدنِ خاکِ سردِ فراموشی بر خون‌های ریخته‌شده‌ای است که کلیّت نظام را نمی‌خواستند، تصدیقِ چندبارهٔ رژیم و ایجاد سیاهی‌لشکر برای کسانی خواهد بود که جهت بقای نظام، از آبرو و جانِ خود هم می‌گذرند.
???????
T.me/world_of_iranology

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 1 week ago