?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
خداحافظ دهه چهارم زندگی...
از ۳۰ سالگی تا پایان ۴۰ سالگی، عجیبترین دهه عمرم رو سپری کردم. به تمام چیزهایی که تو ذهنم بود رسیدم. با ترسهای بزرگی روبهرو شدم که بزرگترینش، خودم بودم. به استقلال واقعی رسیدم، نقصهام رو دیدم، داستان نوشتم، رنج رو در آغوشم گرفتم، بلند شدم، مسیرم رو انتخاب کردم، پای همه چیزش وایسادم، رشد کردم، قد کشیدم، یاد گرفتم، فراموش کردم، شکستم و باز بند زدم، مرزهامو شناختم و پاشون وایسادم، سفر کردم، ورزش کردم، کلی قصه از آدمها شنیدم، تا تونستم فیلم دیدم، تاتر رفتم، با تنهایی آشنا شدم، نجاری کردم، کوهنوردی کردم، کتاب خوندم، به آدما لبخند زدم، بهشون "نه" گفتم، عذرخواهی کردم، تجربه کردم، دوست داشتن و دوست نداشتن رو تمرین کردم، اجازه دادم دوسم داشته باشن و دوسم نداشته باشن، از دست دادم، به دست آوردم، گریه کردم، خندیدم، چیزایی که دلم میخواست رو خریدم، غذاهایی که دوس داشتم رو خوردم....و خودم رو، آمن رو زندگی کردم.
برای دهه پنجم زندگیم هم کلی رویا و آرزو دارم. مسیر سختی رو ترسیم کردم اما مطمئنم اگر پیمونه عمرم اجازه بده تولد ۵۰ سالگی بازم برای رسیدن به همه رویاهام همینقدر خوشحالم و لبخند میزنم.
آدمهای زیادی تو این دهه کنارم بودن، دلم رو گرم و روانم رو روشن کردن. بعضیاشون هنوزم هستن، بعضیا کمرنگتر و دورتر، اما من قدردان همشونم. چه کسی که با رنج به من درسی رو داد چه اونی که با مهر کنارم موند.
بریم ببینیم ۴۱ سالگی چی برام داره❤️
.
.
#میس_قلم
#۵دی
.
.
@miss_ghalam
باید تمرکز کنی! روی تنفست. به نفسهایی که میکشی فکر کن. آن وقت میتوانی رها شوی از چنگال افکار درهم و برهم. آن وقت راحت به خواب میروی.
به ذوق توی چشمهاش خیره بودم به اینکه چه قدر زیبا و ساده فکر میکند. به اینکه هیچ مرا نمیشناسد! به هر چیز که فکر کنم، هزار شاخه از اوهام و خیال از کنارش متولد میشود. مثل ویروسی که در کسری از ثانیه رشد میکند، جان میگیرد و غول وحشتناکی میشود به قصد کشتنم.
خواب برای من نه درمان است نه ساعتی برای آسایش، راه فرار است. تازه اگر کابوسها و خوابهای شبانه بگذارند.
گفتم خواب! راستش من خوابهای عجیبی میبینم! خیلیهاشان را بعد از بیداری به یاد ندارم، اما تعدادی در یادم مانده که هم مایه نشاط و خنده است هم مایه تعجب!
مثلا یکبار خواب دیدم که ماشین بزرگی دارم، به کوچه باریکی میرسم و ناچار میشوم ماشین را تا کنم و در جیبم بگذارم تا از کوچه رد شوم!
تا کردن پدیده عجیبی در دنیای انسان است. هر چیز که در جایی جا نشود، تایش میکنند، کوچکش میکنند تا به قد قواره مکان بیاید. کاش ذهن مرا هم شبها تا کنند، تا توی کلهام جا شود، تا اینقدر از گوش و چشم و بینی و چشمهایم بیرون نزد. آن وقت شاید، شاید بشود به نفسها دقت کرد، آن وقت شاید فکر کنم کمی ذهنم جای خالی دارد.
.
.
#میس_قلم
#مدیتیشن_نمنه
.
.
@miss_ghalam
کلید خانه را درآوردم اما توی قفل نچرخاندمش! شبیه آدمهایی که کسی در خانه منتظرشان هست، زنگ واحد 1 را فشردم. منتظر ماندم تا صدایی گرم پشت آیفون بگوید: چه خوب که آمدی، بیا بالا!
خیالات و اوهامِ ما آدمهای تنها، خیلی گسترده و عجیب نیست. تقریبا اینگونه است که همیشه یک نفر باید باشد که نیست و ما با همان یک نفر حرف میزنیم، حمام میرویم، روی کاناپه در میانِ سینه فراخش میخوابیم، صبح ها هم برایش ناز میکنیم... که خب تمام اینها بی جواب است.
دیروز برای دوستم بالای منبر رفته بودم و گفتم: اگر در خانه من دوربینی بگذارند می توانند سکانس های بینظیری از جنونِ آرامِ یک زن را ضبط کنند.
کارگردان عبوس فیلمِ من بلند داد میزند، کات! این صحنه تکرار شود.
.
.
#میس_قلم
#فیلمی_برای_زن_دگی
.
.
@miss_ghalam
یه پسر بچه 3 ساله تو پارک داشت با خاک و یه تیکه سنگ بازی می کرد. چنان در لحظه غرق بود که بهش حسودیم شد!
ولی من نتونستم فقط لحظه رو زندگی کنم، لحظه دیدنش رو. اینکه فقط به کاری که میکنه نگاه کنم و از تماشای کودکیش لذت ببرم. ذهن من شبیه نقشههای هزار راه و هزار لا هست. هر چیزی رو که ببینم، انگار خودکار، دکمه هزارتا خاطره و فلسفه تو ذهنم زده میشه. پرت میشم به سالها دور یا سالها بعد.
آقا جون وقتی هندونه بزرگ محبوبی رو تو ظهر گرم تابستون می ذاشت وسط سینی بزرگ روحی و شروع میکرد به برش زدنش، فقط درگیر همون لحظه بود، یا وقتی نماز میخوند؛ همیشه می گفت نماز که میخونی حواست باشه به هیچی جز اون نماز فکر نکنی! آقا جون سالهاس مرده، من سالهاس نماز نمیخونم و هر دومون سالهاس تو هیچ لحظهای حضور نداریم.
بر میگردم پشت میزِ کارم، دارم یه متن برای پیامک تبلیغاتی طراحی میکنم، پسر بچه توی پارک کنارمه، آقا جون داره هندونه می بُره، صدای اذون مییاد و من اسمم یعقوبه، راننده خطی مسیر گذشته تا آینده...
.
.
#میس_قلم
#راننده_خطی
.
.
@miss_ghalam
لیست تماسهایم را نگاه میکنم! تقریبا بیشترشان را جواب نمیدهم. اگر از من بپرسند کدام مرض را در خودت بیشتر حس میکنی، میگویم مرض فرار از حرف زدن. از برداشتنِ تلفن، از تغییر اجباری لحنم، از بازی در نمایشِ "حالم خوب است".
حالا سالهای زیادیست که با این مرض کنار آمدهام، بیشتر رفقایم میدانند که اگر تماس بگیرند، احتمالش کم است که جوابی دهم. برای همین هم با پیام سراغم را میگیرند، خوشحالم میکنند و برای اندکی، رخوت و غمناکیام را میدزدند.
۵ روز است که صفحه اینستاگرامم را از دسترس خارج کردهام. هر روز یکی هست که سراغم را بگیرد، این گرمم میکند و دستم را از روی ماشه کنار میکشد.
دیروز وقتی پرسید مهاجرت!! سخته، چرا میخوای بری؟ در جوابش فقط یک جمله داشتم که بگویم: "آدمیزاد برای ماندن، دلیل میخواهد..."
دلیل ماندن که ندارم، اما برای رفتن و گم شدن و نبودن، تا دلت بخواهد دلیل دارم و زخم.
بیخیال دلیلها! هوا سرد شده، چای میچسبد. گپ زدن میچسبد، و من آدمِ مناسبی برای هیچکدامشان نیستم. هم زبانم خسته است و هم مثانهام کم ظرفیت. کهولت دقیقا کجای چهلسالگیست؟!
.
.
#میس_قلم
#بهانه_رفتن
.
.
@miss_ghalam
فرازی بر فرود ِموشک...
تو خواب و بیداری بودم که حس کردم صدای انفجار می یاد و با هر صدا، پنجرههای خونه میلرزید!
تو همون حالت منگی با خودم گفتم لابد دارن میزنن، من که کاری از دستم بر نمییاد پس بذار اگه قرار به شهادته، تو خواب به دیار باقی بشتابم اگرم نه که، لااقل صبح سر حال برم دنبال سگ دو زدن.
صبح شد، بیدار شدم و فک کردم همه چی خواب بوده. اوتمیل هر روزه رو خوردم، تو ماشین با ضبط جدید پادکست گوش دادم تا اینکه رسیدم شرکت و تازه فهمیدم که دیشب خواب ندیده بودم! واقعی زده بودن، واقعی پنجرهها میلرزید، واقعی تصمیم گرفته بودم به ادامه خواب، واقعی اصراری به زنده بودن ندارم، واقعی یک مردهی قبل از مرگم...
بعد یاد یه خاطره از برادر دوستم افتادم، میگفت؛ یه سری روستاها تو ایران هست که اهالی اونجا حتی نمی دونن رییس جمهورشون کیه! همینقدر واقعی مشغول زندگی کردنن و همین قدر واقعی سیاست براشون پشمه! حس دایورت بودنِ دیشبم رو مدیون سالها دوری کردن از صدا و سیما، بیبیسی، اخبار و کوفت و زهرمارِ این چنینی و البته خانواده محترم رجبیام... دیگه منم یه روستایی دور افتادهام.
.
.
#میس_قلم
#پشمدونی
.
.
@miss_ghalam
"به بهانه روز جهانی قهوه"
تو تنها تلخی هستی که نه عادی می شی نه دل رو می زنی پس...
مرسی که هر روز صبح من و خیلی های دیگه رو زنده میکنی
مرسی که یه تلخِ همیشه دوست داشتنی هستی
مرسی که هم تو گرما میچسبی هم تو سرما
مرسی که هم یارِ قرارهای عاشقانهای، هم همراه جلسات کاری
مرسی که هی روز به روز داری گرونتر میشی?
مرسی که همه جا هستی و دیگه نباید در به در داشتنت شد
مرسی که بوی خوب میدی
مرسی که دلیل خیلی از مخ زدنایی
مرسی که آروومم میکنی
مرسی که برای قبل تمرین به دادم میرسی
یه چنتا مرسی هم شما بهش بگین....
.
.
#میس_قلم
#روز_جهانی_قهوه
.
.
@miss_ghalam
همه چیز را فراموش کردهام. تقریبا میتوانم بگویم؛ تمام احساسات ضروری انسان، برای بقا و دوام آوردن را از یاد بردهام. حتی شبها، روح و ضمیر ناخودآگاهم نمیداند در خواب چه تصویری برایم نشان دهد. شبیه آدمی که یک روز صبح از خانه بیرون رفته و دیگر هرگز بازنگشته. چیزی شبیه به یک آگهی با تیتر "گمشده" !
از یابنده تقاضا دارم مرا به هیچکس باز نگرداند. آرام رد شود، لبخندی بزند، شاید برای لحظهای یادم بیاید که زندهام و بعد بگذارد همانجا بمانم.
.
.
#میس_قلم
#فراموشی
#نسیان
.
.
@miss_ghalam
بلوغ ذهنی به سن و سال ربطی نداره. انسانِ بالغ یه تعریف ساده داره اونم اینه که؛ هر حرف، اتفاق یا عملی رو میریزه توی ظرف واقعیت سنجیش که همون بُعدِ بالغشه.
اولین بار که این جمله رو شنیدم سوالی که اومد تو ذهنم این بود: کی میتونه بگه ظرف واقعیت سنجیش واقعیه؟ از کجا بدونیم که الگوهای والد و احساسات لمس نشده کودکمون، اون ظرف رو آلوده نکردن!! خلاصه که هنوز جوابی براش پیدا نکردم! اگه شما چیزی میدونین، بگین دورهم یه کم بحث کنیم و گیر بدیم به هم، شاید یه کسی یه چیزی ازین سفره پهن شده برداشت.
.
.
اگر فردایی بود به آنها که غمگینند بگو:
هزاره های پیش از این هم، آدمها غمگین بودند!
بگو تاریخ، تکرار غمهای مداوم است.
بگو هیچکس در هیچ جای این کره خاکی، شادی را به غایت تجربه نکرد.
اگر فردایی بود، به دلقکان سیاست بگو
جنگ، آوردهای جز خشم نداشت;
خشمی که از روی خون برخواست
از روی سوگ
بگو مرگ، نفرین ریشهداریست!
دامن هفت نسلتان را خواهد گرفت.
و به آنها که تنهایند!
هیچ مگو و آرام از کنار خانه آنها، رد شو...
.
.
#میس_قلم
#به_خانه_ام_سری_بزن
.
.
@miss_ghalam
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago