Miss_ghalam

Description
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

3 weeks, 4 days ago

یه پسر بچه 3 ساله تو پارک داشت با خاک و یه تیکه سنگ بازی می کرد. چنان در لحظه غرق بود که بهش حسودیم شد!
ولی من نتونستم فقط لحظه رو زندگی کنم، لحظه دیدنش رو. اینکه فقط به کاری که می‌کنه نگاه کنم و از تماشای کودکیش لذت ببرم. ذهن من شبیه نقشه‌های هزار راه و هزار لا هست. هر چیزی رو که ببینم، انگار خودکار، دکمه هزارتا خاطره و فلسفه تو ذهنم زده می‌شه. پرت می‌شم به سالها دور یا سالها بعد.
آقا جون وقتی هندونه بزرگ محبوبی رو تو ظهر گرم تابستون می ذاشت وسط سینی بزرگ روحی و شروع می‌کرد به برش زدنش، فقط درگیر همون لحظه بود، یا وقتی نماز می‌خوند؛ همیشه می گفت نماز که می‌خونی حواست باشه به هیچی جز اون نماز فکر نکنی! آقا جون سالهاس مرده، من سالهاس نماز نمی‌خونم و هر دومون سالهاس تو هیچ لحظه‌ای حضور نداریم.
بر می‌گردم پشت میزِ کارم، دارم یه متن برای پیامک تبلیغاتی طراحی می‌کنم، پسر بچه توی پارک کنارمه، آقا جون داره هندونه می بُره، صدای اذون می‌یاد و من اسمم یعقوبه، راننده خطی مسیر گذشته تا آینده...
.
.
#میس_قلم
#راننده_خطی
.
.
@miss_ghalam

4 weeks ago

لیست تماس‌هایم را نگاه می‌کنم! تقریبا بیشترشان را جواب نمی‌دهم. اگر از من بپرسند کدام مرض را در خودت بیشتر حس می‌کنی، می‌گویم مرض فرار از حرف زدن. از برداشتنِ تلفن، از تغییر اجباری لحنم، از بازی در نمایشِ "حالم خوب است".
حالا سالهای زیادیست که با این مرض کنار آمده‌ام، بیشتر رفقایم می‌دانند که اگر تماس بگیرند، احتمالش کم است که جوابی دهم. برای همین هم با پیام سراغم را می‌گیرند، خوشحالم می‌کنند و برای اندکی، رخوت و غمناکی‌ام را می‌دزدند.
۵ روز است که صفحه اینستاگرامم را از دسترس خارج کرده‌ام. هر روز یکی هست که سراغم را بگیرد، این گرمم می‌کند و دستم را از روی ماشه کنار می‌کشد.
دیروز وقتی پرسید مهاجرت!! سخته، چرا می‌خوای بری؟ در جوابش فقط یک جمله داشتم که بگویم: "آدمیزاد برای ماندن، دلیل می‌خواهد..."
دلیل ماندن که ندارم، اما برای رفتن و گم شدن و نبودن، تا دلت بخواهد دلیل دارم و زخم.

بیخیال دلیل‌ها! هوا سرد شده، چای می‌چسبد. گپ زدن می‌چسبد، و من آدمِ مناسبی برای هیچکدامشان نیستم. هم زبانم خسته‌ است و هم مثانه‌ام کم ظرفیت. کهولت دقیقا کجای چهل‌سالگیست؟!
.
.
#میس_قلم
#بهانه_رفتن
.
.
@miss_ghalam

4 weeks, 1 day ago

فرازی بر فرود ِموشک...

تو خواب و بیداری بودم که حس کردم صدای انفجار می یاد و با هر صدا، پنجره‌های خونه می‌لرزید!
تو همون حالت منگی با خودم گفتم لابد دارن می‌زنن، من که کاری از دستم بر نمی‌یاد پس بذار اگه قرار به شهادته، تو خواب به دیار باقی بشتابم اگرم نه که، لااقل صبح سر حال برم دنبال سگ دو زدن.
صبح شد، بیدار شدم و فک کردم همه چی خواب بوده. اوتمیل هر روزه رو خوردم، تو ماشین با ضبط جدید پادکست گوش دادم تا اینکه رسیدم شرکت و تازه فهمیدم که دیشب خواب ندیده بودم! واقعی زده بودن، واقعی پنجره‌ها می‌لرزید، واقعی تصمیم گرفته بودم به ادامه خواب، واقعی اصراری به زنده بودن ندارم، واقعی یک مرده‌ی قبل از مرگم...
بعد یاد یه خاطره از برادر دوستم افتادم، می‌گفت؛ یه سری روستاها تو ایران هست که اهالی اونجا حتی نمی دونن رییس جمهورشون کیه! همینقدر واقعی مشغول زندگی کردنن و همین قدر واقعی سیاست براشون پشمه! حس دایورت بودنِ دیشبم رو مدیون سالها دوری کردن از صدا و سیما، بی‌بی‌سی، اخبار و کوفت و زهرمارِ این چنینی‌ و البته خانواده محترم رجبی‌ام... دیگه منم یه روستایی دور افتاده‌ام.
.
.
#میس_قلم
#پشمدونی
.
.
@miss_ghalam

1 month, 3 weeks ago

"به بهانه روز جهانی قهوه"
تو تنها تلخی هستی که نه عادی می شی نه دل رو می زنی پس...

مرسی که هر روز صبح من و خیلی های دیگه رو زنده می‌کنی
مرسی که یه تلخِ همیشه دوست داشتنی هستی
مرسی که هم تو گرما می‌چسبی هم تو سرما
مرسی که هم یارِ قرارهای عاشقانه‌ای، هم همراه جلسات کاری
مرسی که هی روز به روز داری گرون‌تر می‌شی😢
مرسی که همه جا هستی و دیگه نباید در به در داشتنت شد
مرسی که بوی خوب می‌دی
مرسی که دلیل خیلی از مخ زدنایی
مرسی که آروومم می‌کنی
مرسی که برای قبل تمرین به دادم می‌رسی

یه چنتا مرسی هم شما بهش بگین....
.
.
#میس_قلم
#روز_جهانی_قهوه
.
.
@miss_ghalam

1 month, 3 weeks ago

همه چیز را فراموش کرده‌ام. تقریبا می‌توانم بگویم؛ تمام احساسات ضروری انسان، برای بقا و دوام آوردن را از یاد برده‌ام. حتی شب‌ها، روح و ضمیر ناخودآگاهم نمی‌داند در خواب چه تصویری برایم نشان دهد. شبیه آدمی که یک روز صبح از خانه بیرون رفته و دیگر هرگز بازنگشته. چیزی شبیه به یک آگهی با تیتر "گمشده" !
از یابنده تقاضا دارم مرا به هیچکس باز نگرداند. آرام رد شود، لبخندی بزند، شاید برای لحظه‌ای یادم بیاید که زنده‌ام و بعد بگذارد همانجا بمانم.
.
.
#میس_قلم
#فراموشی
#نسیان
.
.
@miss_ghalam

2 months, 1 week ago

بلوغ ذهنی به سن و سال ربطی نداره. انسانِ بالغ یه تعریف ساده داره اونم اینه که؛ هر حرف، اتفاق یا عملی رو می‌ریزه توی ظرف واقعیت سنجیش که همون بُعدِ بالغشه.

اولین بار که این جمله رو شنیدم سوالی که اومد تو ذهنم این بود: کی می‌تونه بگه ظرف واقعیت سنجیش واقعیه؟ از کجا بدونیم که الگوهای والد و احساسات لمس نشده کودکمون، اون ظرف رو آلوده نکردن!! خلاصه که هنوز جوابی براش پیدا نکردم! اگه شما چیزی می‌دونین، بگین دورهم یه کم بحث کنیم و گیر بدیم به هم، شاید یه کسی یه چیزی ازین سفره پهن شده برداشت.
.
.

#میس_قلم
#سفره_ابلفضل
.
.
@miss_ghalam

3 months, 3 weeks ago

اگر فردایی بود به آنها که غمگینند بگو:
هزاره های پیش از این هم، آدمها غمگین بودند!
بگو تاریخ، تکرار غم‌های مداوم است.
بگو هیچکس در هیچ جای این کره خاکی، شادی را به غایت تجربه نکرد.
اگر فردایی بود، به دلقکان سیاست بگو
جنگ، آورده‌ای جز خشم نداشت;
خشمی که از روی خون برخواست
از روی سوگ
بگو مرگ، نفرین ریشه‌داریست!
دامن هفت نسلتان را خواهد گرفت.
و به آنها که تنهایند!
هیچ مگو و آرام از کنار خانه آنها، رد شو...
.
.
#میس_قلم
#به_خانه_ام_سری_بزن
.
.
@miss_ghalam

3 months, 4 weeks ago

تمام کسانی که من را می‌شناسند و در زندگی روزمره‌ام مرا دیده‌اند، می‌دانند که زیستن همراه با شادمانی رسالت من است. رسالتی که گاهی اوقات، به ناخودآگاهم بر می‌گردد.
اما آنها که فقط مرا خوانده‌اند! اندوهم را مزه می‌کنند.
اندوهی که به غایت، محترمش می‌دارم. اندوهی که دلیل تغییرم بود. دلیل هر قدمی که برای تخریب دست و پا گیرها و ساختنِ منِ واقعی‌ام برداشته‌ام. اندوهی که مرا رشد داد، سخن گفتن را به من آموخت و شنیدن را یادم داد. اندوهی که برایم مرز‌های سالم ساخت، نه گفتن و تاب‌آوری را به من فهماند و باعث شد، نیمه تاریکم را زل بزنم، بنگرم.

من فکر می‌کنم برای دوام آوردن، باید ترکیب سحرانگیز شادی و اندوه را توامان داشت. باید در بغض خندید، میان گریه‌ها بلند شد و رقصید.... دیوانه خطابم می‌کنند؟؟
این خصلت را به جان خریدارم، دنیای عاقلان جایی برای زیستنم نیست!
.
.
#میس_قلم
#معجون_اندوه_شادمانی
.
.
@miss_ghalam

4 months, 2 weeks ago

فکر و خیال مثل هوای گرم داخل بالنه، شبا توی مغزت دمیده می‌شه و اینقدر سرت رو بزرگ می کنه، بزرگ می‌کنه، بزرگ می‌کنه تا تنت آویز بشه، بری بالا...
.
.
#میس_قلم
#تن_دار
.
.
@miss_ghalam

6 months, 2 weeks ago

بلوغ در من شاید اصلا شبیه مقالات و فکت‌های روانشناسی نباشد! اصلا مگر کجای روند زندگی‌ام مثل آدمیزادان بوده، که بلوغم نرمال باشد!! مثلا من‌باب مبحث پذیرش؛ دیگر گلایه‌ای ندارم از آدم‌های اطرافم! فقط نگاهشان می‌کنم و راهم را کج می‌کنم، می‌روم.
یکبار آمدم بگویم: تو خود‌خواهی! دیدم خودم خودخواه‌ترم!
از بلاتکلیفی‌ یکی دردم آمد، دیدم خودم بلاتکلیف‌ترینم!
سکوت می‌کرد، دیدم صدای خودم مگر کجای قصه‌های مشترک درآمد که اینبار از دیگران، انتظار حرف زدن داشته باشم!

خلاصه که تا اطلاع ثانوی، تا وقتی که مطمئن نشده‌ام در خودم این خصیصه و رفتار وجود ندارد، زبان به کام گرفته و از روابط بین فردی فقط دور می‌شوم.
.
.
پ ن: داشتن شفافیت و صداقت البته حکمش جداست! اگه تار باشی برام، محو می‌شم برات.
.
.
#میس_قلم
#تو_هم_صادق_نبودی
#فک_کنم_تو_کاظم_هم_نبودی
.
.
@miss_ghalam

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago