?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
به هر روی، برای آنکه ما هم از قافله نقد فرمی عقب نمانیم و تصور نکنند به دلیل عصبانیت از توهینهای فیلم عقل از سرمان پریده، فقط به یک نکته و شاید مهمترین نکتهای که مزورانه بودن فیلم را افشا میکند، بسنده میکنیم. البته آنقدر حجم کثافات فیلم بالاست که این نوشته کوتاه کفاف پرداختن به همه آنها را نمیدهد.
شخصیتی در فیلم وجود دارد به نام «حاج ادریس»؛ پیرمردی منفعل که هیچ تأثیری در روال درام و تحول شخصیت اصلی ندارد. تنها وظیفهاش این است که گاهی وارد فیلم شود و بیانیههای فیلمساز را بخواند و برود. مثلاً میگوید: «انقلاب کردیم که هر شرکی رو قطع کنیم». در پایان فیلم هم ناگهان یادش میافتد که امامزاده شجرهنامه ندارد و باید خراب شود!
اگر او را از فیلم حذف کنیم، قصه و شخصیتها هیچ ضربهای نمیخورند. ما اینقدر از مدیوم سینما سردرمیآوریم که بفهمیم وقتی شخصیتی بیرون از خط اصلی درام است، نمیتواند بار موضع فیلمساز را به دوش بکشد. حاج ادریس در واقع محلل کل فیلم است. خوشبینانه اینکه حضور او در فیلم، التیامی بر عذاب وجدان فیلمساز است. اینکه فیلم، سراسر گستاخی و وقاحت و بیشرمی است، انگار برای خود فیلمساز آنقدر تلخ بوده که میخواسته با صدور چند پیام تحمیلی از زبان ادریس، وجدان معذب خود را آرام کند. بدبینانهاش هم همان تزویر است و فرار از ایستادن بر موضع خود که به زیر و رو کشیدن فرمی انجامیده است.
گوشتتلخی فیلم، کار را آنچنان خراب کرده که حتی شوخیهای فیلم هم نمیخنداند. یا دستکم آن لحظاتی که فیلمساز مؤکد میکند تا خنده بگیرد، تماشاگر نمیخندد. کمدی با هجوِ عصبی تفاوت دارد. آنتیک یک فیلم هیستریک، دستپاچه و گوشتتلخ است.
حالا که بحث از خرافهستیزی گرم است میخواهم به یکی از خرافههای غیرعلمی و غیرعقلانی فیلم اشاره کنم. آنچه در نهایت موجب تحول شخصیت اِبی و تخریب امامزاده قلابی میشود، نه جملات قصار پیرمرد نمایندۀ کارگردان، که کشش شهوانی اِبی به جمیله است. اِبی که تا پایان فیلم یک لُمپنِ هَول است و نشانهای از عشق پاک در وجود او نیست، ناگهان در پایان فیلم میفهمد که باید با خودش صادق باشد!
اما این تحول انفسیِ معجزهگون چگونه باید در شخصیت فرومایۀ اِبی اتفاق بیفتد؟ فیلمساز، پیش از تحول اِبی، در بستن قابهای نیمهاروتیک و نیمهقدیس از جمیله کم نگذاشته تا لحظه شفا یافتن اِبی به دست باکرامتِ خانزاده جمیله کاملاً باورپذیر از کار دربیاید؛ چقدر علمی و عقلانی و غیرخرافی!
با آقای نائیجی موافقم. خرافات خیلی بد است!
▫️ سینمای تزویر
✍ سید علی سیدان
همانطور که آقای نائیجی میگوید، دین اسلام یک دین عقلانی و علمی است و با خرافات مخالف است. مقدسات همین دین اسلام -که بسیار عقلانی است- از آغاز تا کنون مورد توهین افراد جاهل قرار گرفته است. از آنجا که اسلام بسیار عاقل و دوراندیش است و با خرافات هم مخالف است، سازوکار برخورد با توهین به مقدسات را پیشبینی کرده و در مواقع لازم به کار گرفته است. آقای نائیجی که درس طلبگی خوانده، میداند رسولالله که عاقلترین انسان تاریخ است و اصلاً بهنحو مصدری خودِ عقل است، وقتی مسلمانان، مکه را فتح کردند، دستور قتل آن زنی را داد که با تمسخر و توهین به اسلام و پیامبر جسارت میکرد. در موردی دیگر فرمان کشتن کعب ابن اشرف از شاعران تمسخرکننده مقدسات را صادر کرد.
برخورد اسلامِ عقلانی و غیرخرافی با توهین به مقدسات تا دوران معاصر ادامه داشته است. نمونه اخیر آن صدور حکم قتل سلمان رشدی مرتد توسط امام خمینی است. نمونه قدیمیتر آن قتل «احمد کسروی» است که با فتوای عُلما صورت گرفت. از قضا کسروی هم مانند کارگردان آنتیک دغدغه خرافهستیزی داشت!
چرا حرف توی دهان آدم میگذارید؟! من کِی گفتم چون فیلم آنتیک فیلمی موهن است، کارگردانش باید مثل احمد کسروی به قتل برسد؟! اولاً من صاحب فتوا نیستم که بخواهم حکم قتل کسی را صادر کنم. به قول حاج ادریسِ فیلم آنتیک «ما اصول مشخصی داریم». دین عقلانی و غیرخرافی اسلام برای خودش حساب و کتابی دارد. ثانیاً شدت اهانت در فیلم آنتیک با گفتهها و نوشتههای کسروی یکی نیست. ثالثاً سطح کیفی، عمق و پشتوانه نظری آثار احمد کسروی بسیار متفاوت با فیلمی حقیر مثل آنتیک است. کسروی پشتگرم به یک سنت نظری قوی بود که نمایندگان مهمی مثل شریعت سنگلجی، حکمیزاده و... داشت. جریانِ به اصطلاح «اصلاح دینی» هر قدر هم منحرف بودند با لودهبازی و شوخیهای عقدهای با اندام تحتانی، خرافهستیزی نمیکردند.
آنتیک اما فیلمی مزورانه است و مدیوم سینما، نسبت به تزویر «لا بشرط» نیست. یعنی فیلم، نمیتواند نسبت به تزویر، خنثی و بیطرف بماند. فیلم اگر مزورانه یا روراست باشد در فرم فیلم هویدا میشود. از طرف دیگر «سینمای مطلوب» نسبت به تزویر «بشرط لا» است. یعنی فیلم، فقط در صورتی به کمال سینمایی میرسد که تزویر نداشته باشد. هر قدر تزویر در کار باشد به همان میزان در فرم فیلم لو میرود.
فکر کنم تا حالا در نقد یک فیلم از واژههایی مانند «لا بشرط» و «بشرط لا» استفاده نشده باشد! این کار هر اندازه هم عجیب باشد به اندازه ساخته شدن فیلم آنتیک عجیب نیست. وقتی با فیلمی مواجهیم که فیلمسازش در دانشگاه قم فلسفه خوانده و همزمان درس آیات عظام را در مدارس علمیه قم تجربه کرده و عضو شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش فیلمها در جمهوری اسلامی بوده، بعد در فیلمش تمام اخلاط روانش را جمع کرده و تف کرده توی صورت مردم متدین جامعه، با چه زبانی باید نقدِ فیلم کرد؟
? سحر دانشور در جدیدترین شماره مجله «سوره» روایتی از پویشهای جمعآوری طلا برای کمک به لبنان و فلسطین ارائه کرده است.
? او در روایت خود به سراغ انگیزهها، باورها و معنای این اقدام رفته. متن دانشور با روایتهای متعدد از زنان شرکتکننده در این حرکت، به ارتباط عمیق میان وظیفه دینی، هویت جمعی، و ارزشهای انسانی میپردازد؛ این روایت میگوید که این زنان اهدا طلاهای خود را نه بهعنوان از دست دادن داراییهای شخصی، بلکه بهعنوان انجام وظیفه دینی و انسانی برای حمایت از جبهه مقاومت میبینند.
? روایت سحر دانشور از میدان پویشهای کمک و همدلی با مردم لبنان و فلسطین نشان میدهد که چگونه طلا به عنوان یک کالای مادی، برای این دسته از زنان به عنوان سرمایهای تلقی میشود که در موقعیتهای بحرانی باید در خدمت ارزشهای بالاتر، یعنی حفظ جان و عزت انسانها قرار بگیرد؟
? متن کامل این روایت سحر دانشور با عنوان «زندگی بیست و چهارعیار» در جدیدترین شماره مجله سوره به چاپ رسیده است.
? @sourehmagazine
▫️آوینی هم از وفاق می گوید
• گزارش ویژه مجله سوره درباره وفاق از نگاه آوینی
✍ سارا عاقلی
?آوینی هم از وفاق میگوید اما با یک تفاوت مهم
?سارا عاقلی در بخش گزارش ویژه مجله «سوره» به سراغ مفهومی رفته که این روزها زیاد آن را میشنویم؛ وفاق. او با اشاره به نظرات مختلف که وفاق را سادهانگارانه «دعوا نکنیم» تفسیر میکنند، این پرسش را مطرح میکند که وفاق باید بر سر چه موضوعی و با چه کسانی شکل گیرد؟ عاقلی با ارجاع به سیدمرتضی آوینی، مفهوم وفاق را فراتر از یک سیاست یا تکنیک اجتماعی میداند و آن را یک «سلوک جمعی» میخواند که به تحول درونی انسانها و جامعه میانجامد.
?در این گزارش آمده که آوینی معتقد است وفاق اجتماعی زمانی محقق میشود که تحول درونی در افراد رخ دهد. به باور او، تا زمانی که تغییر درونی در انسانها به وجود نیاید، مردم نمیتوانند بر یک موضوع واحد توافق کنند. آوینی در تعریف وفاق میگوید که وقتی مردم بر یک امر معین توافق کنند، وفاق محقق میشود. او همچنین تأکید میکند که «دین» تنها چیزی است که میتواند وفاق جمعی پایدار و درونی ایجاد کند، زیرا دین بر فطرت مشترک انسانها و عهد ازلی آنان استوار است.
?سارا عاقلی سپس به نقد مفهوم «توسعه» در ادبیات روشنفکری پرداخته و توضیح میدهد که چگونه برخی روشنفکران، وفاق را با توسعه مرتبط میدانند؛ اما در مقابل، آوینی این ایده را رد کرده و بر این باور است که توسعه در مفهوم غربی آن که مبتنی بر تکنولوژی و اقتصاد است، نمیتواند پایهگذار وفاق اجتماعی در ایران باشد. او معتقد است که توسعه در غرب بر اساس روحیه سرمایهداری و نفی شریعت شکل گرفته است و ایران باید راهی متفاوت برای وفاق اجتماعی پیدا کند که آن راه، تنها از طریق دین ممکن است.
?متن کامل این مطلب با عنوان «تنها وفاق ماندگار، دین است» در مجله سوره منتشر شده و در دسترس است.
برای تهیه مجله «سوره» میتوانید به صفحه مجله در اینستاگرام یا پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید. همچنین این مجله را میتوانید از فروشگاههایی که آدرس آنها در هایلایت «مراکز فروش» آمده است، تهیه کنید.
? حجاب به مثابۀ مقاومت
مروری بر تاریخ مقاومت جامعه ایرانی و علمای اسلام در برابر نسخۀ روشنفکران برای زنان
? حجاب رابطۀ معنادار و بادوامی با «مقاومت» در ایران معاصر دارد، تا جایی که میتوان در یک تعاطی و تأثیر و تأثر، مقاومت را محصول حجاب و حجاب را برآمده از مقاومت دانست. مناقشه و جدال بر سر حجاب، له یا علیه آن، در گفتار منورالفکران عصر قاجار و مشروطه، دورۀ پهلوی و عصر انقلاب اسلامی مشهود است؛ مسیری که میرزا ملکمخان شروع کرد و تقیزاده تداوم داد به فرزندان خلف آنها رسید: «ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود.» ورود نیروهای استعماری در این معادله، به طور خاص علیه حجاب، این مقوله را به مثابۀ یکی از عناصر مقاومت هویت ایرانیان در تقابل با غربیسازی ایران تشدید کرد. کشف حجاب بهمثابۀ یک عارضۀ مدرن همواره در تقابل با هویت ایرانیان بوده و علمای اسلام در برابر این چالش قرار گرفتهاند. در تاریخ معاصر ایران کشف حجاب ابزاری برای سلطۀ غرب بر جامعۀ ایرانی و حجاب، سنگر مقاومت در برابر غربیسازی ایران بوده است.
? نکتۀ دیگر دربارۀ مسئلۀ حجاب، نمایندگی آن برای همۀ مسائل مربوط به زنان است. نیروهای غربگرا با پیشکشیدن مسئلۀ حجاب مجموعهای از مسائل زنان را پیش میکشند. برای مثال آنان عدم آموزش و تربیت نسوان، تعدد زوجات و عدم ایفای نقش اجتماعی و اقتصادی و سیاسی زنان را به عنوان مواردی از مسائل زنان مطرح میکردند ولی برای علاج آن چاره را در کنار گذاشتن حجاب میدیدند. اگرچه جامعه با برخی از مسائل زنان همدلی میکرد اما با پیشنهاد مطرح شده (کشف حجاب) همراهی نمیکرد. بنابراین باید به این موضوع توجه داشت که ممکن است جریانهای غربگرا به مسئلهای واقعی اشاره کنند اما از آن رو که چارۀ آن را در یک راه حل متضاد با بنیان اجتماعی ایرانیان میدیدند، خود، بحران و چالش مضاعفی ایجاد میکرد. «تا آن جا که به بحث کشف حجاب مربوط مى شود، بى تردید تا پیش از طرح آن در ایران، نه هیچ زنى منادى کشف حجاب بوده و نه از دید مردمان مسلمان، حجاب امرى صعب و سخت براى زنان وصف شده است.»
? در این میان نیروهای خارجی چه مستقیم و چه غیرمستقیم نیز در اشاعۀ کشف حجاب نقش داشتند. خانم یپرمخان که اساساً مسلمان هم نبود از فعالان زن در کشف حجاب بود. بهمرور زمان این افراد و این جریانات، کشف حجاب را عملی کردند. انگلیسیها و اروپاییها هم قبلتر این کار را شروع کرده بودند. بهعنوانمثال کمپانی رژی شعباتی در شهرهای ایران داشت. این کمپانی دختران جوان از انگلیس را به ایران آورده بود و در شعباتش در شهرهای ایران از همین دختران استفاده میکرد. این افراد به حجاب مقید نبودند. کمکم این موارد به چشم میخورد. وقتی کمپانیهای اروپایی پایشان به ایران باز شد این افراد هم به ایران رفت وآمد پیدا کردند. در کنار این موارد غرب هماره الگوی نیروهای اجتماعی کشف حجاب بوده است. اساساً تشبه به غرب، زندگی غربی و مردمان غرب مسئلۀ نیروهای اجتماعی حامی کشف حجاب بوده است.
? شما میتوانید یادداشت کامل را در شماره ۱۲ و ۱۳ سوره بخوانید
?️تندرو ها، دو قطبی ساز ها و جدیدا ایتاییها القابی هستند که برچسب وار بر پیشانی بخش مهمی از جامعۀ ایران نشسته است.این بخش از جامعه در موضوعاتی چون ارزشهای دینی، هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و مشخصاً حجاب و عفاف موضع مشخصی دارد و برای موضع و ایدهاش در حد توان و امکانات اقدام میکند. برچسبزنندگان، القابی که در وصف این بخش میسازند را توصیفی معرفی میکنند، اما واقعیت این است که آنها کمترین تلاشی برای شناخت کسانی که در یک واژه خلاصۀشان کردهاند، ندارند، ایدههای آنها را نمیدانند، چرایی اقداماتشان را فهم نکردهاند و گامی برای ملاقات و گفتوگو با این ایدهها و صاحبانشان برنمیدارند.
?️از نظر برچسبزنندگان، کمپین «من محجبهام و با گشت ارشاد مخالفم» واجد معناست و باید کندوکاو و فهم شود، اما گروههای امر به معروف و نهی از منکر نه تنها ارزش گفتوگو و مفاهمه ندارند، بلکه زمینهساز بحران نیز هستند؛ بلوای رسانهای/خیابانی سال 1401 دارای ارزش جامعهشناختی است اما تجمعات آرام خیابانی در حمایت از ارزشها و هنجارهای اجتماعی، اقدامات گروههای فشار هستند که در مقابل جامعه ایستادهاند. این استانداردهای دوگانه در مواجهه با بخشهای مختلف جامعه حتی با ایدۀ بنیادین این زاویۀ دید که حمایت از تکثر و فهم تکثر جامعه است نیز در تضاد است. با این حال وجود نیرویی در جامعه که قابلیت شکل دادن به اقدامات نرم، مردمی و مدنی در موقعیتهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را دارد غیرقابل انکار است. این نیرو خودش را در بزنگاههای مختلف به جامعه نشان میدهد اما هیچگاه تلاشی برای گفتوگو با او و ایدۀ مرکزیاش صورت نگرفته است.
? شما میتوانید یادداشت کامل را در شماره ۱۲ و ۱۳ سوره بخوانید
خمینی؛ تنها گزینه
فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸
ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی
تاریخ هنوز به پایان نرسیده است اما آن چه تا کنون به خود دیده نشانگر این است که دست کم در منطقهی ما هیچ طرحی جز طرحی اسلامی از دولت، راه به سوی استقلال ملی نخواهد برد. تجربهی ناسیونالیسم افراطی عربی و ایرانی و ترکی همه شکست خوردند و به نحو تناقضآمیزی در تأسیس و حفظ دولتی مستقل و ملی ناکام ماندند.
از سوی دیگر طرح اسلامی از دولت که ابتدائاً تنها در ایران به تشکیل حکومت رسید، باز به نحو تناقضآمیزی گرچه داعیهی جهانوطنی دارد اما در تأسیس و حفظ یک دولت ملی و مستقل به خوبی توفیق یافت.
این تجربهی «شکست» طرحهای ناسیونالیستی برای اهالی شامات و مصر بیشتر معنا دارد. آنها به چشم دیدهاند که چگونه ارتش اسرائیل در کمتر از ۶ روز تمام صحرای سینا را طی کرد، جولان و کرانه باختری را اشغال و جمال عبدالناصر و حافظ اسد را به تسلیم وادار کرد.
شهید فتحی شقاقی که همراه با دو دانشجوی دیگر در اواخر دههی ۱۹۸۰ جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تأسیس کرد، در این ویدئو چنان از امام خمینی سخن میگوید که گویی امام در فلسطین انقلاب کرده است نه در ایران. شقاقی از صرف طرح اسلامی فراتر میرود و آن چنانکه در کتاب «امام خمینی، تنها گزینه» توضیح میدهد، فقط راه و روش امام را طریقی برای مبارزه با دشمنان جهان اسلام میداند.
فتحی شقاقی، دبیر کل وقت جهاد اسلامی فلسطین، در سال ۱۹۹۵ توسط موساد به شهادت رسید و عمر او کفاف نداد تا دلاوریهای این روزهای همرزمانش در سرایا القدس و کتائب عزالدین قسام را ببیند.
پینوشت: کرمل نام کوهی است در منطقه حیفا.
فیلم بخشی است از سخنرانی شهید فتحی شقاقی در اولین نماز جمعه پس از رحلت امام خمینی که در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ایراد شده است.
همچنین متن کامل ترجمهی این سخنرانی را میتوانید در آخرین شمارهی مجلهی سوره بخوانید.
?سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago