⏺️ لینکدونی اصلی ⏺️
✡️ با بزرگترین لینکدونی تلگرام در کانال و گروه مورد علاقـه خود عضو شوید ✡️
☜جهت تبلیغات
✅تبلیغ هزینه ای ارزان :
@linkdoniV
🦉قویترین ربات ضد لینک رایگان بدون تبلیغ🔻 :
🆔 @SlarkBotss
...
Last updated 10 months, 3 weeks ago
🔻 سفارش تبلیــغات :
👉 t.me/Tab_Com
.
.
.
.
.
.
.
🔵 پیشنهاد و انتقاد 👇
t.me/BiChatBot?start=sc-15-dxuFWCx
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تمامى مطالب معتبر هستند و اگر مطلبى صحتش زير سوال برود اطلاع رسانى خواهد شد
Last updated 1 month, 2 weeks ago
Get the strongest Telegram proxies here ! ☇
Collection of MTProto Proxies for Telegram.☀️
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
Advertising , sponsor and proxy registration: @NProxyAd
Last updated 1 month, 3 weeks ago
دفتر ارزیابی سال گذشته | خویشتن اندیشی و رشد شخصی در پایان سال
وقتی به پایان سال نزدیک میشیم خوبه که برگردیم و به سالی که گذشت فکر کنیم. مرورش کنیم و به عنوان یه تصویر کلی بهش نگاه کنیم. حتی بهتره تا سعی کنیم چیزهایی که تجربه کردیم و یادگرفتیم رو هم برای خودمون جمعآوری کنیم. اینجاست که ارزیابی سال، به کارمون میاد. ارزیابی کردن هر سال میتونه یه ابزار قوی برای رشد شخصی (و خویشتن اندیشی) ما باشه.
من یه دفتر آماده کردم که بتونید خیلی راحتتر سال 1402 رو ارزیابی کنید 😊
درکنارش هم یه مطلب درمورد دفتر و شیوه استفادهش نوشتم.
امیدوارم به کارتون بیاد.
پیشاپیش هم سال نو مبارک.
چند اتفاق در زندگیم هست که سایه انداخته در بزرگسالی هم یادشان میکنم، شایدم دنبال بهانهای برای آپدیت اینجا میگردم.
یک: هفت سالم بود که با نیروی گریز از مرکز آشنا شدم، دختری در کلاس ما بود که چند سال از ما دیرتر به مدرسه آمده بود و مشکل شنوایی داشت، یک معلم هم سر امتحانات میآمد تا با او حرف بزند، نسبت به هم سالان خود جثهی بزرگی داشت چه برسد به من همکلاسیاش که سپرده بودند وقتی به مدرسه بروم که صفها رفته باشند تا زیر دست و پا له نشوم. دختر به شدت مهربانی بود اما همبازی نداشت، یکبار زنگ تفریح که کلا دهنفر بیشتر در حیاط نبودیم با هم گپ زدیم و قرار شد دستهایمان را به هم بدهیم تا دور بچرخیم، جفت دستمان را به حالت ضربدری به هم دادیم و چرخیدیم، انقدر چرخیدیم که نفهمیدم سر کداممان گیج رفت که دستم شل شد و پرت شدم هوا. آن زمان دیوارهای حیاط مدرسه معمولا کوتاه بود، من طوری به بالا پرتاب شدم که آدمها و ماشینهای در خیابان را واضح دیدم، انگار زمان مکث شد حتی میشد دید کسی دارد از دکه آن طرف خیابان سیگار میخرد. نمیدانم چطور آن یک لحظه مکث قبل از سقوط در اوج را توضیح دهم، بچهای که تمام سنش فقط پاهای آدم بزرگها را دیده بود چنین ارتفاعی را تجربه میکرد. (اگر پل هوایی و این ماجراها را فاکتور بگیریم) خود این اتفاق چندان چیز جالبی ندارد، من هر وقت یادش میافتم از دید یک رهگذر آن طرف خیابان به ماجرا نگاه میکنم، نقطهای مقنعه پوش در هوا، اصلا کسی من را دید؟
حالا کسی این روزها میپرسد کجایی؟ چرا جواب نمیدهی؟ بنده شرمسارم، این چند وقت انقدر بالا و پایین میشوم که گاهی همان حس پرت شدن به بالا و بهت را دارم و گاهی از افسردگی خفهام و خوابم نمیبرد.
توضیحی ندارم، گاهی مسائل همینقدر پرتم میکنند نهایت رهگذری مانند همان رهگذر در خیابان خندهاش بگیرد و بپرسد با خودم چند چندم؟ نمیدانم چند چندم. ممکن است اصلا کسی هم نبیند.
خلاصه که من سقوط را لبهی تیرک دروازه تجربه کردم، جدا چنان خوردم زمین که میلهی یخ دروازهی حیاط مدرسه را گرفتم تا ببینم زندهام یا نه و بعد دوتایی خندیدیم و گیجی بعد از این اتفاق. (یک سال بعدش کنار همین دروازه دماغم شکست)
دو: آخرین باری که چتر داشتم، ده سالم بود. چترم خراب شد، همین طور در خلوت خودم هی باز و بستهاش میکردم تا دنبال داستان معنا داری برای این خرابی بگردم، فکر میکردم طوری دیگر میشود که باز بشود، حین همین باز و بسته کردنها متوجه شدم علت خرابی ترک برداشتن یک میلهی خیلی نازک است، دست به کار شدم، قاشق را روی شعلهی گاز گرفتم، در نوشابه را که پلاستیکی بود توی قاشق گذاشتم، میخواستم پلاستیک را ذوب کنم، روی جای ترک خورده شده بریزم تا درست شود. همه چیز خوب پیش میرفت، پلاستیک آب شد، آتش گرفت با خونسردی تمام فوت کردم و قاشق با پلاستیک داغ رویش بردم سمت چتر و جای شکسته شده، با دست چپ جای شکسته شده را فیکس کردم که پلاستیک داغ را بریزم، چه شد؟ دستم سر خورد و ریخت روی انگشت شست دست چپم. تا استخوان انگشتم سوخت. زیر آب سرد گرفتم بدتر شد، پلاستیک داغ در دستم یخ کرد. دیگر ادامه ندهم.
از آن اتفاق جای زخمش روی انگشت شستم باقی مانده و بعد از آن دیگر چتر نداشتم، نمیخواهم فلسفه ببافم که این فقدان در زندگیام معنا ایجاد کرده و جمله پر کنم، میخواهم بگویم چند روز پیش که باران میبارید زده بودم بیرون که این یادم افتاد، همه ترس از خیس شدن داشتند من شبیه کسی که شاید کوهی از غم باشد مثل موش آب کشیده وسط خیابان بودم اما در ته دلم خوشحال، باران را دوست دارم. این زخم بعدها به من یادآوری کرد هراز چندگاهی ابزاری اگر مداوم استفاده میکنم یکی دو روزی استفاده نکنم، فاصله بگیرم، ببینم چه میشود؟ مثلا در ماه شاید پیش بیاید که اصلا در اپ focus todo لاگین نشوم، حساس به این چیزها نباشم و خود زندگی را پیش ببرم، با همه شلختیهایش.
#وبلاگ
saharshaker.com/با-همه-شلختگی-هایش/
سحر شاکر
با همه شلختگیهایش
چند اتفاق در زندگیم هست که سایه انداخته در بزرگسالی هم یادشان میکنم، شایدم دنبال بهانهای برای آپدیت اینجا میگردم. یک: هفت سالم بود که با نیروی گریز از مرکز آشنا شدم، دختری در کلاس ما بود که چند سال از ما دیرتر به مدرسه آمده بود و مشکل شنوایی داشت، یک معلم…
معرفی استراوا
استراوا (strava) یه اپ ورزشیه که باهاش میتونید فعالیتهای ورزشیتون رو دنبال کنید. با دوستانتون ورزش کنید و امکاناتی از این دست.
البته که من سامسونگ هلث (Samsung Health) رو ترجیح میدم و اگه گوشیتون سامسونگ هست از همون استفاده کنید.
اینم گذارش ناقص سال 2023 من با یک پا و زانوی شکستهست. (ناقص از این بابت که از اول سال شروع به ثبت فعالیتهای ورزشی توی استراوا نکردم.)
#گزارش_سال 2023
هر رابطهای بهنظرم سه شخص داره.
من، تو و ما.
همونقدر که من و تو رابطه مهم هستیم، اون ما رابطه هم بسیار مهمه.
چه در زمان حیات رابطه و چه در زمان مرگش.
شیب و تولید محتوا
ست گادین توی کتاب شیب (The Dip) میگه وقتی قدم در مسیر جدیدی میذاریم، کارها آسون جلو میرن و سریع پاداش هر قدمی رو که بر میداریم دریافت میکنیم.
اما این وضعیت خیلی ادامه پیدا نمیکنه. بعد از مدتی پاداشی که در مقابل تلاشی که میکنم به دست میاریم به طور معناداری کمتر میشه. اینجاست که ما توی شیب قرار گرفتیم.
این شیبه که ما رو از یک درصد بهترین اون مسیر جدا میکنه.
اگه ما جا نزنیم. ادامه بدیم. شیب رو رد کنیم. پاداش بزرگی در انتظارمون خواهد بود.
پاداشی که فقط معدود افراد گذشته از شیب نصیبشون میشه.
رد شدن از این شیب گاهی زود اتفاق میافته. خوش شانسی بهمون رو میکنه و سریع ازش رد میشیم. گاهی هم نه. مدتها توی این شیب گیر میکنیم.
همه این مقدمه رو نوشتم، تا بگم من مدتهاست، در مسیر تولید محتوا، توی این شیب گیر کردم. گاهی جا میزنم (مثل ول کردن اینستاگرام یا سایر چیزها). گاهی هم ادامه دادم. (مثل همین کانال و وبلاگ)
کمی که به تجربه خودم و مفهوم شیب فکر کردم، دیدم احترام بیشتری به تولید کنندههای محتوا باید بذارم. چه اون تولید کننده کوروش زراندوز باشه که دوستش دارم. چه آریا کوئکسر (اگه اسمش رو درست بنویسم) که اصلاً ازش خوشم نمیاد.
اینها آدمهایی هستند که با ادامه دادن و جا نزدن از سد شیب گذشتن.
توی چندتا پست قبلتر هم درمورد شیب و سبک نگارش ست گادین نوشتم. اگه نخوندینش بخونیدش.
⏺️ لینکدونی اصلی ⏺️
✡️ با بزرگترین لینکدونی تلگرام در کانال و گروه مورد علاقـه خود عضو شوید ✡️
☜جهت تبلیغات
✅تبلیغ هزینه ای ارزان :
@linkdoniV
🦉قویترین ربات ضد لینک رایگان بدون تبلیغ🔻 :
🆔 @SlarkBotss
...
Last updated 10 months, 3 weeks ago
🔻 سفارش تبلیــغات :
👉 t.me/Tab_Com
.
.
.
.
.
.
.
🔵 پیشنهاد و انتقاد 👇
t.me/BiChatBot?start=sc-15-dxuFWCx
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تمامى مطالب معتبر هستند و اگر مطلبى صحتش زير سوال برود اطلاع رسانى خواهد شد
Last updated 1 month, 2 weeks ago
Get the strongest Telegram proxies here ! ☇
Collection of MTProto Proxies for Telegram.☀️
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
Advertising , sponsor and proxy registration: @NProxyAd
Last updated 1 month, 3 weeks ago