✅ مطلب بالا که وهابی آن را نقدی بر تشیع میداند دقیقا در کتب خودش بیان شده است:
▫️حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الأَشَجُّ، ثنا ابْنُ نُمَيْرٍ، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُجَاهِدٍ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا قَالَ: حَلَّ سَرَاوِيلَهُ حَتَّى بَلَغَ ثُنَّتَهُ فَمَثُلَ لَهُ يَعْقُوبُ فَضَرَبَ فِي صَدْرِهِ فَخَرَجَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ أَنَامِلِهِ
📚 تفسير ابن ابي حاتم جلد 7 صفحه 2123

بلکه این نظر که حضرت یوسف در هنگام خلوت با زلیخا برهنه شد قول #اکثر متقدمین اهلسنت است :

وَعَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ: حَلَّ سَرَاوِيلَهُ وَجَعَلَ يُعَالِجُ ثِيَابَهُ وَهَذَا قَوْلُ أَكْثَرِ الْمُتَقَدِّمِينَ مِثْلِ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ وَالْحَسَنِ
📚 تفسير البغوي جلد 4 صفحه 228

❌ و اما علمای اهلسنت جزئیات دیگری نیز بیان کردند که بنده این مطالب را ترجمه نمیکنم اما این ناصبی میتواند این مطالب کتب خودش را برای مخاطبین خودش ترجمه کند ❌

🚫 حَدَّثَنَا أَبُو زُرْعَةَ، ثنا صَفْوَانُ، ثنا الْوَلِيدُ، ثنا زُهَيْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِ اللَّهِ: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ: قَالَ: لَمَّا هَمَّتْ بِهِ تَزَيَّنَتْ ثُمَّ اسْتَلْقَتْ عَلَى فِرَاشِهَا 🔞 وَهَمَّ بِهَا وَجَلَسَ بَيْنَ رِجْلَيْهَا يَحِلُّ ثِيَابَهُ 🔞 فَنُودِيَ مِنَ السَّمَاءِ يَا ابْنَ يَعْقُوبَ، لَا تَكُنْ كَطَائِرٍ نُتِفَ رِيشُهُ فَبَقِيَ لَا رِيشَ لَهُ، فَلَمْ يَتَّعِظْ عَلَى النِّدَاءِ شَيْئًا، أَيْ: لَمْ يَفْصِمْ، حَتَّى رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ، جِبْرِيلَ فِي صُورَةِ يَعْقُوبَ، عَاضًّا عَلَى أُصْبُعَيْهِ فَفَزِعَ
📚 تفسير ابن ابي حاتم جلد 7 صفحه 2123

🔞 وَأَمَّا هَمُّهُ: فَرُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّهُ قَالَ: حَلَّ الْهِمْيَانَ وَجَلَسَ مِنْهَا مَجْلِسَ الْخَائِنِ
📚 تفسير البغو‌ی جلد 4 صفحه 228

#نکته‌ی_مهم: ساحت مقدس حضرت یوسف علیه‌السلام از تمام این موارد پاک و منزه است چرا که خداوند او را از این موارد تطهیر میکند؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید :

▫️وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ
[ سوره‌ی یوسف/آیه‌ی ۲۴ ]
آن زن قصد او کرد; و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را نمى دید ـ قصد وى مى نمود! این چنین کردیم تا بدى و فحشاء را از او دور سازیم; چرا که او از بندگان مخلص ما بود!

✅ توضیح اینکه خداوند میفرماید زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف نیز #اگر برهان خداوند را نمی‌دید قصد او را میکرد [ اما وقتی برهان خداوند را دید حتی قصدی هم نکرد ] تفاوت میان قصد زلیخا و یوسف این بود که از یوسف، مشروط بود به شرطى که حاصل نشد (یعنى عدم وجود برهان پروردگار) ولى از همسر عزیز مطلق بود و چون داراى چنین مقام تقوا و پرهیزکارى نبود، چنین تصمیمى را گرفت و تا آخرین مرحله پاى آن ایستاد .
نظیر این تعبیر، در ادبیات عرب و فارسى نیز داریم، مثل این که مى گوئیم: افراد بى بند و بار تصمیم گرفتند میوه هاى باغ فلان کشاورز را غارت کنند، من هم اگر سالیان دراز در مکتب استاد تربیت نشده بودم، چنین تصمیمى را مى گرفتم.
بنابراین، تصمیم یوسف مشروط به شرطى بود که حاصل نشد بنابراین هیچ گونه قصدی از ایشان پدیدار نشد چه برسد به اعمال فوق؛ و این امر نه تنها با مقام عصمت و تقواى یوسف منافات ندارد، که توضیح و بیان این مقام والا است.
📚 توضیحات بالا برگفته از تفسیر نمونه ذیل ایه‌ی مورد بحث است همراه با حذف و اضاف مختصر

🆔 @javaheralklam

*🛑شک عمر در نبوت پیامبر🛑***

🔸عمر بن خطاب گفت:

«از زمانی که اسلام آورده‌ام، جز امروز (حدیبیه) در نبوت رسول خدا شک نکرده ام. سپس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا، مگر تو پیامبر خدا نیستی؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بلی، هستم.»

فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: وَاللهِ مَا شَكَكْتُ مُنْذُ أَسْلَمْتُ إِلَاّ يَوْمَئِذٍ، فَأَتَيْتُ النَّبِيَّ صَلى الله عَلَيه وسَلم فَقُلْتُ: أَلَسْتَ رَسُولَ اللهِ حَقًّا؟ قَالَ: "بَلَى"
📚صحيح ابن حبان ص 99

💥إزاحة الفکر المریض عن الکافی الشریف

🆔 @tabarri_alkafi

کلام بسیار مهم از علّامه غفران مآب سید دلدار علی نقوی لکنهوی (۱۱۶۶_۱۲۳۵ ق) در نقد رویکرد علمای عامه در مباحثات و مناظرات و ردود:

...هرگاه حدیثی مناقض مذهب ایشان از کتب متعارفه ایشان نقل کنیم می‌گویند در صحاح نیست، گو در مسند ابن حنبل که از ائمه ایشان است باشد !
و اگر وجود آن در یکی از صحاح ثابت شود، گویند که در صحیحین نیست !
و هرگاه در صحیح مسلم یافته شود گویند که در بخاری نیست !
و اگر احیانا در بخاری یابند، بعضی به تضعیف رجال کوشند و اکثری مبادرت کنند و گویند که روافض الحاق کرده‌اند یا تأویل دور از کار کنند ! و این عادت ایشان بر وجهی شایع است که احدی مجال انکار آن ندارد.

📜 ذوالفقار (ردّ باب دوازدهم تحفه اثنا عشریه)، ص۱۵۳ _۱۵۴

@mir_hamedhoseyn_110

*?سخن ائمه سخن پیامبر است?***

?شبهه وهابی?

?پاسخ?

?وهابی با احتجاج به روایتی از اصول کافی آنرا مصادره به مطلوب کرده و چنین نتیجه گرفته که ائمه اهل بیت علیهم السلام سنتی غیر از سنت پیامبر (صلی الله علیه و سلم) دارند.

?ترجمه خود وهابی از روایت اصول کافی چنین است:
"امام صادق فرمود: حدیث نیز مانند قرآن، نسخ می‌شود."

?این وهابی جاهل اگر کمی سواد داشت هرگز به این سخن امام صادق علیه السلام ایراد نمی‌گرفت، چرا که نسخ حدیث از مسلمات فقه اهل سنت است؛ ابن عثیمین گفته:

وينقسم النسخ باعتبار الناسخ أربعة أقسام:
الرابع: نسخ السنة بالسنة، ومثاله قوله صلى الله عليه وسلم: " كنت نهيتكم عن النبيذ في الأوعية فاشربوا فيما شئتم ولا تشربوا مسكراً " (٢) .
(٢) رواه أحمد.
?مجموع فتاوى ورسائل العثيمين ج ۱۱ ص ۵۴

نسخ به اعتبار ناسخ 4 قسم است:
چهارم: نسخ سنت با سنت (نسخ حدیث با حدیث) و مثال این نوع نسخ سخن رسول خدا است که گفت: شما را از نبیذ نهی کردم اما زین پس بیاشامید آن را اما آنچه مسکر (مستی آور) است نیاشامید.

❌اما اشکال دیگر وهابی این است که نسخ حدیث و سنت پیامبر توسط امام رخ داده و او اینطور القا کرده که گویی ائمه سر خود و از جانب خودشان حدیث و سخن پیامبر را نسخ کردند که این هم از جهل و بیسوادی وهابی است؛

?احادیث پیامبر دو نوع هستند؛ ناسخ و منسوخ؛ صحابه ممکن است فقط منسوخ شنیده باشند اما اهل بیت هم ناسخ می‌دانند هم منسوخ؛

?به سند صحیح از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:

قَالَ وَ اَللَّهِ إِنِّي مَا أُخْبِرُكَ إِلاَّ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .
?الکافي ج ۳، ص ۹۲

امام کاظم علیه السلام: به خدا سوگند! من به تو خبر نمی‌دهم مگر از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، از جبرئیل، از خدای متعال.

?مرحوم آیت الله عبدالهادی فضلی نیز اینرا یکی از اصول فقه امامیه عنوان کرده که سخنان اهل بیت روایت سنت پیامبر (ص) است:

أقوالهم (عليهم السلام) هي رواية لسنة رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم)
?دروس في أصول فقه الإمامية، الشيخ عبد الهادي الفضلي ج 1 ص 189

✅این روایات متواتر معنوی هستند:

وهناك روايات كثيرة متواترة معنى تدلل على ان ما يقوله الأئمة : ليس هو رأيا مخالفا للرسول ولا هوى ... لان ما يقولونه هو قول الرسول او فعله او تقريره وهو السنة ، ويكون قول الامام ناقلا لها.
?بحوث في الفقه المعاصر، الشيخ حسن الجواهري، ج 1 ص 113

روایات بسیاری که متواتر معنوی هستند وجود دارد که دلالت دارند بر اینکه آنچه ائمه گفته‌اند مخالف رسول خدا (ص) نیست بلکه سخن ائمه همان سخن رسول خدا یا فعل یا تقریر ایشان و همان سنت پیامبر است، و سخن امام ناقل سنت پیامبر است.

?و در پایان اینکه عقیده شیعه این است حلال حضرت محمد (ص) حلال تا روز قیامت و حرام ایشان حرام تا روز قیامت است؛ اما حلال و حرام حقیقی، نه حلال و حرام اهل بدعت که حلال پیامبر را حرام کرده و حرام ایشان را حلال کرده‌اند؛

قَالَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَجَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ فَحَلاَلُهُ حَلاَلٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
?الکافي , جلد۲ , صفحه۱۷

امام صادق (ع): حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به قرآن و شریعت خودش مبعوث شد و حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام ایشان تا روز قیامت حرام است.

⚠️عمر و عثمان حلال خدا را حرام کردند⚠️

⚠️ابوحنیفه حرام خدا را حلال کرد⚠️

فحش و لعن بزرگان اهل سنت بر یکدیگر

?شبهه وهابی?

?پاسخ?

?وهابی گفته: "اولاً بی‌شک، این یک دروغ بزرگی‌ست که به بزرگان آل‌بیت زده‌اند. قطعاً بزرگانی مانند موسی بن جعفر (رحمه الله) چنین توهین و بی‌احترامی به یک فقیه بزرگی مانند امام‌اعظم ابوحنیفه که پنجاه‌سال از او بزرگتر است، نخواهد کرد."

?در پاسخ می‌گوییم وقتی بزرگانی مانند بخاری، سفیان ثوری، احمد بن حنبل، حماد بن سلمه، شعبه بن حجاج و ده ها تن دیگر از علما و ائمه اهل سنت ابوحنیفه را کافر، شوم، نحس، مارق و ... خوانده و حتی ابوحنیفه را لعن کرده‌اند، اینکه ائمه شیعه ابوحنیفه را لعن کنند چیز عجیبی نیست بلکه موید همان چیزی است که در کتب خود اهل سنت گفته شده.

*⚠️بخاری و سفیان ثوری: ابوحنیفه اسلام را ذره ذره ویران می‌کرد؛ در اسلام مولودی شوم‌تر و نحس‌تر از ابوحنیفه متولد نشده.*

*⚠️احمد بن حنبل: فرقی بین پشکل و سخن ابوحنیفه نیست.*

*⚠️حماد بن سلمه ابوحنیفه را مارق (خارج شده از دین) می‌دانست و او و شعبه بن حجاج ابوحنیفه را لعن می‌کردند.*

?این سه مورد مشت نمونه خروار است و کتاب‌های اهل سنت پر است از مطاعن و بدعت های ابوحنیفه به حدی که کتاب های مستقلی فقط در مورد مطاعن ابوحنیفه نوشته شده است.

?وهابی سپس گفته فقه ابوحنیفه بر نهج فقه حضرت علی (علیه السلام) و یکی از شبیه ترین مذاهب به فقه حضرت علی است، برای این ادعای خودش به یک روایت هم استناد کرده؛

?اولا که روایت مورد استناد او به دلیل وجود علی بن احمد الفارسی در سند روایت مجهول است.

?دوما ابن تیمیه تصریح کرده این یک دروغ آشکار است که فقهای اربعه اهل تسنن فقه را از امام علی (علیه السلام) گرفته باشند:

فَلَيْسَ فِي الْأَئِمَّةِ الْأَرْبَعَةِ - وَلَا غَيْرِهِمْ مِنْ أَئِمَّةِ الْفُقَهَاءِ - مَنْ يَرْجِعُ إِلَيْهِ فِي فِقْهِهِ ... وَأَمَّا أَبُو حَنِيفَةَ فَشَيْخُهُ الَّذِي اخْتُصَّ بِهِ حَمَّادُ بْنُ أَبِي سُلَيْمَانَ، وَحَمَّادٌ عَنْ إِبْرَاهِيمَ، وَإِبْرَاهِيمُ عَنْ عَلْقَمَةَ، وَعَلْقَمَةُ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ، وَقَدْ أَخَذَ أَبُو حَنِيفَةَ عَنْ عَطَاءٍ، وَغَيْرِهِ.
?منهاج السنة ج 7 ص 529

?همانطور که میبینید ابن تیمیه میگوید هیچ یک از ائمه اربعه و حتی دیگر فقهای اهل سنت به حضرت علی در فقه رجوع نکرده‌اند.

♦️وهابی در نهایت از سر استیصال به یک روایت با سندی پر از مجاهیل و ضعفا استناد کرده تا بتواند آبروی نداشته ابوحنیفه را بخرد اما دریغ، بدعتی که ابوحنیفه در دین گذاشته بزرگتر از این است که با چند روایت ضعیف ماله کشی شود.

? اهل تسنن در باطل مجتمعند

?شبهه وهابی?

?پاسخ?

?اولا محمد بن عبیده در سند این روایت مجهول است.
درس خارج فقه آیت الله شبیری 82/02/30

?علامه مجلسی نیز این روایت را ضعیف می‌داند:

ضعيف على المشهور.
?مرآة العقول ; ج ۱ ص ۱۸۴

?دوم اینکه حتی با صرف نظر از ضعف روایت، امام ضمن بیان عقیده شیعه، یعنی قائل بودن شیعیان به واجب الاطاعه بودن ائمه، ایرادی بر آن نمیگیرد، و این خود امضای امام بر عقاید شیعه است.

?مرحوم آیت الله سید جواد مصطفوی در شرح این روایت نوشته‌اند:

چنانچه علی علیه السلام هم از اصحابش همین گله را داشت که چرا باید پیروان معاویه پیشوای باطل خود را اطاعت کنند و شما رهبر حق خود را نافرمانی کنید آنها در باطل مجتمعند و شما در حق متفرق
?اصول کافی با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی ج 1 ص 68

?آیت الله علیدوست نیز در شرح این روایت میفرمایند:

حضرت امیررحمه‌الله هم بیان کرده‌اند که آنها بر باطل‌اند و شما بر حق ولی آن‌ها بر باطل خود مصمم‌تراند.
درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست 1402/08/16

?سوم در خصوص تبعیت از ائمه، اهل تسنن که ادعای صحابه و ادعای سنت پیامبر را دارند، بیایند پاسخ بدهند که چطور صحابه، سنت پیامبر (قول و فعل پیامبر) را ترک کردند تا جایی که صدای پیامبر را درآوردند و پیامبر دو بار با تاکید فرمودند آنها (صحابه) عصاة یعنی عصیانگرند:

أنَّ رَسولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وسلَّمَ خَرَجَ عَامَ الفَتْحِ إلى مَكَّةَ في رَمَضَانَ، فَصَامَ حتَّى بَلَغَ كُرَاعَ الغَمِيمِ، فَصَامَ النَّاسُ، ثُمَّ دَعَا بقَدَحٍ مِن مَاءٍ فَرَفَعَهُ، حتَّى نَظَرَ النَّاسُ إلَيْهِ، ثُمَّ شَرِبَ، فقِيلَ له بَعْدَ ذلكَ: إنَّ بَعْضَ النَّاسِ قدْ صَامَ، فَقالَ: أُولَئِكَ العُصَاةُ، أُولَئِكَ العُصَاةُ. [وفي رِوايةٍ زاد]: فقِيلَ له: إنَّ النَّاسَ قدْ شَقَّ عليهمُ الصِّيَامُ، وإنَّما يَنْظُرُونَ فِيما فَعَلْتَ، فَدَعَا بقَدَحٍ مِن مَاءٍ بَعْدَ العَصْرِ.
?صحيح مسلم، الرقم: 1114

رسول خدا به سال فتح مکه در ماه مبارک رمضان از مدینه رهسپار مکه شدند. ایشان روزه بودند تا به کراع غمیم رسید. مردم نیز روزه بودند. به رسول خدا گفتند: مردم بر اثر روزه در مشقت افتاده‌اند و منتظرند مه ببینند شما چه دستوری می‌فرمایید. پس رسول خدا بعد از عصر ظرفی آب خواست و آن را بلند کرد تا مردم آن را ببینند، پس از آن نوشید. به ایشان گفته شد که برخی مردم هنوز روزه هستند. رسول خدا فرمود: آنان عصیان‌گرند، آنان عصیان گرند.

⚠️این چه مذهبی است که بزرگان اهل سنت، سنت پیامبر را ترک کرده و از آن حضرت تبعیت نمیکردند⁉️

مقام و منزلت جاهل نزد خدای اهل تسنن

?اباطیل ناصبی?

?پاسخ?

٤٢٩٤ - حَدثنِي أبي قَالَ حَدثنَا سُفْيَان بن عُيَيْنَة قَالَ سمعته من فُضَيْل بن عِيَاض قَالَ يغْفر للجاهل سَبْعُونَ ذَنبا قبل أَن يغْفر للْعَالم ذَنْب وَاحِد
?العلل ومعرفة الرجال لأحمد بن حنبل رواية ابنه عبد الله ص ۸۵

?سفیان بن عیینه می‌گوید فضیل بن عیاض گفت: هفتاد گناه از فرد جاهل بخشیده می‌شود پیش از آنکه حتی یک گناه از فرد عالم بخشیده شود.

?ذهبی در مورد فضیل بن عیاض می‌گوید:

الفضيل بن عياض الإمام القدوة الثبت شيخ الإسلام
?سير أعلام النبلاء ج ۸ ص ۴۲۲

?ظاهرا امام و شیخ الاسلام اهل تسنن مقام و منزلت جاهل و عالم را نزد خدا نمی‌دانسته

١٠٥٣- رأيت جماعة من العلماء يتفسحون١، ويظنون أن العلم يدفع عنهم! وما يدرون أَنَّ العلم خصمهم! وأنه يغفر للجاهل سبعون ذنبًا قبل أن يغفر للعالم ذنب
?صيد الخاطر ص ۳۲۵ و ۳۲۶

?ابن جوزی: جماعتی از علما را دیدم که در علم خود طمع کرده و گمان می‌کردند که علم مدافع آنهاست! آن علما نمی‌دانند که علم دشمن آنهاست! همانا برای جاهل هفتاد گناه بخشیده می‌شود پیش از آنکه حتی یک گناه از عالِم بخشیده شود.

?ذهبی در مورد ابن جوزی می‌گوید:

أبو الفرج بن الجوزي الشيخ الإمام العلامة الحافظ المفسر شيخ الإسلام
?سير أعلام النبلاء ج ۲۱ ص ۳۶۶

?اینها چطور علامه و امام و شیخ الاسلامی بودند که مقام و منزلت جاهل و عالم را نزد خدا نمی‌دانستند اما یک صعلوک مجهول الحال مجازی می‌داند?

?این دو موردی که از علمای اهل تسنن ذکر کردیم مشت نمونه خروار و به منزله پاسخ نقضی بود، اما پاسخ حلی این شبهه واضحتر از آن است که نیاز به گفتن داشته باشد، اما علینا البلاغ:

?آیت الله سید مهدی دادور در شرح این روایت نوشته‌اند:
چون عالم و دانشمند از روی آگاهی و اطلاع گناه می‌کند و نادان از روی ناآگاهی و بدیهی است که جرم و قانون‌شکنی شخص آگاه بیشتر است
?اصول کافی ترجمه و توضیح آیت اللهی ج ۱ ص ۱۱۱

?اما مقام و منزلت علم و عالم نزد خدای شیعه:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اَللَّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ مَنْ فِي اَلسَّمَاءِ وَ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ حَتَّى اَلْحُوتِ فِي اَلْبَحْرِ وَ فَضْلُ اَلْعَالِمِ عَلَى اَلْعَابِدِ كَفَضْلِ اَلْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ اَلنُّجُومِ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ
?الکافي , جلد۱ , صفحه۳۴

له سندان: الأول مجهول، و الثاني حسن أو موثق لا يقصران عن الصحيح.
?مرآة العقول ; ج ۱ ص ۱۱۳

هر که راهی رود که در آن دانشی جوید،خدا او را به راه بهشت برد و به راستی فرشته‌ها برای طالب علم پرهای خود را فرو نهند به نشانه رضایت از او و این محقق است که برای طالب علم هر که در آسمان و در زمین است آمرزش خواهد تا برسد به ماهیان دریا، فضیلت عالم بر عابد چون فضیلت ماه است بر ستارگان در شب چهارده

◾️ظلم به پسر پیامبر◾️

٢٩٩ - قال: أخبرنا يحيى بن حماد. قال: حدثنا أبو عوانة. عن حصين. عن أبي حازم. [قال: لما حضر الحسن. قال للحسين: ادفنوني عند أبي- يعني النبي -صلى الله عليه وسلم- - إلا أن تخافوا الدماء. فإن خفتم الدماء فلا تهريقوا في دما. ادفنوني عند مقابر المسلمين. قال:] فلما قبض تسلح الحسين وجميع (١) مواليه. فقال له أبو هريرة: أنشدك الله ووصية أخيك فإن القوم لن يدعوك حتى يكون بينكم دما. قال: فلم يزل به حتى رجع. قال:

ثم دفنوه في بقيع الغرقد (٢). فقال أبو هريرة: أرأيتم لو جيء بابن موسى ليدفن مع أبيه فمنع أكانوا قد ظلموه؟ قال: فقالوا: نعم. قال: فهذا ابن نبي الله قد جيء به ليدفن مع أبيه.

٢٩٩ - إسناده صحيح.

?كتاب الطبقات الكبرى - متمم الصحابة - الطبقة الخامسة، ج ۱ ص ۳۴۰

هنگامی که امام حسن مجتبی (علیه السلام) محتضر شدند به برادرشان امام حسین (علیه السلام) فرمودند: مرا نزد پدرم -یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)- دفن کنید؛ مگر آنکه از خون و خونریزی بترسید، پس اگر خوف آنرا داشتید دست نگه دارید و مرا نزد مقابر مسلمانان دفن کنید.
هنگامی که امام حسن (ع) از دنیا رفتند امام حسین (ع) و موالی آن حضرت مسلح شدند. ابوهریره گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم به وصیت برادرت عمل کنی چرا که این قوم (بنی امیه) تو را رها نخواهند کرد مگر اینکه بینتان خون و خونریزی شود. پس امام حسین (ع) برگشت. سپس امام حسن (ع) را در بقیع دفن کردند.

ابوهریره پرسید: اگر پسر حضرت موسی (ع) را می‌آوردند تا همراه پدرش دفن شود اما گروهی مانع می‌شدند آیا به او ظلم کرده بودند؟
مردم گفتند: آری.
ابوهریره گفت: این نیز پسر رسول خدا بود که آورده بودند همراه پدرش دفن شود....

لعن الله من ظلمک یا ابا محمد الحسن بن علی

?تقلید کورکورانه؛ آفت دینداری

?با توجه به قرآن و احادیث، شأن دین و دینداری، بصیرت و پیرویِ با اندیشه است. اگر تقلیدِ ویرانگر بر دینداری حاکم شود، شأن هدایتگری دین که بر پایه های بصیرت بنا شده، و شأن دینداری که بر پایه پیروی آگاهانه است، به شدت‌ آفت زده گشته، دینداری آسیب اساسی می‌بیند، و زمینه‌ای می‌شود که با بی‌تقواییِ بزرگان قوم، مردم در اموری به اطاعت مخلوق کشیده شوند که معصیت خالق است. پیامبر اکرم و پیروان حقیقی او به بصیرت می‌خوانند نه جهالت و به اطاعت آگاهانه می‌خوانند نه تقلید کورکورانه. پیامبر با یقین و معرفت، به توحید، حق و عدالت می‌خواند نه بر اساس تقلید از گذشتگان.

?همیشه اشخاصی در جوامع اسلامی به مقامات بزرگ سیاسی و گاهی دینی می‌رسند، و توجه همگان را به خود جلب می‌کنند و افراد به آنها گرایش پیدا می‌کنند، و بعد به انحراف کشیده می‌شوند یا انحرافشان آشکار می‌گردد. با آموختن آموزه های ناب اسلامی و عمل به آنها می‌توان خود را در برابر این آفت نابودکننده واکسینه کرد؛ چراکه پیشوایان دین معیار تشخیص را به ما نشان داده‌اند.

*?شب نورانی و روز روشن?***

به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود که بسیار صلوات فرستید بر من در شب نورانی و روز روشن یعنی شب جمعه و روز جمعه.
و فرمود که: اقلّش صد مرتبه است و آنچه زیاده کنی بهتر است.

?علامه مجلسی، ربیع الاسابیع ص ۳۴