𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
طالبِ درد و هم دوا هستی
به تبِ عشق مبتلا هستی،...
بی بدیلی میان همتایان،
دُرّ نایاب و پُربها هستی
متعهد به نقطه ی عطفی
مرکزِ ثقلِ ماجرا هستی...
مبتکر در عمل به طنّازی،...
شوخ طبع و کمی بلا هستی
با نگاهت نشانه رفتی دل
مترصّد به کودتا هستی...
باوقاری، متین و یکدل چون
فارغ از لاف و ادّعا هستی...
به تن و روحم التیامی پس
صاحِبِ علم دکترا هستی...
آنچنان برده ای دل از من که،
عشق بی چون و بی چرا هستی
روی خورشید از ازل وقتی طنین انداز شد
این جهان از بدو میلادت پر از،... اعجاز شد
بر سرِ عشقت به درگیری میانِ عقل و دل،
دل به نافرمانی از عقلم، کمی لجباز شد...
شور سرمستی درون سینه غوغا کرد و بعد،
هر تپش از دل،... به شوق دیدنت آواز شد...
دفترم پر شد به نَقل از وصف رویت هر ورق
نقشی از رقص قلم در هر غزل، ایجاز شد...
چشم بستم روی هر کس تا نبینم غیر تو،
تا که عشقت،... با غزل پردازی ام ابراز شد
چشم خود را تا گشودی هر طلوع از ابتدا،
چشمهایت بر نگاهم خیره چون شهباز شد
کوک کردی ساز نا کوک دلت را عاقبت،
تا دلت با ضرب و آهنگ دلم همساز شد
شاعر : #جواد_کریمی
#دکلمه
آوا : #زهرا_زمانی_آوینا
شاعر شدم از عشق تو تأثیر بگیرم،
در وصف تو هِی واژه به تعبیر بگیرم
بس بود که یک لحظه به هم چشم بدوزیم
تا عشق تو را،... چون تبِ واگیر بگیرم
در قاب نگاهم سر شب تا به سحرگاه
هِی در نظر از روی تو، تصویر بگیرم
بی روی تو از هق هق موزون شده کارم
با حبس نفس، بغض گلوگیر بگیرم...
انگار مقدّر شده که از بین رقیبان،
چون طعمه تو را از دَهَنِ شیر بگیرم
از اخم تو ترمیم نشد زخم دلم تا،...
هِی بوسه پس از بوسه به تعمیر بگیرم
شاعر شدنم را شده ای باعث اینکه
گلواژه به تقریر تو تحریر بگیرم...
چشمهایت پُر فروغ از، هر قمر یا کوکبی،...
برتر از مهتاب، رویت کرده روشن هر شبی
سخت خاطرخواه و غَنج از دل برایت می زنم
بس که با لبخند بر لب، دائماً خوش مشربی...
سرگُلِ مِی کرده لبریز از دو جامِ چشم هات،
از لبت،... شهد و شکر میریزد اصلاً ثعلبی!...
نیست در دنیا به مانندت، چه روس و انگلیس
با وقاری،... دختر ایران و صاحب منصبی...
می شوم بیتابِ رنگ و جنس مرغوب لبت،
لا لبی در بوسه لا،... بوسیدنت الا لبی...
شهر آشفته از قدم زدنت،
همه جا راه بند می آید
چشم در چشم تو کسی بشود
بر وجودش،... گزند می آید
سینه چاکان برای آمدنت
راه را باز کرده اند انگار،
دختری از تبار قاجاری،
یا فلان خان زند می آید
سر به سر نقطه نقطه در هر جا
همه غرقند و مات و دل شیدا
می رسد بر مشام از هر سو
بوی عود و سپند می آید
روبرو شد اگر کسی با تو،
گوشِ چشمی نگاه او کردی،
لرزه بر تن زبان به لکنت یا،
لام تا کام،... بند می آید
هر کسی خیره بر نگاهت شد
به تماشای روی تو از خود،
دیدنی تر از این ندیدم چون
پشت پا می خورند، می آید
فِر به مژگان و موی مشکی تا،
رنگ چشمان چون شرابی با،
روسری، کیف و کفش سِت کردی
به تو مارک و،... بِرَند می آید
میرسی، وقت دیدنم با تو،
لطفاً از اخم خود کمی کم کن
اندکی هم بخند، باور کن
به وجودم،... نژند می آید
خنده از لب نیُفتد از این پس
قدغن می کنم که اخم کنی
چون که لبخند روی لبهایت
به تو با این روند می آید
چه می بینم؟ دلت پاک ست و عشقِ راستینت را
نکن تبدیل بر شک،... ذرّه ای حتّی،... یقینت را...
و در اعماق چشمانت چه حسی خفته می بینم
که چون من باختی بر عشق هم دنیا و دینت را
چه خوش آواز داری می نوازد گوش را وقتی،
غزل می خوانی وُ،... داری طنینِ دلنشینت را...
شرابی رنگ وُ با گیراییِ بالاست چشمانت،...
چه معصومانه رویم،...زوم کردی دوربینت را
به لب گیلاس، اصلا باغِ تن دربند تهران ست،
تعارف می کنی،... از میوه هایِ دستچینت را؟
چطور از من به لبخند و نگاهی دلبری کردی،
فرا می گیرم آخر،... شیوه یا رسمِ نوینت را...
عاشقی امّا به ظاهر،... پس نگو صوری چرا؟
تا که خود، مختار در عشقی، بگو زوری چرا؟
صحبت از وصف تو شد نقل محافل هر کجا
اینقدر در بین اهل شهر،... مشهوری چرا؟...
دست و پا زنجیر و خود افتاده ام در دام تو،
دربدر دنبالِ،...گشتِ ارشاد و مأموری چرا؟!...
یا نزن چشمک،... زدی هرگز ندزد از من نگاه،
دلبری ها می کنی با عشوه،... مخموری چرا؟
نیستم راضی به زحمت، پیشکش کن جام لب
تا شوم سرمست از آن،... دنبال انگوری چرا؟...
عاشقی کن، تا که فرمان می برد عقل از دلت
اندکی نزدیک تر بنشینُ،... پس دوری چرا؟...
ای که بردی دل به لبخندت، نکن حاشا، بگو،...
هر کسی را غیر من، چون وصله ناجوری چرا؟
لبخند زدی از لبِ چون قند نوشتم،
ابروی تو را دیدم و،... پیوند نوشتم
از موی پریشان و دو تا چشم شرابی
تا خال لب و گونه،... هدفمند نوشتم...
با صحبتِ تخریبِ دل از نازِ نگاهت،...
چشمان تو چون بُمب، دو فروند نوشتم
سلول به سلول تنم،... هر نفسم حبس،...
از عشق تو چون، دل شده در بند نوشتم
با تندروی قدّ تو را حدّ فراخور،...
افراشته چون کوه دماوند نوشتم
تا یک تنه دل می بری از مردم این شهر
مانند تو چون،... نیست همانند نوشتم...
تصویر نگاهت همه جا، تا به نظر هست
با یاد تو دل،... یکسره خرسند نوشتم...
گوشه ای دنج و، کمی دلباز، داری کافه چی؟
قهوهء، اسپرسوی،... ممتاز، داری کافه چی؟...
تا صدایت می زنم وقت سفارش کاملاً،
لحن زیبایِ،... طنین انداز داری کافه چی
زیر چشمی،... بی خبر بودم به وقت دیدنت،
از دوتا چشمی که چون شهباز داری کافه چی
بر خلافِ ظاهرت پیداست می خواهی به من،
با میمیکِ چهره،... عشقِ ابراز داری کافه چی...
بر لبت،... لبخند زیبا نقش دارد دائما،...
قامتی همتایِ،... سروناز داری کافه چی
منطقی گفتار و در کردار، آرام و شکیب،...
خُلق و رفتاری، چنین طنّاز داری کافه چی
کافه را تعطیل کن،... دارم سوالی مختصر،
در جوابم،... یک دلِ همساز داری کافه چی؟
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago