‌
چقد عادی شده این زندگی
نه سختی‌ها درد داره،
نه خوشی‌ها لذت.

باز ساعت از 00:00 گذشت و overthink اومد سراغم..

بیا باهم فبلم ببینیم:
منی که وسط فیلم خوابم برد ?

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
دوستت دارم مثه بوسه های متعدد موج ها روی شن های نمناک ساحل...

و با شب که قمار میکنی
هر چه میبری
تاریک تر میشوی.

دلم براش تنگ میشه و بهش تکست میدم
?
سین نمیزنه منم حس میکنم مزاحمشم پس تکستم و پاک میکنم

?? : ???????? ??!?????? , ???????    ????? ??????? ??? ?????̄???

ما به از دست دادن چیز‌های خوب و تبدیل کردن‌ اون‌ها به تراژدی
عادت کردیم....

چقدر شبا چقدر اتاق با خاطرات روشن میشن .