۶۸۲

چرا تاجزاده ها، این انسانهای آزادیخواه و وطن پرست، باید در زندان باقی بمانند ؟
?ما هرگز انسان یا جامعه ای را پیدا نمی کنیم که دارای الگو، پیشوا، امام یا معلم نباشد .

امام، رهبر و مربی، در نظام آفرینش یا حق است و صالح، یا باطل است و گمراه .
اندیشه و وجود امام، چه حق باشد چه باطل، در نظام فکری اجتماع، حکم یک درخت را دارد که مرتبا میوه می دهد .

یعنی اندیشه ها و شخصیت ها، تحت تاثیر پیشوایان و مربیان حق و باطل، در بستر افکار جامعه، مرتبا زاد و ولد کرده، تکثیر می شوند .
به بیان دیگر؛ این شجره خبیثه یا این شجره طیبه در نظام آفرینش، همیشه مشغول میوه دادن است .

اندیشه و شخصیت انسانهای مهذب و بزرگ، ظهور جوامع متمدن و رشد یافته، بدون استثنا از ثمرات این شجره طیبه است .

دقیقا به همین‌ منوال، اندیشه و شخصیت انسانهای منافق، فرومایه و فریب خورده، ظهور جوامع سقوط کرده و عقب مانده، از ثمرات این شجره خبیثه است .

در طول تاریخ بشری هر چه میوه های این دو درخت توسط طرف مقابل نابود شده، دوباره این درختان بارور شده میوه های تازه داده است .

مگر آنکه با روش های مختلف شاخه های اصلی این درختان قطع شود .
همانطور که نور و ظلمت نمی تواند در یکجا جمع شود به همان ترتیب، اندیشه انسانهای پاک و آزادی خواه با اندیشه انسانهای ناپاک و قدرت طلب یکجا جمع نمی شود .

نتیجتا همیشه این تعارضات مابین این دو دیدگاه در طول تاریخ بشری، بصورت فردی و اجتماعی، باعث درگیری‌های لفظی و نظامی شده است .

بعنوان نمونه، یکی از این درگیری های حق و باطل، رويارويي بود که در پائیز سال ۱۴۰۱ مابین آزادیخواهان و انحصار طلبان در ایران رخ داد .

در این درگیری هر دو طرف قصد داشت تا شاخه های اصلی این درخت را که عامل زاد و ولد اندیشه ها، عامل میوه دادن است را قطع کند یعنی امام، خط دهنده و لیدر مربوطه را از سر راه بردارد .

ستم دیدگان و آزادیخواهان بدون درگیری با نظامیان، مرتبا شعار سر می دادند مرگ بر دیکتاتور، یعنی مرگ بر سرمنشا و سرچشمه اندیشه های فریبنده و گمراهی .

در طرف مقابل، فرماندهان نظامی و لباس شخصی ها مرتبا به نیروهای تحت امر خود فرمان می دادند که با معترضان کار نداشته باشید فقط سردسته و لیدرهای تظاهرکنندگان را دستگیر کنید .

چون فقط این قیام کنندگان و معترضان اهل بینش و شجاع هستند که باعث تحول در جامعه و علت دگرگونی و حرکت سازنده در اندیشه ها می شوند .

هر دو طرف به خوبی می دانست که برای زدن ضربات کاری، نیازی نیست به سراغ میوه های این دو درخت برود کافی است رهبران و فرماندهان آنان را نابود کند، کافی است شاخه های اصلی این دو درخت را قطع کند .

به همین دلیل بود که ماموران امنیتی ایران به فرماندهی آقای خامنه‌ای نوک پیکان خود را بطرف لیدرهای معترض، شجاع و وطن پرست ایرانی گرفته بودند .

به همین دلیل هم هست که امروز موساد و نظامیان اسرائیل به فرماندهی نتانیاهو دقیقا همان کار را با فرماندهان ج.ا.ا، حزب الله لبنان، فلسطین و حشدالشعبی عراق انجام می دهد .

**و می بینید که این دو نظام ریاکار و مستبد، چگونه می توانند با قطع شاخه های اصلی، با حذف فرماندهان، به آسانی کمر آزادیخواهان و دشمنان خود را بشکنند .

و حالاست که می فهمیم چرا بعضی از نخبگان باید به قتل برسند و بعضی دیگر مانند منتظری ها، امیر انتظام ها، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، یا مدنی و تاجزاده ها باید در حصر یا در زندان باقی بمانند .
✍** علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۶/۰۷
@Asrar_mago

۶۸۰
? فرهنگ و دینداری ما شیعیان

? شما تصور می کنید که مابین روحانیان و مردم ایران فقط شخص آقای خمینی دارای افکار التقاطی، خوارجی، زیدی بود ؟

نخیر، در زمان شاه، اکثریت مردم ایران، اخلاق، تهذیب نفس و ارکان دین محمد ص را به فراموشی سپرده بودند .

آنان دین را خلاصه کرده بودند در انجام فروع دین و مستحبات آن، که این یک بدعت بزرگی بود .

اعتقادات و افکار آقای خمینی در زمان خود، آینه تمام نمای اعتقادات اکثر روحانیان و جوامع اسلامی بود .

به عبارت دیگر،

**مردم و جوانان این سرزمین متأسفانه در ابتدای انقلاب، بدون آنکه متوجه شوند، تحت تاثیر جو جامعه و شعار لا حکم الا لله آقای خمینی قرار گرفتند .

آنان با کمال تأسف به اسم دفاع از تشیع و اسلام، بدون آنکه بدانند خود را فدای افکار سلفی، شیطانی ی اهل خوارج، سید قطب و ابن تیمیه کردند .به عبارت دیگر ؛ با وجود تمام اخطارهایی که خداوند متعال در قرآن کریم به مسلمانان داده بود عاقبت اسلام و تشیع از نظر اعتقادی به همان راهی رفت که دین و آیین حضرت موسی ع و عیسی ع رفت .**
ایران در زمان‌های گذشته، بخصوص در زمان شاه، پُر بود از شیعیان خوارجی، وهابی، اخوانی، چپی و توده ای .

تعجب نکنید، واقعا اسلام و مذهب تشیع قرنهاست که توسط اهل قدرت و منحرفین به تحریف و انحراف کشیده شده است .

آقای خمینی بدون آنکه بداند، با افکار و عملکرد سلفی اخوانی خود، خدمت بزرگی را به مذهب تشیع و جهان اسلام نمود .

او چهره حقیقی یک مذهب تحریف شده و یک عده از روحانیان فاسد شده را در میدان تجربه و عمل به مردم ایران و سایر مسلمین جهان نشان داد .

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
@Asrar_mago

۶۷۹
مردمان بی مسئولیت

? واقعا اکثریت ما ایرانیان برای رفع مشکلات و کاستی های جامعه، در این چند دهه اخیر به چه مقدار مسئولیت پذیر و دارای دغدغه بوده ایم ؟
?جدیدا متوجه شده ام که هر زمان روشنفکران و نویسندگان جامعه، منتقدانه و دردمندانه درباره نواقص و عملکرد ضعیف رهبری و نظام سیاسی ایران در فضای مجازی مطلبی می نویسند مردم هورا می کشند همدردی و همنوایی می کنند، کامنت پشت کامنت می گذارند .

اما همان نویسنده، اگر سر قلم خود را برگرداند به طرف جامعه، تا مطلبی درباره نواقص فرهنگی و وظایف اجتماعی همین مردم منتقد بنویسد، متاسفانه همان خوانندگان متن مربوطه، یا اظهار نظری درباره آن مقاله نمی کنند یا با زیرکی، گردن نگرفته، دوباره نتیجه و علت تمام نواقص و سهل انگاری های خود را، بسمت و سوی مسائل سیاسی بر می گردانند .

متاسفانه  تعداد بسیار کمی از افراد جامعه هستند که صادقانه اذعان و اقرار به نواقص و کاستی های خود دارند .

**اگر این قضاوت و نتیجه گیری صحیح باشد ؛

آیا به نظر شما تغییر دادن و اصلاح کردن یک نظام سیاسی مشکل تر است یا تغییر و اصلاح کردن افکار و اندیشه های مردم یک جامعه؟

آن هم جامعه ای که خود را مظلوم مطلق می بیند و نظام سیاسی موجود را شر مطلق ؟**
متاسفانه ما نمی خواهیم باور کنیم که تا همین لحظه اگر همراهی و همکاری اکثر ما ایرانیان در امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با این نظام فاسد و ریاکار نبود این حجم از خرابی و فساد ساختاری، در این مملکت به بار نمی نشست .

صادقانه می گويم که بعضی مواقع دلم برای تنهایی و غربت نویسندگان، روشنفکران، وطن پرستان و دردمندان این جامعه می سوزد .
چون آنان اسیر هموطنانی شده اند که صرفا بزرگترین تلاش شان، هورا کشیدن و تشویق کردن نویسندگان در فضای مجازی است .

تعداد زیادی از کنش گران اجتماعی و سیاسی، سال‌های زیادی است که در حصرهای خانگی و در زندانها بسر می برند .

اما ما به عنوان یک شهروند معمولی چه مقدار در بستر جامعه، به جز آه و ناله، شاهد کنش های اجتماعی، دغدغه و همدردی عملی با این عزیزان بوده ایم ؟

بنده فکر می کنم اکثریت اهل قلم، لازم است تا مقداری مسیر و جهت قلم خود را به سمت جامعه برگردانند .
کدام ایرانی است که آگاهی و معرفت، به خیانت و کاستی های ج.ا.ا نداشته باشد ؟

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
@Asrar_mago

۶۶۷
این مناظرات آقایان، مناظرات انتخابات است یا یک بازی و نمایش کودکانه !

? در حالیکه هر دو نامزد انتخابات اذعان و اعتراف به فقر، فلاکت و نابسامانی های گسترده در ایران را دارند، اما هیچکدام از آنها جسارت و شهامت کافی را ندارد تا با صراحت و علنا، علت و عامل اصلی این سوء مدیریت ها را معرفی کرده، او را به مردم ایران نشان دهد .

این آقایان برای اینکه جهت و توجه افکار مردم جامعه را از مسبب اصلی این فجایع، از عملکرد و افکار رهبری منحرف کنند بلعکس او را مرتبا تبرئه کرده، بصورت مضحکی طرف مقابل خود را متهم می کنند .

حکما و عرفای قدیم همیشه معتقد بوده اند که آبادانی، اصلاح امور و سازندگی باید از نقطه ای شروع شود که خرابی از آنجا آغاز شده است .
تا زمانیکه مسئول خرابی های این مملکت بر تخت رهبریت این جامعه تکیه زده و درها بر همان پاشنه می چرخند چگونه می توان انتظار داشت که ایران عزیز به سوی توسعه و اصلاح امور قدم بردارد ؟

و این در حالی است که بارها رهبری و عمال او با صراحت اعلام کرده اند که با توسعه همه جانبه کشور مخالفند !

**چون آنان به خوبی می دانند که ذات توسعه نیاز دارد به دمکراسی حقیقی، شفافیت در اداره کشور، نفی خود رایی، پایه ریزی احزاب توانمند، داشتن خبرگزاری های مستقل .

به همین دلیل است که آنان از لوازم و ستون های دمکراسی و توسعه هراس داشته، با آن مخالفند .**

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۴/۱۳
@Asrar_mago

۶۶۶
?دعواهای اراذل و اوباش

یکی از ترفند و شگردهای لات‌های قدیم تهران برای درگیری و دعوای با سایرین این چنین رقم می خورد ؛

در ابتدای امر، رهبر اوباش با نوچه های خود خلوت کرده، کاملا با آنان هماهنگ می شد .

او به آنان می گفت در ابتدا، من با تحریک طرف مقابل با فحاشی، با سنگ لای چرخ او گذاشتن، با اذیت و آزارش، دعوا را شروع می کنم .

بعد از شروع کتک کاری شماها به بهانه جدا کردن می روید دستان حریف را از پشت سر گرفته به عقب می کشید تا من از این موقعیت استفاده کرده ضربات کاری را به صورت و شکم او وارد کنم .

بعد از آنکه حریف بصورت ناجوانمردانه از پا درآمد، دندان‌های او را در دهانش خورد کردیم تا نتواند جواب تهمت های ما را بدهد، شروع می کنیم کُری خواندن و سرزنش کردن حریف .

این تو بودی که می گفتی اقتصاد را سر و سامان می دهی چرا نتوانستی ؟

این تو بودی که می گفتی در مسائل سیاسی با دنیا ارتباط برقرار کرده مشکلات سیاست خارجی را حل می کنی چرا نتوانستی ؟

این تو بودی که می گفتی آزادیهای مدنی را در سطح جامعه و در دانشگاه‌ها گسترش می دهی چرا نتوانستی  ؟

این تو بودی که می گفتی گشت ارشاد را جمع می کنی و به زنان ایرانی شخصیت می دهی چرا نتوانستی  ؟

این تو بودی که می گفتی مشکلات باز نشستگان، آموزش و پرورش، محیط زیست و منابع طبیعی را سر و سامان می دهی چرا نتوانستی  ؟

در آخر کار، رهبر اراذل و اوباش با صدایی بلند مابین اهل محل فریاد بر می آورد که نگفتم این غرب‌زده ها، این بیگانه پرستان و این بظاهر اصلاح طلبان نمی توانند کشور را اداره کنند !

? و اینچنین شد عاقبت امیر کبیر، قائم مقام فراهانی، دکتر محمد مصدق، دکتر فاطمی، دکتر ابولحسن بنی صدر، مهندس میرحسین موسوی  ،   ،  ، و شاید و شاید دکتر مسعود پزشکیان  .
✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
@Asrar_mago

۶۶۵
? خر دَجال

مطمئن هستم  که بسیار خوشحال و شنگولی، برای اینکه توانسته ای با زیرکی تمام، هر روز ملت ایران را به امری سرگرم کنی تا فراموش کنند که در این چند دهه اخیر، آنان را به چه روز و به چه فلاکتی انداخته ای ؟

یک روز پشت اباطیل و لاطائلات پناهیان، صدیقی، مصباح و علم الهدی پنهان شده، مردم را سر گرم می کنی .

یک روز پشت نقاب تقدس تراشی، زبان خدا می شوی، یک روز به محض تولد یا علی می گویی، یک روز خبر تولدت را جبرئیل به زهرای مرضیه س بشارت می دهد، یک روز علی و حسين زمان می شوی، یک روز جانشین امام زمان می شوی و یک روز هم با بی آبرو کردن امثال صدیقی، یا با بر ملا کردن فساد چای دبش، یا با فرستادن گشت ارشاد، یا با کشتن مهسا، آرمیتا و موشک پرانی، حواس مردم را پرت می کنی تا پشت تشنج آفرینی ها پنهان شوی .

یک روز هم از کیسه مارگیری خود، افراد فرومایه ای امثال رئیسی، زاکانی، جلیلی و مخبرها را خارج می کنی تا آنان را قربانی کرده، پشتشان به آسانی پنهان شوی .

اَلحق، چه استادانه و چه ماهرانه نقاب بر چهره می زنی، یک روز، تمام خرابی ها زیر سر آمریکاست، یک روز، تمام خرابی ها زیر سر دشمن و یک روز، تمام خرابی ها زیر سر روحانی و منتقدین غرب‌زده است .

می دانی چرا رئیسی به هلاکت رسید ؟

چون او با صراحت می گفت؛ که من یک نقاب و یک ماسکی هستم که بر چهره آقا نشسته ام، من هیچ کاره ام، او با زبان بی زبانی مرتبا می گفت ؛

که همه بدبختی ها زیر سر رهبری است .

و حالا با یک شيطنت جدیدی، دوباره تصمیم گرفته ای تا پشت یک نقاب و یک ماسکی دیگر، پشت یک شخصیتی دیگر، پنهان شوی تا همه خرابی و عقب ماندگی ها را توسط عوامل خود به گردن او بیندازی .

? و آن شخص کسی نیست جز پزشکی ساده اندیش، آرمان گرا، فریب خورده و ولایت مدار، به نام دکتر مسعود پزشکیان .

نمی توان فهمید که آیا ملت ایران آنقدر هوشیار شده است که بتواند خر دجال زمانه خود را بشناسد ؟

آزموده را آزمودن خطاست .

? جامعه‌ای که از شیاطین بازی خورده، مرتبا به پای صندوق های رأی بی حاصل و بی نتیجه می رود، تا دوباره یکی از عروسک‌های خیمه شب بازی را برگزیند، مسلما سزاوار هرگونه عقوبت است .

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۳/۲۵
@Asrar_mago

۶۶۲

? بدون استثنا تمام ما انسانها در کنار رودخانه هستی متولد شده ایم، تا به تماشای آن بنشینیم .

اما متاسفانه عده ای از ما، معلوم نیست که چرا نابینا و ناشنوا شده ایم، چون تا پایان عمر خویش، همانند خفتگان نه متوجه رودخانه می شویم و نه صدای جریان آن را می شنویم .

اما هستند عده ای که با هوشیاری، در کنار این رودخانه، متفکرانه به تماشای عظمت و تحولات آن نشسته اند .

هوشیاران ز خواب بیدارند 
گرچه مستانِ خفته بسیارند/ناصرخسرو

در همان حالی که هوشیاران به نظاره نشسته اند، تعداد انگشت شماری را با تعجب و ناباوری می بینند که ترس را بکناری نهاده اند، خطر را پذیرفته، با شجاعت تمام، جنون آمیز به داخل این رودخانه خروشان پریده اند .

?تا با دست و پنجه نرم کردن با جریانات عظیم آن، خود را به هر قیمتی که هست به دریا برسانند . حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.
و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن،
وآنگه بیا با عاشقان هم‌خانه شو؛ هم‌خانه شو./مولوی

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۲/۰۱
@Asrar_mago

۶۶۱

? **در مسیر زندگی، ما تغییری نخواهیم کرد، مگر آنکه برای رشد روحی و تحول وجودی، گوشی شنوا، ذهنی جستجوگر، اندیشه‌ای نقاد، قلبی خاشع و حق طلب داشته باشیم .

مسلما گوش ما شنوا نخواهد شد، مگر آنکه از نظر درک، افق عقلانی، جایگاه علمی و انسانی بدانیم در کجا ایستاده ایم  .**
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان برزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی زمُردن کم‌شدم/مولوی

✍ علی کاشانی
۱۴۰۳/۰۱/۲۳
@Asrar_mago

۶۵۹
وزیر آموزش و پرورش در بازدید از مدرسه‌ای در جنوب تهران،
وزیر: بچه‌ها میایید بازی کنیم؟ بچه‌ها:
بله وزیر: اگر ببازید چی؟

یکی از دانش آموزان: ما که همه چیو باختیم، اینم روش.
آقای وزیر و اطرافیانش می خندند، آنها در این حد نمیدانند که بجای خنده، باید خون گریست وقتی بچه ای در این سن و سال اینگونه دچار یاس و ناامیدی شده است!

? حاشیه، ✍ علی کاشانی

**چرا در مسیر زندگی اغلب جوانان و فرزندان ما، قبل از آنکه شکست‌های سازنده بخورند، همه چیز خود را می بازند ؟

فرد شکست خورده ممکن است که از جا برخیزد تا برای مبارزه و برنده شدن دوباره به تلاش های سازنده بپردازد اما اکثر جوانانی که می بازند، معمولا به ناامیدی کشیده شده نابود می شوند .**به بیان دیگر،
برنده همه‌چیز را می‌برد، بازنده همه چیز خود را واگذار کرده، می‌میرد .

یک طفل یا یک نوجوان، برای رسيدن به کمال و رشد انسانی، باید از مسیر تربیت در یک خانواده سالم، آموزش و پرورشی توانمند و کسب مهارت در اجتماعی متمدن و پرتلاش عبور کند، تا نیروهای بلقوه اش همانند شرف، صداقت، شجاعت و تفکر در نوجوانی جوانه زده، در جوانی شکوفا شده تا در میانسالی به ثمر بنشيند.

تمام این سه رکن اساسی، یعنی خانواده، آموزش و پرورش و اجتماع تحت تاثیر مستقیم سیاستگزاری های حاکمیت است که مسیر رشد و توانمندی را طی کرده یا به سمت و سوی اضمحلال، سقوط و نابودی کشیده می شود .

در جامعه ای که دهها سال است که تحت زعامت ولی فقیه، در زمینه های اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ملتهب،سرگردان و در حال جنگ افروزی است چگونه می توان انتظار داشت که نوجوانان و جوانان آن جامعه مسیر صحیح رشد و پرورش را در کمال آرامش طی کنند تا به بلوغ مهارت های فردی،فکری و ارادی برسند ؟

آن نوجوان دانش آموز در پاسخ به وزیر آموزش و پرورش، حرفی حکیمانه بر زبان رانده است .

ما که همه چیز خود را باخته ایم، این هم روی آن، آب که از سر گذشت چه یک نی چه صد نی .

۱۴۰۳/۰۱/۱۷
@Asrar_mago

۶۴۵
? سخنان دکتر محمد مصدق :

نظر من همیشه این بوده، تا انتخابات آزاد نشود و مردم وکلای خود را انتخاب نکنند، وضعیت مملکت بهتر نخواهد بود و مردم هیچوقت روی آزادی و استقلال را نخواهند دید .

آزادی انتخابات برای مملکت امری است حیاتی .  
وقتی‌ که حق ملت را غصب کنند و انتخابات نمایندگان مجلسین را که حق مشروع و مسلم هر فردی از افراد مملکت است از آنها سلب نمایند هر یک از دول بیگانه هم می خواهد از یک مملکت بی صاحب سوء استفاده نماید .

بطور خلاصه هر کسی را بخواهند وارد مجلس می کنند و هر کسی را بخواهند متصدی می نمایند و هر چه را بخواهند (می توانند) از چنین مجلسی و دولتی بگیرند .

از تغییر رژیم مقصود این نبود که شاه هر کار دلش خواست بکند بلکه مقصود این بود که مردم در نیک و بد امور شرکت کنند و مقدرات مملکت را بدست گیرند .

✍ علی کاشانی
۱۴۰۲/۱۲/۰۴
@Asrar_mago