بیدار شدن اصلاً حس خوبی بهم نمی‌ده، کاش فردا دیگه تجربه‌ش نکنم.

وقتی می‌خندی احساس می‌کنم غم دروغی بیش نیست:)

من برای یه چیزایی دیگه نه وقتش رو دارم، نه حوصله و کشش دارم که بخوام ناراحت باشم، یه چیزایی رو نمیتونم تغییر بدم، مجبورم همون‌جوری که هست قبولش کنم، عادت میکنم

ما قبل شما احتیاجی به کسی نداشتیم ک بیاد..
دل بده و قلوه بگیره و با چهارتا حرف عاشقانه هوش از سرمون بپرونه!
فوقش تو اوج بیکاری سرمونو با چهارتا کلیپ اینستا و یوتیوب گرم میکردیم و با یه مشت تخمه نتفلیکس رو زیرورو میکردیم..!
اینجوری نبودیم ک ب سقف اتاق خیره بشیم و مثل مجنون ب لیلی فکر کنیم و وقتی گوشی دینگ دینگ کنه قلبمون تالاپ و تولوپ ک نکنه لیلی تکست داده!
یا اینکه تو جمع همه بحث میکنن برای قرار بیرون رفتن ، مجنون با کله فرو رفته تو گوشی و نیشش تا بنا گوش بازه که یه وقت لیلی ناراحت نشه چرا دیر سین زدی؟!
خلاصه که ، ما قبل از شما زندگی ساده و رو روال عادی داشتیم!
این عشق و عاشقیا حالیمون نمیشد که..
ما فکر میکردیم علاقه کشکه دیگ ،هیچی دیگ عوضش شما ثابت کردی که فکرمون اشتباه بوده و مث خر قراره وابسته شیم:)

دلتنگی بد کثافتیه.

پیرمرد بانگرانی داخل اتاق شد.دوهفته است که ترخیص است وهیچکس دنبالش نیامده.
مکرر می پرسید شما به بچه هام زنگ زدید و نیامدند؟باورش نمیشد،دستهاش از ناراحتی میلرزید،از اتاق بیرون رفت،چند دقیقه بعد باخجالت سرش را داخل آورد وکاغذ پاره ای را داد وگفت این شماره خواهرمه،میشه بهش زنگ بزنید؟

بگو ک مردیمو ایستادیم

نمیدونم اصن بگم یا نگم

فقد دارم میگم

آهنگ واقعا مهمه صبح شماعی‌زاده گذاشتم الان خدارو بنده نیستم ،کصخار غم.