چنل نویسای عزیز این پیامو فور کنید بزارمتون توی فولدر?
-پستچی منتظر نامه هاتونه✉️****

هرچقدر بزرگتر شدم و معاشرتم با افراد بزرگتر از خودمم بیشتر شد،
کاملا متوجه شدم که سن و سال برای خيلياشون
نه شعور درست و حسابی به همراه داشته نه بلوغ و طرز فکر درست!
درواقع اینطور بگم: یک مشت بچه که فقط سنشون بزرگه.

یه چند جلد کتاب جدید واقعا میتونه ذوق ذوقیم کنه**

رفاقت منفعتی نیست، دلیه.
وقتی دلی باشه طرفتو خوب میفهمی، بی‌منت کنارشی، دنبال جبران نیستی، انگار بخشی از خودتو جا دادی درون طرف و باهاش وجه اشتراکای زیادی پیدا میکنی؛
وقتی با خودت فکر کردی نمیگی فقط من بودم
که یک‌طرفه همه چیزم گذاشتم براش..

اینجا زندگی جریان داره...
هنر، نوشته های ادبی، موسیقی.
دخترای آفتاب

حس و حالم شبیهِ کساییِ که:
یه شبِ بدون هیچ دلیل منطقی ترک شدن،
عزیزشون قصد مهاجرت داره،
وسطِ جاده تو بدترین اوضاع بنزین تموم کردن،
رفیقاشون دور هم جمع شدن ولی به اون نگفتن،
بلیت کنسرت خواننده مورد علاقه‌شون نتونستن بگیرن
رسیدن به تیکه آخر پیتزا
و...

اتفاقی چشمم خورد به کتاب دوران دبیرستانم
هر کدوم از دوستام اسم کراشم نوشته بودن
و یه لقبی بهش نسبت دادن، چه روزایی بود؛
الان حتی خبر ندارم طرف زنده‌س یا مرده ???‍♀

به چندتا کد مخفی نیاز دارم تا بیشتر از این
تو زندگی game over نشدم.