جهان در روشنایی دلپذیری غوطه ور میشه و اماتراسو نوموخام گویان و پا بر زمین کوبان دیگه راهی برای برگشت ندارهههه

کامی ها میپرن سر اماتراسو و دم غار خفتش میکنن و میگن کجا کجاااااا، دیر اومدی نخواه زود برو قانوم قانوماااااا

خدایان کشان کشان اماتراسو رو بیرون میکشن و همون لحظه ایزاناگی در غارو مهر و‌ موم میکنه و ... تامامممم

وی پاورچین پاورچین رفت دم غار تا ببینه اوضاع از چه قراره و همون لحظه اوزومه از تو اینه می‌بینتش و میگه بچه ها حملهههههههههه

از این لحظه تا ابد تاتسومی برای من جذابترین و‌ دوست داشتنی ترین کاراکتر مرد تو دنیای کتاباست ... آیشتیرو تاتسومی سان?****

رفتم اینستا یه پست دیدم با عنوان « طرز تهیه ی میرزا قاسمی با گوشت?»

لاناتی اون که دیگه میرزا قاسمی نمیشه اون مانی پدرامیِ?

یکی دوتا آهنگم که وایب کتابو بده میذارم و پرونده اش رو می بندم?✨

خب پس بذارید اینم بگم که کم لطفی در حق انتشاراتی نشه

سانسور کتاب تا حد ممکن کم بود. ولی دیگه وقایع رو خیلی واضح توضیح نمی‌داد. ( اینجا ایرانه ها عامو )
به شما می فهمونه کی داره کیو میماله و کی داره به کی میده ... ولی دیگه حدس چجوری و چگونه ش با شماست???

زیباست؟