من نمی زنم ولی هی تو میرقصی/ این تو میچرخیم بی جرم و بی وزن/ انگار تو خلا ایم/ و نه دلبستگی و نه دلخوشی هست/

شمردم و شمردم و شمردم. برگشتیم به اولش. برگشتیم به آخرش. برگشتیم خونه. برگشتیم دریا. سیگاری که بین انگشت‌هام می‌سوخت رو از دستم کشیدی و گذاشتی روی لب‌هات. دود صورتت رو قاب کرد و زد به دیوار آسمون. منظره ی قشنگی بود. دریا، آسمون، بارون با وزش باد روی صورت‌هامون می‌نشست. «دوستت دارم.» شمردم، عقب‌تر. داشتم براش یه پایان می‌نوشتم. شن‌های زیر پاهام مدام خودشون رو کنار می‌زدن. داشتم فرو می‌رفتم. صدام کردی. صدات قشنگ بود. بیخیال پایان شدم. تا ساحل دنبال سایه‌ات دویدم. دستم رو گرفتی. گفتی بیا باهم بنویسیم. یه پایان، برای دوتامون. شمردم، عقب‌تر. نشسته بودی کنارم. سرد بود. همه جا بوی ماهی مرده می‌داد. هردومون ساکت بودیم. انگار آخرای خط بود. یادمه. شب رو نفس می‌کشیدی. می‌خواستی یه ماهی مرده باشی. یادمه. نگاهم به موج‌ها بود. یه سیگار ازم گرفتی. می‌خواستم سیگارت باشم. شمردم، حالا جلوتر. برگشتیم روی پشت بوم. یواشکی .چشم‌هات چین خورد و یه قطره اشک سقوط کرد روی دستم. شمردم. شمردم و شمردم و شمردم. تک تک اشک‌های بین مژه‌هات رو. چشم‌هات رو بستی. چشم‌هام رو بستم. شمردم. آخرین‌بار بود. یک، دو، سه، چهار، پنج. پنج و پنج دقیقه. پنج و پنج دقیقه ی صبح. پنج و دوازده دقیقه صبح .دست‌هات رو گرفتم. دست‌هات قشنگن. چند قدم عقب و چندتا رو به جلو. حالا داریم قدم می‌زنیم، پرواز می‌کنیم، سقوط می‌کنیم و می‌میریم. بهم می‌گی دلت برای دریا تنگ می‌شه. دست‌هات رو محکم‌‌تر می‌گیرم. می‌دونم دلتنگ دریا گفتن‌هات می‌شم.#داغون‌فعلی

امروز دلم میخواست سپر بلا و رنج و دلیل خنده سوده باشم.

میشه قدرشو بدونین؟

شبهای روشن

You'll never be free of me
He'll make a tree from me
Stand in the shade of me
Things are now made of me

حسرت بعضی چیزا تا ابد تو دل ادم می‌مونه .

505

بلیط فروشی از شنبه ۲۱ مرداد در سایت تیوال آغاز میشه.