𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
« اسلام که لباس ندارد»
( سخنی در مقوله ای به اصطلاح حجاب )
پیوسته می پرسند که نظر شما درباره پوششِ دختران و زنان چیست؟
در پاسخ گفته میشود: پوشش انسانها چه زن و چه مرد مقوله ای غیر دینی است. انسانها نسبت به زمانها و مکانهای مختلف می توانند لباسهای گوناگون و متفاوتی داشته باشند. پیش از اسلام و پس از اسلام همه ملل و اقوام به فراخور فرهنگ و آداب خویش نسبت به اوضاع و احوال خود پوششهایی داشته اند و دارند که چگونگیِ آن را حفظ تندرستی و امنیت و شأنِ هر شخصی تعیین می کند.
این که در قرآن جایی به زنان پیامبر یا دیگران سفارشی شده است ارشادی بیش نیست و نمی توان از آن حکمی در آورد و به اجبار آن را در همه امصار و اعصار جاری ساخت.
در این مقوله سخنِ حق همان است که حکیم و فقیه پارسا و آزاداندیش (یعنی آیت الله سید رضا صدر قدّس سرّه) برادر بزرگ امام موسی صدر در کتابش موسوم به « در زندان ولایت فقیه » نوشته است. جالب این که ایشان آن کتاب کم حجم اما پر معنا را در سال 1365 به دفاع از مرجعِ مظلوم و جاویدیاد آیت الله سید کاظم شریعتمداری(قدّس سرّه الشریف) نوشته اند:
« شنیدم جوانی را که گاه پیراهن آستین کوتاه پوشیده یا شلوار لی بر تن کرده دستگیر می کنند و یا تازیانه می زنند. چرا؟ اسلام که لباس ندارد. چنانکه شنیدم زنانی را که زلفشان از روسرى بیرون آمده جریمه میکنند، در حالى که در زمان حکومت محمد(ص) و على(ع) با هیچ زنى چنین نکردند.
چرا با لباس پوشیدنِ مردم کار دارند؟
چرا این نیروها را در اصلاحات به کار نمیبرند؟
چرا بدین وسیله اسلام را مبغوض میکنند؟ با آنکه پیشواى بزرگ اسلام فرموده: آنچه را که مردم از اسلام میپذیرند بگویید. با آنکه لباس خاصى در اسلام براى هیچ زن و مردى تعیین نشده است .»
ر.ک: سید رضا صدر، در زندان ولایت فقیه، آخر بند 6 ، به تصحیح محسن کدیور. ص41 .
ترجمه ای از کتابِ « در زندانِ ولایتِ فقیه » به زبان عربی.
البته ما با مقدمۀ مترجم چندان موافق نیستیم به خصوص آنجا که از استاد دکتر مجتهد شبستری سخن می گوید. مترجم بسیار سنّتی می اندیشد که هرگز سنخیّتی با آیت الله شریعتمداریِ مصلح و مظلوم ندارد.
به هر حال از این که کتاب را به عربی بازگردانده بایسته است گفته شود: دست مریزاد.
@m_sehati✅
کتابِ در زندان ولایت فقیه، نوشته آیت الله سید رضا صدر رضوان تعالی علیه . @m_sehat
راستی کربلای ما کجاست؟
جای دوری نیست ، همینجاست ، دوروبرِ ما است و ممکن است که ما را احاطه کرده باشد. اگر دقت کنیم خواهیم دید که کربلا در معنا و محتوا جا یا مکان نیست تا از سنگ و خاک و طلا باشد.کربلا همّت است و عزم و اراده. یک اقدام است ، یک کار است البته کاری که کارستان است .و هرجایی که بتوان آن عزم و اراده را به کار بست آنجا کربلاست.
کربلای ما آنجایی است که بتوانیم در آنجا ستم یا ستمگری متقدّس را افشا و رسوا کنیم تا جلو تداومش را بگیریم. بهعبارتدیگر: هرجایی را که در آن بتوانیم ستمگری را که مانند یزید به نام دین و خدا و اسلام ستم می¬کند و زور می¬گوید رسوا بسازیم همانجا کربلای ما است.
هنگامیکه خدای مظلومان را ظالمان به نفع خود مصادره می¬کنند و با این ستم سترگ و بسیار سیاهِ خود آخرین پناه بیپناهان را نیز از آنان می¬ستانند رسوا ساختن آن ستمگران از هر واجبی واجبتر و از هر ضرورتی ضروری¬تر است و کسانی که به این واجب مهم قیام می¬کنند پیروان راستین امام حسین علیهالسلام هستند و هماناناند که درخور زیارت حسیناند.
حال ممکن است این زیارت در زندان باشد یا در میدان ، در ایران باشد یا در یونان، در ترکستان باشد یا عربستان، در اراک باشد یا عراق، فرقی نمی¬کند. مهم آن است که رسواگرِ ستمگرانِ خودمقدّسنما بوده باشیم و کربلای ما در همین بودن و شدن است که تحققِ حقیقی و واقعی خود را می¬یابد.
م. صحتی سردرودی
این حکومت آب گندیده ای است
و از خطبههاي اوست (مولا علی) که درود بر او
پس از وفات رسول خدا ـ كه دعا و درود خدا بر او و خاندانش باد ـ عبّاس و ابوسفيان به حضرت علي(ع) گفتند كه بيا با تو براي خلافت بيعت بكنيم و اين پس از آن بود كه بيعت با ابوبكر در سقيفه پايان پذيرفته بود، حضرت در پاسخ، آنها را از آشوب باز داشت و از خُلق و خو و دانش خويش سخن گفت:
بازداشتن از آشوب
اي مردم! امواج فتنهها را با كشتيهاي نجات بشكنيد و پيش رويد(1) و از راهي كه در نفرت از يكديگر پيش گرفتهايد، برگرديد(2) و تاجهاي فخرفروشي به همديگر را به خاك درافكنيد(3) آنكس رستگار شد كه يا با بال و پر به پا خاست و يا گردن نهاد و بياسود(4) اين حكومت، آب گنديدهاي است و لقمهاي كه در گلوي خورندهاش گير ميكند(5) ميوهچيني كه آن را پيش از رسيدنش برداشت كند چون كشاورزي باشد كه در زمين ديگري كاشت كند.(6)
اخلاق و دانش او
اگر سخن گويم، گويند كه آزمندانه حكومت را خواهد و اگر سكوت كنم، گويند كه از مرگ ميهراسد!(7) من و ترس از مرگ؟! آن هم پس از آن همه جهاد و جنگ؟! محال است.(8)
به خدا سوگند كه اُنس و اشتياق پسر ابوطالب به مرگ، بيشتر از آن اُنس و اشتياقي است كه بچّة شيرخوار به پستان مادرش دارد.(9) بلكه من دانشي ناگشوده در دل دارم كه اگر از آن دم زنم، چنان به خود ميپيچيد و ميلرزيد كه ريسمان در درون چاهي عميق و تاريك ميپيچد و ميلرزد.(10)
ر. ک : نهج البلاغه خطبه ی پنجم
از این خطبه مسائل مهمی را به وضوح می توان فهمید که به دو مسأله اشارتی میشود:
1 . امامت و امارت یکی نیستند و با هم تفاوت بسیاری دارند به عبارت دیگر آن امامتی که ادامه ی نبوت است غیر از حکومت و امارت است زیرا که اگر یکی بودند هرگز مولا علی (ع) حکومت را « آب متعفن و گنداب » نمی خواند زیرا به امامت معنوی و الاهی که ادامه نبوت و پیام آوری الاهی است نمی توان گفت گنداب و آب متعفن است یا « پست تر از آب کثیفی است که هنگام عطسه از دماغ بزی به هوا پراکنده میشود » چنان که همین توصیف بسیار تحقیر آمیز را هم مولا در وصف حکومت دارد ( ر . ک : نهج البلاغه خطبه سوم ) و نظائر این دو در سخنان حضرتش فراوان است.
2 . مولا علی (ع) بر خلاف تصور رایجی که مدام تبلیغ میشود در اصل و از همان نخست نشان داده بود که رغبتی به حکومت ندارد و نمی خواهد از موضع قدرت و حکومت از زبان اسلام و قرآن سخن گوید زیرا که اگر در پی حکومت بود این فرصت طلایی را که رئیس دو طائفه بزرگ و نیرمند عرب آن روز ( یعنی بنی امیه و بنی عباس ) به پیش پایش گذاشتند و حمایت خود را از او با صراحت اعلان کردند پس نمی زد زیرا که قبیله ابوکر و عمر نمی توانستند در برابر قبیله ابوسفیان و عباس بن عید المطلب کاری از پیش ببرند افزون بر این که طائفه ی بزرگ انصار یعنی اهل مدینه هم با علی علیه السلام بودند و با ابوبکر بیعت نکرده بودند تا بعدها رئیسشان را مزدوان حکومت ترور کردند و خونش را به گردن اجنه انداختند!
آری این همه با اسناد و شواهد بسیار دیگری که به خصوص از سراسر نهج البلاغه پیداست نشان میدهد که امام علی (ع) در پی کسب قدرت و حکومت نبود و مخالفتش با خلفا به این معنا نبود که شما حکومت نکنید و بگذارید من حکومت بکنم بلکه به این معنا بود که شما حق ندارید خود را جانشین پیام آور خدا بخوانید و افزون بر حکمرانی منبر و محراب رسول الله (ص) را هم غصب کنید و خود را نماینده آن حضرت جا بزنید.
در پی جاه زید و بکر نبود
مرتضی مرد بود و مکر نبود
اشتباه نشود کسی در ضرورت حکومت و امنیت تردیدی به خود راه نمی دهد آخر چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است سخن این است که امام علی حکومت را حق مردم می دانست و آن را از مقوله نبوت و دین جدا می دید که با هر کس یا کسانی اگر اکثریت مردم به صورت آزاد بیعت کردند حکومت کنند و مشروعیت حکومت خود را همیشه مستند به بیعت آزادانه ی اکثریت می کرد و هر گز نمی گفت حکومت حق خدا و رسولش بوده و اینک من به جای خدا نشسته ام .
شبهای عاشوراپژوهی ۳
شب دوم
**سه قرائت مختلف از عاشورا و برخی تعارضهای مهم آنها :
1 . علوی
2 . اموی
3 . عباسی(بنی عباس)
محمد صحتی سردرودی**
اصفهان ـ خیابان شیخ مفید ـ خانه حکمت (تکیهی میرفندرسکی)
25 تیر 1403
ساعت ۲۰:۳۰
موسسهی فرهنگی آیه با همراهی دبیرخانهی دوسالانهی کتاب عاشورا
@ashoorabook
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کانال سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها :
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago