?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago
?️پیشبینی کمبارشی تا نیمه اول دیماه
رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی:
?طی دو هفته آینده شرایط بارندگی مطلوب نخواهد بود ولی نیمه دوم دی ماه شرایط بارش مطلوبتر میشود.
?مهمترین دوره آلودگی هوای شهری آذر و دی ماه است.
?تا یکشنبه هفته آینده (۹ دیماه) که موج دیگری از ایران گذر کند با انباشت آلایندهها مواجه هستیم.
✨.... دوشنبه ...✨
? طالقان صبح صاف و آفتابی و از ظهر تا غروب نیمه آفتابی و در شب نیمه ابری خواهد بود
دمای هوا نسبت به هفته قبل سردتر شده است
وزش باد بیشتر در جهت شرق و جنوبشرقی است
اذان صبح: 5:42
طلوع آفتاب: 7:13
اذان ظهر: 12:6
غروب آفتاب: 16:57
اذان مغرب: 17:17
دمای امروز?4- ? 6+
✨ 3 دی 1403
✨ 21 جمادی الثانی 1446
✨ 23 دسامبر 2024
دمای دیشب آردکان جان
۴-
#ضیافت #فصلاول_قسمتدوم
از زمانی که به یاد دارم همه چیز داشتم و نداشتم. پدر داشتم و نداشتم، مادر داشتم و نداشتم، خانه داشتم و نداشتم و.....حکایت عجیبی بود زندگانی من. تنهایی را از کودکی مزمزه کرده بودم. از همان لحظههایی که تنها پنج سال داشتم. پیش از آن را اصلاً به خاطر نمیآورم. ولی از زمانی که به یاد دارم مادر و پدرم در خانه مدام مانند سگ و گربهای به جان هم میافتادند. پدر همیشه یا خمار بود و یا نشئه. اصلاً در این عالم نبود. مادر هم که زورش به او نمیرسید عقدهاش را بر سر من خالی میکرد. همیشه سر و صورتم کبود بود و اغلب همسایهها مرا از زیر دست و پایش بیرون میکشیدند. چند بار سرم شکسته بود خدا میداند. حالا اینها به کنار، کاش شکمم سیر بود و کتک میخوردم، آخر غذا کجا بود؟ مادرم از صبح تا شب در خانههای دیگران کار میکرد و خوب هرچه در میآورد که البته بسیار ناچیز بود اگر از دست پدرم در امان میماند یا باید خرج کرایه خانه میشد و یا صرف داروهای خودش که به خاطر بیماریش مجبور بود استفاده کند. شاید به همین خاطر بود که مرا از پنج سالگی به سالار سپرد تا حداقل نان خود را در بیاورم. روزها را با بچّههای سالار در خیابانها سر میکردم و شبها به خانۀ خودمان میرفتم. خانه که چه عرض کنم، متروکهای بود که من و پدر و مادر بیچارهام در آن زندگی میکردیم. یک اتاق سه در چهار گوشۀ یک خانۀ قدیمی که حیاط بزرگی داشت و در قسمتهای دیگر هم اتاقهای دیگر و آدمهای بیچارۀ دیگر، هر کدام بدبختتر از دیگری. انگار گردِ نکبت و فلاکت را بر آن پاشیده باشند. با هیچ ترفندی امکان نداشت که از آن مصیبت رها شد. تنها دلخوشی من در آن خانه حوض آبی بود که در وسط حیاط قرار داشت. دستانم را در آب فرو میکردم و تکان میدادم. با تکان آب عکس من در آب هم تکان میخورد، این شده بود تفریح من. گاهی وقتها هم با بچّهگربههای کوچه هم بازی میشدم. نوازششان میکردم، نوازشی که خود همیشه در انتظارش بودم، حسرتش را میکشیدم. چقدر تلخ است که حتّی کودکیات هم با حسرت همراه باشد. حسرت نان، حسرت محبت، حسرت گرما در زمستان و حسرت سرما در تابستان......
هیچگاه مدرسه را به خود ندیدم. خوب از دید پدر و مادرم و حتی هم محلّیهایمان رفتن به مدرسه برای قشر ما ضرورتی نداشت. آدمهایی مثل ما همین قدر که بتوانند از پسِ خورد و خوراکشان برآیند کافی است. خوب به نظر من هم انسان مگر چقدر زنده است که حالا مدّتی از عمر نازنیناش را صرف یادگیری و رفتن به مدرسه کند، همین قدر که شکممان سیر باشد و سقفی بالای سرمان باشد از نظر من بس است و مابقی بیهوده است. با این وصف پدرم از همان ابتدا اصرار داشت که من یک جوری بتوانم از پس خرج خودم برآیم و حتی گاهی وقتها توقع داشت که نانی هم به خانه ببرم. مدّتی که با سالار و برو بچّههای گروهش در خیابانها گدایی و گاهی دست فروشی کردم و البته چیز دندانگیری نصیبم نشد، کمکم به این فکر افتادم تا کار دیگری را تجربه کنم شاید بتوانم درآمد بیشتری کسب کنم و برای خودم زندگی فراهم کنم. چهارده، پانزده سال بیشتر نداشتم که مشغول جمع کردن زبالههای خشک و تفکیک و فروختن آنها شدم ولی اصلاً شغل دلچسبی نبود. از صبح تا شب در سطلهای زباله باید میگشتم و بوی تعفّن آشغالها را تحمّل میکردم و هزار جور مرض و جانور کثیف و آلوده که آخر سر چی عایدم بشود، هیچ. خیلی که خودم را میکشتم غذای آن روزم فراهم بود و شاید یک کفش و لباسی، همین. همیشه با خودم فکر میکردم که از این کار برای من چیز به درد بخوری در نمیآید. این بود که به این نتیجه رسیدم که باید دنبال شغل دیگری بگردم و چون در اطرافم آدم درست و درمانی برای مشورت در این زمینه نبود به ناچار تصمیم گرفتم با پدرم هم کلام شوم و از او بخواهم که بین دوستانش اگر کسی هست که بتواند مرا سر کار مناسبی بگذارد، مرا به او معرفی کند.
ادامه دارد...
فهیمه سردشتی
@chekehaye_ghalam
@Ardekani_ha
⭕️ ادامه تعطیلی های ادارات و فعالیت غیر حضوری مدارس و دانشگاهها در استان البرز
معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری البرز گفت: ادارات استان البرز به دلیل برودت هوا و مدیریت مصرف سوخت تعطیل و مدارس و دانشگاه ها در روز سه شنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۳ غیرحضوری شد.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری البرز، احمد افضلی با اعلام وضعیت اضطراری در پی برودت هوا و مدیریت مصرف سوخت از غیرحضوری شدن مدارس در تمامی مقاطع و دانشگاهها و تعطیلی ادارات دولتی و خصوصی و بانک ها بجز مراکز درمانی،بیمارستانها، نظامی ، انتظامی و واحد های قضایی این استان برای فردا سه شنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۳ خبر داد.
وی با اشاره به برگزاری کارگروه اضطرار استان و بررسی های صورت گرفته در خصوص برودت هوای استان و مدیریت مصرف سوخت اعلام کرد: با توجه به وضعیت برودت هوای استان، به منظور حفظ سلامت عمومی و کاهش ترددهای غیرضروری و مدیریت مصرف سوخت، تمامی مدارس، دانشگاهها به صورت غیرحضوری و ادارات دولتی و خصوصی و بانک ها بجز مراکز درمانی،بیمارستانها، نظامی ، انتظامی و واحد های قضایی و مراکز امدادی و خدمات رسان این استان البرز فردا تعطیل خواهد بود.
این مسئول همچنین از شهروندان خواست با مصرف بهینه سوخت و انرژی به کاهش ناترازی سوخت در استان کمک کنند تا تمامی مردم استان از نعمت انرژی برخوردار شوند.
مدارس و ادارات استان البرز روز دوشنبه تعطیل است
ادارات استان #البرز به دلیل برودت هوا و مدیریت مصرف سوخت تعطیل و مدارس و دانشگاه ها غیرحضوری شد
?معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری البرز با اعلام وضعیت اضطراری در پی برودت هوا و مدیریت مصرف سوخت از غیرحضوری شدن مدارس در تمامی مقاطع و دانشگاهها و تعطیلی ادارات دولتی و خصوصی بجز مراکز نظامی ، انتظامی ،درمانی و خدمات رسان این استان برای فردا دوشنبه 26 آذر ماه ۱۴۰۳ خبر داد.
?????
در دشت بیانتهای انسانیت که بهارانش را خزانی نیست هزاران هزار ارکیده سپید خواهم کاشت.
و آن هنگام که سپیدی شفاف و لطیف گلهایم سراسر شب را روشن کرد با ارکیده های سپید پرچمی خواهم ساخت برای صلح
تا دیگر هیچ کودکی پاهایش را در زمین بازی مدرسهی مینگذاری شدهاش جا نگذارد.
و دیگر هیچ مادری برای عروسک فرزند مدفونش لالایی نخواند.
با ارکیدههای سپیدم پردهای خواهم دوخت برای خانهی نو عروس افغانی که هرگز به خانه بخت نرفت.
و برای بیمارستانی که قتلگاه بیمارانش شد.
و شاخهای از ارکیدههای سپید را به او خواهم داد تا عصای سفید تاریکیهایش باشد
فهیمه سردشتی
@chekehaye_ghalam
@Ardekani_ha
?پرستو احمدی آزاد شد
نشست توجیهی و خروج خواننده کنسرت غیرقانونی از ساختمان پلیس
رئیس مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی مازندران:
پس از تولید و انتشار ویدئویِ خارج از عُرف و ارزشهایِ اجتماعی توسط خانم پرستو احمدی در فضای مجازی؛ ایشان به پلیس امنیت عمومی دعوت و مقرر شد تا به مرجع قضایی مراجعه نمایند.
همچنین دقایقی پیش پس از برگزاری نشست توجیهی به همراه خانواده از ساختمان پلیس خارج شد
✨.... یکشنبه ...✨
? طالقان در طول روز صاف و آفتابی و در شب صاف خواهد بود ، سوز سرما و بادهای شدید محلی در طول روز شاهد خواهیم بود
دمای هوا نسبت به هفته قبل سردتر شده است
وزش باد بیشتر در جهت جنوب و جنوبغربی است
اذان صبح: 5:38
طلوع آفتاب: 7:08
اذان ظهر: 12:1
غروب آفتاب: 16:53
اذان مغرب: 17:13
دمای امروز?12- ? 1+
✨ 25 آذر 1403
✨ 13 جمادی الثانی 1446
✨ 15 دسامبر 2024
دمای دیشب آردکان جان ۱۶-
پسسل زیبا ۱۸-
کرسی بیخ همون +۲۵
@Ardekani_ha
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago