من خوبم آنقدر خوب که نمی‌دانم بخوابم یا ته سیگارم را از پنجره تا پایین همراهی کنم.

از نیمه شب گذشته، رحمتی خوابش برده الان فقط این موزیک عبری و سیگار‌های دست پیچ کنارمن و من واقعا نمی‌دونم چی می‌شه که یهو همه چی حتی هوای تنفس هم روی سینه آوار می‌شه...

زندگی همان چند لحظهٔ پیش دوست بود که فرصتی برای فکر کردن به چیزی را نداشتیم.

بعد از دیدنت یک بوسه‌ای پیشم بدهکاری
اگر دادی که هـیچ اما اگر نه پس دغلکاری

"وحید"

هیچ آدمی حق نداره بدون خداحافظی بمیره.

می‌خندم اما نه از درون
می‌گریم اما نه از برون

"نیکولو ماکیاولی"

تاریکی هجوم می‌آورد چه تنها باشی چه...
یادم رفت تو همیشه تنهایی!

چیزی نمیشه گفت فقط یادش بخیر روزایی که گذشتن و رفتن بدون ما

یه زمانی بود هی آهنگ مجبورم برم پوری و می‌خوندم هی میخوندم، ولی الان فقط زمزمه می‌کنم دوست دارم برم کنم خونه‌مو ترک، گونه‌مو تر...