مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری

Description
کانال وب‌سایت مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری

■ Website: www.amirkabir.info
■ Contact us: @AmirkabirJafari
■ Instagram: www.instagram.com/amirkabir.info/
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

7 months, 1 week ago

«و من همچنان در حین کار و فراغت در جستجوی آن نام بودم، نام محبوب و عزیزی که تا آخر عمرم با من باشد، کنار من باشد، شب و روز با او باشم، خودم معروفش کنم... در زیر نام او آثار بدیع و گران‌سنگ به وجود بیاورم، به آن نام افتخار کنم...

نه، از این نام‌های معمولی نمی‌خواهم، کدام نام است که مرا اقناع کند و در کنارش تلاش و فعالیت کنم و آن را ورد زبان‌ها سازم؟ آن نام کدام است؟

تا سرانجام روزی، چنانکه گاه پیش می‌آید، ذهنم جرقه‌ای زد و یافتم آنچه را که می‌جستم. می‌گویند ارشمیدس در حمام بود که قانون تعیین وزن مخصوص اجسام را کشف کرد و فریاد زد: «اورکا! اورکا!» (یافتم، یافتم!، خودش است، خودش است!) و از حمام بیرون دوید. من هم گم‌شده‌ام را یافته بودم و می‌خواستم از شادی فریاد بکشم. نام میرزا تقی خان امیرکبیر به ذهنم آمده بود. گمشده‌ام پیدا شده بود!

امیرکبیر تا آمد ماند، و من مقدمش را به گرمی پذیرا شدم... از این بهتر نمی‌شد‌ مردی بزرگ و خدمتگزار؛ مردی که از میان توده مردم برخاسته بود؛ مردی که چون من ایام طفولیت را در خانه بزرگان گذرانده بود، فقر را چشیده بود؛ مردی که دارالفنون را بنیاد کرده بود، مردی روشنفکر و روشن‌بین و خیراندیش. و عجب تصادفی، میرزا «تقی» خان امیرکبیر!... اسم دوم من هم تقی بود؛ از فقیرترین اقشار مردم بودم، و در حد خودم طرح‌های بلند در سر داشتم و هدفم خدمت به مردم و کشورم بود...

درنگ نکردم، و در روزنامه اطلاعات به خط نستعلیق بسیار خوش تاسیس موسسه مطبوعاتی امیرکبیر را اعلام کردم بیست و هشتم آبان ماه ۱۳۲۸.»

عبدالرحیم جعفری، از کتاب «در جستجوی صبح»

اپیزود جدید رادیو تراژدی «پیرمرد و دریا» به زندگی و زمانه‌ی عبدالرحیم جعفری، موسس انتشارات امیرکبیر پرداخته است. آن را در کانال تلگرام ما بشنوید.

@radiotragedy

7 months, 3 weeks ago

«اوايل تابستان ۱۳۳۱ بود كه روزى فريدون كار، شاعر نوپرداز جوان، به فروشگاه ناصرخسرو، يعنى تنها فروشگاه اميركبير در آن سال‌ها تلفن كرد كه مى‌خواهد مرا ببيند. با آقاى كار آشنا بودم؛ اولين بار دفتر شعر اشك و بوسه‌اش را اميركبير چاپ كرده بود. پس از ساعتى آمد، با خانمى جوان و شيك پوش كه پيراهن آبى زنگارى‌رنگى پوشيده بود، با كمربندى پهن، و موهاى بلوند دم‌اسبى. بيست و يكى دو سالى بيش نداشت، قامتى نسبتاً كوتاه و ريزه‌ميزه با صورتى كشيده و مهتابى رنگ و قيافه خندان و ساده و گرم و معصوم كه نوك زبانى هم حرف مى‌زد. اين خانم فروغ فرخزاد بود. تازه از اهواز آمده بود. آقاى كار گفت كه خانم فرخزاد كتاب شعرى دارند كه مى‌خواهند چاپ كنند، و من با اينكه با ناشران ديگر هم كار كرده‌ام به ايشان پيشنهاد كرده‌ام شما آن را چاپ بكنيد. من خودم بعضى از اشعار فروغ را در مجلات مختلف مخصوصاً مجله روشنفكر خوانده بودم:

تويى آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغى اسيرم

فروغ شاعر شجاع و بى‌پروايى بود و بعضى از شعرهاى او در زمان خودش جنجال بسيار آفريده بود. پس از گفتگو و موافقت طرفين قرارداد كتاب را امضا كرديم و كتاب شعر او به نام اسير با مقدمه‌اى كه آقاى شجاع‌الدين شفا بر آن نوشته بود به قطع رقعى در هزار و پانصد جلد با چاپ بسيار نفيس منتشر شد…. پس از چهار سال در ۱۳۳۵ كتاب شعر ديگرى به نام ديوار و سال بعد كتاب شعرى به نام عصيان، هركدام با تيراژ هزار و پانصد نسخه از خانم فروغ فرخزاد را اميركبير منتشر كرد. اسير پس از سه سال تجديد چاپ شد (تا سال ۱۳۵۷ دوازده بار) و فروش دو جلد ديگر هر يك چهار پنج سالى طول كشيد. اوايل تابستان ۱۳۴۳ بود كه او كتاب شعر تولدى ديگر را براى چاپ به من ارائه كرد، و اين زمان متأسفانه مقارن با ماه‌هايى بود كه شركت طبع و نشر كتابهاى درسى شروع به كار كرده بود و من مسئوليت مديرعاملى‌اش را قبول كرده بودم؛ ممكن بود چاپ كتابش به تأخير بيفتد و باعث ناراحتى او شود. جريان را به او گفتم و او على‌رغم ميل باطنى خود چاپ كتاب را به انتشارات مرواريد به مديريت آقاى روشنگر كه از دوستانم بود واگذار كرد كه مورد استقبال زياد قرارگرفت.

فروغ زنى بسيار بامحبت و احساساتى و داراى معرفت و شعور معنوى بود و به اصطلاح لوطى‌گرى سرش مى‌شد. از آنجا كه من نخستين ناشر آثارش بودم كتاب تولدى ديگر را اول به من عرضه كرد، و اين حق تقدم را مدّ نظر داشت كه اول به من مراجعه كند، در صورتى كه من از تأليف آن هيچ خبرى نداشتم. فروغ دو سال بعد در روز ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۴۵ با اتومبيل خود در نزديكى خانه آقاى ابراهيم گلستان سرِ يكى از چهارراه‌هاى محله دروس تصادف كرد و در دَم جان سپرد…»

اپیزود جدید رادیو تراژدی «پیرمرد و دریا» به زندگی و زمانه‌ی عبدالرحیم جعفری، موسس انتشارات امیرکبیر پرداخته است. آن را از تلگرام رادیو تراژدی بشنوید.
@radiotragedy

8 months ago

«يك روز از اداره‌ی وزارت دارائى آمدم بيرون. ديدم آقاى عبدالرحيم جعفرى ــ كه من او را از موقعى كه نزد كتابفروشى علمى كار مى‌كرد، مى‌شناختم ــ دستمالى به سر بسته و در حال نظافت و رُفت‌وروب مغازه است. بعد از سلام و احوالپرسى، گفت من اين مغازه را خريدم، اگر كتابى آماده چاپ داريد، ممنون مى‌شوم كه در اختيارم قرار دهيد تا چاپ و منتشر كنم. گفتم باشد. كتاب گزيدۀ بيهقى را كه تازه تمام كرده بودم، فردا برايش بردم. چند وقت گذشت. تابستان بود. ساعت سه-چهار بعدازظهر زنگ خانه‌ام به‌صدا درآمد. رفتم در را باز كردم ديدم كسى با دوچرخه آمده دَرِ منزل، بسته‌اى به من داد و گفت: اين را آقاى جعفرى فرستاده‌اند و رفت. بسته را باز كردم ده نسخه از كتاب گزيده بيهقى بود و يك پاكت. درون پاكت يك قطعه چك و يك نامه به خط نستعليق كه محتوايش اظهار تشكر آقاى جعفرى بود و قطعه چك هم بابت حق‌التأليف من. تا آن روز، اصلا حق‌التأليف نگرفته بودم، چك آقاى جعفرى اولين حق‌التأليفى بود كه گرفتم. آقاى جعفرى اولين كسى هستند كه حق‌التأليف و حق‌الترجمه را باب كرد.»

خاطره‌‌ی سيدمحمد دبيرسياقى، پژوهشگر، نویسنده و مصحح متون کهن پارسی. او همکار علی اکبر دهخدا در گردآوری فرهنگ لغت بود.

اپیزود جدید رادیو تراژدی «پیرمرد و دریا» به زندگی و زمانه‌ی عبدالرحیم جعفری، موسس انتشارات امیرکبیر پرداخته است. آن را در همین کانال بشنوید.
@radiotragedy

9 months ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/77b878f2c7e501713d4f17670f74224aAgACAgQAAxkBCL79emcnJvSRckHzhlnVon7fAukJ7vPuAAIpxDEbcHA5UVEdDAQdjO_MAQADAgADeQADNgQ.jpg) دهۀ ۱۲۹۰... سال‌های وبایی، سال‌های …

دهۀ ۱۲۹۰... سال‌های وبایی، سال‌های قحطی، سال‌های مرگ. مردم برای زنده ماندن آدم می‌کشند، به سگ و گربه هم ابقا نمی‌کنند، شایعه دَم از آدم‌خواری هم می‌زند. جنگ عالمگیر است؛ ایران ظاهراً بی‌طرف است؛ اما وقتی طوفان در می‌گیرد بی‌طرف و باطرف نمی‌شناسد، خویش و بیگانه نمی‌شناسد. آتش چو گرفت خشک و تر می‌سوزد. آتش به «خانۀ» ما هم می‌رسد و از هیچ آتش‌نشانی خبری نیست.
کشور آشفته است و بنا بر معمول تاریخ، در این آشفتگی‌ها بار سختی‌ها و تلخی‌ها بر دوش مردم زحمتکشی است که نقشی در جریان اوضاع ندارند، اما تاوان خیانت‌ها و سستی‌های کسانی را که باعث آشفتگی اوضاع شده‌اند باید بپردازند، و می‌پردازند: با مرگ، با گرسنگی، با آوارگی...
در این سال‌ها است که من به دنیا می‌آیم و باری بر سنگینی باری که خانواده‌ای تهیدست و بی‌سرپرست بر دوش می‌کشد می‌افزایم.
کشور آشفته است، جولانگاه ارتش‌های بیگانۀ روس، انگلیس، عثمانی. نان نیست امنیت نیست هیچ چیز نیست...

□ از کتاب در جستجوی صبح، خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسۀ انتشارات امیرکبیر، ص ۱

instagramTelegramWebsite

9 months ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/b59b69e475a7aefd7416a82a2cfdc93cAgACAgQAAxkBCL682Wck6ydeUUmXLfPWedpgkxEuXUqiAAIOxjEbxo4oUQmOEsCCWU2yAQADAgADeQADNgQ.jpg) دوازده آبان؛ صدوپنجمین زادروز عبدالرحیم …

دوازده آبان؛ صدوپنجمین زادروز عبدالرحیم جعفری
بنیادگذار و صاحب برحقِ مؤسسۀ انتشارات امیرکبیر

«زنده‌ياد عبدالرحيم جعفرى نه ستاره، بلكه در آسمان فرهنگ ايران خورشيدى تابان بود. از آنچه بود و كرد هرچه بگويم كم گفته‌ام و در همه حال تكرار گفته‌ها و نوشته‌هاى ديگرانى خواهد بود، كه او را بهتر از من شناخته‌اند. به‌عقيدۀ من اگر او را راكفلر ايران بدانيم حرف گزافى نزده‌ايم. با اين تفاوت كه راكفلر همت خود را در بنياد نهادن ستندرداويل و كندن چاه‌هاى نفت و ساختن پالايشگاه و سياه‌ كردن آسمان با دود و دمه متمركز كرد و جعفرى گرچه ثروت او را نداشت ولى در زمينۀ فرهنگ و كتاب و هموار كردن راه دانشوران و درخشان‌ كردن آسمان فرهنگ همت آزمود. با گذاشتن نام اين دو در كنار هم متوجه شدم كه راكفلر به‌معنى كسى است كه صخره مى‌شكند و راه مى‌گشايد و مى‌بينم كه جعفرى به‌راستى كوه‌شكاف و راه‌گشا بود. آتشى در دل داشت كه از هيچ به همه‌چيزش رساند. بنده معتقدم جوانان ايرانى خوب است زندگى او را برنامه و سرمشق كار و تلاش خود قرار دهند.»

سروش حبیبی

در بزرگداشت عبدالرحیم جعفری | از کتاب معناگر صبح

instagramTelegramWebsite

10 months ago
مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
10 months ago
مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
10 months ago
مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
10 months ago
مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
10 months ago
مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago