امروز از اون روزا بود که از شدت خستگی و گرسنگی دهنم سرویس شد ?
ببین اصلاً نمیشد چیزی بخورم حتی توی دستشویی ?
چون ماهلین جدیداً می ترسه میگه من باید پشت در باشم و لای در باز
یه نفر مقر تنهایی خوراکی خوردن من رو چشم زده ?
الان برم یه لقمه شام بیارم بخورم و مدرن فمیلی ببینم
چه قدر به این فیلم وابسته شدم ?
آروم آروم می بینم زود تموم نشه

در مورد این تو همون آنلاین شاپ نظرسنجی می ذارم ببینم اکثراً چی میگن
راستش خودمم موافق یکی بودنشون هستم باز ببینم چی میشه
ممنون که نظر دادین ❤️

https://www.instagram.com/p/C1PGf-_MffT/?igsh=NGljc2Z4bzFlbjd0

پست جدید❤️

دوست خوب این روزامون

تونستم ساعت ۹ تا ۱۱ بخوابم
همین الان صبحانه خوردم بلکه یه ذره جون بگیرم
یک شب نخوابیدن یک هفته منو زمین می زنه
مثلاً این هفته می خواستم واسه بابام ختم انعام بگیرم و همه رو دعوت کنم
اصلاً نمی تونم
تازه ۵ دی تولد خواهرمم هست
با این شرایط که خودمم مریض شدم بعید می دونم بتونم برم پیششون
هووووف ذهنم آشفتس
پاشم برم اول سرویس خواب رو بندازم لباس شویی بعد باقی آشفته بازار رو جمع کنم

دیگه نمی تونم بیدار بمونم
چشمام داره می سوزه ، بدنم درد گرفته ولی شرایط ماهلین جوری نیست ول کنم و بخوابم
بردیمش دکتر قبلش خیلی بهتر بود ولی از وقتی اومدیم خونه دوباره مریضیش شدت گرفت
از خواب با تهوع پرید دیگه سپردمش به میلاد که بدن و لباسشو تمیز کنه خودمم رو بالشی و اینا رو عوض کردم
الانم یه کمی تب داره
نشستیم تو خونه ، جایی نمیریم ولی باز مریضی یه راهی واسه خفت کردن ما پیدا می کنه ??‍♀️

امروز رفتیم کلینیک کودکان و به خاطر شلوغی نتونستیم بریم داخل
نیم ساعت منتظر پذیرش شدن بودیم و ماهلین کلافه شد
بعد از پذیرش باید می رفتیم طبقه ی بالا تا نوبت ویزیت بشه
تقریباً باید دو ساعتی می موندیم که خب ماه من همراهی نکرد
منم دیدم علائمش خیلی حاد نیست اومدیم خونه فردا ببریمش مطب
الان کنارش بیدارم دلم نمیاد بخوابم
چند باری هزیون گفت ولی خب تب نداره ، سرفه می کنه ، میگه خستم یعنی بدنش درد می کنه ، بچه ای که اهل گریه نیست سر هر چیز کوچولو می زنه زیر گریه و..

وقتی رسیدیم رستوران دخترو تحویل مامانم دادم و با میلاد رفتیم بازار تجریش هدیه ی یلدای ماهلینو بخریم
واسش یه دستکش ، دو تا جوراب ، کلاه و شال گردن گرفتیم به مناسبت شروع زمستون
دیروز ظهرم از طرف ننه سرما دو تا کتاب گرفت ?