حدیثِ آرزومندی

Description
یادداشت‌های محمدرضا مشتاقیان
ارتباط با من: @mrmoshtaqian
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 weeks, 2 days ago

hace 3 meses, 3 semanas
و هرآینه روزگار به تعبیرِ اَحوال …

و هرآینه روزگار به تعبیرِ اَحوال و تبدیلِ اَبدال متکفّل است و کارها رهینۀ اوقات و ایّام و ساعات. و هرکس که بر تصاریفِ ایّام و تغاییرِ اَزمان صبر کند، بسی گردن¬کشان را اسیر مِقوَدِ مذلّت و مهانت بیند و بسیار اسیران را در کنفِ امن و راحت یابد.

‌ترجمۀ یمینی

https://t.me/mr_moshtaqian

hace 10 meses, 2 semanas

ابوالفرج رومی/ ابوالفرج رونی سال‌ها پیش که اشعار زکی مراغی را در تذکرۀ خلاصة الاشعار تقی کاشانی بررسی می‌کردم، در آنجا قطعه‌ای یافتم که زکی مراغی خطاب به کافی رومی فرستاده و از او اشعارش را طلب کرده بود. این قطعه را عوفی در تذکرۀ لباب الالباب ذیل نام «العمید…

hace 10 meses, 3 semanas

#متن‌پژوهی (۱۴)
(سخنی در انتساب یک بیت به انوری ابیوردی)

در دیوان انوری ابیوردی قصیده‌‌ای وجود دارد که تغزّل آن در اوج لطافت احساس و رقّت طبع است. البتّه در گزیدهٔ موجود از دیوان او به این تغزّل بسیار زیبا توجّهی نشده‌است:

نمازِ شام چو کردم پَسیچِ راهِ سفر
درآمد از درم آن سروقدِّ سیمین‌بر

ز تَفِّ آتشِ دل وز سرشکِ دیده شده
لبِ چو قندش خشک و رخِ چو ماهش تر

در آبِ دیده همی‌گشت زلفِ مُشکینش
چو شاخِ سنبلِ سیراب در میِ احمر

مرا دلی ز غریوش چو اندر آتش عود
مرا تنی ز وداعش چو اندر آب شکَر

چه گفت؟ گفت: «نه سوگند خورده‌ای به سرم
که هرگز از خَطِ عشق تو برندارم سر؟

هنوز مدّتِ یک هجر نارسیده به پای
هنوز وعدهٔ یک وصل نارسیده به سر

بهانهٔ سفر و عذرِ رفتن آوردی
دلت ز صحبتِ یاران ملول گشت مگر؟

چه وقتِ رفتن و هنگامِ کردنِ سفر است؟
سفر مکن که شود بر دلم جهان چو سَقَر

مرا در این غم و تیمار و دردِ دل مگذار
ز عهد و بیعت و سوگندِ خویشتن مگذر

وگر به‌رغمِ دلِ من همی بخواهی رفت
از آن دیار خبر ده مرا و زآن کشور

کجاست مقصد و تا چند خواهی آنجا ماند؟
کجا رسیم دگربار و کی به یکدیگر؟»

چو این بگفت به بر در گرفتمش، گفتم
که: «جانِ جان و قرارِ دلیّ و نورِ بَصَر

سفر مربّیِ مرد است و آستانهٔ جاه
سفر خزانهٔ مال است و اوستادِ هنر

به شهرِ خویش درون، بی‌خطر بود مردم
به کانِ خویش درون، بی‌بها بود گوهر

[درخت اگر متحرّک بُدی ز جای به جای
نه زخمِ ارّه کشیدیّ و نه عنای تبر]

به جِرمِ خاک و فلک در، نگاه باید کرد
که این کجاست ز آرام و آن کجا ز سفر

ز دستِ فتنهٔ این اخترانِ بی‌معنی
ز دامِ عشوهٔ این روزگارِ دون‌پرور...»

نویسندهٔ این سطور به‌دلیل علاقهٔ بسیار به سروده‌های انوری از سال‌ها پیش به گردآوری دست‌نویس‌های دیوان او پرداخته بود و این قصیده را نخستین بار از روی یک دست‌نویس مطالعه و سپس این چند بیت را با توجّه به دست‌نویس‌های کهن موجود تصحیح نمود.
گفتنی است که در این قصیده بیتی بسیار سخته و استوار هست که در هر سه چاپ موجود از دیوان (به کوشش سعید نفیسی، محمّدتقی مدرّس رضوی، محمّدامین احمدپور) در متن آمده‌است؛ بااین‌همه در انتساب آن به انوری بایستی تردید کرد. این بیت بدین قرار است:
درخت اگر متحرّک بُدی ز جای به جای
نه زخمِ ارّه کشیدیّ و نه عنای تبر

شش دست‌نویس کهن‌تر دیوان انوری به خطّ نَسخ این بیت را ندارند و شش دست‌نویس متأخّر، به خطّ نستعلیق، این بیت را دارا هستند. البتّه در حاشیهٔ یک دست‌نویس متقدّم نیز این بیت را به خطّی کهن افزوده‌اند.
مدرّس رضوی در پانویس متن آورده‌است: «این بیت از نُسَخِ د، ع، ل افتاده‌است». همین سه دست‌نویسِ یادکرده از بهترین و ممتازترین دست‌نویس‌های دیوان انوری هستند.
در برخی دست‌نویس‌های نو، بیت افزودهٔ دیگری نیز در این جایگاه به چشم می‌خورد:
در آن زمین که تو در چَشمِ خَلق خوار شدی
سَبُک سفر کن از آنجا برو به جایِ دگر

گفتنی است که محمّد عوفی در لباب‌الالباب (ص ۴۱۶) این بیت‌ها را به کافی، پسر ابوالفرج رونی، نسبت داده‌است:
بدآن زمین که تو بر مردمانْش خوار شَوی
مَکُن درنگ و از آنجا بشو تو جایِ دگر

درخت اگر متحرّک بُدی ز جای به جای
نه رنجِ ارّه کشیدیّ و نی بلایِ تبر

[با سپاسگزاری از دوست گرامی و دانشمند، جناب ج.ط نژند برای یادآوری این مطلب]

بدین گونه می‌توان نتیجه گرفت که این دو بیت سرودهٔ فرزند ابوالفرج رونی است که سپس‌تر کاتبان آن را به قصیدهٔ مشهور انوری افزوده‌اند و این موضوع به چاپ‌های موجود نیز تسرّی یافته‌است.

hace 11 meses, 1 semana

این نکتهٔ لطیف و هم این گفتهٔ شریف
همواره یاد دار ز مشتاق یادگار:

نابرده رنج اگرچه فراز آورند گنج
آزاده زیست باید و کوشش ببست کار

http://t.me/mr_moshtaqian

Telegram

حدیثِ آرزومندی

یادداشت‌های محمدرضا مشتاقیان

این نکتهٔ لطیف و هم این گفتهٔ شریف
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 weeks, 2 days ago