کلامُکم نور

Description
ادمین: @mo_p1414
Advertising
We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 1 week ago

2 months, 3 weeks ago

?ماجرای استخاره‌ای که بد آمد!
تجارتی که پرسود بود و نمازی که قضا شد.

?در کتاب جهاد با نفس آیت‌الله حسین مظاهری آمده است: «زمانی به شما می‌گفتم که یک جوان دانشگاهی در دبیرستان علوی یک یادگاری نوشته
بود که یکی از روزهای سیاه زندگی من آن روزی بود که از خواب بیدار شدم و دیدم آفتاب زده و نمازم قضا شده است. این گفته جوان از روایت گرفته شده است. باز زمانی به شما گفته‌ام که کسی خدمت امام صادق(ع) آمد و استخاره کرد که به مسافرت برود یا نه؛ بد آمد. آن مرد پا گذاشت روی استخاره امام صادق(ع) و برای تجارت رفت. اتفاقاً تجارت خیلی خوبی از کار درآمد و سود خوبی برد و مسافرت هم به او خیلی خوش گذشت. آمد خدمت امام صادق(ع) و عرض کرد یا بن رسول ،الله استخاره بد آمده بود اما به من خیلی خوش گذشت و سود هم بردم. امام صادق(ع) تبسم کرد و فرمود یادت می‌آید فلان منزل خسته بودی و خوابت برد، یک وقت بیدار شدی و دیدی نماز صبحت قضا شده است؟ گناه نکرده فقط نماز صبحش قضا شده، قضایش را هم خوانده - امام صادق(ع) فرمودند: سود تجارت که سود تجارت است، اگر خدا دنیا و آنچه در آن است را به تو بدهد جبران آن خسارت نمی‌شود

?این نقل از افراد دیگری نیز دیده می‌شود. به‌عنوان نمونه در ایام محرم امسال، استاد حسین انصاریان نیز این نقل را ذکر کردند. با این حال سندی و لو ضعیف برای این روایت پیدا نشد.
تردیدی در اهمیت نماز و مذمت سستی در بجا آوردن آن نباید داشت و نیاز به ذکر روایات متعدد در اهمیت نماز نیست، اما این نقل مشتمل بر دو مطلب مهم است.
مطلب اول اینکه نماز و لو به‌صورت غیر ارادی قضا شود، جبران‌پذیر نیست. این باور به شکلی دیگر در کلمات برخی از علمای دیگر اخلاق نیز دیده می‌شود. در قسمتی از وصیت شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) به فرزندش مرحوم مقدادی نیز آمده است: «اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباء منثورا خواهد گردید. بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه‌ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده‌ای. اینک اگر شبی تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می‌کشم...» (نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۳۲)
اما علت و مستند دینی چنین باوری برای نمازی که بدون تقصیر قضا می‌شود، روشن نیست.

?مطلب دومی که در نقل آقای مظاهری وجود دارد، استخاره گرفتن از راه وکیل قرار دادن دیگری است. جدا از اینکه ماهیت استخاره در روایات معتبر، صرفا طلب خیر است و یا مانند قرعه، برای مواقع تحیر نیز سفارش شده است، سید بن طاوس گفته است هیچ نقل صریحی درباره صحت وکیل کردن دیگران برای استخاره ندیده‌ام، اما به‌جا آوردن حوائج دیگران روایات زیادی دارد. (فتح الابواب، ص۲۸۱)
علامه مجلسی بعد از نقل کلام سید بن طاوس و پذیرفتن آن گفته است: «اما اولی و احوط این است که صاحب استخاره خودش برای خودش استخاره کند، چون هیچ روایتی که بر وکیل گرفتن در استخاره باشد، ندیده‌ام. اگر چنین امری جایز و پسندیده بود، حتما اصحاب ائمه از ایشان درخواست استخاره می‌کردند و حتما چنین واقعه‌ای و لو در یک روایت برای ما نقل می‌شد.» (بحار الانوار، ج۸۸، ص۲۸۵)

@Hadith1398

2 months, 4 weeks ago

?«مومن» در قرآن و روایات به‌معنای شیعه دوازده امامی است؟

?در برخی از احکام فقهی، قید مومن درج شده است. یکی از این موارد، حرمت غیبت مومن است. در سوره حجرات پس از آنکه مومنان را برادر می‌خواند، در آیه ۱۲ خطاب به آنها می‌گوید: «وَ لَا يَغتَب بعضُكُم بَعضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحمَ أَخِيهِ مَيتًا فَكَرِهتُمُوهُ» یا در برخی روایات، غیبت مومن حرام عنوان شده است. شیخ انصاری با بیان اینکه بین شیعه و مخالفان برادری‌ای وجود ندارد تا مشمول آیه باشند، درباره روایات معتقد است: «ظاهر روایات اختصاص داشتن حرمت غیبت به مومن است. بنابراین غیبت مخالفان، مثل لعن آنها، مجاز است.» (المکاسب، ج۱، ص۳۱۹)

?در مراجع معاصر نیز این باور دیده می‌شود. آیت‌الله سیستانی گفته‌اند: «منظور از غیبت، این است که انسان عیب پنهانی شیعۀ دوازده امامی را در غیاب و پشت سرش، نزد دیگری یاد کند.» برخی نیز مانند آیت‌الله تبریزی غیبت از اهل سنت را مشروط بر اینکه جاهل قاصر باشند، حرام می‌دانند. (صراط النجاة، ج۷، ص۳۱۹)
این مسئله اختصاص به غیبت ندارد و در مثل «توهین به مومن»، «هجو مومن»، «ازدواج مومن با مومن» و... می‌تواند جریان داشته باشد.

?یکی دیگر از فقهایی که قائل به جواز غیبت غیر شیعیان بوده، امام خمینی است. ایشان در بحث جواز غیبت مخالف، غیر شیعه را مصداق مومن نمی‌دانند. ایشان همچنین به ادله مختلفی از جمله روایت ابوحمزه ثمالی اشاره کرده‌اند. مطابق این نقل، ابوحمزه به امام باقر (ع) گفته‌اند بعضی از اصحاب ما به مخالفان دروغ می‌بندند، امام به او می‌گویند بهتر است این کار را نکنند. به خدا قسم ای ابوحمزه همه مردم به جز شیعیان ما اولاد زنا هستند. (کافی، ج۸، ص۲۸۵)
امام خمینی در پایان این بحث نتیجه گرفته‌اند که غیبت مخالفان جایز است و اساسا از سیره شیعیان بوده است. (المکاسب المحرمة، ج۱، ص۴۲۴)

?آیت‌الله شبیری زنجانی نیز از فقهایی است که ایمان را به‌معنای شیعه دوازده امامی تفسیر می‌کنند. ایشان در این رابطه می‌گوید: «يک وقت در جلسه‌اى در مشهد بوديم كه آقاى طباطبايى هم تشريف داشتند. بحث در اين بود كه مراد از (آمنوا) در قرآن چيست‌؟ برخى از معممين كه متأسفانه تمايلات اهل تسنن در آنها بود، مى‌گفتند مراد مسلمانها هستند و مسأله ولايت مطرح نيست. من چيزى عرض كردم كه آقاى طباطبايى هم تأييد فرمود و آن اينكه مراد از ايمان در قرآن، ايمان به اصولى است كه هر شخص بايد بدان معتقد باشد. قبل از نزول ولايت اعتقادى كه وسيله نجات است و هر مسلمانى بايد بدان ايمان داشت توحيد و رسالت بود، مصداق مؤمن چنين فردى بود ولى پس از نصب اميرالمؤمنين به ولايت، مؤمن كسى است كه علاوه بر آن اصول به امامت اميرالمؤمنين هم ايمان داشته باشد و همين طور ايمان به هر امامى پس از رسيدن او به مقام امامت. پس ايمان به امام زمان و امامان متقدم شرط ايمان است.» (کتاب خمس، ج۱، ص۶۷۳)

?این مطلب از سوی فقهای بسیاری مطرح شده است، با این حال برخی از مراجع معاصر مانند آیت‌الله خامنه‌ای گفته‌اند: «سبّ و دشنام مؤمن، خواه شيعه و خواه غير شيعه، حرام است. اما سبّ كافر در صورتى‌كه ظلم به او باشد، حرام است و اگر ظلم محسوب نشود، مكروه است. مگر در جايى‌كه لازم باشد كفار را هجو كنند.» (رساله آموزشی، ج۲، ص۶۳) مطابق همین نکته است که ایشان غیبت مسلمان را مطلقا حرام می‌دانند و حتی در دروس فقه‌شان متعرض کلام امام خمینی شده و ادله ایشان را مردود دانسته‌اند. (دروس خارج فقه مکاسب محرمه آیت‌الله خامنه‌ای، جلسه ۳۵۷)

?تفسیر مومن به مطلق مسلمان اعم از شیعه و سنی، در کلمات فقهای گذشته نیز وجود داشته است. به‌عنوان نمونه شهید ثانی در موارد متعددی بر این مطلب تاکید کرده است. (الروضة البهیة، محشی سلطان العلماء، ج۱، ص۲۲۹ و مسالک الافهام، ج۷، ص۴۰۲ و ج۱۰، ص۳۸) همچنین محقق اردبیلی بر حرمت غیبت از مخالفان مذهب شیعه فتوا داده است. (مجمع الفائدة‌ و البرهان، ج۸، ص۷۶)

?اما برخی از محققان راه سومی را انتخاب کرده و با تحفظ بر تفاوت مومن و مسلمان، تلاش کرده‌اند تا با انحصار این احکام برای خصوص مومنان مخالفت کنند. آیت‌الله منتظری با تحفظ بر اینکه معنای مومن غیر از مسلمان است، با تکیه بر کرامت ذاتی انسان، ذکر مومن را قدر متیقن از موضوع غیبت می‌دانند که با توجه به منزلت مومن برای تحریک احساسات بیشتر ذکر شده است. (حقوق انسان و سب و بهتان، ص۴۳) همچنین استاد شهیدی نیز با بیان اینکه مومن غیر از مسلمان است، درباره غیبت اهل سنت معتقدند: «اگر غیبت مخالف به حدی باشد که عقلائا ظلم به اوست، سبب ضرر عرضی یا مالی بر اوست، این حرام است و حتی غیبت کافر هم که اضرار به او جایز نیست، و قطعا ظلم به کافر هم جایز نیست، اگر با غیبت کافر هم او دچار ضرر عرضی یا مالی بشود و عقلائا ظلم به او بشود، ‌ما ملتزم به حرمت می‌‌شویم.» (درس خارج فقه، ۳ آبان ۱۳۹۶)

@Hadith1398

3 months, 1 week ago

?نگهداری از سگ در خانه

?در کتاب کافی، بخشی با عنوان «باب الکلاب» وجود دارد که در آن روایاتی درباره سگ ذکر شده است. در روایتی آمده که از امام صادق (ع) درباره نگهداری از سگ در خانه سوال شده و ایشان نهی کرده‌اند. حتی در برخی از نقل‌ها آمده است که کسی در خانه سگ نگه دارد، به اندازه یک کوه از اعمالش کم می‌شود.
«عِدَّةٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اِبْنِ‌ فَضَّالٍ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ بُكَيْرٍ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: مَا مِنْ‌ أَحَدٍ يَتَّخِذُ كَلْباً إِلاَّ نَقَصَ‌ فِي كُلِّ‌ يَوْمٍ‌ مِنْ‌ عَمَلِ‌ صَاحِبِهِ‌ قِيرَاطٌ.» «عَنْهُ‌ عَنْ‌ عُثْمَانَ‌ عَنْ‌ سَمَاعَةَ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْكَلْبِ‌ نُمْسِكُهُ‌ فِي الدَّارِ قَالَ‌ لاَ.» (کافی، ج۶، ص۵۵۲)

?البته در برخی از نقل‌ها نگهداری سگ مکروه عنوان شده است؛ عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ حَمَّادٍ عَنِ‌ اَلْحَلَبِيِّ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: يُكْرَهُ‌ أَنْ‌ يَكُونَ‌ فِي دَارِ الرَّجُلِ‌ اَلْمُسْلِمِ‌ الْكَلْبُ‌. (همان)
در کلمات فقها مکروه با حرام متفاوت است، اما درباره اینکه در روایات، مکروه مقابل حرام است، یا اصلا به معنای حرام باشد و یا جامع بین مکروه و حرام مصطلح باشد، بین محققین اختلاف وجود دارد.

?با این حال در روایات برخی از سگ‌ها استثنا شده‌اند. به‌عنوان نمونه سگ برای شکار یا نگهبانی از گله از این موارد هستند.
مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَحْيَى عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ يُوسُفَ‌ بْنِ‌ عَقِيلٍ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ قَيْسٍ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌ قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ صَلَوَاتُ‌ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ : لاَ خَيْرَ فِي الْكِلاَبِ‌ إِلاَّ كَلْبَ‌ صَيْدٍ أَوْ كَلْبَ‌ مَاشِيَةٍ‌. (همان)
در کلمات برخی از فقها توله سگ (جرو) که قابلیت تعلم داشته باشد نیز به این موارد اضافه شده است. (نک: الروضة البهیة، ج۲، ص۱۷۳)

?در برخی روایات نیز برای برخی از سگ‌ها در صورت خسارت به آنها دیه مقرر شده است.
عَلِيٌّ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اَلنَّوْفَلِيِّ‌ عَنِ‌ اَلسَّكُونِيِّ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌ قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ : فِيمَنْ‌ قَتَلَ‌ كَلْبَ‌ الصَّيْدِ قَالَ‌ يُقَوِّمُهُ‌ وَ كَذَلِكَ‌ الْبَازِي وَ كَذَلِكَ‌ كَلْبُ‌ الْغَنَمِ‌ وَ كَذَلِكَ‌ كَلْبُ‌ الْحَائِطِ. (کافی، ج۷، ص۳۶۸)

?آیت‌الله شبیری زنجانی در پاسخ به استفتایی درباره نگهداری از سگ گفته‌اند:‌ «بر اساس روایات متعدد، نگهداری سگ برای تفریح کراهت شدید دارد و از جمله صفات زشت محسوب می‌شود و اگر موجب ترس یا اذیت دیگران شود و یا عرفا ترویج مظاهر کفر باشد، جایز نیست.»

?آیت‌الله سیستانی درباره این مطلب گفته‌اند:‌ «نگه داشتـن سگ در منزل مـسکونی کراهـت دارد، بلکه نگهداری آن در منزل معمولاً موجب محذور شرعی در رعایت طهارت و نجاست شده و گاهی نیز به باطل شدن نماز می‌انجامد.» آقای سیستانی همچنین خرید و فروش سگ‌هایی را که افراد برای آوردن در خیابان و خانه از آن استفاده می‌کنند، مجاز ندانسته، اما پذیرفته‌اند که شخص حق بهره‌برداری از آن را دارد و می‌تواند در ازای گرفتن پول، دست از حقش بردارد و آن سگ را به دیگری بدهد. (الفقه للمغتربین (فتاوای آیت الله سیستانی برای غرب نشینان)، ص۱۹۹)

?آیت‌الله خامنه‌ای نیز در جواب به استفتایی ضمن پذیرفتن نگهداری از سگ برای اغراض عقلایی گفته‌اند: «اگر گربه‌اى را برای سرگرمی در منزل نگهداری می‌كنند، این را نمى‌گوييم حرام است؛ امّا درباره‌ى نگه‌دارى از سگ در خانه روایت داریم: «در خانه‌اى که سگ نگهداری می‌شود ملائکه حضور پیدا نمی‌کنند.» (نهضت حفظ محیط زیست، ص۱۲۴)

@Hadith1398

6 months, 3 weeks ago
***?***اینک با ماه رمضان خداحافظی می …

?اینک با ماه رمضان خداحافظی می کنیم همچون خداحافظی با کسی که فراقش برای ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه و وحشت می‌کند و عهدی نگه داشتنی و حرمتی رعایت کردنی و حقی گزاردنی را بر ما لازم می‌کند. پس می‌گوییم: سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستان خدا...

?فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا و لزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمه المرعیه و الحق المقضی فنحن قائلون: السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه...

?از دعای ۴۵ صحیفه سجادیه
@Hadith1398

7 months ago

?شعر خواندن در ماه رمضان

?از امام صادق علیه السلام روایت شده است: شایسته نیست شب‌ها (در تمام ایام سال) و روز و شب ماه رمضان شعر خوانده شود. اسماعیل (فرزند امام صادق) به ایشان عرض کرد: پدر! برخی شعرها در مدح اهل بیت است. امام فرمود: هرچند در مدح ما باشد. (کافی، ج۴، ص۸۸)
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَيْلٍ وَ لَا يُنْشَدُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَيْلٍ وَ لَا نَهَارٍ فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِيلُ يَا أَبَتَاهْ فَإِنَّهُ فِينَا قَالَ وَ إِنْ كَانَ فِينَا.

?در نقل دیگری به روایت حماد بن عثمان آمده است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که شعر خواندن برای روزه‌دار، شخص حاجی، در محدوده حرم (در مکه)، روز جمعه و تمامی شب‌ها کراهت دارد. حماد می‌گوید به امام عرض کردم: حتی اگر شعر حقی باشد؟ امام فرمود: هرچند شعر حقی باشد. (تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۹۵)
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ يُكْرَهُ رِوَايَةُ الشِّعْرِ لِلصَّائِمِ وَ لِلْمُحْرِمِ وَ فِي الْحَرَمِ وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ أَنْ يُرْوَى بِاللَّيْلِ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ قَالَ وَ إِنْ كَانَ شِعْرَ حَقٍّ.

?فیض کاشانی حقیقت شعر را تخییل و خیال‌پردازی دانسته است و احتمال داده است که اگر موعظه و حکمتی در قالب شعر باشد، اما در آن خیال‌پردازی نباشد، از حقیقت شعر یا حداقل از این حکمی که درباره شعر وجود دارد، خارج است؛ الإنشاد قراءة الشعر و الشعر غلب على المنظوم من القول و أصله الكلام التخييلي الذي هو إحدى الصناعات الخمس نظما كان أو نثرا و لعل المنظوم المشتمل على الحكمة و الموعظة أو المناجاة مع اللَّه سبحانه مما لم يكن فيه تخييل شعري مستثنى عن هذا الحكم أو غير داخل فيه لما ورد أن ما لا بأس به من الشعر فلا بأس به و إن كان فينا أي في مدحنا أهل البيت فقال و إن كان فينا و ذلك لأن كونه في مدحهم ع لا يخرجه عن التخييل الشعري‏. (الوافی، ج۱۱، ص۲۲۰)

?استاد محمدتقی شهیدی در دروس خارج صوم با اشاره به دو روایت مذکور گفته‌اند:‌ به فقها نسبت داده شده که از مضمون این روایات اعراض کرده‌اند، اما این نسبت ثابت نیست. البته طبرسی در کتاب الآداب الدینیة روایت مرسلی نقل کرده است: خلف بن حماد گفته است که به امام رضا علیه السلام عرض کردم: اصحاب ما از پدران شما روایت کرده‌اند که شعر در شب جمعه و روز آن و در کل ماه رمضان مکروه است. من قصد داشتم که در رثای ابالحسن علیه السلام شعری بخوانم، ولی الان ماه رمضان است. امام رضا علیه السلام فرمود: در رثای ابالحسن در شب جمعه، در ماه رمضان، در شب و سایر ایام شعر بخوان، خداوند به تو پاداش خواهد داد. (الآداب الدينية للخزانة المعينية (ترجمه عابدى)، ص۱۵۰)

?استاد شهیدی در جمع‌بندی این مسئله معتقدند: این روایت به لحاظ سندی تمام نیست و قاعده این است که به کراهت خواندن شعر حتی اگر شعر حقی باشد یا مراثی اهل بیت علیهم السلام باشد، ملتزم شویم. اینکه منظور از شعر تخیل است، مشکل را حل نمی‌کند، چون اولا بسیاری از اشعار در مراثی ائمه و مدح ایشان مشتمل بر نوعی تخیل است، و ثانیا شعر در عرف به معنای کلام منظوم است. (یعنی لازم نیست حتما مشتمل بر تخیل باشد تا به آن شعر گفته شود.) اما ما معتقد هستیم که در زمان ما عنوان ثانوی‌ای شکل گرفته و اگر ما ملتزم به کراهت خواندن هرگونه شعری شویم، در معرض تضعیف شعائر اهل بیت علیهم السلام قرار می‌گیریم، چرا که این شعائر متقوم به خواندن شعر شده‌اند. (درس صوم، سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳، جلسه ۵۵)

@Hadith1398

7 months ago

?اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَ فِي كِتابِكَ الْعَفْوَ، وَ أَمَرْتَنا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا، وَ قَدْ ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، فَاعْفُ عَنَّا، فَإِنَّكَ، أَوْلىٰ بِذٰلِكَ مِنَّا، وَ أَمَرْتَنا أَنْ لٰا نَرُدَّ سائِلًا عَنْ أَبْوابِنا، وَ قَدْ جِئْناكَ سائِلًا فَلٰا تَرُدَّنا إِلّا بِقَضاءِ حَوائِجَنا، وَ أَمَرْتَنا بِالإِحْسانِ إِلىٰ ما مَلَكَتْ أَيْمانُنا، وَ نَحْنُ أَرِقّاؤُكَ فَأَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النَّارِ.

?خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی که از کسی که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما، شایسته‌تر از ماست و نیز فرمان دادی که تهیدستی را دست خالی از در خانه‌هایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان و نیز به نیکی درباره بردگانمان امر فرمودی و هم اینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان...

?فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی (ترجمه از استاد حسین انصاریان)

@Hadith1398

8 months, 1 week ago

?روش مواجهه امام علی با خوارج

?نقل شده که امام علی علیه السلام مشغول سخنرانی بودند که مردی از خوارج گفت: لا حکم الا لله! امام علی سکوت کردند، افراد دیگری نیز همان شعار را دادند. وقتی تعدادشان زیاد شد، امام علی فرمود: این سخن حقی است که از آن معنای باطلی اراده شده. شما بر ما سه حق دارید؛ اینکه شما را از ورود به مساجد برای نماز گزاردن منع نکنیم، مادامی که در میان ما زندگی می‌کنید، سهمتان را پرداخت کنیم و مادامی که دست به سلاح نبردید، با شما نجنگیم.

?و عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ خَطَبَ بِالْكُوفَةِ فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ فَقَالَ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ فَسَكَتَ عَلِيٌّ ثُمَّ قَامَ آخَرُ وَ آخَرُ فَلَمَّا أَكْثَرُوا عَلَيْهِ قَالَ كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ لَكُمْ عِنْدَنَا ثَلَاثُ خِصَالٍ لَا نَمْنَعُكُمْ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ تُصَلُّوا فِيهَا وَ لَا نَمْنَعُكُمُ الْفَيْ‏ءَ مَا كَانَتْ أَيْدِيكُمْ مَعَ أَيْدِينَا وَ لَا نَبْدَؤُكُمْ بِحَرْبٍ حَتَّى تَبْدَءُونَا بِه‏.

?دعائم الاسلام، ج1، ص393 و المبسوط، ج7، ص265 با اندکی تفاوت

@Hadith1398

10 months ago

?امکان تمسک به روایات اهل سنتگفتاری از آیت الله شبیری زنجانی

«ما مكرر اين مطلب را گفته‌ايم و شايد بعضى از ذائقه‌ها آن را نپسندند، اما عقيده ما اين است كه يك وجدانياتى است كه بايد آن را پذيرفت كه اشخاص چه شيعه، چه سنى، چه مسيحى و چه يهودى و چه لامذهب، اينها گاهى احتياج به اشخاص راستگو و كتاب‌هاى قابل اعتماد دارند. در زمان سابق به شاه گزارش داده بودند كه آقاى خزعلى بالاى منبر به شاه بد گفته است، شاه هم به آقاى بروجردى پيغام داده بود كه آيا اين درست است كه به صورت علنى بالاى منبر به شاه مملکت چنين حرف‌هايى زده شود؟ آقاى بروجردى هم فرموده بود كه اين گزارشات معلوم نيست درست باشد و قرار شد كه اين مسئله مورد بررسى قرار گيرد. از طرف آقاى بروجردى آقاى حاج آقا مجتبى و از طرف شاه هم رئيس دفترش هيراد مأمور تحقيق شدند. آقاى حاج آقا مجتبى خودش و بيت ايشان، بيت عبادت و تهجد مفصل بودند. حاج آقا مجتبى خيلى به زحمت افتاده بود تا به نحوى گزارش داده شود كه مشكل رفع شود. خلاصه اينكه در كارها بايد يك شخص درست و امينى را بگمارند تا بشود بر گزارشى كه داده مى‌شود، ترتيب اثر داد. آدم دروغگو را كه نمى‌توان رئيس دفتر كرد تا گزارشات خلاف دهد. مثلاً اگر اهل صنعت بخواهند كارى كنند، بايد به يك شخصى يا كتابى مراجعه كنند كه مورد قبول باشد، راستگو باشد. اگر يك كسى در بين سنى‌ها، يا در بين مسيحى‌ها، يا در بين يهودى‌ها وثاقتش مورد اتفاق اهل آن مذهب بود و همه بر گفته‌هاى او ترتيب اثر دادند، به استثناء موارد مربوط به خود آن مذهب، زيرا هواى نفس موجب مى‌شود كه شخص در اشتباه بيافتد، در چنين صورتى بايد به گفته‌هاى او ترتيب اثر داد. علماى ما هم خيلى از روات سنى را توثيق كرده‌اند، آنها هم با همه اهانت و فحاشى‌هايى كه كرده‌اند، اما يك عده از ما را توثيق كرده‌اند. بنابراين به نظر مى‌رسد كه اگر يك كسى در بين ما مورد قبول بود، سنى‌ها و غير سنى‌ها هم بايد او را بپذيرند، اگر شخصى در بين سنى‌ها هم مورد اتفاق بود، ما بايد بپذيريم، البته به جز مواردى كه مربوط به مذهب خاص باشد.
لذا بايد مطلب را مورد بررسى قرار داد، زيرا خيلى از مطالب هست كه در ميان علماى سنى هم مورد اتفاق نيست، مثلاً بعضى از سنى‌ها در كفر ابوحنيفه كتاب نوشته‌اند و مطالبى از اين قبيل. بايد بررسى كرد و اگر شخصى مورد اتفاق بود، در غير مطالب خاص به مذهبش، در موارد ديگر مى‌توان از او اخذ كرد. لذا ما بايد بينيم كه اين اشخاصى كه در سند روايت آمده است و لو در كتب ما عنوان نشده باشند، آيا در ميان خود سنى‌ها مورد اتفاق هستند، يا نه، اگر مورد اتفاق بودند بايد بپذيريم. لذا بعضى از روايت‌هايى كه عامى است را بايد اسنادش را بررسى كرد و اگر به اصلى از اصول ما صدمه‌اى نمى‌زند، بايد پذيرفت. شيخ هم در عده روايتى را نقل مى‌كند كه اگر شما چيزى را در «ما روى عنا» پيدا نكرديد، رواياتى را كه سنى‌ها از على عليه السلام نقل كرده‌اند را بپذيريد.»

منبع: کتاب بیع، ج۱، ص۲۰۴

@Hadith1398

11 months, 2 weeks ago

?درگيرى با شمشيرها از به دست آوردن روزى حلال آسان‌تر است!

نقل شده است که امام صادق عليه السّلام يكى از دوستان خود را به نام مصادف فراخواند و به او هزار دينار داد و فرمود: مالی بخر و به مصر ببر؛ چون خانواده (نان خورهاى) من زياد شده‌اند.
مصادف مالی خريد و با تاجران به طرف مصر رفت و در نزديكى آنجا تاجرانی را كه از مصر مى‌آمدند ديدند و در مورد كالايى كه به همراه داشتند پرسيدند كه در اين شهر چه وضعى دارد؟ اين كالا، از كالاهاى عمومى بود. آنها گفتند كه از اين كالا در مصر پيدا نمى‌شود و بازار خوبى دارد؛ به همين دلیل، اين تاجران (از جمله مصادف) با يكديگر عهد کردند كه كالاى خود را با سود صددرصد بفروشند.
وقتى كالاها را فروختند و پول‌ها را گرفتند و به مدينه بازگشتند، مصادف نزد امام صادق عليه السّلام رفت و دو كيسه را كه در هريک، هزار دينار بود آورد و گفت: قربانت گردم! اين اصل مال شماست، و اين يكى نيز سود آن است.
امام فرمود: اين سود، زياد است؛ مگر با آن كالا چه كار كردى‌؟
مصادف جريان را بازگو كرد و از هم‌پيمان شدنش با سایر تجار گفت.
امام فرمود: سبحان اللّه! بر ضد گروهى مسلمان با يكديگر هم‌پيمان مى‌شويد كه براى هر دينار كم‌تر از يک دينار سود نبرید؟!
سپس امام يكى از دو كيسه را برداشت و فرمود: اين اصل مال من است و نيازى به اين سود ندارم.
آن‌گاه فرمود: اى مصادف! درگيرى با شمشيرها از به دست آوردن روزى حلال آسان‌تر است.

?کافی، ج۵، ص۱۶۱

@Hadith1398

1 year ago

?سنت الهی درباره مجازات بنی اسرائیل

?از آیه ۴ تا آیه ۸ سوره اسراء، خداوند درباره بنی اسراییل سخن می‌گوید و خبر از دوبار فساد آنها می‌دهد؛ «لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علواً کبیراً» مطابق این آیات سوره اسراء، در هردو مرتبه افرادی نیرومند آنها را شکست خواهند داد. اما در این آیه ابهاماتی وجود دارد؛ مانند اینکه منظور از «ارض» آیا کل زمین است یا خصوص سرزمین فلسطین منظور است؟ و این فسادهای بنی اسرائیل آیا در زمان گذشته واقع شده یا در زمان آینده رخ خواهد داد؟ آیا آن افراد نیرومند لزوماً افراد اهل ایمان خواهند بود؟

?در برخی از روایات، ضمن تطبیق بنی اسراییل بر دشمنان اهل بیت، این گروه جنگاور، افرادی عنوان شده‌اند که قبل از قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) خروج می‌کنند. (کافی، ج۸، ص۲۰۶؛ قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع فَلَا يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا قَتَلُوه) و همچنین نقل شده که حضرت صادق علیه السلام درباره این گروه فرموده‌اند: به خدا قسم آنها اهل قم هستند. (بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۶؛ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ.)

?علامه طباطبایی در توضیح این آیه، منظور از ارض را سرزمین فلسطین و توابع آن دانسته‌اند. (المیزان، ج۱۳، ص۳۹) و اعتقاد دارند که این دو فساد قبلاً اتفاق افتاده است. ایشان بعید نمی‌دانند که فساد اول مربوط به شش قرن قبل از میلاد باشد که بخت النصر به بنی اسراییل در فلسطین حمله کرد و چهل سال بیت المقدس مخروب باقی ماند و دومین فساد مربوط به یک قرن قبل از میلاد باشد که توسط قیصر روم (اسبیانوس) انجام شد. (همان، ص۴۴) ایشان اعتقاد دارند که آیه در مقام بیان این است که مجازاتی از سوی خداوند رخ می‌دهد و عبارت «عباداً لنا» لزوماً به معنای افراد مومن نیست و می‌تواند کفار را نیز شامل شود. (همان، ص۳۹) مرحوم طباطبایی مثل روایت کتاب کافی را نه از باب توضیح واژگان آیه، بلکه از باب تطبیق می‌دانند؛ به این معنا که از پیامبر نقل شده هرآنچه درباره بنی اسراییل رخ داد، درباره مسلمانان نیز رخ خواهد، و این روایات از این حیث ایراد شده‌اند. همان طور که در روایت کافی، بنی اسراییل بر دشمنان تطبیق شده است. (نک: همان، ص۴۳) البته این معنا درباره روایتی که در بحار نقل شده، ظاهر نیست، هرچند سند هردو روایت فاقد اعتبار است.

?اما برخی این آیات را خبر از آینده دانسته‌اند؛ سید قطب این دو وعده را از وعده‌های صادق قرآن مربوط به آینده می‌داند. او با اینکه «ارض» را به معنای بیت المقدس دانسته، ولی معتقد است اولین وعده، توسط مسلمانان و اخراج بنی اسراییل از جزیره عرب صورت گرفت و دومین وعده، توسط هیتلر صورت گرفت! (فی ظلال القرآن، ص۲۲۱۳ و ۲۲۱۴) هرچند این تطبیق، بعید بلکه ممنوع به نظر می‌رسد اما چه بگوییم این دو فساد قبلاً اتفاق افتاده و چه در آینده رخ می‌دهد، خداوند در آیه ۸ سوره اسراء به آنها می‌گوید: «فان عدتم عدنا» یعنی: اگر بعد از این دو اتفاق، بار دیگر به فساد و طغيان روى آوريد ما نيز به عقوبت شما بازمى‏‌گرديم‏ و این بیانگر سنت الهی درباره طغیان بنی اسراییل و عذاب آنها در دنیاست.

@Hadith1398

We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 1 week ago