?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
میگفت:«تو ایران به بچههایی که تروما دارن میگن "ماشالا خیلی بیشتر از سن خودش میفهمه".»
من زمینی بودم که میخواست زعفران بدهد
فقط هوای خوب کم داشتم
و دلداریِ تو را
که تا ریشهام نفوذ کند
_ جواد گنجعلی
حس رضایت از خودت توی روزای کاری شلوغ و خسته کننده>>>>>>>>
اوایل سال بود که یکی از همکارای من سرطانی که یک بار از بدنش پاک شد بود، دوباره بهش برگشت و در عرض مدت کوتاه یکی دو ماهه از دستش دادیم.
اون تجربه ای که من از سر گذروندم، دیدن میز خالی و قاب عکس کسی که تا همین چند وقت پیش کنارش کار میکردیم و هر روز باهاش در ارتباط بودیم، تجربهی ملاقاتش توی بیمارستان ، صورت زرد شدهاش، اون بیم امید همزمانی که تو چشماش بود و هنوز تصویرش از جلوی چشمم کنار نرفته. و تجربهی تلخ و وحشتناک به خاک سپردنش، و همه همهی اینا در کنار وحشتی که این بیماری به جونم انداخت باعث شد تا مدتها درگیر افکار ناخوشایندی بشم. مدام نگران بدن خودم بودم و با ترس وسواس گونهای منتظر کشف نشونهای که نکنه برای من هم همین اتفاق بیافته!
و واقعا به سختی باهاش جنگیدم.
و در حالی که من خودم با این شرایط و این افکار مسموم درگیر بودم، یکی از دوستانم هم بهم خبر داد که درگیر سرطان شده.
خودم هم میدونستم این واسه روان من میتونه تیر آخر باشه، پس از مواجه شدن باهاش عقب نشینی کردم. و توان اینکه ارتباط بیشتری برقرار کنم یا حضور پررنگ تری داشته باشم رو درخودم ندیدم.
امروز اون دوست من بهم گفت که از من دلگیره که چرا تو این روزای سخت کنارش نبودم. و من گیج و حیران به این فکر میکردمکه جوابش سادهست! من قدرتش رو نداشتم. نمیتونستم. و این قضیه میتونست به روان من آسیب جدی وارد کنه.
خلاصه تجربهی عجیبی بود که داشتم
و بهم یاد داد انتظارم از آدما رو کمتر کنم و یادم بمونه ظرفیت آدمها متفاوت و محدوده. همین.
حالا قضیه از چه قراره، بذار کامل تعریف کنم!
امروز یه تجربهی عجیب داشتم بچهها.
و اونقدر دلم میخواست درموردش صحبت کنم که خودش جرقهی شکستن سکوت اینجا رو زد.
دیدین همیشه در نقد آدمایی حرف میزنیم که تو مشکلات و سختیها پیشمون نیستن؟ امروز تجربهای باعث شد که خودم اونطرف قضیه بشینم و به این درک برسم که "همهی آدما توانایی تحمل اون شرایط سخت پیش اومده یا هضم فلان اتفاق ناگوار رو ندارن و حق دارن برای حفظ سلامت روانشون دور بمونن"
و ما باید به حق این افراد احترام بذاریم. و بدونیم دوستای ما، تراپیست، کوچ یا نیروی پشتیبان ما نیستن و قرار نیست همه این قدرت رو داشته باشن.
این روزا خیلی کسل و سنگینم.
به عنوان یه کارمند بانکی که عاشق کارشه باید بگم گاهی واقعا کم میارم. کار دولتی توی ایران شبیه فروختن روح به شیطانه انگار.
به قول ترانه علیدوستی از صبح که بیدار میشی، با لباسی که میپوشی، توی محیط کار، درخصوص روابطت با همکارات، گفتمانت، آدمهایی که میبینی و همه چیز و همه چیز در حال یه مبارزه درونی هستی. انگار تموم واقعیت و شخصیت و زندگی خصوصیت ماهیت غیرقانونی داره. نقابی که گاهی صورتت رو زخم میکنه. اره خلاصه.
فردا آخرین روز کاری معاونمونه و بازنشسته میشه. از رفتن این مرد شوخ و سنتی و مهربون با رفتار پدرانهش همیشه حمایتمون کرد دلتنگم. کسی که به وقتش جدی و همزمان پایهی شوخی و خندههامون بود فردا بعد از سی سال کار وسایلش رو جمع میکنه و میره و از پنجشنبه دیگه میز آقای لام، میز آقای لام نیست.
هم غمگینم، هم به این فکر میکنم که یک عمرِ کاریِ سالم و شرافتمندانه که ختم به خیر شد و به روزهای آسودگی رسید خیلی ارزشمنده.
فردا بعد از کار قراره جشن بگیریم و احتمالا کلی گریه خواهم کرد.
به این فکر میکنم که دختر جدی جدی از هرکس فقط خاطراتش میمونه. چمونه ما آدما که دنیا رو به کام هم دیگه زهر میکنیم؟
خدا بگو جهان دیگری داری؟
غمِ بزرگ را به تهچینِ مرغ و بادمجان تبدیل کن.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago