?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
به عزیزانت نگو «براتون میمیرم» براشون سالم بمون و در عمل نشون بده برای سلامتیت وقت میذاری، بخاطر همه کسایی که دوستشون داری و دوستت دارن.
سبک زندگی ناسالم یه بمب ساعتیه که انفجارش میتونه نه فقط یک انسان، بلکه یک خانواده و شاید نسلهای بعدیش رو تحت تاثیر قرار بده.
انتخاب سبک زندگی ناسالم انتخاب فردی هست که تأثیری فراتر از خود شخص داره. بیماری هر فردی، هزینههای درمانی، استرس و محدودیتهایی رو به خودش و خانوادهش تحمیل میکنه که شاید تا روز وقوعش بهش فکر نکرده باشه.
انسانهای مسئولیت پذیر نه فقط برای خودشون بلکه برای اینکه عزیزانشون روشون حساب باز کردن به فکر سلامتیشون هستن.
سبک زندگی سالم شامل انتخاب های کوچیکیه که هر روز انجام میدی و تاثیرات بزرگی روی سلامت جسم و روانت دارن، نه کارهای بزرگی که هرازگاهی برای سلامتیت انجام میدی!
سبک زندگی سالم هم واگیرداره و میتونه به عزیزانمون انگیزه و انرژی بده. چه خوبه که ما شروع کننده تغییری باشیم که شاید در نسل های آینده خانوادمون تغییر ایجاد کنه!
? به تردیدِ اندوهباری
که در پنهانِ روحِ همهمان خانه دارد؛
به زندیقِ نیشابور، حکیم عمر خیام
??
**یا ترانه میگِریی، یا شراب مینوشی
ای حکیم! دشوار است رنج را فراموشی
هستیوعدم، رنج است، عشقوشوقوغم، رنج است
گریهی قلم، رنج است...؛ بینتیجه میکوشی!
کاشکی چو مولانا، زادهی طَرَب بودی
حافظانه میکردی رِندی و خطاپوشی
از مسافرانِ شب، هیچکس نیامد باز
تا به ما بگوید راز، از دیارِ خاموشی
بسملایم و لبتشنه، تیغِ عشق هم کُند است
زندهمیری است این، یا مشقِ خوابِ خرگوشی؟
از شرابِ شکهایت، یک دهان بنوشانَم
خستهام ز هُشیاری، خستهتر ز مدهوشی
سیرِ بیسُلوکی بود، آن همه یقینجُستن
عاشقانه با تردید، ای خوشا هماغوشی! ...**
#عبدالحمید_ضیایی
#کتاب_تردید
@abdolhamidziaei
⚡️درباره روز و علّت وفات حضرت زینب(ع)
✍مهدی مسائلی
درباره وفات حضرت زینب دو مطلب جای تأمل دارد:
روز وفات حضرت زینب: انتساب پانزده رجب به روز وفات ایشان برگرفته از کتاب اخبارالزینبیات است. این کتاب را به عُبَیدِلی نسبشناس معروف نسبت دادهاند، ولی دلایل متعددی حکایت از جعلی بودن این انتساب دارد و ظاهرا کسانی به قصد ترویج مزار حضرت زینب(س) در مصر آن را جعل کردهاند. اشکالات محتوایی متعددی نیز در اسناد و گزارشهای آن وجود دارد.
مهم اینکه اگر این روز را به عنوان سالروز وفات حضرت زینب(ع) بپذیریم باید محل دفن ایشان را مصر بدانیم.
علّت وفات حضرت زینب: در سالهای اخیر شاهد انتساب عنوان شهادت به حضرت زینب(ع) هستیم درحالیکه هیچ گزارش تاریخی مبنی بر قتل ایشان وجود ندارد.
نویسنده معاصر سید محمدکاظم قزوینی (۱۳۴۸ - ۱۴۱۵ ق) در کتاب "زینب الکبرى(ع)من المهد الى اللحد" به صراحت میگوید که سخنی از ذکر علت وفات ایشان در تاریخ نیامده است؛ با این حال، این احتمال را مطرح میکند که شاید عوامل یزید ایشان را به صورت مخفیانه و سِری مسموم کردهاند، به گونهای از مردم و تاریخ مخفی مانده است. (زينب الكبری(ع) من المهد الى اللحد، ص۵۹۱)
جالب اینکه توهم توطئه این نویسنده تبدیل به یک سند تاریخی شده است و در مطالبی که برای مسموم شدن و شهادت حضرت زینب تنظیم میشود، به این کتاب استناد میکنند.
البته بعضی نیز انتساب شهادت به حضرت زینب را بر اساس تحمل مصائب عاشورا توجیه میکنند، ولی اطلاق عنوان شهید در فقه اسلامی شرایط خاص خود را دارد که شامل چنین مواردی نمیشود. مقام بالای معنوی حضرت زینب قابل انکار نیست ولی نباید پنداشت که اگر برای ایشان عنوان شهادت در نظر نگیریم، از ارزشهای ایشان کاستهایم.
حقیقت اینکه دینداری مذهبی شیعه در زمان کنونی، تکیه زیادی بر عزاداری برای شخصیتهای مذهبی دارد. دو موضوع این عزاداریها را با معنا و پرشور میکند:
اول مشخص بودن روز وفات شخصیتهای مذهبی، و دوم انتساب شهادت و مرگ غیرطبیعی به آنها.
این درحالی است که در دینداری مذهبی در اعصار متقدم اسلامی، عزاداری چنین کمیت و کیفیتی در دینداری شیعه نداشت و حداکثر مختص به امام حسین(ع) بود. بدین خاطر، روز وفات بسیاری از شخصیتهای مذهبی نامشخص است یا درباره آنها تردید و اختلاف وجود دارد.
اما در روزگار کنونی، تکیه دینداری به عزاداری موجب شده که برای معنادار شدن عزاداری و افزایش کمیت آن، حتی به گزارشهای ساختگی استناد شود.
............
@azadpajooh
برسد به دست معلمان
و
والدینی که فرزندی در مدرسه دارند.
محمد فاضلی
حرفهای #اسماعیل_آذری_نژاد در قسمت ۱۲۶ #پادکست_دغدغه_ایران درباره وضعیت آموزش و پرورش، و تلاش ایشان برای آموزش کودکان از مسیر قصه، زیبایی و شادی (قصه، رنگ، توپ) بیش از همه میتواند برای معلمان - بالاخص معلمان دوره ابتدایی - الهامبخش باشد.
قرار بود دیگر پادکست را مستقیما در تلگرام منتشر نکنیم، اما به دلیل اهمیت این گفتوگو برای شناخت آموزش و پرورش، آن را در تلگرام هم منتشر کردم.
⭕ اینجا بشنوید ⭕
ممنونم اگر آنرا به دست هر معلمی برسانید که میشناسید؛ و هر پدر و مادری که فرزندی در مدرسه دارد.
?معروفترین پدرهای دنیای ادبیات
@ehsanname
برخلاف شخصیت مادرها، تصویر پدرها در دنیای ادبیات تنوع زیادی دارد و نویسندگان نگاههای متفاوتی به رابطه پدر و فرزندی دارند. این، فهرستی است که من (احسان رضایی) از پدرهای خیالی در داستانهایی که خواندهام، در ذهن داشتم و آنها را طبق الگوهای متفاوت رابطه با فرزندان، در چند دسته تقسیم کردم. قاعدتا به این سیاهه میشود اسمهای دیگر هم اضافه کرد و آن فهرست کاملتر را برای مطالعات بعدی استفاده کرد. فعلا همین را داشته باشید:
@ehsanname
?پدرهای کشته به دست پسر
ادیپ، پدرش (لایوس) را میکشد/ ضحاک پدرش (مرداس) را میکشد/ «برادران کارامازوف» (جز آلیوشا) پدرشان را میکشند/ در «آتش بدون دود» یک مورد پدرکشی هست/ ولدمورت «هری پاتر» پدر ماگلش را کشته
?پدرهایی که پسرشان را کشتند
اودیسه و تلگونوس/ رستم و سهراب (داستان دنبالههایی در مورد برزو، پسر سهراب و شهریار، پسر برزو هم دارد که با رستم میجنگند)/ گشتاسپ، اسفندیار را به جنگ رستم میفرستد و عملاً او را به کشتن میدهد/ پدر نیل در «انجمن شاعران مرده» (ن. اچ. کلاینبام) آنقدر فشار میآورد که نیل خودکشی میکند
@ehsanname
?پدرهای ناکام و خیرندیده از فرزند
پریام، پادشاه تروا/ فریدون در «شاهنامه»/ «شاه لیر» و دخترهایش (شکسپیر)/ پدر مقتولِ «هملت» (شکسپیر)/ «باباگوریو» و دو دخترش (بالزاک)/ «پدر خانواده» (دنیس دیدرو)/ بابای بازاروفِ جوان در «پدران و پسران» (تورگنیف)/ پدر رمان «ماهی بزرگ» (دانیل والاس) که بچهها هیچوقت حرفهایش را باور نمیکنند/ اغلب پدرهای «آتش بدون دود» (نادر ابراهیمی)
?پدرهای قدرتمند
«پدرخوانده»های ماریو پوزو/ پدر سارا کرو (فرانسیس هادسن بارنت) که خیلی خرپول است/ بابای جسی در «خداحافظ گری کوپر» (رومن گاری)/ لرد عزریل در «نیروی اهریمنی اش» (فیلیپ پولمن)
@ehsanname
?پدرهای زیادی گیر
پدر تام (گدا) در «شاهزاده و گدا» (مارک تواین)/ دنتور و پسرهایش در «ارباب حلقهها» (تالکین)/ پدر «خانواده تیبو» (روژه مارتن دوگار)
?پدرهای بیمسئولیت
تناردیه پدر در «بینوایان» (ویکتور هوگو)/ بابای اسکارلت «بربادرفته» (مارگارت میچل)/ هنچارد که «شهردار کاستربریج» هم میشود ولی فکر فروختن بچهاش رهایش نمیکند (تامس هاردی)/ دکتر هورنیکور «گهواره گربه» (کورت ونهگات)
?پدرهای بیعرضه
پدر مومو در «زندگی در پیش رو» (رومن گاری)/ پدر مخترع بوگیر کفش در «گودالها» (لوییس ساکار)
@ehsanname
?پدرهای مؤثر در تربیت بچه
بابای کیتی در «آنا کارنینا» و باقی کارهای تولستوی/ سروانِ «دختر سروان» (پوشکین)/ آتیکوس فینچ در «کشتن مرغ مینا» (هارپر لی) که خیلی از منتقدها او را بهترین تصویر پدر در دنیای ادبیات میدانند/ پدر راوی در «راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟» (بلیک ماریسن)
?پدرهای با شخصیت پیچیده
پراپسرو در نمایشنامه «طوفان» (شکسپیر)/ پدر سونیا در «جنایت و مکافات» (داستایوسکی)/ پدر نیک در قصۀ «پدرها و پسرها» (همینگوی)/ قصههای دن چاون/ «گاوخونی» (جعفر مدرس صادقی)
@ehsanname
?پدرهای بامزه
«قصههای بابام» (ارسکین کالدول)/ کمیک «قصههای من و بابام» (اریش اُزِر)/ داستان جراحی «زبان کوچک بابام» در «شلوارهای وصلهدار» (رسول پرویزی)/ پدر سعید در «داییجان ناپلئون» (پزشکزاد)/ پدر مهاجرتکردۀ «عطر سنبل، بوی کاج» (فیروزه جزایری دوما)
?پدرخواندهها
پدر ژپتو در «پینوکیو» (کارلو کلودی)/ ژان والژان در «بینوایان» (ویکتور هوگو)/ «بابا لنگدراز»ِ جودی ابوت (جین وبستر)
@ehsanname
?پدربزرگهای حامی
بابابزرگ نل (قصه «جعبه جواهر» چارلز دیکنز)/بابابزرگ «هایدی» (جوانا اسپیری)/ پدربزرگ سوفی در «راز داوینچی» (دن براون)/ باباجونِ علی فتاح در «من او» (رضا امیرخانی)
خشم و خیابون حیف بود با دوچرخه نیام و خودم رو بندازم توی ترافیک بیهوده مسیر اداره. دوچرخه برام آخرین نماد توسعه هست که دیگه کمتر توی خیابونها دیده میشه. قدیما خیابونها خلوت تر بود و فضا برای دوچرخه سواری مناسب تر. خیابونها روز به روز شلوغ تر شده و آدمها…
خشم و خیابون
حیف بود با دوچرخه نیام و خودم رو بندازم توی ترافیک بیهوده مسیر اداره.
دوچرخه برام آخرین نماد توسعه هست که دیگه کمتر توی خیابونها دیده میشه.
قدیما خیابونها خلوت تر بود و فضا برای دوچرخه سواری مناسب تر.
خیابونها روز به روز شلوغ تر شده و آدمها عصبانی تر.
راننده ها هر کاری بتونن میکنن تا به دوچرخه سوار بفهمونن که جات توی خیابون نیست؛ خیابون یک جای جدی هست برای خالی کردن خشم فروخورده ای که داره به انفجار نزدیک میشه.
جامعه شناسی توی حرفهاش می گفت که خیابون چقدر برای جامعه اهمیت داره؛ تنها جایی که میتونن بگن من هنوز هستم و در این آب و خاک سهمی دارم.
نزدیکهای اداره ام و غرق در افکاری که می خوان نوشته بشن که سه تا ماشین، قطاری میزنن به پشت هم.
به چهره هاشون نگاه می کنم که روز گندشون افتضاح تر شده.
قدیما که امیدوارتر به توسعه بودم چقدر دوس داشتم یک سال اسمش بشه سال دوچرخه.
✍️سهند ایرانمهر
? چرا تجربه شکست موجب تغییر روش نمیشود؟
آیا دولتها یا ایدئولوژیها و یا انسانها، آنگاه که نشانههای شکست رویکردشان یکبه یک بروز پیدا میکنند، لزوما دست به تغییر رویه میزنند؟ پاسخ نظریه اثر بازگشت (Backfire Effect) نه تنها منفی است بلکه حتی نشان میدهد که این شکستها موجب اصرار بر تکرار خطاها و پایبندی و اعتقاد بیشتر به درستی راه و روش میشود.
وقتی افراد با اطلاعات یا نشانههایش مواجه میشوند که باورهای پیشین آنها را نقض میکند، نهتنها اطلاعات اصلاحی را رد میکنند، بلکه باورهای اولیه خود را محکمتر میکنند. دلیل آن هم میتواند این باشد که قبول شکست به منزله تهدید هویت تلقی میشود. هرچه اعتقاد افراطیتر و یا منافع بیشتر باشد تمایل به قبول نشانهها هم کمتر است. راهحلی که در این نظریه داده شده است این است که در راه اثبات ناکارآمدی نباید احساس خطر تهدید وجودی چندان پررنگ شود تا در طرف مقابل واکنش متعصبانه را برانگیزاند.
لئون فستینگر هم در نظریه ناهماهنگی شناختی(Cognitive Dissonance) معتقد بود که آدمیان از تناقض میان باورهای خود و شواهد بیرونی احساس ناراحتی میکنند و برای کاهش این ناراحتی، ترجیح میدهند شواهد ناسازگار را توجیه کنند یا نادیده بگیرند.
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی مثال بتهای غار را میزند بتهای ذهنی ( با الهام از تمثیل غار افلاطون) که بر موضعگیری افراد سایه انداخته است و او را اسیر خود کرده است. راهحلهای بیکن عمدتا تاکید بر استدلال و دادههای دقیق و بیطرفی و امثالهم دارد اما وجه منافع فردی یا تهدید وجودی منجر به مقاومت فرد را نادیده گرفته است.
اسلاوی ژیژک فیلسوف معاصر در کتاب
The Sublime Object of Ideology میگوید بحرانها که به نظر میرسد باید ایدئولوژیها را تضعیف کنند، در بسیاری موارد آنها را تقویت میکنند. چون ایدئولوژیها نه فقط برای توضیح واقعیت بلکه برای ایجاد چارچوب معنایی و پناهگاهی روانی برای افراد عمل میکنند. وقتی این چارچوب در معرض فروپاشی قرار میگیرد، افراد بیشتر به آن وابسته میشوند و برای تداومش تقلای بیشتری میکنند.
ژیژک توضیح میدهد که ایدئولوژیها در بحرانها به شکلهای جدیدی بازتولید میشوند. به جای ترک کامل ایدئولوژی، افراد روایتهای جایگزینی میسازند که بحران را توضیح دهد بدون اینکه هسته ایدئولوژی را زیر سؤال ببرند و در برابر روایت مخالف نابردباری بیشتری نشان میدهند.
بنابراین بحرانها غالبا نهتنها ایدئولوژی را نابود نمیکنند وآنها را به تغییر جهت وادار نمیکنند بلکه اغلب به تقویت آن کمک میکنند. زیرا انسانها از مواجهه با بیمعنایی گریزانند و ترجیح میدهند به چارچوبهای آشنا، حتی اگر معیوب باشند، چنگ بزنند. همان چیزی که ایروینگ گافمن در نظریه «نمایشخود»(Dramaturgical Theory) میگوید: افراد یا مکاتب تمایل دارند وجهه اجتماعی خود را حفظ کنند، حتی اگر این به معنای انکار واقعیت باشد.
به درختهای خشک پیاده رو خیره شد: برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان. آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینی اش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند. و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.
سمفونی مردگان
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago