[مطالعات‌کودک‌و‌طبیعت]

Description
|تجربه‌طبیعت؛ حق مادرزاد کودکان|
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

8 months, 3 weeks ago

▪️رابطه‌ی میان یادگیری، طبیعت و خلاقیت در کودکی^[عبدالحسین وهاب‌زاده]

ما در مدرسه طبیعت کلاً کاری به رشد خلاقیت در کودک نداریم چون کودک ذاتاً خلاق است. مطالعات بسیاری نشان می‌دهند که کودک زیر ۵ سال ۹۸ درصد بیشتر از یک نابغه خلاق است. در واقع ماییم که با آموزش خلاقیت را می‌کُشیم پس اگر صحبت از رشد خلاقیت می‌کنیم بدین معنا است که چکار کنیم تا جلوی فرسایش خلاقیت را بگیریم و آن را کُند کنیم تا خلاقیت کودک از دست نرود و گرنه کودک اصلاً نیازی به کلاس خلاقیت یا هر تدبیر دیگری برای رشد خلاقیت ندارد.
بر مبنای مطالعه آقای جورج لند (پژوهشگر حوزۀ خلاقیت چیزی که خلاقیت را در کودک می‌کشد، آموزش‌است؛ چون آموزش‌ دستورالعمل می‌دهد.
اگر کودک قرار است یک یافته را از هزاران معبر مختلف به دست بیاورد و آن معبرهای مختلف را با هم مقایسه کند، آموزش فقط یک دریچه را برای او باز می‌کند و بقیه را می‌بندد. ما در اینجا حتی به او اجازه اینکه راه‌حل متفاوتی برای یک مسئله پیدا کند نمی‌دهیم. این رفتار همان کشتن خلاقیت است و گرنه کودک ذاتا یک موجود خلاق است و در دوره کودکی یادگیری را بیشتر از طریق تعاملش با طبیعت به دست می‌آورد. کودک اصلاً خودش را از طبیعت متمایز نمی‌بیند. خودش را بیشتر شبیه یک جانور می‌بیند. بین خودش و دیگران مرزی قائل نیست و بنابراین دائماً غرق در طبیعت است و در این غرق بودن دو اتفاق مهم می‌افتد:
اول اینکه او تجربه می‌کند و جهان را اندک اندک می‌شناسد. مثلاً اگر به نوزاد یک ماهه نگاه کنید، می‌بینید که او روی زمین خوابیده و می‌خواهد دستش را به سمت چیزی ببرد. او اصلاً قدرت چنگ‌زدن ندارد، نمی‌داند وقتی دستش به آن شی خورد چطوری باید بگیردش اما آرام آرام در آزمایش‌های متعددی که می‌کنند شیوه کشیدن آن شی و چنگ زدن و محکم گرفتن را در این فرایند آزمون و خطا یاد می‌گیرد.
دوم اینکه مهیا و مجهز می‌شود؛ یعنی نگاهش، لمسش، حس بویایی‌اش، حس چشایی و شنوایی‌اش در این دوران تیز و ماهر می‌شوند و به تدریج از نظر فیزیکی، حسی و عاطفی تبدیل به یک موجود توانا می‌شود.
ما اعتقاد داریم که کودک باید آزاد باشد. کاملاً از هر نوع آموزشی مبرا باشد؛ با هیچ دست پنهان و آشکاری او را به سمت چیز خاصی هدایت نکنیم، طرح مشخصی برای او نداشته باشیم و اجازه دهیم که او ولگردانه و سرخوشانه خودش عناصر طبیعت را دست‌ورزی کند. در محیط اجتماعی خودش با بچه‌های دیگر از سنین مختلف و از جنس متفاوت خودش یا هم‌جنس خودش تعامل اجتماعی داشته باشد و تمام آن مهارت‌هایی را که نیاز دارد کسب کند. در این دوره هیچ نیازی به آموزش نیست مگر اینکه او به آموزش اصرار کند. در هر موردی که او اصرار به آموزش کند، ما اعتقاد داریم که باید به او کمک کنیم اما تا جایی که او دوباره می‌خواهد و نه بیشتر.

^بخشی از مقاله «ذات شورمند نوجوان»
▪️دسترسی به مطلب کامل در نوجهان

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت‌

8 months, 4 weeks ago

*▪️ علیه تربیت رسمی*چه چیزی در گونۀ ما هست که ما را حیوانی فرهنگی می‌کند؟ به عبارت دیگر، چه جنبه‌هایی از طبیعت انسان باعث می‌شوند هر نسل جدید بشر در هر گوشه‌ای از دنیا مهارت‌ها، دانش، عقاید، نظریه‌ها و ارزش‌های نسل قبلی را کسب کند و مبنا قرار دهد؟

اکنون که انسان در مرفه‌ترین و آسوده‌ترین دوران عمر گونه‌اش به سر می‌برد، به شیوه‌ای کاملاً متفاوت با گذشته به پرورش فرزندانش توجه نشان می‌دهد. شاید به این سوال بارها فکر کرده‌ایم که چرا ممتاز بودن فرزندانمان در مدرسه و داشتن تحصیلات دانشگاهی تا این اندازه برای ما مهم است؟ و چرا آن‌ها را برای یادگیری چیزهایی که علاقه‌ای به آنها ندارند، تحت فشارهای شدید قرار می‌دهیم؟ وظیفهٔ نو والدین در رویارویی با فرزندان بازیگوش، خیالپرداز و گریزان از مدرسه چیست؟ کودکانمان چه زمان می‌توانند امکان بازی آزادانه را در محیط بیرون را داشته باشند؟

سه کتابِ «یادگیری آزاد» و «حق مادرزاد» و «باغبان و نجار»، با پرداختن به موضوعاتی چنین، خواننده را در برابر پرسش‌هایی قرار می‌دهند که یافتن پاسخ برای آن‌ها منجر به بینش‌هایی جدیدی در مورد توانایی کودکان برای آموزش خود از طریق روش‌های سرخوشانه‌شان می‌شود. با مطالعهٔ این آثار می‌توانیم کودکان را از آموزش اجباری رها کنیم و پنجرهٔ جدیدی در زمینهٔ رشد و پرورش کودکان به روی خود بگشاییم و تصویر جدیدی از ارزش‌ها و مهارت‌آموزی و بازی در کودکان را پیش چشم آوریم.

?تهیۀ این آثار از [کتابخانه مدرسه طبیعت] 

▪️یادگیری آزاد | پیتر گرِی | ترجمۀ مهدی غلامی| نشر نو

▪️حق مادرزاد | استیون کلرت | ترجمۀ عبدالحسین وهاب‌زاده| نشر نو

▪️باغبان و نجار | آلیسون گوپنیک | ترجمۀ مریم برومندی| نشر نو

?سفارش کتاب‌ها @monirkamya

9 months ago

[۵]بیانیه‌ای علیه «تربیت فرزند»

درواقع، هدف اصلیِ تعهد، تربیت و فرهنگ این است: ممکن‌‌ساختنِ تغییر، خطر و نوآوری. حتی اگر می‌‌توانستیم بچه‌هایمان را دقیقاً به فرد مدنظرمان در بزرگ‌سالی تبدیل کنیم، این کار هدف تکاملیِ دوران کودکی را از بین می‌برد.
ما به‌دنبال شهودمان می‌‌رویم، تقلا می‌‌کنیم و امیدِ بهترین‌‌ها را داریم.
شاید بهترین استعاره برای درک رابطۀ خاص ما با فرزندان، استعاره‌‌ای قدیمی باشد. مراقبت از فرزندان مثل مراقبت از باغ است و پدر/مادربودن مانند باغبانی است. وقتی باغبانی می‌‌کنیم، درواقع کار می‌‌کنیم، عرق می‌‌ریزیم و معمولاً ناخوشایندی‌‌های زیادی را تحمل می‌‌کنیم. این کار را می‌‌کنیم تا فضایی حفاظت‌‌شده و پرورنده برای شکوفایی گیاهان خلق نماییم.
باغبانان همه می‌‌دانند که هیچ‌‌چیز، آن‌طور که نقشه کشیده بودیم، از آب درنمی‌‌آید. بزرگ‌ترین لذت‌‌ها و پیروزی‌‌ها و البته مصیبت‌‌ها غیرمنتظره‌‌اند. دلیلی عمیق‌‌تر در پشت این امر نهفته است.
باغ‌های خوب مانند هر اکوسیستم خوبی، پویا، متغیر و منعطف‌اند. شکوه مرغزارها به درهم‌‌برهم‌بودن آن‌هاست: علف‌‌ها و گل‌‌های مختلف ممکن است با تغییر شرایط رشد کنند یا از بین بروند و هیچ تضمینی وجود ندارد که گیاهی خاص، بلندترین یا زیباترین یا پرگل‌‌ترین گیاه شود. باغبان خوب سعی می‌‌کند خاکی حاصلخیز فراهم کند که بتواند اکوسیستم کاملی از گیاهان مختلف را با قوت‌‌ها و زیبایی‌‌های خاص و با ضعف‌‌ها و دشواری‌‌های خاص حفظ کند.
یک باغ خوب، برخلاف یک صندلی خوب، همواره در حال تغییر است؛ چون با تغییرات شرایط جوی و فصل‌‌ها سازگار می‌‌شود. در بلندمدت، این نوع سیستمِ متنوع، منعطف، پیچیده و پویا، قوی‌‌تر خواهد بود و نسبت‌به مراقبت‌‌شده‌‌ترین شکوفۀ گلخانه‌‌ای، سازگاری‌‌پذیری بیشتری خواهد داشت.
وظیفۀ ما به‌عنوان والدین و به‌عنوان جامعه این نیست که ذهنِ فرزندانمان را شکل دهیم؛ بلکه وظیفه‌‌مان این است که به این ذهن‌‌ها اجازه دهیم تا تمام احتمالات موجود در دنیا را کاوش کنند. کار ما تولید نوعی خاص از کودک نیست؛ بلکه فراهم‌‌کردن محیطی حفاظت‌‌شده و پر از عشق، امنیت و ثبات است که در آن بچه‌‌های مختلف و غیرقابل‌پیش‌‌بینی شکوفا شوند.
امروزه، به‌خصوص در امریکا پدر/مادربودن آسان نیست و نیازمند زمان، انرژی و پولی است که حمایت و تربیت موردنیاز کودکان را فراهم می‌‌کند. ما در جوامع کوچک تکامل یافتیم، جایی که گروهی گسترده از سرپرستان می‌توانستند به‌طور هم‌زمان برای بچه‌‌هایی که دوست داشتند، منابع فراهم کنند. در دنیای بزرگ و پساصنعتیِ امروز، اکثر فعالیت‌‌های انسان را طوری در نظر می‌‌گیریم که گویی نوعی تولید یا نوعی مصرف هستند، به‌طوری‌که پرورش فرزند را نوعی کار کم‌‌‌درآمد یا نوعی تجملات بسیار پرهزینه می‌‌دانیم.
اما صنعت «تربیت فرزند» راه چاره نیست؛ بلکه باید راهی بیابیم تا به والدین کمک کنیم که پدر/مادر باشند و عشق و مراقبتی را که کودکان مستحق آن‌اند، برایشان فراهم نمایند.

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت‌

1 year ago

ادامه از فرسته پیشین?| در ستایش یَلِگی

فقدان خودمختاری، عدم دسترسی به محیط غنی برای تجربه مستقیم( به‌خصوص طبیعت)، محرومیت از گروه‌های همسال و ناهمسال اجتماعی، نظارت مستقیم و دایمی و بطور خاص« فقر بازی آزادانه » می‌تواند تهدید جدی برای بازتولید نسلی مضطرب، افسرده، فاقد خلاقیت، تفکر انتقادی، توانایی همکاری و تعامل برای دنیای آینده- که تغییر در آن عنصر اساسی است- قلمداد گردد.
خیلی زود دیر می‌شود، باید به یلگی و پرسه‌زنی‌های بی‌هدف دوران کودکی اعاده حیثیت کنیم و بازی و تجربه‌های آزادانه و سرخوشانه را به دوران کودکیِ فرزندان سرزمین‌مان برگردانیم.

▪️از مقاله « کودک ايراني و فقر بازي آزادانه» به قلم ساناز حیران پور الهام گرفته شده است. منبع: روزنامه شرق | 30 بهمن 1357

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت‌

1 year ago

ادامه از فرسته پیشین?| در ستایش یَلِگی

اگر چه در ساختار جدید شهری، فضاهایی به عنوان زمین بازی یا پارک به کودکان اختصاص داده شده است، اما تعداد پارک‌ها و طراحی آنها همخوان با رشد جمعیت و امیال کودکان نبوده است. پارک‌ها برای کودکان بطور مستقل قابل دسترسی نیست و باید والدی آنها را همراهی کند و از سوی دیگر طراحی این فضاها به تشکیل گروه‌های دوستی ثابت، معاشرت، کنجکاوی و کاوشگری منجر نمی‌شود و به علت حضور مراقبین دایمی، امکان بازی آزادانه برای کودکان مهیا نمی‌گردد.
این در حالیست که تا چندی پیش که شهرها کوچک بودند، بیشتر کودکان یا در خانه‌های بزرگ حیاط‌دار و یا در روستاها و در حاشیه زیستگاه‌ها پرورش می‌یافتند.
کودکان از محیط‌های باز اطراف محل زندگی و زیستگاه برای بازی می‌توانستند بهره‌مند شوند و بخش عمده‌ای از زمان و اوقات فراغت خود را در فضای بیرون از خانه با کودکان دیگر به تعاملات کمتر ساختار یافته، و با حداقل مداخله بزرگسالان، به ماجراجویی سپری کنند.
بنابراین حیاط‌های بزرگ با خانه و انبارهای متروکه و فضای امن بازی در محله و گروه‌های کودکان ناهمسال، رهایی و یلگی در فضاهای بی‌شکل اطراف، جای خود را به سرعت به خانواده‌های یک یا دو فرزندی محصور در خانه‌های آپارتمانی کوچک و بریده از هر گونه رابطه با طبیعت و فضاهای محرک ماجراجویی و همچنین والدینی که با نظارت دایمی امکان ایجاد هر خلوتی را برای کودکان سلب می‌کنند، محدود گردید.
یکی از موضوعات بسیار مهم که در کاهش دسترسی کودکان به فضای و زمان لازم برای بازی آزاد و رشد همه جانبه(جسمانی/اجتماعی/عاطفی-هیجانی و شناختی) و اهمیت تجربه مستقیم فضای بیرون و کشف دنیای اطراف بر اساس میل ذاتی به جستجوی آزادانه در محیط پیرامون خود، موثر بوده است؛ مهم شدن آموزش‌دیدن کودکان و بچه‌ها در سنین پائین جهت دستیابی به مشاغلی با درآمد و جایگاه اجتماعی بالا در آینده و به تبع آن کلاس‌های آموزشی، فوق‌برنامه و ورزشی، کنکور و انواع و اقسام دوره‌های تقویتی بوده است.
استقرار نظام آموزشی نوین در دنیا و الگو قرار گرفتن آن در ایران معاصر در حقیقت نوعی پدیده فرهنگی جدید است که محصول جامعه صنعتی می‌باشد. هدف از استقرار این نظام آموزشی؛ مهارت‌ها، باورها و مفاهیم خاص است و به گونه‌ای طراحی شده است که بتواند نیازهای جامعه صنعتی را برای نیروی کار تامین کند. مهم شدن مدرسه و آموزش‌های اجباری آن و شروع زودهنگام آن در محیط‌هایی که نه به لحاظ کالبد و نه رویکرد، تناسبی با شیوه‌های ذاتی یادگیری کودک نداشته و ندارد، هر روز بیش از پیش منجر به بیزاری کودکان از مدرسه رسمی و از دست رفتن شوق یادگیری گردیده است.
جدی شدن آموزش رسمی منجر به کاهش اوقات ساختار نیافته و بازی‌های آزادانه کودکان گردیده است. عمده فعالیت‌های غیررسمی و غیرمرتبط با درس و تکلیف مدرسه به فضای تنگ و عبوس آپارتمان و یا زنگ تفریح مدارسی که جولانگاهی برای ماجراجویی‌های آزادانه کودکان باقی نگذاشته‌اند، محدود گردیده و این در حالیست که اهمیت بازی آزاد در فضاهای طبیعی ساختارنیافته با قدرت برانگیختگی حواس پنج گانه و بر اساس میل کودک و در غالب گروه‌های ناهمسال روز به روز برای پژوهشگران حوزه یادگیری کودک آشکار می‌شود.
خلاصه کلام، تغییرات اساسی در معماری شهرها، کوچکتر شدن خانواده، مهم شدن مدرسه و تحصیل اجباری و تغییر باورها و نگرشهای والدین منجر شده تا کودکی- حساس‌ترین دوره رشد کودک- بیش از هر زمانی در تاریخ تکامل گونه انسان کوتاه‌تر و محدود‌تر گردیده است. حرکت، هیجان، چالش و ریسک در قالب بازی‌های ساختار نیافته در بستر طبیعت به‌ دور از نظارت دائم و مستقیم والدین و فرصت کاوش‌های ماجراجویانه و آزادانه در محیط پیرامون برای شکل‌گیری هویت محیطی و تنظیم رابطه کودک با خودش،دیگران و محیط از او سلب گردیده است.

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت‌

1 year ago

تضعیف کردن انگیزه درونی برای یادگیری
_تبدیل یادگیری به کار_‌‌
▪️پیتر گری

?کودکان تشنه یادگیری به دنیا می‌آیند.آنها ذاتاً کنجکاو و بازیگوش هستند و به شیوه‌های اکتشاف و بازی می‌کنند که نحوه سازگاری با دنیای فیزیکی واجتماعی اطرافشان را یاد بگیرند. آنها ماشین‌های یادگیری کوچک هستند. در چهارسال اول زندگیشان، بدون هیچ آموزشی، مقدار بسیار زیاد و باورنکردنی از مهارتها
و اطلاعات را یاد می‌گیرند. آنها راه رفتن، دویدن، پریدن، و بالا رفتن را یاد می‌گیرند.آ‌نها زبان فرهنگی که در آن متولد شده‌اند را می‌فهمند و صحبت می‌کنند و با استفاده از این زبان خواسته خود را بیان می‌کنند، بحث می‌کنند، می‌خندانند، اذیت می‌کنند،دوست می‌شوند، و سؤال می‌پرسند. آنها دانش باورنکردنی در مورد دنیای اطرافشان کسب می‌کنند.
تمام این کارها توسط غرایز و انگیزه‌های ذاتی‌شان هدایت می‌شوند. طبیعت این شوق و ظرفیت عظیم برای یادگیری را زمانی که بچه‌ها پنج یا شش ساله می‌شوند خاموش نمی‌کند. ما آن را به‌واسطه‌ی سیستم آموزش رسمی خاموش می‌کنیم.
بزرگترین و ماندگارترین درس مدرسه این است که یادگیری مانند کار است (که درصورت امکان باید از آن پرهیز کرد) نه یک بازی لذتبخش که کودکان بطورطبیعی باور دارند.
طبیعت اجباری آموزش رسمی، یادگیری را به کار تبدیل کرده است. حتی معلمان نیز اسم یادگیری را کار گذاشته‌اند: «شما باید قبل از بازی، کار و تکلیفتان را انجام دهید» مهم نیست که معلم‌ها چه نامی برای یادگیری بگذارند، درهرحال، یادگیری در مدرسه‌ نوعی کار است. هر فعالیتی که شخص مجبور است طبق برنامه‌ریزی و با استفاده از روال فرمایشی دیگران انجام دهد، کار است.
صِرفِ کنترل کردن یادگیری کودکان، یادگیری را از لذت و شادی به کار تبدیل می‌کند.
آلبرت انیشتین ، که عاشق بازی کردن با ریاضیات اما متنفر از مطالعه آن در مدرسه بود، یکی از بی‌شمار متفکرین بزرگی است که به اثرات زیانبخش آموزش اجباری اشاره کرده است. در زندگی‌نامه شخصی خود می‌نویسد:
«این کمتر از معجزه نیست که روش‌های جدید و مدرن تعلیم هنوز نتوانسته‌اند بطور کامل سد راه شوق و میل مقدس به جستجو و تحقیق شوند؛ زیرا این گیاه ظریف گذشته از تحریک و انگیزش، بیش از همه به آزاد بودن نیاز دارد؛ بدون آزادی، بی‌شک جوانه شوق به جستجو، نابود می‌شود. اشتباه بسیار ناگواری است اگر فکر کنیم که لذت دیدن، فهمیدن و جستجوکردن با استفاده از اجبار و احساس وظیفه ارتقا می‌یابد وبهتر می‌شود.»
جای دیگری، در ارتباط با آموزش رسمی، اینشتین نوشت:
«مجبور بودیم، چه خوشمان می‌آمد چه نمی‌آمد، تمام این مطالب بدرد نخور را در ذهنمان فروکنیم. این اجبار چنان اثر بازدارنده‌ای داشت که، من بعدازاینکه امتحان پایانی را گذرانده بودم به‌مدت یک سالِ کامل از هر نوع مسئله علمی متنفر بودم. »
نبوغ و قابلیت انیشتین در این بود که به نحوی موفق شد بدون از دست دادن دائمی توانایی کاوش و بازی با ایده‌ها،آموزش رسمی را به پایان برساند. زمانی که دانش‌آموزان در مورد یادگیری‌شان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند و با دانش‌آموزان دیگر مقایسه می‌شوند (اتفاقی که بطور پیوسته در مدرسه روی می‌دهد(، یادگیری نه‌تنها به‌نوعی کار، بلکه به منشأ اضطراب نیز تبدیل می‌شود. دانش‌آموزانی که در حال یادگیری خواندن هستند و در این کار کمی آهسته‌تر از بقیه هستند، هنگام خواندن در جمع مضطرب می‌شوند. آزمونها و ترس از شکست تقریبا در هرکسی که مدرسه را جدی می‌گیرد ایجاد اضطراب می‌کند. هنگام تدریس آمار در دانشگاه پی برده‌ام که درصد زیادی از دانشجویان، حتی در دانشگاه گزینشی ما با دانشجویان گلچین شده، از اضطراب ریاضیات در رنج هستند؛ دلیل آن بطور مشخص احساس حقارتی است که هنگام یادگیری ریاضیات در دوران مدرسه تجربه کرده‌اند. یک اصل روان‌شناختی اساسی این است که اضطراب مانع یادگیری می‌شود. بهترین یادگیری هنگام نشاط و سرحال بودن ذهن روی می‌دهد، و اضطراب مانع نشاط می‌شود.
منبع:
[یادگیری آزاد: چگونه با آزاد گذاشتن غریزه بازی، کودکان ما شادمان‌تر، خودبسنده‌تر و یادگیرندگان بهتری در همه عمر می‌شوند | پیتر گری | ترجمه مهدی غلامی| نشر نو، تهران:1401]

1 year, 2 months ago

?حق مادرزاد

آن چه امروز ما به عنوان انسانیت می‌شناسیم، محصول تعامل مستمر بین انسان و طبیعت است. تعاملی طولانی که درنهایت به رابطه‌ ای تکامل یافته ختم شده است. تمامی احساسات، هیجانات، خِرَد و حتی فرهنگ ما در ارتباط با دنیای غیرانسانی و برای سازگاری با آن شکل گرفته و توسعه یافته است. علاوه بر این، سلامت روح و روان، سود و رفاه ما در گروی استمرار این رابطه با طبیعت معنا می ‌یابد، حتی اگر دنیای امروز بطور فزآینده‌ای به سمت مصنوعی و صنعتی شدن رفته است.
در این کتاب، آنچه را به عنوان بنیان‌‌های ترقی بشریت می‌شناسیم و نیز تمام معیارهای تمدن معاصر، مانند مهار و تسخیر طبیعت و دگرگون‌سازی آن به نفع انسان که تنها یک گونه ی جانوری است، را به چالش می‌کشیم. امروزه افراد زیادی، بدون درنظر گرفتن وابستگی انسان به طبیعت، مغرورِ دستاوردهای علمی- مهندسی و تولید انبوه ماشینیِ تمدن بشری اند. این افراد طبیعت را نه به مثابه تکیه‌گاهی برای تمدن بشری بلکه تنها به عنوان منبعی برای تامین ماده‌ی خام دانسته و تمدن بشری را بدون ستون طبیعت افراشته می‌پندارند. اینان از توانایی انسان در ارتباطات بین قاره‌ای در کسری از ثانیه، جمع‌آوری انبوه اطلاعات و غلبه بر بیماری‌هایی که جان میلیون‌ها انسان را در گذشته می گرفته، حیرت‌ میکنند. همچنین از امکانات و خدماتی که افراد سرآمدِ قرون پیشین نیز قادر به تصور آن نبوده‌اند، سخن می‌گویند و با چهره‌ای حق به جانب می‌پرسند: آیا طبیعت چیزی فراتر از منبع تأمین ماده‌ی خام برای ساخت ابزارهای رفاهی انسان است؟ و در نهایت سری به منت تکان داده و طبیعت گردی‌‌های گاه به گاه خود را اگرچه خوشایند، اما زیاد ضروری نمی‌دانند.
جامعه‌‌ی امروزی، حق دارد که به دستاوردهایی همچون استانداردهای بالای زندگی، سلامت جسمی و دست یابی به اسباب آسایش افتخار کند. درعین حال برای رسیدن به موفقیت و ثبات، نه فقط از بُعد مادی بلکه از نظر روحی و روانی، این دستاوردها باید بر سنگ بستری از یک رابطه‌ی مثبت و پویا با طبیعت استوار باشد. این وابستگیِ انسان به طبیعت نه فقط برای تأمین مواد اولیه، آب پاک، خاک حاصلخیز و سایر خدمات اکوسیستمی ضروریست، بلکه اساساً این رابطه‌ بر احساسات، تفکرات، ارتباطات و خلاقیت های ما تاثیر می گذارد. همچنین، این رابطه بر توانایی حل مشکل و در کل شکل گیری احساس امنیت، بلوغ، هویت، معنا و هدف زندگی اثری عمیق دارد. همچون گذشته، در آینده نیز ذات ما به عنوان انسان، در کیفیت ارتباطمان با طبیعت معنا می‌یابد. در صورتی که ما خارج از محیطی زندگی کنیم که در آن تکامل یافته‌ایم، هرگز کاملاً سالم و راضی نخواهیم بود. بخش عمده‌ی ارزشهای انسانی مان، ظرفیت مان برای مراقبت کردن، استدلال کردن، عشق ورزیدن، خلق کردن، درک زیبایی و شناخت شادی به روابط متنوع ما با طبیعت وابسته است.
این وابستگی به طبیعت، بازتاب‌ خاستگاه زیست شناختی ما به عنوان یک گونه در طبیعت است. تکاملِ ما ریشه در طبیعت دارد، نه در یک دنیای مصنوعیِ انسان ساخت. بیشتر از نود و نُه درصد تاریخ بشر، صرف سازگاری و انطباق واکنش‌های گو‌نه ما با طبیعت در جهت تضمین بقاء مان شده است. همین سازگاری ها پرورش دهنده‌ی احساسات، عقل و روان ما هستند. تنها در بخش کوچکی از تاریخ گونه مان ظاهراً ما جدا از طبیعت زیسته ایم و این ایده بر این فرض استوار است که فعالیت‌های اخیرمان، عادی و به هنجار بوده است. برخی از مهمترینِ این فعالیت ها عبارتند از: اهلی سازی گیاهان و حیوانات که به ده هزار سال پیش بر می‌گردد، بهره‌برداری از انرژی فراتر از نیروی کارگری که در پنج هزار سال گذشته آغاز شد، ابداع شهرها که حدود چهار هزار سال پیش شروع شدند، تولید انبوه کالاها و خدمات در طول پانصد سال گذشته، مغلوب کردن بیماری‌های عمده در قرنهای اخیر یا توسعه محصولات مدرن الکترونیک و مهندسی در عصر حاضر.
نه تنها طبیعت بخشی کوچک و یا غیرمرتبط با زندگی ما نیست، بلکه تمایل ذاتی ما برای پیوستن به طبیعت در ابعاد جسمانی، سلامت روان و رفاه ما حیاتی به نظر می رسد. این وابستگی به طبیعت ظرفیت‌های ما را در احساس، استدلال، تفکر و حل مشکلات، کشف، خلق و سالم زیستن شکل و گسترش داده است. ما چه کشاورز یا سرمایه‌گذار باشیم، چه جنگلبان یا استاد دانشگاه، چه کار ذهنی و یا جسمانی داشته باشیم، در هر حال امنیت و بقایمان به کیفیت روابط ما با طبیعت وابسته است.
@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت

1 year, 3 months ago

?مصاحبه با عبدالحسین وهاب‌زاده[خالق ایده مدرسه طبیعت]
طبیعت را به کودکان پس دهید
[روزنامه پیام ما|شماره ۲۸۱۶؛صفحات ۵,۴]
?محمد[بهمن]عظیمی
?با سپاس از فاطمه باباخانی

@cnstudy| مطالعات‌کودک‌وطبیعت

1 year, 3 months ago

عفوی مبارک، گرچه دیر؛ زنده باد امید، زنده باد طبیعت ?

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago