?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
مدتی بود وسوسهٔ ترجمهٔ این شعر از رِفعت العریر، شاعر مثلهشدهٔ فلسطینی، از ذهنم کنار نمیرفت. بالاخره انجامش دادم.
«گر من از پای اندر آیم»
بازْمان
تا که گویی داستانم
تا فروشی برگ و بارم
تا قماشی برگزینی
با نخی چند،
(سعی کن رنگش سفید و دمبکش باشد بلند)
تا هرآن کودک که در غزه
چشم دوزد بر سپهر
چشم در راه ابویی کاو به آتش پر کشید-
بی که بدرودی بگوید هیچ کس را
پارهٔ جان عزیزش
جسم خود را نیز حتا-
بادبادک را ببیند، آنکه از من ساختی را، بر فراز آسمان
تا بیانگارد به آنی کی فرشتهیْ آمدهست
تا که آرد عشق را از سر
«گر من از پای اندر آیم»
هین بِهل امّید آرد
هین بِهل دستان شود
رفعت العریر
ترجمهٔ انگلیسی به همت سنان انطون:
IF I MUST DIE”
BY REFAAT ALAREER
If I must die,
you must live
to tell my story
to sell my things
to buy a piece of cloth
and some strings,
(make it white with a long tail)
so that a child, somewhere in Gaza
while looking heaven in the eye
awaiting his dad who left in a blaze—
and bid no one farewell
not even to his flesh
not even to himself—
sees the kite, my kite you made, flying up above
and thinks for a moment an angel is there
bringing back love
If I must die
let it bring hope
let it be a tale
فال بد أن تعيش أنت
رفعت العرعير
إذا كان لا بد أن أموت
فال بد أن تعيش أنت
لتروي حكايتي
لتبيع أشيائي
وتشتري قطعة قماش
وخيوطا
(فلتكن بيضاء وبذيل طويل)
كي يبصر طفل في مكان ما من ّغّزة
وهو يح ّّدق في السماء
منتظرًاً أباه الذي رحل فجأة
دون أن يودع أحدًاً
وال حتى لحمه
أو ذاته
يبصر الطائرة الورقّية
طائرتي الورقية التي صنعَتها أنت
تحّلق في الأعالي
ويظ ّّن للحظة أن هناك مالكًاً
يعيد الحب
إذا كان لا بد أن أموت
فليأ ِِت موتي باألمل
فليصبح حكاية
پرستو احمدی، اکسیون، و آزادی!
«کنسرت فرضی» خانم پرستو احمدی و دوستان نوازندهاش از دیروز سر و صدا راه انداخته در فضای مجازی. از اجرای شستهرُفته و مینیمال موسیقایی کار بگذریم، میزانسن و نور و فیلمبرداری هم زیبا از آب درآمده. این میان عدهای هم یا از در ملامت درآمدهاند (که بگمانم تا حد زیادی از بخل و حسادت باشد)؛ و عدهای هم مزوّرانه شجاعت صفشکنانهٔ این زن و این گروه را پای مردان معروف سیاست نوشتهاند.
خود اجرا (لینک یوتوب👇🏽) نکتهای جذاب برای من داشت. در تمام طول اجرا، خانم احمدی با جماعتی فرضی در حال گفتوگوست: قطعات را به مخاطب (نا)حاضر پای صحنه معرفی میکند، نگاهش را به این مخاطب میدوزد، انتهای هر قطعه از ایشان تشکر میکند، و سر آخر کل گروه جلوی این جمعیت غایب میایستد و تعظیم میکند به نشانهٔ سپاسگزاری.
مرحوم استاد گریبر مجموعهای از تعاریف برای مفهموم “عمل/اکسیون مستقیم” ارائه میدهد در کتاب بینظیر Direct Action: An Ethnography
خلاصهٔ خودش از تعریف اکسیون مستقیم این است:
Rather, they wish to destroy that power, using means that are—so far as possible—consistent with their ends, that embody them. They wish to “build a new society in the shell of the old.” Direct action is perfectly consistent with this, because in its essence direct action is the insistence, when faced with structures of unjust authority, on acting as if one is already free. One does not solicit the state. One does not even necessarily make a grand gesture of defiance. Insofar as one is capable, one proceeds as if the state does not exist.
نکتهٔ اساسی اینجا این است: پافشاری بر اینکه انسان الساعه آزاد است، حتا زمانی که با ساختارهای نامنصفانهٔ استبداد و قدرت دستوپنجه نرم میکند. البته که این آزادی اصولاً و عموماً بهایی گزاف دارد برای کسی/کسانی که دفعات اول به اجراش درمیآورند. اما راه دیگری برای رهایی از زنجیرهای استبداد سراغ نمیتوان گرفت.
سرخوردگی، دین، و فلسفه!
خانمی حجابی و معتقد در توییتر فارسی نوشته «دین بهترین درمان افسردگیست». همفکرانش استقبال کردهاند و بسیاری هم بر او تاختهاند که اشتباه میگوید. به گمانم حرف این خانم متعصب مسلمان غلط نیست، گرچه به دلایلی کاملاً متفاوت با ایشان.
شیخالرئیس سایمن کریچلی بر خلاف سنت ارسطویی معتقد است که فلسفه نه بر اثر wonder (شگفتی) ذهن بشری در برابر دنیایی که نمیشناسد، که به دنبال سرخوردگی disappointment اوست که کلید خورده و میخورد.
سرخوردگی از مذهب و سیاست دو سرچشمهٔ اساسی سوق انسان به سوی نگاه فلسفیاند.
سرخوردگی مذهبی به علت عدم ایمان به هیچ کدام از مذاهب موجود، و سرخوردگی سیاسی از دیدن شرایط سخت و خشونتبار زندگی بشری زاده میشوند. برای بشر، بزعم کریچلی، فلسفه نه تنها راهی به سوی تعهد اخلاقی بلکه حتا به سوی مقاومت سیاسیست. تنها از طریق خطاب قرار دادن و تأمل در سرخوردگیست که انگیزهٔ تفکر برای تغییر امور به وجود میآید.
از سوی دیگر، اعتقاد دینی به فقه jurisprudence میانجامد. کسی در کسوت نبی پیش و بیش از شما به اکثر معماهای اخلاقی اندیشیده و جوابشان را به نام خدایی نادیده سند زده و به خورد عُموم داده است. و توده Das Man هم با علم به مخاطرات نهیلیسم قوانین آن نبی را به گوش جان پذیرفته و از دغدغهٔ اندیشیدن به قانون از پسِ هر اتفاق مفرد خلاصی یافته. انسان مذهبی تا زمانی که به حکمت الاهی بیاویزد نیازی به سرخوردگی و نومیدی ندارد و دچار افسردگی نیز نخواهد شد.
البته که در دنیای واقعی کسی ذهنش چنان بسته نیست که مذهب را چشم و گوش بسته بپذیرد. از آن جهت، به فقه پویا و کلاه شرعی میاندیشد برای راحتی بیشتر وجدان خودش.
دین بیشک درمان افسردگیست، اما به قول فرنگیها:
For all the wrong reasons.
این آقای جوان اهل کانادا درس بیزنس و بازاریابی/مارکتینگ خوانده و در این زمینه ویدئوهایی پرطرفدار تولید میکند.
نظرش را راجع به نحوهٔ گرداندن کمپین خانم کاملا هریس بیان کرده در این ویدئو؛ که تا چه اندازه در سطح فضای مجازی مانده، تا چه حد مبتنیست بر سیاستهای هویتی identity politics، و چقدر در زمینهٔ ارائهٔ سیاستی جدی و واقعی (که قابل درک باشد برای مردم کوچه و خیابان) ضعیف عمل کرده.
طبق معمول بجای جدی گرفتن هشدارش دموکراتها تصمیم به خفه کردن صدایش گرفتهاند. و با فشار همهجانبه مجبورش کردهاند ویدئو را پاک کند و عذرخواهی.
مثل اعلای بیکفایتی سیاستمداران دو حزب برتر امریکا.
https://x.com/sanasaeed/status/1829678439357362469?s=46
بهل تا دلم زنجرهای باشد
بر دشتهای مینوی.
بهل تا بمیرد به آوازی نرم،
کنار آسمان آبی زخمی.
و، چون محو میشود،
بهل زنی که از پیشاش مینگرم
در غبار بپراکندش
به دستان خویش.
و بهل خونم جاری شود بر دشت
و گِل و لایی سازد گلگون و شیرین
که روستائیان خسته بر آن
کجبیل خود فرو کنند.
زنجره
ای زنجرهٔ شادمان!
-لورکا
“You were born into a society which spelled out with brutal clarity, and in as many ways as possible, that you were a worthless human being. You were not expected to aspire to excellence: you were expected to make peace with mediocrity.”
James Baldwin: The Fire Next Time
«جو گفت: نه! ویلی کوچولو
من این ریختی میبینم، دادا…
انقلاب نمرده که
خستهشه
یهکم خستگی در میکنه».
-کارولین مِری راجرز (۲۰۱۰-۱۹۴۰)
از ترانهٔ «انقلاب خستگی در میکنه»!
ساعت هشت و نیم عصر به وقت ایران!
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago