◾️"من کارشناس نیستم!"

▪️در دوران دانشجویی، روزی یک از اتندها به ما گفت: "در پزشکی مَثَلی داریم که می‌گوید: پزشکان سه دسته‌اند. دسته‌ی اول آن‌هایی‌اند که سواد ندارند، اما فایده‌ (برای بیماران) دارند و این‌ها جراحانند؛ دسته‌ی دوم کتاب‌‌خوان و باسوادند اما فایده‌‌ای (برای بیماران) ندارند و این‌ها داخلی‌ها هستند و دسته‌ی سوم آنهایی‌اند که نه سواد دارند و نه فایده و این‌ها روان‌پزشکانند!"
▪️اگرچه این مثل در ظاهر مضحک، عامیانه و نادرست به نظر می‌رسد، اما اگر کسی تا حدی فارغ از تمایلات زیست‌شناختی، روان‌شناختی، جامعه‌شناختی‌ و... به رشته‌‌های تخصصی پزشکی بنگرد و در آن‌ها تأمل‌کند، خیلی هم مثل فوق را خلاف واقع نخواهدیافت!

▪️قصد تحلیل مثل مذکور را ندارم و می‌خواهم چندجمله‌ای در باب عوارض "پزشک‌سالاری جراح‌مدار" در ایران بنویسم.

▪️برای همه‌ی آن‌هایی که با جراحان در این‌ مملکت مأنوس بوده‌اند، نگاه بشدت ازبالابه‌پایین این دسته از اطبا نسبت به سایر اطبا پرواضح است و فارغ از بررسی دلایل شکل‌گیری این نگاه، یکی از نتایج آن، ایجاد توهم توان سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری در حوزه‌ی سلامت و هم‌چنین مدیریت نظام‌های بهداشتی و درمانی و متعاقباً تصدی پست‌های مهم در نظام سلامت است که از باب مثال می‌توان به وزیر بهداشت کنونی، رئیس کنونی کمیسیون بهداشت‌ودرمان مجلس و رئیس سازمان نظام‌ پزشکی اشاره‌کرد و صدالبته که ماحصل فعالیت این آقایان هم نیاز به توضیح ندارد!

▪️ماجرا از آن‌جایی شروع می‌شود که یک جراح با انگاره‌ی بحق سودمندبودنِ برآمده از فضای پزشکی رایج و هم‌چنین قدرت اجتماعی کسب‌شده در جامعه‌ی پزشک‌سالار جراح‌مدار ما، به سراغ جایگاه‌هایی می‌رود که تفاوت‌های فاحشی با جایگاه جراحی دارند.

▪️جایگاه‌های سیاست‌گذاری، تقنین و مدیریت، جایگاه‌های اصحاب علوم‌ انسانی-اجتماعی‌اند و به‌رغم اشتراک ماهیت علوم‌ انسانی-اجتماعی و پزشکی در سه ساحت "شناخت وضع محقق"، "توصیف وضع مطلوب" و "تجویز راه‌کار برای رسیدن از وضع محقق به وضع مطلوب"، دو حوزه‌ی دانشی مذکور تفاوت‌های فاحشی با هم دارند که یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌ها در حوزه‌ی اجرا، تعدد پرشمار راه‌کار در حوزه‌ی علوم‌ انسانی-اجتماعی است که با تعدد تکنیک‌های جراحی قابل مقایسه نیست (قصد ورود به سایر تفاوت‌ها را ندارم).

▪️فهم‌نکردن این تفاوت‌ها باعث می‌شود تا اولاً جراح جامعه را به شکل یک کالبد ببیند و ثانیاً برخوردش با جامعه نوعی برخورد ابزارمحور باشد و نتیجه‌ی حاکمیت چاقو‌به‌دستان در نظام سلامت، می‌شود همین نظام بی‌نظام سلامت ما.

▪️نمود فاجعه‌آمیزتر این قصه‌‌ی پرغصه در ایران امروز آن‌جایی است که یکی از همین چاقوبه‌دستان که روزگاری سکان‌دار وزارت بهداشت بوده و نهایتاً با استیضاح توانستند وزارت‌خانه‌‌ و مردم را از دستش نجات دهند، امروز عزم ریاست‌جمهوری کرده و با شعار "من کارشناس نیستم" پا به عرصه‌ی رقابت گذاشته!!

▪️کسی که با شعار "من کارشناس نیستم" داعیه‌ی "ریاست‌ جمهور" را دارد، از نگاه یک متخصص در علوم انسانی-اجتماعی، قطعاً اندیکاسیون بستری در بخش روان‌پزشکی را دارد، هم به خاطر قصد خودکشی و هم به خاطر آسیبی که قرار است به هشتادواندی‌ میلیون ایرانی برساند.

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

◾️چند جمله‌ای در باب مناظره‌ی دیروز در شبکه‌ی خبر سیما با عنوان "اشتغال به طب ایرانی نیاز به مدرک دانشگاهی دارد یا خیر؟"

گرچه صحبت در باب این مناظره بسیار است و من هم فعلاً تمایلی به ارائه‌ی نظراتم به صورت عمومی در باب مباحث ارائه‌شده در این مناظره ندارم، اما این چند جمله‌ را دیگر دلم نیامد ننویسم!

از اصطلاح "طب اسلامی" که جناب دکتر آراسته داعیه‌ی دفاع از آن را داشت می‌گذرم و اگر عمری باشد بعداً مفصلاً به این مقوله خواهم‌پرداخت، اما چند جمله‌ای را خطاب به جناب دکتر کردافشاری که این‌گونه پتک "مبانی" طب سنتی را بر سر طرف مقابل برای رد مدعیاتش می‌کوبید، می‌گویم.

آقای دکتر کردافشاری!
مستحضرید که مبانی اصلی طب سنتی عبارتند از: "ارکان، امزجه، اخلاط، اعضا، ارواح، قوا و افعال."
با توجه به این که کانسپت ارکان، رکن رکین این مبانی است و در گذشته در حیطه‌ی دانش "فلسفه‌ی طبیعیات" به آن پرداخته می‌شده و اکنون دانش "فیزیک بنیادی" داعیه‌دار پرداختن به این موضوع و این‌گونه موضوعات است، لطفاً بفرمایید که:

۱- چند نفر از باصطلاح استادان طب سنتی دانشگاهی ما، در طول عمرشان، فقط یک کتاب در حوزه‌ی فلسفه‌ی طبیعیات را نه این که خوانده‌باشند، بلکه فقط در دست گرفته‌اند؟!

۲- چند نفر از این باصطلاح استادها می‌توانند چند صفحه از مبحث مبانی را در یک متن دست اول طبی(نه طبیعیاتی غیرطبی) مثل "القانون فی الطب" جناب بوعلی، فقط روخوانی کنند؟!

۳- چه‌ میزان اتفاق‌ نظر بر سر چیستی ارکان(مرادم چیستی انتولوژیک است) در میان این باصطلاح استادها وجود دارد؟!
فی‌المثل در همان دانشکده‌ی طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران با آن‌همه های‌و‌هوی، از ۹نفر هیأت‌علمی طب ایرانی، آیا می‌توانید فقط دو نفر را پیدا کنید که در باب چیستی ارکان هم‌نظر باشند؟!!

۴- چند درصد از پژوهش‌های دانشگاهی شما و هم‌قطارانتان در طی این حدود ۱۶سال عمر دانشگاهی‌شدن طب سنتی، به موضوع چیستی ارکان اختصاص داشته؟؟
اگر جز یک یا دو مورد سراغ دارید بفرمایید.

۵- چند نفر از این باصطلاح استاد‌ها با تئوری‌های روز فیزیک بنیادی در این حوزه آشنایی دارند؟ البته مرادم از آشنایی توهم شناخت نیست، توهمی که متأسفانه دامن‌گیر جمع کثیری از اعضای هیأت علمی طب سنتی این مملکت است!

آقای دکتر!
فکر می‌کنم بیان خاطره‌ای برای اطلاع عموم از وضع شما و دوستانتان -تازه آن‌هایی که ادعای پژوهش و صاحب‌نظری در حوزه‌ی مبانی طب ایرانی دارند- بد نباشد.

در یکی از جلساتی که چند نفر از مدعیان حوزه‌ی مبانی طب ایرانی در آن حضور داشتند و بنده هم بی‌نصیب از حضور در آن جلسه‌‌ی پربار نبودم، یکی از این آقایان باصطلاح استاد با اعتمادبه‌نفس هرچه تمام‌تر، شروع کرد به بیان نظرات خودش در باب چیستی ارکان و گفت و گفت و گفت و گفت...
من هم که برای تعیین عیار این جماعت مدعی، از یکی از دوستان فاضل فیزیک‌دانم(که در کشور در حوزه‌‌های پژوهشی خودشان حرف برای گفتن دارند)، دعوت کرده بودم تا به جلسه بیاید، از دوستم یواشکی پرسیدم: "دکتر! این‌ حرفا تو فیزیک امروز چقدر وزن داره؟! نظرت راجع‌به حرفاش چیه؟؟"
او هم جواب داد: "?!"
بهتر است لفظی را که به‌کاربرد نگویم و به گذاشتن همین ایموجی بسنده کنم!
بگذریم که این قصه‌‌ی پرغصه دراز است...

پس آقای دکتر کردافشاری!
حال که شما و دوستانتان تقریباً نه هیچ از فلسفه‌ی طبیعیات می‌دانید و نه از فیزیک روز و فقط سال‌هاست که مشغول بلغور کردن لفظ "ارکان" هستید، بهتر است کلاً در باب مبانی طب سنتی دم فروبندید و اگر می‌خواهید مقوله‌ی پیچیده‌ای چون "طب اسلامی" را نقد کنید(که با بضاعتی که من از شما جماعت عطار دانشگاهی سراغ دارم، کار هیچ‌یک از شما‌ که حتی مبانی رشته‌ی تحصیلی خودتان را هم درست فهم‌ نکرده‌اید نیست)، حداقل از "جسد مبانی طب سنتی" استمداد نکنید که از مرده قطعاً کاری برنمی‌آید.

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

▪️امروز طی صحبتی که با یکی از دوستان شاغل در مرکز خدمات جامع سلامت محل طرحم داشتم، متوجه شدم که ظاهراً معاون بهداشت فاسد شبکه در جلسه‌ای در مورد من این‌گونه گفته است: "...تو مرکزِ ... [نام مرکز را حذف کرده‌ام] پزشکی داشتیم که به مردم می‌گفت واکسن [کووید-۱۹] نزنین ولی خودش واکسن زد[!]..."

▪️البته از آن‌جایی که هدف از برگزاری چنین جلساتی معمولاً استحمار حضار و انتقال یک‌سری دستورعمل، آن هم بدون شنیدن چون‌وچرا است، جناب معاون لازم ندیدند که بگویند واکسن‌زدن من متعاقب تهدید شبکه به ممانعت از ادامه‌ی کار و هم‌چنین اخطار کتبی‌‌ بوده و البته باز هم طبیعتاً لازم ندیدند که بگویند در جلسه‌ی سه‌نفره‌ای که مدیر فاسد شبکه و جنابشان برای اقناع من جهت تزریق واکسن و البته اجبار به انجام این کار راه انداختند و کاملاً هم در بحث منکوب شدند، من به ایشان گفتم که با رئیس دانشگاه علوم پزشکی مرکز استان -که بالاترین مقام وزارتی در استان است- تماس بگیرند و به او بگویند پزشکی خواهان برگزاری مناظره در باب واکسیناسیون کووید-۱۹ با شما در حضور انبوه کارشناسان دانشگاه و شبکه است تا همه‌ی این افراد قضاوت کنند که حق با کیست و خود این آقای معاون بهداشت که بزدلانه واقعیت را در مورد من و در غیاب من قلب می‌کند، در آن جلسه‌ پس از پیشنهاد فوق، برای این که بتواند محکم‌تر به صندلی‌اش بچسبد به من گفت: "دکتر ول کن بابا، دنبال دردسر می‌گردی؟!"

▪️گرچه نمی‌توان صرفاً با استناد به این خباثت و بدون انجام یک پژوهش که نتایج آن قابل تعمیم به کل نظام اداری ما در حوزه‌ی سلامت باشد، صحبت از فساد سیستماتیک و گسترده در نظام سلامت کشور کرد، اما با توجه به آن‌چه که دوستان شاغل در شهرستان‌های مختلف در مورد شبکه‌های بهداشت و درمان می‌گویند، می‌توان قریب به یقین توقع یک فساد سیستماتیک و گسترده را داشت.

▪️جدای از عدم تولید مبانی فلسفی اسلامی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری و مدیریت سلامت که یقیناً مشکل اصلی نظام سلامت ما پس از انقلاب است، با وجود رشته‌های "مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی" و "سیاست‌گذاری سلامت" آن هم در مقطع دکترا و تعداد زیاد دانشجویان و فارغ‌التحصيلان این‌ رشته‌ها، انتخاب وزیر بهداشت از میان پزشکان، بغایت مضحک و شاید گریه‌دار است!!

▪️گرچه به‌ واسطه‌ی حضور در جلساتی، با چند تن از دانشجویان دکترای سیاست‌گذاری سلامت آشنا و متوجه شده‌ام که چقدر این بیچاره‌ها با علوم انسانی-اجتماعی و مهم‌تر از آن با فلسفه‌ی علوم انسانی-اجتماعی بیگانه‌اند، اما باز هم سپردن سکان وزارت‌خانه و مهم‌تر از آن فرهنگستان علوم پزشکی به یک علوم‌انسانی‌خوانده‌ی آشنا با علوم تجربی، بهتر از سپردن آن‌ها به مثلاً یک متخصص چشم‌‌پزشکی است که نه هیچ چیز از مدیریت می‌داند، نه از سیاست‌گذاری و نه از فلسفه‌ی علوم انسانی-اجتماعی.

▪️عملاً انتخاب چنین افرادی، جز بازتولید فرهنگ پزشک‌زدگی و بازتولید فرهنگ دیکتاتوری پزشکی و البته قربانی شدن سلامت مردم و به‌هدررفتن میلیاردها‌ تومان بودجه‌ی مملکت، ثمره‌ی دیگری ندارد و امیدوارم روزی برسد که این نظام سلامت بیمار‌محور و بیمارپرور که براستی نظام بیماری است نه سلامت، حقیقتاً نظام "سلامت" شود.

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

◾️لجن‌زاری به نام طبابت عمومی در ایران    قسمت دوم

▪️چه فکر می‌کردیم و چه شد!
با چه آرزوهایی وارد این رشته شدیم و چقدر زود و چقدر تلخ و چقدر بی‌رحمانه این رشته تمام رشته‌های آرزوهایمان را پنبه کرد.
طبابت عمومی در این مملکت به لجن کشیده شده است و این لجن‌زار آن‌قدر وسیع و عمیق است که براحتی بهترین جی‌پی‌ها را هم می‌بلعد و در این میان چه نادرپزشکانی هستند که بتوانند کماکان عالمانه و اخلاق‌مدار طبابت کنند و‌ اندکی از کثافات این لجن‌زار هم آن‌ها را نیالاید.
نه به عنوان یک پزشک، بل در مقام یک جامعه‌شناس می‌خواهم بگویم و هشدار دهم که با توجه به اوضاع کنونیِ آموزش پزشکی ما در حوزه‌ی تربیت رزیدنت‌ها و هم‌چنین فرهنگ بی‌فرهنگی رهاشده‌ی عامه‌ی مردم ما در مراجعه‌ی به پزشکان، بزودی شاهد الحاق طبابت تخصصی به لجن‌زار طبابت عمومی خواهیم بود و البته که در حال حاضر این پدیده تا حد قابل‌توجهی شامل حال رشته‌ی تخصصی داخلی شده است.

▪️در پایان می‌خواهم به پدر‌ و مادرهایی که سقف آرزوهایشان پزشک شدن فرزندانشان است بگویم به خاطر خوشبختی فرزندانتان، هم خودتان و هم فرزندتان در مقطع دبیرستان و قبل از انتخاب رشته‌ی تجربی، حداقل با ۴ نفر در مورد رشته‌ی پزشکی صحبت کنید و سپس تصمیم به انتخاب این رشته بگیرید:
۱- دانشجویی که دوران علوم پایه را تمام کرده است.
۲- دانشجویی که حداقل نصف دوران حمالیِ اینترنی را گذرانده است.
۳-فارغ‌التحصیل اسیر در بند خدمت شوم سربازی یا حتی فارغ‌التحصيل در حال گذراندن طرح اجباری پزشکی
۴- پزشکانی که ۵-۴ سالی از زمان فراغت از تحصیلشان گذشته و در عین پشیمانی از مسیر طی کرده و ناامیدی نسبت به مسیر پیش رو، مجبور به ادامه‌ی مسیر اشتباهند بنا به دلایلی!
امیدوارم نصایح این بزرگواران زجرکشیده در راه این رشته، بتواند کمی ذهن پزشکی‌زده‌ی شما و فرزندتان را به‌ هنگام انتخاب رشته درگیر کند تا بتوانید انتخاب واقع‌بینانه‌تری داشته باشید و اگر فرزندتان باز هم قصد ورود به این لجن‌زار مهلک را داشت، حداقل آگاهانه خودش را به فنا دهد!!

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

◾️لجن‌زاری به نام طبابت عمومی در ایران
    قسمت اول

▪️در روزهایی که دست سرنوشت مرا برای ادامه‌ی تحصیل دانشگاهی به تهران تبعید کرده، دیروز را به عنوان پزشک جایگزین در یک شیفت سیاه ۲۴ساعته در یکی از درمانگاه‌های یکی از شهرهای اطراف تهران به بدترین شکل ممکن سپری کردم؛ از ۷ صبح جمعه تا ۷ صبح شنبه با حدوداً ۱۲۰ ویزیت جسم‌فرسا و روح‌فرسا!
برای منی که اصولی طبابت می‌کنم و تا به بیمارم همه‌ی آموزش‌های لازم را ندهم و او را تماماً ملتفت نکنم، دلم به ختم ویزیت رضا نمی‌دهد، دیروز شاید بدترین روز دوران طبابتم بود.

▪️هر بیماری که از اتاق من بیرون می‌رفت بلافاصله جای خودش را به بیماری می‌داد که در حین ویزیت بیماران قبلی و با استفاده از فرصت حیاتی باز بودن در باصطلاح اتاق پزشک، در حال برانداز دقیق پزشک بیچاره بود تا عیار طبابت او را بسنجد و اگر علمیت او را نعل به نعل منطبق بر تکست هریسن یافت و طبابت او را هم هم‌طراز طبابت دکتر قریب دید و در اخلاق پزشکی هم او را مصداق اتم عمل به منشور بقراط یافت، دست به جیب شود و مبلغ هنگفتی را معادل قیمت چهار پفک، آن هم با کلی حسرت ناشی از این احساس که "مگه این دیگه می‌خواد چی بنویسه؟! همه‌شو که خودمون بلدیم!" روانه‌ی دخل کند تا در کنار نظرات طبی متعالی خود و خانواده‌اش، مشورتی هم با پزشک داشته باشد!

▪️نمی‌دانم، شاید حق با پرسنلی باشد که دیروز به من متذکر شد: "دکتر انقد برا مریضا توضیح نده، برا اینا هر چی بیشتر توضیح بدی، پرروتر میشن!"
شاید هم حق با مردمی باشد که حوصله‌ی گوش دادن به توضیحات و توصیه‌های علمی پزشک را ندارند و مثل مراجعه به بقالی و نانوایی و... آمده‌اند تا مقصود را سریع‌تر بستانند و بروند و در آخر هم فی‌المثل بگویند: "انقدر زر می‌زد! مثلاً می‌خواست بگه خیلی باسواده!!"
یا شایدم حق با پزشک صاحب درمانگاه باشد که وقتی دید نه کسی و نه نهادی برای او به عنوان یک ‌جی‌پی شأنی قائل است، عطای طبابت و طبیب بودن را به لقایش بخشید و رفت دنبال بیزنس‌وومن شدن و با دایر کردن دم و دستگاهی مثلا‌ً طبی، شروع به چاپیدن مردم و استثمار پزشکان بدبخت‌تر از خودش کرد.
یا شایدم حق با آن دیگرپرسنلی باشد که خیرخواهانه به من متذکر شد که: "خانم دکتر(مراد صاحب درمانگاه یا به عبارت بهتر صاحب دکان) دوست داره که نسخه‌های پزشکا پر‌و‌پیمون(!) باشه و تعارف که نداریم دکتر، در مورد پزشکای جدیدم از ما پرس‌وجو می‌کنه که چه‌جورین و خلاصه این‌ که حواست باشه..."

▪️تا جایی که من به یاد دارم، لفظ "پروپیمون" را یکی از دوستان ما به هنگام سفارش معجون‌های دست‌ساز آب‌میوه‌‌بستنی‌فروشی‌ها به‌کار می‌برد و در این دیار چه بر سر طبابت آمده و طبابت تا چه‌ حدی تنزل کرده که "تجویز دارو" معادل "ریختن بستنی" شده!!!

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

‌‌▪️در مملکتی که رئیس جمهورش می‌تواند طی ۸ سال کشور را به اوج فلاکت بکشاند و مثلاً فقط در یک مورد رکورد بیشترین‌ میزان تورم در ۷۰ سال اخیر را به‌ نام خود و دولت منحوسش ثبت کند و پس از اتمام مسئولیتش، راست‌راست راه برود و به ریش مردم و نظام و انقلاب بخندد یا وزیر نالایقش می‌تواند بعد از استیضاح و برکناری در اقدامی فراتر از محیرالعقول، از همان نماینده‌ها برای وزارت‌خانه‌ی دیگری رأی اعتماد بگیرد یا رئیس مستعفی فدراسیون فوتبالش که ترکمانچای ورزش ایران را رقم زده، به‌جای محکوم شدن و دریافت اشد مجازات، می‌تواند دوباره بر کرسی ریاست فدراسیون بنشیند و... یک بابایی هم می‌تواند بیاید و بدون فکر کردن به زندگی میلیون‌ها ایرانی و این که luckdown چه آثار سوئی بر روان و معاش آنها دارد، با زدن یک دکمه، ۴۳ شهرستان را سیاه کند (درواقع به خاک سیاه بنشاند) و البته بعد از بیان این‌ جمله بخندد و باافتخار سایر ما وقع را شرح دهد و هیچ‌کسی هم یقه‌اش را نگیرد!!

▪️البته این تصمیم ذوقی، غیراخلاقی و شگفت‌آور فقط مشتی از خروار حکمرانی غیرعلمی نظام سلامت در کشور است. برای مثال، فقط در همین دوران پاندمی اگر مروری بر عملکرد نظام سلامت ما داشته باشید، بسختی می‌توانید یک تصمیم عقلانی-علمی بیابید!

▪️علی‌ای‌حال من از مسئولین امر می‌خواهم برای پاندمی‌های بعدی یا احیاناً برای پیک‌های بعدی پاندمی موجود، قبل از دادن سطل رنگ و قلم‌مو به مسئول رنگ‌آمیزی، در مورد آثار انتخاب هر یک از رنگ‌ها بر زندگی مردم توضیحاتی مکفی برای نقاش محترم ارائه دهند!

✍ دکتر آرمان ابراهیمی

?@Dr_ArmanEbrahimi

Telegram

📎