?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago
گامهای نوین در گسترش همکاریهای اقتصادی افغانستان و ازبکستان
نویسنده: عمر قندهاری
سفر اخیر ملا عبدالغنی برادر آخند، معاون اقتصادی ریاستالوزراء امارت اسلامی افغانستان به ازبکستان، نماد عزم جدی دو کشور برای تقویت همکاریهای اقتصادی و تجارتی است. در این سفر، نکات کلیدی در خصوص روابط دوجانبه و آیندهٔ این همکاریها بررسی شد که میتواند بهعنوان سنگ بنایی برای توسعهٔ روابط میان دو کشور تلقی شود.
مشترکات تاریخی، فرهنگی و قومی میان افغانستان و ازبکستان همواره تأثیر مثبتی بر روابط سیاسی و اقتصادی این دو کشور داشته است. با توجه به موقعیت جغرافیایی و نیازهای اقتصادی هر دو کشور، همکاریهای تجاری میتواند منافع متقابل قابلتوجهی به ارمغان آورد. در این راستا، ضرورت تسهیل در فرآیندهای بانکی و تجاری بهعنوان یکی از اصلیترین محورهای بحث مطرح گردید. با فراهمکردن تسهیلات لازم برای انتقالات بانکی، میتوان موانع موجود را کاهش داد و تسهیل در تجارت دوجانبه را امکانپذیر ساخت.
توسعهٔ زیرساختها، بهویژه در زمینهٔ انرژی و ترانزیت، یکی دیگر از محورهای کلیدی همکاریها ب
ادامه مقاله
از غصب تا عدالت: اقدامات امارت اسلامی در استرداد زمینهای غصبشده دولتی
نویسنده: ح.ن
زمین به عنوان یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی، همواره مورد توجه، افراد و گروهها بوده است. در بسیاری از کشورها، افزایش قیمت زمین و ضعف در سیستم قضایی منجر به گسترش پدیده غصب زمین شده که این عمل غیرقانونی نه تنها حقوق مالکیت افراد را نقض میکند، بلکه نظم اجتماعی را نیز مختل میسازد.
غصب زمین به معنای تصرف غیرقانونی و ناحق یک زمین است. این عمل از نظر حقوقی، اخلاقی و دینی محکوم شده و مجازات سنگینی برای آن در نظر گرفته شده است. غصب زمین به مثابه یک معضل اجتماعی؛ موجب بروز اختلافات حقوقی، ناامنی و فساد میگردد؛ و اما، اجرای قوانین سختگیرانه، برخورد قاطع با متخلفان و افزایش آگاهی عامه، راهکارهای موثری است که میتواند مانع گسترش این پدیده شود.
افزایش منازعات املاکی، ناامنی، خشونت و خصومت در جامعه، کاهش سطح اعتماد مردم نسبت به دولت، دلسردی سرمایهگذاران به سرمایهگذاری، ایجاد بازار سیاه زمین، گسترش دامنه فساد و بیعدالتی
ادامه مقاله
قبحزدایی از گناه در رسانههای اسلامستیز
پیامدهای تهاجم فرهنگی
بخش نوزدهم
محمد داود اسحاقزهی «یوسفی»
تهاجم فرهنگی به منظور تخریب فرهنگ جامعه و جایگزینکردن فرهنگ خودی صورت میگیرد؛ زیرا فرهنگ هویت
یک جامعه را تشکیل میدهد. بههمینخاطر، تهاجم فرهنگی پیامدهای بسیار مخرب و خطرناکی را در پی خواهد داشت؛ اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. تخریب اعتقادات و باورها؛ یکی از پیامدهای خطرناک تهاجم فرهنگی این است که موجب تخریب و نابودی یا سستی اعتقادات و باورهای راستین میشود. اعتقادات و باورها مهمترین رکن فرهنگ یک جامعه است و آحاد جامعه معمولاً براساس اعتقادات و باورهای خود رفتار میکنند. اگر آنان از باورهای راستین برخوردار باشند، رفتار آنان منطقی و خداپسندانه خواهد بود؛ اما اگر باورهای راستین آحاد جامعه دچار سستی یا تخریب شود، بدیهی است که رفتار آنان نیز تغییر خواهد کرد و رفتار نادرست، هواپرستانه و زشت جایگزین رفتار نیکو و خداپسندانه و سالم خواهد شد.
ادامه مقاله
رژیم صهیونیستی و قتلعام خبرنگاران در سال ۲۰۲۴
نویسنده: محمد داود اسحاقزهی «یوسفی»
روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ در حالی سپری میشود که گزارشهای سازمان حقوق بشر در زمینههای مختلف منتشر میشود و سیل اتفاقات ناخوش و متعمدانه علیه مستضعفان در جهان، بهخصوص غزه، ادامه دارد. مهمتر اینکه ردپای آشکار و غیرقابل انکار کشورهای غربی و مدعی حقوق بشر و شرکای آنان در این گزارشها به وضاحت دیده میشود و به موضوعی مهم و داغ تبدیل است که باید به شکل جدی مورد توجه قرار بگیرد و بررسی ریشهای شود.
یکی از موضوعات مهم سازمان حقوق بشر قتلعام شدن خبرنگاران در مناطق درگیر جنگ است؛ براساس گزارشهای منتشرشده، حملات گسترده و بیوقفهی رژیم صهیونیستی عامل دوسوم قتلعامهای خبرنگاران در سال جاری میلادی بوده است.
طبق گزارش سالانهی سازمان گزارشگران بدون مرز روز که پنجشنبه (22 قوس ۱۴۰۳) منتشر شده است: «خبرنگارانی که در میادین جنگ کشته شدهاند، طی پنج سال اخیر بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است.»
تنها در هفتهی گذشته چهار خبرنگار فلسطینی توسط نظامیان صهیونیست به شهادت رسیدهاند. طبق آماری تاکنون ۱۹۶ و طبق آماری دیگر، ۱۴۵ خبرنگار بر اثر حملات ارتش رژیم صهیونیستی در غزه و نقاط جنگی فلسطین به شهادت رسیدهاند.
رژیم صهیونیستی با اختلاف زیاد، دارای بالاترین تعداد خبرنگاران و اهالی رسانه در زندان است و همین امر سبب شده تا عنوان سومین زندان بزرگ خبرنگاران را به خود اختصاص بدهد.
آدری آزولای، مدیرکل یونسکو گفته است: «این غیرقابل قبول است که خبرنگاران جانشان را برای انجام کار رسانهای هزینه کنند. من از همهی کشورها میخواهم که براساس قوانین بینالمللی حمایت خود را از کارکنان رسانهها تضمین کنند.»
در سال ۲۰۲۴ غزه به خطرناکترین نقطهی جهان برای خبرنگاران تبدیل شده است؛ جایی که خبرنگاران به نابودی کامل و خطر جانی مبرم تهدید شدهاند. یکسوم خبرنگاران کشتهشده در سال ۲۰۲۴، در بمبارانهای ارتش اسرائیل جان باختهاند.
تجربه نشان داده است که رژیم اشغالگر فلسطین که سابقه زیرپاگذاشتن همهی قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت را در کارنامهی خود دارد و اساس وجودش با زیرپاگذاشتن تمام معیارهای الهی، انسانی، اخلاقی و بینالمللی همراه بوده و انواع رکوردهای جنایات علیه بشریت را در کارنامهی خود دارد، همچنان به کشتار بیرحمانه و هدفمند خبرنگاران و قطع اینترنت به منظور ایجاد اخلال در جریان آزاد و مستقل اطلاعرسانی ادامه خواهد داد؛ زیرا با بهرهمندی از معیارهای چندگانهی حاکم بر دولتهای غربی و سازمانهای بینالمللی از مصونیت دائمی برخوردار است.
بیش از چهارده ماه از حملات وحشیانهی رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه میگذرد؛ بر اساس آخرین اخبار از منابع معتبر خبری، تا پایان روز گذشته آمار شهدا به چهلوپنج هزار تن رسیده است. غزه به بزرگترین قتلگاه و زندان در جهان تبدیل شده؛ زیرا آنجا اینترنت عموماً قطع است و اطلاعرسانی به کندی و پراکندگی به اشتراک گذاشته میشود. رهبران اسرائیل رکورد این کشتار و جنایت جنگی را نیز به نام خودشان ثبت کردند و باری دیگر دفتر سیاه جنایاتشان قطور نمودند.
در طول تاریخ خبرنگاران آزاده و مستقل قربانیان و قهرمانان همیشگی افشای ماهیت جریان زر، زور و تزویر غرب بوده و خواهند بود. اینک جغرافیای غزه با ۱۴۵ خبرنگار به خون خفتهی فلسطینی، قهرمان این نبرد تاریخی و نماد بلند این قربانیها به شمار میرود.
پشت میلههای زندان/ بخش پانزدهم
نویسنده: جاوید افغان
ترجمه: محمدصادق طارق
سخنگوی امارت اسلامی در زندان
در ادامهی سلسلهی مصاحبهها به دیدار الحاج مولوی ذبیحالله مجاهد، سخنگوی رسمی امارت اسلامی آمدیم. وی بعد از وقت رسمی، در دفتر کار نشسته بود، لباس سفید به تن داشت و مثل همیشه لنگی و واسکت پوشیده بود. پشت سرش یک تابلو رنگین آویزان بود و در کنار آن بیرق امارت اسلامی ایستاده بود. کمی دورتر، روی میز کار او نقشهی افغانستان از سنگ مرمر قرار داشت که نام وی و کلمهی طیبه بر آن حک شده بود.
از مولوی صاحب در مورد چگونگی دستگیری شان پرسیدم که چنین پاسخ داد: روزی در خانهی خود در ولایت پکتیا بودم، آمریکاییها تلاش کردند که بر خانهام چاپه بزنند، تمام قریه را محاصره کردند اما موفق نشدند که دستگیرم کنند. از آنجا بیرون شدم. سه روز بعد، در قریه همتخیل در خانه مامایم بودم که آن را محاصره کردند و در این دومین حمله، مرا دستگیر کردند.
_ چگونه دستگیر شدید؟ آیا کسی جاسوسی کرده بود؟
_ در دستگیری من، افغانها نقش نداشتند بلکه از طریق کشف موبایل دستگیر شدم، زیرا آمریکاییها در بگرام تجهیزات کشفی پیشرفته داشتند. یکبار به ذهنم خطور کرد که شاید از طریق موبایلم کشف شوم اما این فکر را جدی نگرفتم و جایم را تغییر دادم. بعداً که دستگیر شدم، یقین کردم که از طریق موبایلم و از راه هوایی شناسایی شده بودم.
_ آنها چه زمانی شما را شناختند و برخورد خارجیها چگونه بود؟
_ در ابتدا مرا نشناختند اما پس از بررسی وسایل و تلفنهایم، به هویت من پی بردند. چون من یک شخصیت رسانهای بودم، طبیعتاً برخوردشان با من نسبت به نظامیانی که با سلاح دستگیر شده بودند، متفاوت بود و برخورد بهتری داشتند.
_ در زندان چه چیزی شما را بیشتر آزار میداد؟
_ بیشترین چیزی که مرا آزار میداد، وقتی بود که مرا به زندان سیاه داخل میکردند و پنج شرط تعیین کردند. دایرهای کشیدند و مرا در وسط آن ایستاد کردند، سپس گفتند: هر آنچه که به تو میگوییم دقیق گوش کن و اگر قبول نکنی، با خطر مرگ روبهرو خواهی شد. در حقیقت این یک اخطار بود. اما آنچه که برایم بسیار آزاردهنده بود این بود که به من گفتند: (This is my house) مترجم چنین ترجمه کرد: "او میگوید این خانه ماست، یعنی اینجا خاک ماست!" در حالی که میدانستم اینجا بگرام است و فاصلهی پکتیا تا بگرام چقدر است، وقتی خاک ما را به خود نسبت میدادند، بسیار دردناک بود. در حالی که آنان خاک ما را اشغال کرده بودند، با صدای بلند به من میگفتند: "این خاک ماست و باید قوانین ما را بپذیری!"
ادامه مقاله:
https://www.alemarahdari.af/?p=128919
راه رسیدن به بهشت هنوز هم باز است!
نویسنده: أخوالشهید
پس از پیروزی مبارزان مخلص و مجاهدان جانبرکف امارت اسلامی در افغانستان و خروج اشغالگران از سرزمین مردان مبارز، زنان مجاهد، و علمای عارف و...، دلیرمردان سنگرنشین و شهسواران میدان نبرد و مبارزه، چون میدان را خالی از دشمن دیدند به میدان سیاست و جبهه خدمت روی آورده و تمام توان، نیرو و استعدادهای ناب و خدادادی خویش را صرف تأمین امنیت ملت و بازسازی و آبادانی کردند، و در این مدت سهسال نشان دادند که هدف و انگیزه آنان در سنگر جهاد و مبارزه و در میدان خدمت به وطن و ملت، تنهاوتنها رضایت و خشنودی پروردگار است و بس. همان کسانی که در میدان نبرد با شجاعت، قدرت و اقتدار میجنگیدند و مظهر و نماد «أشداء علی الکفار» بودند در میدان خدمت با ترحم، دلسوزی، رأفت، عطوفت و بدون کوچکترین چشمداشت به همه هموطنان خود صادقانه خدمت میکنند و الگوی و اسوه «رحماء بینهم» هستند.
درست است که بخش بزرگی از این رادمردان در سنگر جهاد و مبارزه به شهادت رسیدند و تنها تعداد محدودی از آنها ماندهاند؛ اما نیت، هدف و آرمان همه آنها در مورد شهادت در راه خدا و فداکردن جان در راه محبوب هرگز تغییر نکرده، بلکه همه منتظر فرصتی برای جانبازی و جانفدایی هستند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر، وما بدلوا تبدیلا».
به همین دلیل است که همواره هنگام حملات کور دشمنان خارجی، خائنان داخلی و عملیاتهای انتحاری خودفروختگان و فریبخوردگان، بیشتر همان سنگرنشینان سابق و خدمتگذاران فعلی -که همواره در آرزوی رسیدن به شهادت به سر میبرند- سینه سپر کرده و مقاومت نموده و هیچ ترس و هراسی به خود راه نمیدهند و آنقدر مبارزه میکنند تا پیروز شده و یا هم در نهایت به شهادت برسند؛ اما در ادای مسئولیت خویش در برابر تأمین امنیت کشور و مردم هرگز کوتاهی، غفلت و بیتوجهی نمیکنند.
آخرین نمونه از این شیرمردان دلاور، شهید -بإذن الله- خلیلالرحمن حقانی، وزیر امور مهاجرین امارت اسلامی، بود؛ همان فردی که شجاعت، دلاوری، بهادری و قدرت او در برابر اشغالگران شوروی سابق تا اشغالگران آمریکایی، زبانزد عام و خاص بود؛ همان مبارزی که بیش از چهلسال از عمرش را در راه جهاد و مبارزه سپری کرد و پس از پیروزی امارت اسلامی به عنوان یک مسئول دلرحم، دلسوز، متواضع، فروتن و بسیار تلاشگر در جبهه خدمت به مردم، با اخلاص، ایمان، زهد، عرفان، اخلاق زیبا، رفتار دلنشین و گفتار شیرین، خود را به همگان نشان داد؛ فردی که هرگز اسلحه خود را کنار نگذاشت و همواره فکر و ذکرش مبارزه با دشمن و خدمت به ملت بود.
آری این چنین فردی توسط عدهای فریب خورده به شهادت رسید.
وَإِنّا لَقَومٌ لا نَرى القَتلَ سُبَّةً
إِذا ما رَأَتهُ عامِرٌ وَسَلولُ
يُقَرِّبُ حُبُّ المَوتِ آجالَنا لَنا
وَتَكرَهُهُ آجالُهُم فَتَطولُ
وَما ماتَ مِنّا سَيِّدٌ حَتفَ أَنفِهِ
وَلا طُلَّ مِنّا حَيثُ كانَ قَتيلُ
خلیلالرحمن حقانی و روز دوم فتح کابل
نویسنده: سید مطیعالله خلوتی
اکنون بامداد روز سوم شهادت رهبر فقید، الحاج خلیلالرحمن حقانی است که غم و اندوه فراق آن رادمرد تاریخ، ذهن و قلبم را فرا گرفته است. در روز شهادت ایشان فضای کابل دگرگون معلوم میشد، گویا آفتاب آن اشک میریزد و احساس تنهایی میکند. واقعا دیگر آن کابلی نبود که خلیلالرحمن حقانی در آن نفس میکشید.
اکنون به یکبارگی متوجه شدم که این رهبر فقید بر من هم حق دارد که چند سطری را به یادش بنویسم، بنابراین کاغذی را برداشتم تا شروع به نوشتن کتن، اما نمیدانستم، از کدام شاهکارهایش بنویسم، تا اینکه در دلم خطور کرد که فقط در مورد دوتا از شاهکارهایش بنویسم و تمام!
دقیقا ساعت ۱۲:۰۰ ظهر روز دوم فتح کابل بود که بنده همراه با کاروان جهادی خلیلالرحمن حقانی وارد کابل شدم، در حالی که کابل در سراسیمگی عمیق، پیچیدگی اوضاع و اضطراب کامل فرو رفته بود و نگرانی و تشویش در چهرهٔ عموم مشاهده میشد.
از یک طرف نیروهای اشغالگر مجهز آمریکایی و قطعات اجیرشان (صفر یک و صفر دو) در کابل وجود داشتند و از سوی دیگر گروههای مجاهدین نیز به صورت متفرقه و بدون هماهنگی خاص، از اطراف و نواحی وارد کابل شده بودند.
منصوبین دولتی، وکلای پارلمان، افراد و نظامیان حکومت قبلی اصلا نمیدانستند که چه کار کنند و به چه کسی پناه ببرند؛ زیرا در کابل هنوز هیچ مرجع و مسئولی تعبین نشده بود که سبب اطمینان مردم میشد و از تشکیل کابینه و امارت نیز خبری نبود، و پریشانی و نگرانی بر کابل حاکم بود؛ اما همین شهید دلسوز و رهبر ملی یعنی خلیلالرحمن حقانی، با برگزاری جلسات متعدد و مصاحبه با ژورنالیستها، به بقایای رژیم سابق اطمینان میداد که این وطن شماست، جایی نروید، مجاهدین قصد انتقام ندارند، عفو عمومی است، نگران نباشید، و مردم را به آرامش دعوت میکرد، و حتی به خانههای وکلای پارلمان و مأمورین بلندپایه دولتی و... میرفت و به آنها اطمینان میداد تا جایی فرار نکنند و در منازلشان بمانند و جانومالشان درامنیت خواهد بود.
این عملکرد ایشان واقعا سبب آرامش عموم و خصوص شد و مردم را تا تشکیل کابینه امارت اسلامی مصروف ساخت، و وی یگانه مرجع امید مردم شده بود. این کار شهید، یک شاهکار فراموشنشدنیست و از کارکردهای یک رهبر به حساب میرود که باید با خط زرین نوشته شود.
شهید خلیلالرحمن حقانی مرد خیلی با جرئت، زیرک، صادق، وفادار و متعهد بود. زمانی که آمریکاییها به وسیله مزدورانش بر مهاجرین مقیم پاکستان فشارهای دشواری را وارد نمود و شرایط سختی بر مهاجرین پدید آمد، مهاجربودن نیز جرم محسوب میشد و دیگر مهاجرین حق ملکیت و سکونت در پاکستان را نداشتند، و اصلا سرنوشتی نداشتند، در همین حال خلیلالرحمن حقانی با شماری دیگر، با قبول خطرات، کمر همت بسته و جهت حمایت از مهاجرین بیدفاع، همه دروازههای امید را زد و توانست تا برای عموم مهاجرین مرجع امیدی ایجاد کند و آن تشکیل کمیته برای حل مشکلات سیاسی و اجتماعی مهاجرین بود که در این زمینه فعال بود و است. حقا که این کردار وی نیز فراموش نمیشود و از کردار یک رهبر دلسوز و مهربان میباشد.
بنده خلیلالرحمن حقانی را از نزدیک میشناسم و در جریان بیستسال جهاد با وی کار مردم، ایشان مرد بسیار مخلص، خوشباور، دلسوز، باجرئت، صادق، متعهد و مایهٔ صلح و آشتی بود، و انگیزه وحدت، اخوت و برادری در میان همه اقشار ملت را داشت، و یکی از آرمانهای مهم وی این بود که همه افغانها، اعم از هر قوم و قبیله، روی یک سفره نشسته و بدون تبعیض زندگی کنند. شهید حقانی اینچنین مرد بزرگی بود؛ اما افسوس که سرانجام، این بزرگمرد در یک دسیسه مکارانه و ناجوانمردانهٔ فرق خوارج به شهادت رسید.
بنده از این فرقه خوارج و سگهای جهنم میپرسم:
آیا در فرهنگ و ایمان شما، جزای یک مسلمانی که در سنگرهای جهاد مو سفید کرده، همین است؟ آیا جزای مسلمانی که قهرمان دو جهاد افغانستان بود، همین است؟ آیا مجاهدی که از شعلههای توپ و بمب کفار زنده بیرون شده و لشکریان آمریکا و شوروی از کشتنش عاجز ماندند و برای کشتنش جایزه ۵ میلیون دالری گذاشتند، جزایش نزد شما همین است؟
ادامه مقاله:
افغانستان و استندرد سازی
نویسنده: عبدالمالک عزیزی
برای بالا بردن کیفیت و معیارسازی یک کشور نیاز است که قانونهایی در آن کشور وضع گردد تا در صنعت و ساختوسازها از هرج و مرج جلوگیری صورت گیرد و هر کس طبق میل خویش هر چه را که هر گونه خواست وارد بازار نکند و همانطور که برای گردش چرخههای اقتصادی لازم است که فابریکهها ایجاد گردند و به آنان تسهیلات اعطا گردد در کنار آن نیز لازم است که معیارهایی تعیین گردد تا کیفیت در کشور کنترل شود.
در کشور ما افغانستان برای کنترل کیفیتها ادارۀ ملی استاندارد فعالیت دارد.
در اینجا لازم است که تعریف استندرد ملی دانسته شود:
از نظر فنی وضع قوانین و مقررات برای تعیین کیفیت و مشخصات مطلوب یک کالا یا خدمات را استندرد می گویند. یک گروه از استندردهای تدوین شده در سطح دنیا استندردهای ملی هستند.
استندرد ملی استندردهایی هستند که شامل مستندات و مقررات کیفی، تعاریف، روشهای آزمون و الزامات و قوانین یک کشور در مورد محصولات خود یا محصولاتی که در آن کشور اجازه فروش پیدا میکنند که به منظور حمایت از مصرفکنندگان تعیین می شوند. این گروه از استندردها به وسیله ادارۀ استندرد آن کشور و با توجه به شرایط مختلف مانند شرایط اقتصادی، فنی و غیره تهیه میشوند. ادارۀ ملی استندرد در افغانستان سازمانی است که وضع گردیده تا اصول اقتصادی رعایت گردند و کسی نتواند آن را دور بزند و هدف اصلی این سازمان این است که سعی میکند از طریق تدوین، تصویب تطبیق و نظارت بر تطبیق استندردهای ملی، در بخش اقتصاد، انکشاف صورت بگیرد و سکتورهای خصوصی حمایت بشوند و حقوق استفاده کنندگان محفوظ بماند و به محیط زیست هیچ ضربهای وارد نگردد. ادارۀ ملی استندرد افغانستان تحت رهبری امارت اسلامی عضو سازمانهای جهانی استندرد است و در نشستهای مختلف آن حضور فعال داشته و مصوبات آن نشستها در افغانستان اجرا میکردند.
برای مردم افغانستان واضح و روشن است که امارت اسلامی به استندرد سازی متعهد بوده و عدم کیفیت را نمیپذیرد و دلیل این مدعا همین است که مردم افغانستان شاهد هستند که هر چند وقت یکبار در خبرها میآید که چندین تانکر تیلی که از استندرد مورد نظر برخوردار نبودند واپس گردیدند.
این حرکتها نمایانگر این هستند که دولت جدید در صدد است تا خرابهای را که از جمهوریت فاسد تحویل گرفت به قلههای مجد برساند و از آن چهرهای زیبا به جهانیان بنمایاند.
خاطرات تلخ زمان اشغال/ بخش بیستم و پایانی؛ ادامه ترویج مسیحیت
از ابزار مهم تبشیریهای نصرانی برای پخش و نشر آیین باطل مسیحیت در افغانستان، کلیساهای خانگی بودند.
در زمان اشغال افغانستان روزبهروز به تعداد این خانههای فتنهخیز افزون میگشت و هیچکسی جلودار آن نبود. به گفته برخی تنها در شهر کابل، هفت کلیسای خانگی برای گمراهسازی مردم وجود داشت.
با وجود اینکه پوهنتونها و مراکز علمی ابزاری برای رشد و توسعهی فکری جوانان محسوب میشوند، اما در زمان اشغال به یکی از مراکز مهم تبشیریها برای جذب جوانان مبدل شده و افراد زیادی را از این طریق به دام زهرآگین مسیحیت انداختند.
بله! تبشیریهای نصرانی قشر جوان جامعه افغانی را هدف قرار داده بودند؛ جوانانی که در چند سال آینده میبایست تصمیمگیرندگان کلیدی این سرزمین باشند و رهبری مردم آن را در دست گیرند.
شفاخانهها و مراکز درمانی از دیگر ابزارهای تبشیریها برای نشر و پخش افکار گندیدهشان محسوب میشد، به گونهای که در آن زمان بیشتر شفاخانههایی که توسط خارجیها ساخته شده بودند، در ظاهر شاید جسم مراجعین خود را تداوی مینمودند؛ اما در واقع تمام سعی و تلاششان بر بیمارنمودن ذهن و تفکر افغانها خلاصه میشد.
از همان ابتدای حملهی آمریکا به افغانستان، سیل بزرگی از مؤسسات خارجی نیز به این کشور سرازیر شد؛ مؤسساتی که در ظاهر بانی اعمال بشردوستانه و خیریه بودند، اما در حقیقت هرکدامشان مسئولیتهای متفاوتی در راستای تامین منافع غربیها و خواستههایشان داشتند.
برخی از همین مؤسسهها برای ترویج آیین باطل مسیحیت در افغانستان راهاندازی شده و از این طریق افکار، عقاید و فرهنگشان را در میان جامعهی افغانی منتشر مینمودند.
یکی از ترفندهای بسیار مؤثر تبشیریها، در زمینهی پخش و نشر باورها و اعتقادات خودساختهی مسیحیت، نشر کتابهای ترجمهشده به زبان دری و پشتو بود.
پخش و نشر کتابهای دینی، به خصوص ترجمه انجیل به زبان دری «مژده برای عصر جدید» که حاوی نامهها و مواعظ شاول یهودی است که در حقیقت مؤسس دین منحرف مسیحیت میباشد، علناً در کتابخانههای کابل در عصر جمهوریت به فروش میرسید. جدا از این، کتابهای بیشمار دیگری نظیر: پادشاه آسمان، طبیب صالح، رستاخیز عیسی و... که همهی آنها حامل پیامهایی جهت تبلیغ مسیحیت بودند، در کتابخانهها به چشم میخورد.
موارد مذکور تنها قسمت کوچکی از ابزار دعوتگران مسیحی برای گمراهنمودن ملت مظلوم افغانستان به شمار میروند. در واقع اشغال این کشور توسط آمریکا، راههای زیادی را برای تبشیریها؛ آن پیامآوران فلاکت و بدبختی باز کرده بود و هیچ مانعی در مقابلشان وجود نداشت.
آنچه در این بخش و دیگر بخشهای سلسله مقالات خاطرات تلخ زمان اشغال بدان پرداخته شد، بخش کوچکی از رنجها، عذابها و مشقتهایی بود که مردم افغانستان بیستسال تمام با آن دست و پنجه نرم کردند؛ اما در آخر با ایستادگی جانانهٔشان و نصرت شکوهمند الهی توانستند بر اشغالگران فایق آیند و نظامی اسلامی برپا کنند؛ نظامی که نه تنها در پی آبادی دنیایشان است، بلکه آخرتشان را نیز مدنظر خواهد داشت. انشاءالله.
قبحزدایی از گناه در رسانههای اسلام ستیز/بخش هفتم
نویسنده: محمد داود اسحاقزهی «یوسفی»
کار کرد رسانهها در انتشار و درستکردن پیامهای جعلی
یکی دیگر از ارکان رسانههای اسلامستیز سازندگی خلقکنندگی پیامهای جعلی برای فریب و دغل و تزویر و وارونه جلوهدادن حقایق و قلب موضوعات است. سازنده و خلقکنندهی پیامهای رسانهای اهدافی خاص دارد و میخواهد از طریق پیامهای خویش به اهداف موردنظرش دست یابد؛ ازهمینرو، شناخت خلقکننده و سازندهی پیام از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا مخاطب با شناخت کافی از فرستندهی پیام تصمیم بهتری و درستتری در جهت پذیرش یا عدم پذیرش پیام فرستادهشده اتخاذ میکند و آشنایی بهتری نسبت به لایههای مختلف پیام و اهداف خلقکنندهی آن پیدا خواهد نمود. چون خلقکننده و سازندهی پیامهای رسانههای اسلامستیز به ارزشهای راستین اعتقاد و باوری ندارد، بله همواره در پی تزلزل ایمان است؛ بههمینجهت، بیشتر پیامها را معمولاً برای رسیدن به اهداف مادی و نشر و ترویج ضدارزشها خلق و ارسال میکند. برهمیناساس، خلقکننده و سازندهی اسلامستیز به دلیل عدم برخورداری از ایمان راستین، اول اینکه از خلق و نشر هیچ پیامی ابایی ندارد و خود را مقید به قیودات و ضوابط خاصی نمیداند؛ دوم اینکه برای رسیدن به اهداف خویش و جهت اقناع مخاطبین و تحت تأثیر قراردادن آنان، از فریب رسانهای بهره میگیرد و تلاش میکند با استفاده از شیوههای گوناگون فریب مخاطبین را در جهت
اهداف و خواسته های خود سوق دهد.
روشهای فریب خلقکنندهی اسلامستیز
برخی از مهمترین روشهای فریب رسانهای که خلقکنندگان و سازندگان اسلامستیز از آنها استفاده میکنند عبارتند از:
۱. پنهانکاری
گاهی سازندهی پیام از طریق پنهانکاری و حذف بخشی از حقایق، مخاطبین را فریب میدهد و اهداف خود را دنبال میکند؛ بهطور مثال: در ارائهی خبر همهی جزئیات مثبت و منفی حقایق و رویدادها را بیان نمیکند، بلکه مواردی را که با اهدافش سازگار نیست، سانسور و حذف میکند و دیگران را از دسترسی به حقایق و واقعیتهای مهم و بنیادی محروم مینماید. رسانههای قدرتهای مستکبر جهانی و دشمنان دین از این روش استفاده فراوان کنند و اخبار و مطالبی را که در راستای سیاستها و اهداف آنان نیست، یا حذف میکنند یا کماهمیت جلوه داده و بهصورت ناقص و سلیقهای بیان مینمایند. آنان درخصوص پیامهای ارزشی و پیامهایی که موجب غفلتزدایی و بیداری مردم میشود، از روش پنهانکاری بهره میگیرند و نمیگذارند که مردم به حقایق و واقعیتهای روز و مطالب جدید و رونشگرایانه دسترسی کامل داشته باشند. قرآن کریم پنهانکاری و کتمان حقایق، بهویژه حقایقی را که مربوط به سعادت حقیقی انسانها میگردد، به شدت نکوهش نموده است و افرادی را که دست به چنین اقداماتی میزنند، مورد لعن قرار داده است؛ چنانکه در این راستا میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ للنَّاسِ فِى الْكِتابِ أولئكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَيَلْعَنُهُمُ الأعنُونَ؛ کسانی که دلائل روشن و وسیلهی هدایتی را که نازل کردهایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان ساختیم، کتمان میکنند، خدا آنهان را لعنت میکند و همهی لعنکنندگان نیز آنان را لعن مینمایند.» (بقره: ۱۵۹)
۲. دروغپردازی
خلقکننده و سازندهی اسلامستیز در مواردی اقدام به دروغگویی و دروغپردازی میکند و مطالب و اطلاعات دروغ را بهمنظور فریب مخاطبین خلق میکند و آن را از طریق رسانه برای مخاطبین نشر میدهد. سازنده هم مطالب دروغ و غیرواقعی را نشر میدهد هم ممکن است برای اینکه مخاطبین دروغهای او را باور کنند، قسم دروغ بخورد. همچنانکه شیطان برای فریب حضرت آدم و حضرت حوا و بیرونراندن آنان از بهشت قسم دروغ خورد تا آنان سخنان دروغ او را باور کنند؛ قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «وَ قاسَمَهُما إِنِّى لَكُما لَمنَ النَّاصحينَ، فَدَلَاهُما بغُرُور؛ و (شیطان) برای آنان حضرت آدم و حوا سوگند یاد کرد که من خیرخواه شما هستم و به این ترتیب آنان را با فریب از مقامشان فرود آورد.» (اعراف: ۲۱)
ادامه مقاله:
https://www.alemarahdari.af/?p=128750
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago