?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago
الگوهای زمان (کنجی میزو گوچی و دهه ۱۹۳۰) (۴۴۸ص)
نویسنده: دونالد کیریهارا
مترجم: علی جمشیدی
ناشر: نگاه
قیمت: ۵,۲۵۰,۰۰۰ ریال
دونالد کیریهارا بهجای کلیگویی و ستایش انتزاعی از کنجی میزوگوچی به دورانی از سینمای این کارگردان ژاپنی میپردازد که کمتر به آن توجه شده است. دهۀ سی میلادی در سینمای میزوگوچی دورانی است که هنوز توجه فستیوالهای غربی به او جلب نشده و کارگردان مشغول واکاوی سینما بهعنوان عنصری غربی است تا شیوۀ مواجههاش را با این عنصر بسنجد، یعنی یکسره در فرم سینماییِ همکاران غربیاش ادغام شود و یا با گسستی تاموتمام، فرمی نو برای خود «ابداع» کند. او با خُلقِ مخالفخوانی که داشت، نه انتخاب اول را برگزید و نه دوم را. در عوضِ تخریب ارزشهای تثبیتشدۀ سینمایی، استادانه به فهم و بازشناسی آن ارزشها پرداخت تا بتواند آن ارزشها را به واسطۀ سنتهای ژاپنی، در سینمای خود درونی کند.
@bookcitycc
در ادامهٔ علاقه به باورهای شامبالایی، پارگرافی دیگر از این کتاب را میگذارم (لطفاً آنرا در کانتکستِ این باورها بخوانید و بفهمید):
«در زبان تبتی، واژهٔ جالبی وجود دارد: ye tang che. سرجمع بخوانیمش میشود «مستهلک شدن». بگذراید بگوییم «کاملاً خسته». واژهای که قرار است تجربهْ ناامیدیِ مطلق را شرح دهد. این واژه یک جای مهم را نشانه میگیرد. این واژه، آغازِ آغاز است. در غیاب رها کردن تمام امیدها ـ امید به اینکه جای بهتری وجود دارد که میشود در آن، آدم بهتری بود ـ ما هرگز با جاییکه قرار داریم یا آدمی که هستیم کنار نخواهیم آمد و تسکین نخواهیم یافت.»
?
یک نخبه، یک آرتیست، یک عاشق و یک آدمِ تنها چگونه سیگار بهدست میگرفتند؟
منبع: از یک دفترچهٔ تبلیغاتی برای سیگارکشیدن، هفتاد سال پیش، آمریکا◾
اگر کسی از من بپرسد حد اعلایِ تخیل در سینما چه میتواند باشد، میتوانم با فراغ بال این فیلم کوتاه هفده دقیقهای را با عنوان «جَک چه کرد؟» از دیوید لینچ برایش بفرستم: روایت یک بازجویی که در آن، دیوید لینچ (بازجو) یک میمون را که متهم است به قتل و عضویت در یک جنبش سیاسی مورد مواخذه قرار میدهد: صدای هر دو طرف از آنِ دیوید لینچ است و فضای کابوسگونهٔ فیلم به ما این ذهنیت را میدهد که به قول آن فیلسوف فرانسوی، «در کابوس فرد دیگری گیر کردهایم و قرار است دَخلمان بیاید». از جایی به بعد در فیلم احساس میکنیم که میمونْ وجهِ ناانسانیِ خودِ بازجوست که دارد در گفتوگو با خودْ از جنایتهایی که روا داشته طفره میرود.
همچنین نگاه کنید به صحنهسازی بَدَوی (پریمیتیو) فیلم، به دهان میمون که گویی به شکل ناشیانهای مونتاژ شده. شیفتهٔ این ناپختگیِ عامدانه در سینمای لینچام. کابوسها هم اینگونه نیستند گاهی؟ برخی از کابوسهای ما خط داستانی الکنی دارند که گویی یک کارگردانِ بد آنها را هدایت کرده.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago