فراموشخانه

Description
وبلاگ فراموشخانه سابق و گاه نوشته های امروز که فکر میکنم بیان کردنش برای دوستان محدودی مناسب و مفید باشد. @mmasiha1988
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

7 months, 1 week ago

درباره جنجال دیدار ترامپ- زلنسکی

جنجال دیدار ترامپ و زلنسکی می‌تواند توضیح منطقی داشته باشد. بنظرم، به احتمال زیاد، این ماجرا سازمان‌یافته بود برای مهار ناسیونالیست‌های افراطی اوکرائین غربی که بسیار قدرتمند هستند و به شدت ضد روس. روسیه بدون حفظ مناطق اشغالی روس‌نشین در دونباس حاضر نیست به جنگ پایان دهد. اگر زلنسکی بخواهد با پذیرش درخواست روسیه صلح را به اوکرائین بازگرداند ناچار است نیروهای داخلی را مهار کند. باید بتواند در داخل کشور اعلام کند که همه جور مقاومت کردم ولی زورم نرسید و ناچار شدم امتیازاتی به این بزرگی بدهم. خودمان را به جای زلنسکی بگذاریم. به ترامپ می‌گوید امکان ندارد ناسیونالیست‌های اوکرائین غربی بپذیرند. زلنسکی یهودی است و این صلح می‌تواند در میان ناسیونالیست‌های فوق، با آن سابقه همکاری با ارتش نازی در جنگ جهانی دوم و مشارکت در کشتار لهستانی‌ها و یهودیان، به فرضیات در زمینه «توطئه یهود برای نابود کردن اوکرائین» دامن زند و مجدداً موجی از یهودی‌ستیزی پدید آورد. بناچار، باید چنین فضاسازی‌هایی انجام شود تا تمکین زلنسکی به خواست ترامپ موجه جلوه کند.

حدود یک سال و نیم پیش، در ٢۴ شهریور ١۴٠٢/ ١۵ سپتامبر ٢٠٢٣، نوشتم: «اوکرائین در طول تاریخ معاصر همیشه سرنوشت تلخی داشته. در جنگ اول جهانی آمریکا و بریتانیا از ناسیونالیست‌های اوکرائین غربی نهایت استفاده نظامی را کردند علیه انقلاب بلشویکی ولی در نهایت آنان را به ژنرال پیلسودسکی، دیکتاتور نوظهور لهستان، فروختند. در جنگ جهانی دوم هم ناسیونالیست‌های اوکرائین غربی راه همکاری با ارتش هیتلر را در لهستان در پیش گرفتند و مشارکت در کشتارهای لهستانی‌ها و یهودیان و غیره. فرجام این تلاش‌ها همیشه شکست بوده. تصور می‌کنم این یکی نیز به شکست تلخ منجر شود.»

@abdollahshahbazi

7 months, 1 week ago

*🔺روسوفیلیِ ترامپ و گذار جهانی!*

در یک هفته اخیر تقریبا سیاست و راه حل دونالد ترامپ برای حل بحران اوکراین روشن شده است؛ سیاستی که واجد دلالت‌ها و پیامدهایی فراتر از این بحران است.
انتهای اين راه حل اين است كه اوكراين معادن نادرش را به آمریکا واگذار کند و کمک‌های دریافتی از این کشور در طول 3 سال جنگ را بپردازد و در عین حال هم از اراضی اشغال شده خود به وسیله روسیه دست بکشد تا جنگ پایان یابد.

ترامپ به این منظور کارزار سیاسی سنگینی علیه اوکراین به راه انداخته؛ تا جایی که کی‌یف را به شروع جنگ و تداوم آن متهم کرده است و زلنسکی رئیس جمهور اوکراین را نیز مورد شدیدترین حملات خود قرار داده است. متعاقب آن دعوا میان ترامپ و زلنسکی تا سازمان ملل هم کشیده شده است.

ترامپ می‌خواهد سریع در عمل به وعده خود به جنگ اوکراین تحت هر شرایطی پایان دهد؛ اما رویکرد او برای تحقق این مهم تفاوت خاصی با سیاست روسیه ندارد و با آن هم‌پوشانی عجیبی پیدا کرده است. او هم روایت روسیه و پوتین را درباره آغاز جنگ پذیرفته است و هم موضع آن درباره پایان جنگ.
بله! جنگ اوکراین به جنگی فرسایشی و پرهزینه برای همه طرف‌ها تبدیل شده است؛ هم برای آمریکا، هم اروپا و هم روسیه؛ اما راه حلی که ترامپ برای پایان این وضعیت دارد، برقراری صلح از موضع قدرت است، آن هم نه علیه روسیه؛ بلکه علیه متحد آمریکا.

اینجا این پرسش مطرح می‌شود که علت و انگیزه ترامپ از این کار چیست؟ آیا صرفا به خاطر ارضای شخصیت خاص و خودشیفته خود به دنبال پایان سریع این جنگ و لو به هزینه پرستیژ و جایگاه بین‌المللی آمریکاست و چون می‌داند پوتین کوتاه نمی‌آید، پس راه چاره را برای تحقق هدف خود در فشار بر اوکراین دیده است؟
یا قسمی روسوفیلی هم در این موضع‌گیری او دخیل است؟ به ویژه که از 2016 هم همواره برخی تردیدها و تشکیک‌ها نسبت به ارتباط او با روسیه مطرح بوده است.

این شیوه تعامل ترامپ با اوکراین و اروپا به عنوان متحدان دیرینه آمریکا هیچ همخوانی با گذشته دور و نزدیک ندارد و در حالی که آمریکای قبلی تمام قد در کنار اروپا و اوکراین علیه روسیه ایستاد، اما آمریکای فعلی تمام قد در کنار روسیه علیه اروپا و اوکراین قرار گرفته است و ترامپ در قالب روسوفیلی ظاهر شده است که پوتین خواب آن را هم نمی‌دید.

معمولا راهبردهای سیاست خارجی آمریکا با آمدن و رفتن روسای جمهور این کشور دستخوش تغییر بنیادین نمی‌شد و تفاوت آن‌ها بیشتر در تاکتیک‌ها و رویکردها بود. اما این گزاره با آمدن ترامپ در حال رنگ باختن و از دست دادن اعتبار خود است. البته به استثنای مساله حمایت از اسرائیل به عنوان یک اصل پایدار در سیاست خارجی آمریکا که جنبه ایدئولوژیک هم پیدا کرده است و لاینحلی مساله جمهوری اسلامی و آمریکا هم به این عامل باز می‌گردد.

در واقع اگر ترامپ با همین دست فرمان پیش برود که موجب نگرانی عمیق متحدان آمریکا در اروپا و جنوب شرقی آسیا شده است، شیفتی پارادایمی را در ماهیت سیاست خارجی آمریکا و روابط آن رقم می‌زند و چنین شیفت احتمالی هم می‌تواند روابط، سیاست و اتحادهای بین‌المللی را در چهار سال آتی دگرگون ‌کند. مفروض این تحول هم نه صرفا تضعیف ناتو، متحدان آمریکا در اروپا و احتمالا در جنوب شرق آسیا بلکه جایگاه بین‌المللی خود آمریکا به عنوان یک ابرقدرت و کمک به برآمدن روسیه و چین است.

البته در مقابل هم اروپا که تاکنون به اتحاد با آمریکا در مواجهه با بحران‌ها تکیه کرده بود، به احتمال زیاد در دکترین امنیتی و نظامی خود بازنگری کند. می‌توان گفت که آینده اروپا به عنوان یک بازیگر متحد جهانی بسته به نوع مواجهه آن با سیاست ترامپ درباره جنگ اوکراین است؛ این که با ایستادن در مقابل آن و در کنار اوکراین مانع حل یکجانبه بحران به زیان این کشور و امنیت راهبردی اروپا شود یا تسلیم واقعیت کنونی شود و با ترامپ همراهی کند.

در کل می‌توان گفت که با مختل شدن نقطه ثقل سیاست و نظام بین‌الملل، جهان و خاورمیانه به دوره «ابهام راهبردی» پا گذاشته است که همین خود می‌تواند قسمی آنارشی را به همراه داشته باشد.
بنابراین چهار سال آینده را می‌توان حساس‌ترین دوره پس از جنگ جهانی دوم برشمرد که تحولات آن آینده نظم جهانی را ترسیم خواهد کرد. خاورمیانه نیز هر چند پس از توقف دو جنگ لبنان و غزه آرامشی شکننده را تجربه می‌کند، اما به احتمال زیاد در این چهار سال دستخوش تحولات سهمگینی شود که قسمی از این تحولات متاثر از متغیر جدید نزدیکی آمریکایِ ترامپ و روسیه خواهد بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

7 months, 1 week ago

شرم ندارد؟

دولت‌های ترامپ و نتانیاهو در کنار دولت پوتین قرار گرفتند و به قطعنامۀ پیشنهادی اروپا در مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ جنگ اوکراین رأی منفی دادند!
حالا این روسوفیل‌های وطنی که دیگران را به صرفِ مخالفت با سیاست روسیه به "غربگدایی" متهم می‌کردند، احساس شرم نمی‌کنند؟
نتانیاهو و ترامپ در صددند که مسئلۀ فلسطین و ایران را در برابر مسئلۀ اوکراین با پوتین تاخت بزنند! برای همین است که روس‌ها حاضر نشده‌اند در مقابل برنامۀ ترامپ برای اخراج فلسطینی‌ها از نوارغزه حتی یک موضع‌گیری خشک و خالی بگیرند!
ایدئولوژیک کردن روابط بین‌الملل نتیجه‌ای بهتر از این ندارد! مبارک اصولگرایان افراطی باشد! از این پس با چه رویی می‌خواهند چشم به چشم دیگران بدوزند؟
این تازه نصف بدبختی است! از این به بعد باید شاهد دفاع از پوتین توسط اپوزیسیونی باشیم که به نتانیاهو دخیل بسته است! روس‌ها دیگر آن خائنانی که خاک ایران را به توبره کرده‌اند، نخواهند بود! آنها بخشی از نیروی آزادی‌بخشی معرفی خواهند شد که به کمک ترامپ و نتانیاهو قرار است ما را از "استبداد آخوندها" نجات دهند! ابتذال هم مثل بدبختی ته ندارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

8 months, 4 weeks ago
فراموشخانه
9 months, 3 weeks ago

*?مخالفانِ «بهار» در شوک سوریه!*

تحولات سوریه واجد معانی و پیامدهای خاص ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در سپهر جبهه‌بندی‌های منطقه‌ای است که به مرور زمان خود را نشان خواهد داد.

فعلا که ترکیه و قطر به عنوان دو بازیگر منطقه‌‎ای طرفدار «بهار عربی» برندگان پیروزی مخالفان و سقوط دولت بشار اسد هستند. از این منظر، به احتمال زیاد امارات و مصر از این تغییر به علت تاثیر احتمالی آن بر احیای «انقلاب‌های خاموش شده» ناخرسند هستند و این نارضایتی را می‌توان در ابراز نگرانی انور قرقاش مشاور رئیس امارات نسبت به پیوند مخالفان سوریه با اخوان المسلمین مشاهده کرد؛ اما واقعیت این است که ابوظبی این بار قادر به انجام کاری در برابر وجود اراده‌‎ای منطقه‌ای و بین‌المللی برای سقوط اسد با هدف تحقق منفعت مشترک «پایان حضور نظامی ایران و متحدانش» در سوریه نبود.

اولویت اسرائیل فعلا تحقق این هدف بود، اما از بین سطور گزارش‌ها و تحلیل‌گران نزدیک به قدرت در اسرائیل نوعی نگرانی نسبت به قدرت اسلام‌‎گرایان در سوریه و تاثیر آن بر منطقه در آینده نهفته است. حملات گسترده و بی‌امان و نابودی توان نظامی این کشور به دور از این نگرانی و اثرگذاری بر محاسبات حاکمان جدید دمشق نیست. یسرائیل کاتس وزیر دفاع اسرائیل نیز شنبه گذشته ضمن اشاره تلویحی به این نگرانی می‌گوید که تحولات اخیر در سوریه با وجود چهرهِ میانه‌روی که مخالفان از خود نشان داده‌اند، بر شدت تهدیدها افزوده است.

اما یکی از دلایل عمده آشتی نظام رسمی عربی به ویژه امارات به عنوان راهبر انقلاب‌های معکوس با نظام اسد کوبیدن میخ آخر بر تابوت «انقلاب‌‎های عربی» بود. این آشتی و بازگشت سوریه اسد به اتحادیه عرب کمک خاصی به تقویت ارکان نظام او از طریق کمک به اقتصاد ورشکسته آن به علت مخالفت آمریکا نکرد، اما در عین حال نیز چه خواسته و هدفمند چه ناخواسته و تصادفی موجب شکل‌گیری برآورد و محاسباتی اشتباه نزد نظام اسد و متحدانش شد؛ مبنی بر این که در سایه تحولات میدانی و کسب تدریجی «مشروعیت» منطقه‌ای عربی دیگر خطری این نظام را تهدید نمی‌کند.

به نظر می‌رسد که عربستان بر خلاف مصر، امارات و اردن چندان نگران نیست و چه بسا علت آن تاثیر تحولات سوریه در تضعیف نفوذ منطقه‌ای رقیب ایرانی است. در کنار آن هم گویا ترکیه به گفته هاکان فیدان وزیر خارجه آن «در بالاترین سطوح»، تحولات سوریه را با عربستان هماهنگ کرده است. مساله دیگر این که ریاض مثل قبل با محور اماراتی در منطقه عربی همراه نیست و علت آن هم اختلافات و تنشی است که میان بن زاید و بن سلمان از حدود دو سال پیش بروز کرده است.

تغییر لحن رسانه‌های سعودی مانند العربیه و عزیمت چهره‌های معروف آن‌‎ها به دمشق برای دیدار با احمدالشرع (جولانی) و تعریف و تمجید از او و همچنین نامه پادشاه بحرین به او می‌تواند نشانه دیگری نسبت به موضع متفاوت عربستان باشد.

تا این لحظه حکام اسلام‌گرای سوریه بر کسب اعتماد و مشروعیت داخلی و خارجی متمرکز شده و از این طریق می‌خواهند نگرانی‌های نظام رسمی عربی و سیاست‌ بین‌الملل نسبت به حضور خود در قدرت را کاهش داده و کنترل کنند. البته وضعیت امروز سوریه با دیروز مصر و کشورهای دیگری که شاهد کودتا بودند، متفاوت است. اسلام‌‎گرایان در سوریه جدید حضور نظامی قوی دارند که به احتمال زیاد خمیر مایه ارتش و دستگاه‌های امنیتی سوریه را تشکیل دهند.

هر چند تحریرالشام توانسته است به «شکل محدود» اعتماد آمریکا، اروپا و سازمان ملل را کسب کند، اما فعلا زود است که نسبت به موفقیت اسلام‌گرایان سوریه در اعتمادسازی داخلی و خارجی قضاوت کرد و باید منتظر تصویب قانون اساسی و ماهیت حکمرانی و تشکیل دولت ماند. کما این که بیانیه نشست گروه تماس درباره سوریه در خلیج عقبه اردن در عین حال هم پیام مثبتی هم رگه‌های از پیام منفی به رهبران جدید سوریه داشت.

در این میان ترکیه به عنوان مهم‌ترین بازیگر منطقه‌ای در سوریه جدید بدون شک دستاوردهای ژئوپلیتیک بزرگی را رقم زده است؛ اما در عین حال نیز با چالش‌های فراوانی در آینده مواجه خواهد شد؛ از احتمال شکل‌گیری تدریجی تصویری مداخله‌گر و نوعثمانی‌گری از ترکیه درمنطقه عربی تا آینده مساله کردی در سوریه.

از هم اکنون هم تاحدودی فعالان مجازی نزدیک به امارات کار خود را برای خلق چنین تصویری شروع کرده‌اند. ترکیه هم گویا این مساله را درک کرده است و سخنان فیدان مبنی براین که کشورش نمی‌خواهد جای ایران را در سوریه بگیرد، معطوف به آن است. هر چند ترکیه حضوری نظامی در شمال سوریه هم دارد، اما سیاست خارجی آن متکی بر نفوذ اقتصادی و فرهنگی است و باید دید چگونه چالش‌های نقش خود در سوریه را مدیریت خواهد کرد.

اما ظاهرا رئیس جمهور مصر نگران‌تر از همه به نظر می‌رسد و این نگرانی از واکنش انفعالی او به پیروزی مخالفان در سوریه هویداست که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

9 months, 3 weeks ago

خدا رو شکر در جشنواره امسال سینما حقیقت با یک کار گروهی خوب هم توانستیم میزان مخاطبین را افزایش دهیم و اقبال به جشنواره پس از ۴-۵ سال بیشتر شود و هم فیلم های ویژه ای در بخش غزه را اکران کنیم که اتفاق ویژه و متفاوتی بود. خوشحالم پس از حدود ۶ ماه از حضورم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پویانمایی نقش کوچکی در برگزاری این جشنواره داشتم و امیدوارم عملکرد مثبتی از ما ثبت شده باشد.

۳ ماه کار واقعا شبانه روزی وقتی به نتیجه مطلوب و خوب میرسد شیرین است به خصوص اگر برای فرهنگ سازی و رسیدن صدای مظلومان مثل مردم غزه به دیگران باشد.

@faramoshkhaneh

12 months ago

خلأ قدرت در لبنان چگونه پر خواهد شد؟

نقاط مختلف لبنان به‌خصوص ضاحیۀ بیروت زیر بمباران سنگین و بی‌سابقۀ نیروی هوایی اسرائیل قرار دارند. بخشی از نیروهای حزب‌الله در جنوب لبنان برای عقب راندن ارتش اسرائیل از خاک کشورشان مشغول نبردند. حملات موشکی و راکتی حزب‌الله به شهرهای شمالی و میانی اسرائیل ادامه دارد. صدها هزار لبنانی بر اثر بمباران بی‌امان جنگنده‌های اسرائیلی آواره شده‌اند.

مهمترین بزرگراه ارتباط زمینی بین سوریه و لبنان در بمباران ارتش اسرائیل تخریب شده و پروازها در فرودگاه رفیق حریری بیروت به ندرت صورت می‌گیرد. با آنکه لبنان در طول تاریخ حیات خود معمولاً از ثباتِ معمول برخوردار نبوده و در دوره‌هایی درگیر جنگ‌های خونین داخلی و یا نبردهای کوتاه‌مدت با اسرائیل بوده است، ولی کمتر دوره‌ای را می‌توان به یاد آورد که این کشور تا این اندازه بی‌سامان به حال خود رها شده باشد.

لبنان به مدت دو سال است که دچار خلأ قدرت است و فرقه‌ها و گروه‌های سیاسی این کشور نتوانسته‌اند بعد از اتمام دورۀ ریاست‌جمهوری میشل عون، جانشینی برای او انتخاب کنند. در نبود رئیس‌جمهور، کابینه هم قدرت تصمیم‌گیری ندارد و نجیب میقاتی و وزرای کابینه‌اش به عنوان «سرپرست»، دفتر نخست‌وزیری و وزرات‌خانه‌ها را اداره می‌کنند. ارتش لبنان هم فاقد اقتدار لازم برای سر و سامان دادن به این کشور است و عملاً خود را از مقابل هجوم ارتش اسرائیل کنار کشیده و به تماشا ایستاده است. هزاران کلاه‌آبی سازمان ملل هم که به عنوان نیروی حافظ صلح در مرز جنوبی لبنان با اسرائیل مستقر شده‌اند به ناتوانی خود معترفند و جز گله و شکایت از به خطر افتادن جان خود در جنگ بین حزب‌الله و اسرائیل در آن منطقه، کار مؤثر دیگری نمی‌کنند.

در واقع، حکمران نظامی و سیاسی لبنان در سه دهۀ اخیر در عمل حزب‌الله بوده است. این حکمرانی البته نه به صورت رسمی بلکه به شکل غیررسمی و یا اصطلاحاً «دوفاکتو» اعمال می‌شده است. اینک با آسیبی که به ساختار فرماندهی و ارتباطات و منابع تسلیحاتی حزب‌الله وارد شده است، به‌رغم نبرد نیروهای آن در جنوب، خلأ قدرت در لبنان مضاعف شده است.

پس از ترور سیدحسن نصرالله رهبر حزب‌الله، گفته شد که سیدهاشم صفی‌الدین جانشین او خواهد شد. منابع عربی و اسرائیلی گزارش داده‌اند که هاشم صفی‌الدین هم هدف عملیات ترور ارتش اسرائیل قرار گرفته و از جمعه تاکنون ارتباط با او قطع شده است. به همین دلیل شایعۀ انتخاب سیدابراهیم امین‌السید به عنوان دبیرکل جدید حزب‌الله در رسانه‌ها فراگیر شد، اما برخی اعضای حزب‌الله این شایعه را تکذیب کرده و گفته‌اند که تا اطلاع ثانوی حزب‌الله از انتخاب رهبر واحد برای خود پرهیز خواهد کرد و تصمیمات این سازمان به صورت جمعی گرفته خواهد شد...[ادامۀ یادداشت در لینک زیر]
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-22713
@ahmadzeidabad

12 months ago

?نتانیاهو و «جنگ قیامت»!

شبکه 12 اسرائیل اعلام کرد که نتانیاهو پیشنهاد تغییر نام جنگ غزه از «شمشیرهای آهنین» به «جنگ قیامت» را مطرح کرده است.

جنگ قیامت هم یعنی نگاهی آخر الزمانی به جنگ کنونی و تحولات جاری. واقعیت هم این است که بدون این نامگذاری، آنچه در طول یک سال اخیر در غزه و اخیرا در لبنان رخ داده و می‌دهد، صحنه‌های یک نبرد آخرالزمانی است.

اما این که نتانیاهو پس از یک سال درصدد انتخاب این نام برای جنگ کنونی است، به این معناست که اولا او فعلا قصد کوتاه آمدن ندارد و به جنگ از منظری آخر الزمانی می‌نگرد. ثانیا این که «شمشیرهای آهنین» نتوانسته است که اهداف را محقق کند و چاره کار را در قیامتی‌ کردن و آخر الزمانی کردن جنگ و ریختن بیشتر خون مردم غزه و لبنان دیده است.

نتانیاهو در اصل یک سکولار راستگرای تندرو است، اما پیشنهاد تغییر نام جنگ و رویکرد او در یک سال اخیر نشان از چرخش افکار او به سمت راست مذهبی افراطی دارد که آرماگدون یا نبرد آخرالزمانی ستون اندیشه دینی این جریان را تشکیل می‌دهد.

حمایت بی‌چون و چرای آمریکا از اسرائیل نیز ریشه در همین باور آخرالزمانی اوانجلیست‌های آمریکا (متنفذترین گروه مسیحی) دارد که به نابودی فلسطین و مخالفان اسرائیل برای فراهم کردن شرایط ظهور مسیح و آغاز دوره آخر الزمان عقیده دارند.

اوانجلیست‌ها در دو حزب آمریکا به ویژه جمهوری‌خواهان نفوذ دارند و عمده آن‌ها طرفدار دونالد ترامپ هستند. بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو در 2023 یک سوم مردم آمریکا حامی کلیسای انجیلیِ طرفدار اسرائیل می‌باشند. جریان مسیحی صهیونیستی و لابی یهودی اسرائیلی دو بال هدایتگر سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا هستند. مواضع اوانجلیست‌ها حتی تندتر از لابی یهودی است.

مخلص کلام این که جنگ «قیامت» نتانیاهو یعنی جنگ بقا و سرنوشت اسرائیل (نه صرفا شخص او) و رفتن تا آخر به منظور تحقق پیروزی و تضمین بقا و آینده و تزریق این حس به اسرائیلی‌ها که با تهدید وجودی مواجه هستیم.

چنین جنگ‌هایی با عقبه ایدئولوژیک بی‌قاعده‌ترین جنگ‌ها و غیراخلاقی‌ترین آن‌هاست. از این منظر، واقعا باید بیش از قبل برای آینده منطقه و جهان نگران بود. این تفکر آخرالزمانی حتی ابایی از استفاده از بمب اتم هم ندارد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

1 year ago

?جنگ اراده و معادله!

غایت حملات دیشب ایران صرف نظر از پاسخ به ترورها، جلوگیری از شکل‌گیری معادله‌ای است که نتانیاهو بجد به دنبال آن است و از این منظر واجد اهمیت است و می‌توان آن را ارزیابی کرد.

نتانیاهو با تغییر قواعد بازی از زمان ترور رهبر حماس در تهران در پی خلق معادله جدیدی در منطقه با محوریت اسرائیل است که با جنگ لبنان و ترور دبیر کل حزب‌الله و اقداماتی دیگر وارد مرحله جدیدی شده است؛ تا جایی که از تغییر چهره خاورمیانه و ایجاد نظم جدیدی سخن گفت؛ یعنی نظمی بدون ایران و با محوریت اسرائیل و پس از حذف محور مقاومت از معادلات منطقه و پاک شدن تصویر هفتم اکتبر با متعلقات و پیامدهایش از اذهان اسرائیلی و منطقه و خلق تصویری دیگر.

به نظر می‌رسد که حملات موشکی معطوف به درک این وضعیت خطیر و این جمع بندی بوده است که اگر زودتر اقدامی صورت نگیرد، پلان بعدی محاصره کامل محور در منطقه پس از تحمیل نوعی محاصره بر لبنان و جلوگیری از فرود هواپیماهای ایرانی و همچنین کشاندن جنگ به خود ایران برای تکمیل پازلی است که به عنوان پیش درآمد نظم مطلوب اسرائیل در منطفه به آن نگاه می‌شود.

اکنون پس از حملات ایران پرسش این است که آیا اسرائیل کوتاه خواهد آمد و دیگر به اقدامات خود علیه تهران پایان می‌دهد؟ پاسخ منفی است.
این حملات - صرف نظر از این که چه مقدار از موشک‌ها به هدف اصابت کرده یا نکرده و چه تلفاتی داشته یا نداشته است - دوباره احساس ناامنی را به جامعه اسرائیلی تزریق کرده و اسرائیل به ویژه نتانیاهو را در سالگرد هفتم اکتبر و پس از بهبود چشمگیر موقعیت داخلی او در برابر یک دشواره دردسرساز قرار می‌دهد.

دولت نتانیاهو و بایدن در واکنش به حملات ایران آن را بی‌اهمیت و شکست‌خورده جلوه دادند، اما در عین حال نخست وزیر اسرائیل تهدید کرد که آن را بی پاسخ نمی‌گذارد و ایران را به پرداخت بهای آن تهدید کرده است.

نتانیاهو برای جلوگیری از تزلزل تصویری که اخیرا از خود ساخته و توقف معادله‌ جدید اسرائیل در تقابل با تهران در مسیر نظم منطقه‌ای موعودش، خود را ناچار به پاسخ به حملات دیشب ایران می‌داند. اما این پاسخ احتمالی به چه شکلی خواهد بود؟ واکنش می‌تواند مشتمل بر طیفی از اقدامات ایذایی باشد، از ترور «مهم» و حمله‌ای موردی به برخی تاسیسات تا خرابکاری و غیره.

اما در کنار آن به احتمال زیاد بخواهد در سطح منطقه بر شدت حملات خود در جبهه‌های مختلف به ویژه لبنان بیشتر از قبل بیفزاید تا ضمن انتقام جویی، حملات ایران را فاقد تاثیر بر رویکرد اسرائیل در این جبهه‌ها جلوه دهد. از این منظر به احتمال زیاد یکی از پیام‌های مورد نظر تهران در این حملات بعد از شروع حمله زمینی به لبنان این باشد که اجازه نمی‌دهد جنگ لبنان از حد مشخصی فراتر رود و اعطای روحیه به متحدان خود در منطقه بود.

مخلص کلام این که حملاتی رفت و برگشتی در این روزها در چهارچوب همان تقابل معادلات در دامنه‌ای کمتر از جنگ دور از انتظار نیست و در نقطه توقف این حملات باید به ارزیابی نتیجه و تصویری که شکل می‌گیرد، پرداخت.

اما وقوع جنگ منطقه‌ای تمام عیار همچنان محتمل نیست. به هر حال، هر نوع جنگی برای همه طرف‌های درگیر و کل منطقه بسیار ویرانگر خواهد بود.

در واقع، اگر تصمیم به چنین جنگ تمام عیاری معطوف به تله‌ای پیشینی بود که ضرورت داشت اسرائیل با مشارکت آمریکا از قبل طرح آن را تهیه و فورا متعاقب حملات دیشب به مرحله اجرا می‌گذاشت.

به احتمال زیاد اسرائیل برای مواقع مبادا چنین طرحی را تهیه کرده باشد، اما عدم واکنش سریع و گسترده به حملات موشکی، حداقل خود گویای نبود تصمیمی پیشینی برای یک جنگ گسترده منطقه‌ای است. کما این که نوعی غافلگیری و اطلاع دیرهنگام اندکی قبل از حملات ایران و فاصله جغرافیایی زیاد نیز مانع حمله‌ای پیشدستانه (در صورت وجود تصمیمی قبلی بر آن) با اعزام جنگنده‌های پیشرفته شد که ستون دکترین جنگی اسرائیل را تشکیل می‌دهند.

تجربه اقدامات اسرائیل در مقابل ایران نشان داده است که معمولا یکجا و گسترده عمل نمی‌کند، اما بر حمله محدود و هدفمند تمرکز می‌کند که هم مانع وقوع جنگی تمام عیار شود و هم واجد معانی، دلالت‌ها و پیام‌های خاص و مهمی باشد.

قبلا هم گفته شده است که این جنگ نظر به اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه و خلیج فارس، جهان را با بحران گسترده‌ای مواجه می‌کند که آمریکا هم در این شرایط انتخاباتی و در سایه جنگ اوکراین به هیچ وجه آن را به صلاح نمی‌داند. به این علت، بعید است که آمریکا اجازه دهد اوضاع به سمت چنین جنگی حرکت کند. اما در عین حال به اسرائیل کمک خواهد کرد که سطحی از واکنش هدفمند را نشان دهد.

در نهایت باید دید سیر تحولات طی ساعات و روزهای آتی به کدام سمت خواهد رفت؛ دیپلماسی برای جلوگیری از خروج اوضاع از کنترل، تداوم وضعیت پرتنش کنونی یا در نهایت جنگی منطقه‌ای.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

1 year, 2 months ago

?چشم انداز توافق ایران و آمریکا!

متعاقب پیروزی پزشکیان و سخنان متفاوت ایشان در حوزه سیاست خارجی و تاکید بر اولویت رفع تحریم‌ها، خیلی‌ها با بیم و امید منتظر تشکیل دولت جدید و توافقی در این باره هستند.

درباره چشم انداز توافق با آمریکا بیشتر تحلیل‌ها ناظر به افزایش احتمال بازگشت دونالد ترامپ به قدرت است. در صورت پیروزی دموکرات‌ها چه بایدن چه شخص دیگری، تقریبا رویکرد آن‌ها پیش‌بینی‌ پذیرتر است؛ اما درباره ترامپ پیش‌بینی‌ناپذیری رفتار او کار را تا حدود زیادی دشوار می‌کند و آنچه موجب دشوارتر شدن این وضعیت می‌شود، رویکرد ضد ایرانی‌تر او و نزدیکانش و همچنین نفوذ و تاثیرگذاری بیشتر دو لابی اسرائیلی در آمریکا بر سیاست‌های اوست.

در یادداشت قبلی توضیح داده شد که تعامل با ترامپ هوشمندی خاصی معطوف به سایکولوژی او می‌طلبد و به «روزنه تنگ» احتمالی برای تعامل با او اشاره شد.
اما واقعیت این است که چه ترامپ پیروز شود چه رقیب دموکرات او، امکان رسیدن به توافق برای رفع تحریم‌ها به دو علت سخت‌تر و پیچیده‌تر از قبل است.
نخست این که دیگر خود موضوع هسته‌ای علی رغم اهمیت فوق العاده آن برای آمریکا و غرب، از اولویت و فوریت قبلی برای توافق با ایران برخودار نیست و تمرکز اخیر بر روی آن بیشتر معطوف به عامل دیگری است که به آن اشاره خواهد شد.

در مورد مساله هسته‌ای آنچه از نظر غرب نمی‌بایست اتفاق می‌افتاد و برای اتفاق نیفتادن آن حاضر به دادن امتیاز بود، تقریبا رخ داده است. به این معنا که دغدغه آمریکا و اروپا قبلا این بود که توانمندی‌های هسته‌ای ایران تا رسیدن به نقطه گریز و تولید سلاح اتمی فاصله زیادی داشته باشد و برجام هم در واقع تلاشی برای افزایش این فاصله زمانی بود. اما اکنون که ایران این دانش را کسب کرده و بنا به منابع غربی، تا ساخت بمب اتم تنها چند هفته فاصله دارد، دیگر این دانش برگشت ناپذیر است و ایجاد محدودیت در سانتریفیوژها و غنی سازی اورانیوم نیز دیگر کارایی گذشته را ندارد. قبلا این محدودیت‌ها به این علت برای غرب واجد اهمیت زیاد بود و به خاطر اعمال آن‌ها حاضر به دادن امتیازاتی بود، چون مانع توسعه برنامه هسته‌ای ایران و دستیابی به دانش لازم برای رسیدن به مرز نقطه گریز هسته‌ای می‌شد، اما حالا که این دانش به دست آمده است و از بین‌رفتنی نیست، دیگر آن محدودیت‌های پیش فاقد جذابیت لازم برای آمریکا می‌باشد.

در این میان اما آمریکا تلاش می‌کند با اهرم تهدید مانع اتخاذ تصمیم ساخت بمب اتم شود و گویا این قرائت در کانون‌های تصمیم‌گیری غربی و آمریکایی وجود دارد که پیامدهای چنین تصمیمی نقشی بازدارنده برای جلوگیری از حرکت تهران در این مسیر دارد و می‌توان گفت که تا حدودی هم خیالشان از این بابت آسوده است.

علت دوم این است که امروز مساله‌ای حادتر و حساس‌تر در دستور کار آمریکا و برخی کشورهای اروپایی قرار دارد و آن هم سیاست و موقعیت منطقه‌ای ایران در قبال اسرائیل متعاقب جنگ غزه است. در واقع اگر قبلا متغیر هسته‌ای نقشی اساسی در منازعه ایرانی غربی و دستیابی به توافق با تهران داشت، اما امروز متغیر اسرائیلی واجد اهمیت و اولویت بیشتری در این منازعه برای غرب است.

البته منظور صرفا افزایش تاثیر این متغیر به علت پررنگ‌تر شدن نقش لابی اسرائیلی در آمریکا -چه لابی مسیحی صهیونیستی و چه لابی یهودی- نیست، بلکه متعاقب جنگ غزه و «بن بست راهبردی» اسرائیل و تبعات منطقه‌ای آن، امنیت و آینده اسرائیل بیش از گذشته جهت دهنده سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و بعضا اروپا خواهد بود.
از این رو آمریکا مانند گذشته که متغیر اسرائیلی در سیاست خاورمیانه‌اش واجد اولویت امروزی نبود، حاضر به کنار گذاشتن سلاح تحریم‌ها به عنوان مهم‌ترین اهرم فشار در مواجهه با تهران نیست.

کما این که آمریکا در دوره پیش‌رو صرف نظر از هویت رئیس جمهور آن در کنار تلاش برای حفظ اهرم پیشگفته می‌خواهد با پیشبرد روند عادی سازی روابط عربی اسرائیلی در منطقه و همچنین ادغام اسرائیل در نظم و امنیت منطقه، جایگاه آن را در منطقه در مقابل ایران و «محور مقاومت» تقویت کند.

آنچه گذشت بدان معنا نیست که احتمال رسیدن به توافق منتفی است. این احتمال هنوز وجود دارد؛ اما به نظر نگارنده امکان دستیابی به توافق حداکثری حتی همسطح برجام چندان زیاد نیست و آنچه بیشتر محتمل است توافقی محدود با شمولیت رفع برخی تحریم‌ها برای مدیریت تنش هسته‌ای است.

اما توافق جامع به معنای توافق در همه پرونده‌های محل مناقشه و اختلاف محتمل نیست. مهم‌ترین پرونده از نظر غرب در چنین توافقی مساله اسرائیل است که از خواسته طرح مساله دست کشیدن از حمایت از حزب الله و حماس شروع و تا شناسایی اسرائیل ادامه خواهد یافت. این هم چیزی نیست که جمهوری اسلامی بپذیرد و پذیرش آن دیگر به معنای تغییر ماهیت و هویت خواهد بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago