𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
استاد موحد که آذری است در دیدار با رئیس جمهور غیر مستقیم به او یادآوری میکند که زبان رسمی و ملی کشور فارسی است و استاد ثبوتی بنیانگذار تحصیلات تکمیلی دانشگاه زنجان میگوید خیلی نگران نباشید تبریز و آذربایجان بزرگتر از آنی است که جوانک های امروزی بی اطلاع از تاریخ بتوانند آسیبی به وحدت ایران بزنند.
خدا کنه هتل اسپیناس پالاس به خاطر عدم رعایت حجاب همسر مهمان بلند پایه سوری اش امشب جریمه و پلمب نشه!
.
🔺تو زندگیتون هیچوقت با یه "خر" درد دل و گفتگو نکنید!!!
.
اسمم ژیناست ۲۱ سالم بود.پدر و مادرم به اسم #مهسا شناسنامه گرفتند که یکوقت در بزرگسالی دراداره یا ارگانی دردسرساز نشه. من دلم میخواست دکتر بشم. بچه که بودم یکبار دست بابام را گرفتم رفتیم بازار که برام روپوش سفید بخره. پیدا نکردیم. پارچه سفید خریدیم که مادرم برام بدوزد. گوشی هم خرید، از اینها که به آن میگویند«گوشی دکتری.»عروسکها را توی اتاق ردیف میکردم و معاینهشان میکردم و برایشان دوا و درمان تجویز میکردم. مادرم مژگان دراتاقم را میزد و میگفت: «اجازه هست خانم دکتر؟ من هم مریض شما شوم دردت به جانم؟» من هم در مدرسه عزیز همکلاسیها بودم، و هم شاگرد نمونه معلمها.آخر هفتهها گاهی با خانواده در پارک کوثر یا پارک شهر به سیاحت میرفتیم، یا بر میگشتیم ده «سهی ئاوا»، جایی که موهام توی باد میپیچید و شریک بازی والیبالم بیشتر «دایی صفا» بود. همانجا که پدربزرگ میگفت: «این دختر من را ژینا صدا نزنید، بهش بگویید شنه.» به معنای نسیم.دل کوچک من قد یک گنجشک بود. با صدای پارس یک سگ پشت برادر کوچکم قایم میشدم، اما حیوانات را دوست داشتم. خیلی کوچکتر که بودم، صفا سنگی پرت کرد سمت سگی که به سمتمان نزدیک میشد. «من فریاد زدم که نزن صفا! خواهرزاده من را نزن!» تا همین سالها هم سگ که میدیدند، میگفتند: «خواهرزاده ژینا را ببین.» و من ریز میخندیدم. بهجز والیبال، عاشق شنا هم بودم، مدرک مربیگری شنا داشت. ماندم پشت کنکور. حسرت دکتر شدن را گذاشتم که اول بروم ارومیه، «میکروبیولوژی» بخونم. میگفتم: «حتما روزی پزشک میشوم.» مثل خیلی از همسنوسالهایم دوست داشتم بازیگر شوم. برای حضور در چند فیلم تست بازیگری دادم، اما به جایی نرسیدم. در اینباره «کاک امجد» و «دادا مژگان»، همراه و همدلم بودند و محدودیتی برام ایجاد نمیکردند.من از بین اقلام آرایشی همسنوسالهایم دو چیز را دوست داشتم، رژ قرمز برای لبهایم و هزار لاک رنگی برای ناخنهایم. نه امجد و نه مژگان، اهل نکن و نزن و نرو نبودند. خانوادهای تا حدی مذهبی و طبقه متوسط، که فرزندانشان را دوست داشتند و از دیدن شادی من و اشکان، گل از گلشان میشکفت. تا وقتی که رفتم سفر. دریا و جنگل دیدم. درتهران با دخترخالهها رفتیم بازار. شب با بچهها و اشکان بازی کردیم. خندیدیم. تا دم صبح حرف زدیم.
من پیش اشکان و بچههای فامیل غریب نبودم، همراه مردم تهران غریبه نبودم ولی سایه سیاه غربت در مقابل متروی «حقانی» در نزدیکی میدان «ونک»، جایی که احتمالا مسافران پیاده میشوند بروند «پل طبیعت» را ببیند و جوانترها برای صفحه اینستاگرامشان چند عکس قشنگ بگیرند، مقابل نیروهای سرکوب رژیم؛ روی سرم افتاد.
هموطنم!
دادخواه ام باش.
نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
تا حرف دوره پهلوی میشه میگن «به گذشته بر نمیگردیم».
فرض کنید جلوی یه معتادی بشینید بهش بگید یادته اون موقعها که معتاد نشده بودی زندگی چطوری بود؟ دوباره میتونی به زندگی عادی برگردی، سر وسامون بگیری، و حتی از گذشته هم خیلی بهتر بشی.
بعد طرف بهت بگه «نه! به گذشته بر نمیگردم»!
پی نوشت:
کشور یک روند رو به پیشرفت و ترقی داشت، یک نیروی شیطانی یعنی ۵۷ی ننگین یک دفعه شما را به گذشته دوره قاجار پرتاب میکند و در بعضی موارد به دوره صدر اسلام. حال بازگشت به دوره پهلوی، میشود زمان آینده و دوباره از آنجا حرکت بسوی آینده پیشرفته تر شروع میشود.
فرض کنید برای رسیدن به قله کوه تلاش میکنید و تا به میانه راه میرسید به سمت زمین سقوط میکنید، حال برای اینکه به قله کوه برسید به ناچار باید تلاش کنید تا به همان میانه کوه برسید و تلاش دیگر تا به قله کوه و هدف نهایی.
پس رسیدن به دوره پهلوی در واقع بازگشت به جلو هست نه گذشته.
.
✅از رضا قطبی تا امام صدیقی!
✍ مجید مرادی
عبدالرضا قطبی گیلانی معروف به رضا قطبی اولین رئیس رادیو تلویزیون ملی ایران که از شهریور 57 کناره گرفت و مدتی پس از سقوط پادشاهی به فرانسه رفت درگذشت.
?همکاران او از بلندنظری و رواداری و جوانمردی او در طول مدیریت او فراوان گفتند، اما از پاکدستی او از چندین طریق و آخرین بار آقای مسعود بهنود چنین گفتهاند که پس از پیروزی انقلاب مرحوم قطبزاده که نخستین رئیس رادیو تلویزیون ایران پس از انقلاب شد، نمایندگانی را به پایتختهایی که رادیو تلویزیون ایران در آنجا نمایندگی داشته است فرستاد تا دفترها را تحویل بگیرند. در لندن به نماینده قطبزاده گفته میشود که این ساختمان به نام رضا قطبی ست و او باید تکلیف این ساختمان را روشن کند. علتش هم این بود که هنگام خرید دفتر به قطبی گفته بودند مالکیت این ساختمان باید به طور موقت به خود او منتقل شود و سپس او این ساختمان را به رادیو تلویزیون ملی ایران منتقل کند که با حوادث انقلاب این کار عقب افتاد. قطبزاده از طریق واسطههایش موضوع را با رضا قطبی در میان میگذارد و او هم اعلام میکند که این ساختمان متعلق به رادیو تلویزیون ملی ایران و از اموال ملت ایران است و طی سندی رسمی آن را منتقل میکند و هزینه انتقال را هم از جیب خودش میپردازد.
?رفتار مرحوم رضا قطبی را مقایسه کنید با مدیر عامل چفیه بر دوش بانک ملی که به کانادا گریخت و مقایسه کنید با امام جمعهای که ماجرای زمین ازگل او در تاریخ ایران جاودانه خواهد ماند و مقایسه کنید با ابر فساد سه و نیم میلیارد دلاری دولت دبش! خدایا تو شاهد باش!
.
**"من اگر سیبی از این باغ بچینم دزدم
تو اگر باغ همه غصب کنی مصلحت است؟!
من اگر از در میخانه گذشتم نَجِسم
تو اگر دود کنی نصف جهان عافیت است؟!
من اگر شکوه کنم نزد خدا کفران است
تو اگر تکیه زنی جای خدا منزلت است؟!
این ترازوی عدالت که تو را گشته نصیب
چه کسی داده به دستت که چنین خوش جهت است؟! "
درود هم اندیشان نیک آیین
روز خوبی داشته باشید
?????**
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago