?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 3 weeks ago
نهادها، مجموعهها و سازمانها زادهی جامعهی مدرن اند و هرکدام واجد ماموریتی در این جامعهی مدنی میباشند و با توجه به آن به دنبال ساختن، تربیت یا استخدام بدنها و روحهایی اند که در آغاز و انجام ماموریتشان دخیلاند؛ گزینش و مصاحبه چیزی جز فرآیند جستجو و سنجش فرد برای ورود به سازمان نیست و آموزشگاه و دانشگاه جاییاست که نیروها را از برای مأموریت محولهٔ پسین آموزش میدهد. آنچنان که آتشنشانی در تناظر با مأموریتش در پی ساخت یا استخدام جسمی قوی و روحی دلیر است، مجموعههای درمانی روح تابآور میخواهند، مجموعههای ورزشی با بدنها قرارداد میبندند، مدارس و دانشگاهها روحی هدایتگر برای تدریس طلب میکنند. در معاملهای دو طرفه کارمندان خودآگاه یا ناخودآگاه زمان و زندگیشان را با پول کارفرمایانشان تاخت میزنند. نهادهای نظامی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و تکلیفشان با افسران و مأمورانی که جذب، تربیت و استخدام میکند مشخص است. حال پرسش اساسی اینجاست؛ نهادهای نظامی در فرآیند «خدمت سربازی» افراد را برای انجام چه ماموریتی فرامیخوانند؟ ماموریتی دو ساله که سراسر جغرافیا و زمان کشور را درنوردیده و شامل حال تمامی جوانانی که در این جغرافیا چشم گشودند میشوند، چه ماموریتی این چنین مهم مینماید که ابتدای جوانی زمان به انجام رساندن آن در نظر گرفته میشود؟ «سرباز» برای مفصلبندی چه گفتمانیست که فراخوانده میشوند؟
#از_سربازی_بگو
محمد (ص) از دنیا چنان نخورد که دهان را پر کند، دو پهلویش از تمام مردم فرورفتهتر و شکمش از همه خالیتر بود. دنیا را به او نشان دادند، اما نپذیرفت، چون میدانست خدا چیزی را دشمن میدارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، درود بر او که بر روی زمین مینشست و غذا میخورد، و چون برده، ساده مینشست، با دست خود کفش خویش را وصله میزد و جامه خود را با دست خویش میدوخت.
#مولا_علی
#خطبه_صدوشصتوسوم
از اواسط دهه ۱۹۹۰ مطالعه زندگی اشیاء آغاز و تا به امروز گستردهتر شدهاست، گئورک زیمل برای «اشیاء» و «چیز»ها زندگی اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی متصور بود، آنچنان که مارکس به «کالا» و دورکیم به «توتم» چنین نگاهی داشتند؛ نگرش زیمل به «پول» شیئیاست که از زمان تولدش تاریخ اقتصادی و روابط بین آدمیان را متحول کرده و به انسان آزادی و استقلال فردی بخشیده و در چرخهی قدرت بعضی را فربهتر و عدهای را ضعیفتر کردهاست. مقصود اینکه کالاها و اشیاء پتانسیل اجتماعی خاصی دارند و در بسترهای متفاوتی جای میگیرند و رشد میکنند و با آنها میمیرند یا به موزهها میپیوندند؛ بهمانند لباسهای محلی و قومی، ویدئو، سیدی، گرامافون و غیره که مربوط به دورههای خاصی بوده و هستند.
«لباس نظامی خدمت سربازی» نیز از این قاعده مستثنی نیست و حیات اجتماعی خاصی را از سر گذراندهاست؛ پنداشتی اندک دربارهی این یونیفرم طی نیم قرن اخیر از تغییر هویت «او» به ما خبر میدهد. روزگاری بود که برای تن زدن به «او» از یکدیگر پیشی میگرفتند و دستهدسته و فوجفوج به جبهه اعزام میشدند، سید مرتضی آوینی بر همین لباسها بود که نور میانداخت و پلان میگرفت و میگفت «از آهن در برابر رزمندگان خاکیپوش ما کاری ساخته نیست» مادران این سرزمین آرزو میکردند کاش یک پسر بیشتر میداشتند تا قامت به این لباس ببندد و راهیاش کنند، نوع مواجهه عموم با «او» افتخار بود و اشتیاق و دعایخیر. اکنون اما نحوهی مواجهه عموم از نوع آن چیزی نیست که قبلتر وجود داشت و دچار دگرگونی شدهاست. اکنون برای جوانان چارهای جز تنزدن به این لباس وجود ندارد، نگاه عموم به کسی که در خیابان یونیفرم نظامی خدمت سربازی پوشیده آغشته به افتخار نیست! بیشتر شبیه چیزی مانند ترحم، انتظار، دوری و بیهودگیست! از آوینی خبری نیست! از حرفهایش هم! نقطهی عزیمت و مواجهه بعضی نادیدهانگاشتن و فرار از «او»ست، بعضی دنبال معاف شدن از پوشیدنش هستند، بعضی به جبر به استقبالش میروند، بعضی میلیونها تومان پرداخت میکنند عوضِ پوشیدنش، بعضی میخواهند از رانتشان استفاده کنند تا نپوشندش! دعواست! برای نپوشیدن و کمتر پوشیدنش دعواست! نقطهی اشتراک همهی این کنشها و نگاهها در برابر «او» شبیه سدی است که سر راهشان قرار گرفته است؛ راه زندگیشان! و اگر کسی هم به جبر یا به اختیار سراغش میرود برای گذر کردن از «او»ست. این پوتین، فِرنچ چهارجیب، شلوار پنج جیبِ نظامی چه مسیری را پیموده که این چنین منفور گشته است؟
#از_سربازی_بگو
-یک
حافظهام اگر بهخطا نرود از اولین خاطرههایی که در منِ چهار-پنجساله ریشهدوانده تصویر گُنگی از چادر سیاه مادرم است در هیئتِ تو، مملو از صدای گریههای خانمهای روضهای. چه پیوند زیبایی! زیباتر از واقعیت!
-دو
مکالمهی ملتمسانهی منِ شانزده-هفدهساله با پاهایم! کیلومترِ ۳۶ حرم برادرت. مگر چه میخواستم؟ خواستهی زیادی بود؟ مرا ببرید حرم عباس! کم نیاورید! همپای تپشهای تندتند قلبم بدوید و همپای نفسهای بریدهبریدهام کم نیاورید! غیر از این هیچ از آنها نمیخواستم! غیر از این به دردم نمیخوردند! اگر قرار است کم بیاورید همه با هم متوقف شوید، تپشها، پاها و نفسها...
نترسید! ای پاها! نترسید از اینکه روی بال فرشتهها پا میگذارید، محکم قدم گذارید و مرا به پایانم برسانید... غیر از این هیچ چیزی از شما نمیخواهم! غیر از این به دردم نمیخورید!
-سه
دوستداشتن ایمان است، من دوستت دارم. من مومنم به تو! قسم به آنلحظهی دیدار «مَن یَمُت یَرَنی» که دوستت دارم! و شرافتم را گواه میگیرم از لحظهای که امانت عشقت را از مادرم به ودیعه گرفتم دوستت داشتم و دوستت خواهم داشت تا لحظهی وصال.
-چهار
«کاش شهیدشم تو خودت رو برسونی، بگم میخوامت. دوست دارم. عاشقتم. هلاکتم. با وجودی که خودت خوب میدونی...»
همین.
بیش از آنکه به اسم و ادعا کسی را شناسند، از اعمال و نشانههای رفتار آدمی او را «باز میشناسند»؛ مثلا موحد را از یقین بیگمانش به پروردگار باز میشناسند. روزی که دیدم تو را آکنده از شک بودم، حالا اما لبریز از تو ام! و لبریز از یقین! و دفعات بعد که کاملا اتفاقی…
اگر جنگ، ترور، حملهی نظامی خارجی نتواند یک اجتماع همپوشان ولو موقت در ملت ایجاد کند، چهچیز دیگری میتواند؟ هیچ چیز!
در یک جامعهی سالم (نه آرمانی) که مشتمل از جریانهای ناهمسو و همسو، متعارض یا موافق، جهتگیری های مختلف و نظرات متفاوت است، اسلحهی دشمن خارجی و قربانیان مظلوم، امکان بوجود آمدن نظمی موقتی را به دست میدهد تا ذیل آن، نظرات متعارض به نفع موضعی متحد دربرابر عارضهی خارجی ساماندهی شود و مجموع برآیند ملت را برای اندکی متحدتر و یکپارچهتر از نظم پیشین کند. اما اگر چنین نبود و گروهها و جریانهای حاضر از پدیدهی خارجی برای تقویت موضع خود و دستبهیقه شدن با دیگر گروهها و دامنزدن به شکاف اجتماعی بهره بردند و تکلیف چشمها قبل از نگاهکردن روشن بود، آن جامعه، حامل نشانههایی از جامعهای سالم یا عادی نیست. و باید بنگریم این جامعه چه سخنی با ما دارد؟ شاید ایناست که ما دیگر تکثری از یک کل منسجم نیستیم! ما یک ملت نیستیم!
#حملهی_تروریستی_کرمان
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 3 weeks ago