غربیها پنج قرن پیش مجبور بودند برای توسعه دامنه نفوذ قدرتشون از کلمه (استعمار) استفاده کنند. باید این طور توجیه می کردند که به دنبال توسعه تمدن و مسیحیت و دین خدا هستند. برای سیستمی که مجبور به توجیهه و مجبور به توجیه میمونه، در گذر زمان مفاهیمی مثل (ورشکستگی…

غربیها پنج قرن پیش مجبور بودند برای توسعه دامنه نفوذ قدرتشون از کلمه (استعمار) استفاده کنند. باید این طور توجیه می کردند که به دنبال توسعه تمدن و مسیحیت و دین خدا هستند. برای سیستمی که مجبور به توجیهه و مجبور به توجیه میمونه، در گذر زمان مفاهیمی مثل (ورشکستگی اخلاقی) و (شرم از شکست) معنی پیدا میکنه. میشه تحت فشار قرارش داد و ازش خروجی خواست.

اما در مورد تشکیلات جمهوری اسلامی موضوع خیلی بدوی تر از رفتار 500 سال پیش غربیهاست. جمهوری اسلامی هیچ توجیه معقولی برای نفوذ در عراق و سوریه و لبنان نداره. اوایل میخواست از توجیه (حفاظت از حرم) استفاده کنه اما از اونجایی که خودش هم نتونست این توجیه رو باور کنه کم کم کنارش گذاشت. و الان در وضعیتی قرار داره که داره میگه من اینجام چون زورم میرسه. هر وقت هم زورم نرسه میرم.

از همین موضوع میشه فهمید که روشهایی که در قرن نوزدهم و بیستم علیه قدرت های غربی به کار گرفته شدن، قطعا روی جمهوری اسلامی جواب نمیدن. روی جمهوری اسلامی فقط روش مبارزه ای جواب میده که قبلا روی مغولها جواب داده باشه.

از دوست عزیزم ادمین کانال stupid risks بخاطر بزرگواری و معرفی کانالم سپاسگزارم. باور کنید یا نه هیچ وقت ازش نخواسته بودم معرفیم کنه و این فقط لطف خودش بود....

این کانال برای آدمی مثل من بیشتر آرشیو افکاره، مکانیه که توش از چیزهایی که برام جالبن و گاهی از چیزهایی که دوست دارم حرف میزنم تا بعدها بهش نگاه کنم و تغییراتم رو ببینم.

من زمانی کار روزنامه نگاری میکردم. بعد بصورت همزمان چند پیج فارسی و انگلیسی سیاسی خیلی شلوغ داشتم. اما الان یکی دو سالی میشه که جز همین کانال، در جای دیگری نمی نویسم. نمیډونم شاید این کانال هم مسیر پیجهای شلوغ قبلی رو رفت ولی واقعا برنامه ای براش ندارم.

اینجا هست فقط برای این که همدیگه رو و خودمونو گم نکنیم.... قطعا از حضور همه تون خوشحالم.

خیلی فرق هست بین این که سرباز کشوری باشی که روز اول سربازیت شبیه روز اول دانشگاه باشه یا سرباز کشوری باشی که روز اول عمدا اونقدر توی افتاب روی زانو بنشونندت تا مطمئن بشن قطعا مفصل زانوت ترکیده. اسرائیل کشوریه که از روز اول مجبور بود بهترین باشه. که اگر نبود…

نمیدونم آمار رسمی کسانی که سواد خوندن و نوشتن ندارن چقدره و البته مهم هم نیست. سندیت هر آمار رسمی در تشکیلات داعش به اندازه آمار کرونا و آمار انتخابات و آمار تعداد افغانهاست. اما کافیه یه بار به یه مرکز درمانی که مرکزیت داره بری تا ببینی آدمهای زیادی با سنین…

هرش هم کشته شد....

میفرماید با هشتگ #freedurov مطلب بزنید که فلان شود و بهمان شود....
والا هشتگ ایرانی جماعت که  به هیچ جای هیچ کسی نیست. خود آن جوان بیچاره هم زیاد از ایرانی جماعت دل خوشی نداشت که اگر داشت استفاده از  wallet رسمی تلگرام رو برای ایرانیها ممنوع نمیکرد.
مگر این که فرض کنیم حضرت دورف با دولتهای غربی دشمنند و توصیه های نظام مقدس جمهوری اسلامی رو با دقت اجرا میفرمایند.
در ضمن من هم از حضرت دورف شاکیم. بخش بزرگی از بگایی مردم ایران در دلقک بازی بورس سال99 و همینطور کلاهبرداریهای کریپتو در بستر تلگرام رخ داد حالا باز خودشون میدونن.

زمان اعتراضات 1401 یکی از شهرهای مرزی توی محاصره کامل بود و نمیشد از داخل کشور براش دارو تامین کرد و تنها مسیر دسترسی به شهر یه کریدور کولبررو به خارج از مرز بود که میشد از اونطرف مرز دارو خرید و برای زخمیهای شهر(که کم هم نبودند) رسوند. نیاز به پول بود و یکی از دوستانم که داخل شهر بود، ازم خواست درخواست کمک مالیشو توی پیجهایی که دارم بذارم. یه آدرس لایتنینگ بیت کوین گذاشتم و در مجموع 450 دلار جمع شد که کم بود اما کار رو راه مینداخت. اما پرداخت کنندگان کل این کمک فقط 4 نفر بودند.

در کنار این 4 نفر، ده ها نفر پیام میدادن و ازم میخواستن بهشون شماره کارت یا شماره حساب بدم که به این معنی بود که جون خودمو به خطر بندازم و یا جون هر کسی که صاحب حساب هست رو به خطر بندازم. حتی یک نفر گفت یه آدرس پستی بده برات دلار پست کنم و نمی دونم چه فعل و انفعالاتی در مغزش رخ داده بود که فکر میکرد در شرایط ناآرامی، اوباش ممکنه نامه های مردم رو چک نکنند. و اصلا چرا من باید مکانم رو لو بدم؟ خلاصه وضعیت رقت انگیزی بود. اما باعث شد از همون موقع به همه توصیه کنم که بیت کوین یاد بگیرید.

واقعیت اینه که در ساعت صفر، یک میلیارد تومنی که باعث بشه بخاطرش جونمو به خطر بندازم بسیار بی ارزشتر از 50 هزارتومنیه که بتونم در امنیت و بدون سرخر بهش دسترسی داشته باشم. در ساعت صفر، خواهید فهمید نه سند خونه تون به دردتون میخوره و نه حتی ماشینتون(اگر به اندازه کافی براش سوخت ذخیره نکرده باشید). در اون لحظه طلایی، که بعید نیست که در طول عمر ما رخ بده شما به چیزی نیاز دارید که امنیتتون رو حفظ کنه. قابل حمل باشه، دزدیدنش دشوار باشه و از همه مهمتر نقش ذخیره ارزش داشته باشه. بیت کوین برای این نیست که ثروتمند بشید، برای اینه که از گرسنگی نمیرید.

بگذریم، یه فرصت به وجود اومده که می تونید بدون استرس، بدون فشار و به رایگان از اموزشهای فارسی بهره مند بشید. ازش استقبال کنید. و به عنوان اولین تمرین، از رفیقمون که داره اینطوری زحمت میکشه، حمایت بیت کوینی کنید.

ایران خودرو فروش ماشینهای برقی رو شروع کرده. قاعدتا هر آدم عاقلی که میخواست چنین تصمیمی بگیره، با این وضعیت ناپایداری شبکه برق به جای خودروی پلاگین، خودروی هایبرید آنپلاگد وارد میکرد. اما خب برای مدیر ایران خودرو که قراره برای پول دیگران تصمیم بگیره هیچ اجباری وجود نداره که عاقلانه رفتار کنه. در واقع این خودروهای برقی فروش نخواهد رفت اما برای کارچاق کنهای خریدار خودرو، مهندسان نخبه مپنا که قراره ایستگاه شارژ خودرو طراحی کنند، مهندسان نخبه پژوهشگاه نیرو و دانشگاه علم و صنعت که قراره درباره کل این پروسه ده ها مقاله بنویسن و شرکتهای دوزاری دانش بنیان که قراره با وام دولتی و به اسم مهندسی معکوس این ماشینها رو بخرند(و احتمالا در ترکیه آبشون کنند) فرصت شغلی مناسبیه.
اگر فکر میکنید از اون روزی که حاج میرزا آغاسی گفت (این چاه برای من آب نداره اما برای تو نون داره) خیلی دور شدیم سخت در اشتباهید چون الان دقیقا در همون دوران زندگی میکنیم. روشنفکران دوران قاجار معتقد بودند برای عبور از اون دوران به ادمهای آگاه و باسواد نیاز داریم. که تا حدودی هم درست فکر می کردند. اما چیزی که فکرش رو هم نمی کردند این بود که روزی برسه که همون آدمهای آگاه و باسواد نقش مغنی ها و چاه کن های حاج میرزا آغاسی رو بازی کنند.