𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
زمانی بود که نوشتن تبدیل شده بود به امکانی برای خودنمایی و خودابرازگری! یعنی اینکه ببینید من چقدر خوب و خوشبختم! ببینید چقدر مه و خورشید و فلک خوب و خوش است؟ درواقع یکجورهایی نویسندههای اینستاگرامی روی کار آمدند که آن وجه از زندگیشان را که جالب و حسرتبرانگیز بود نشان میدادند.
در مقابل این روزها با نویسندههایی مواجه میشویم که میگردند بخش منفی هر چیزی را نشان میدهند که به ما بگویند این چیزی که از دور اینطور به نظر میرسد اینطور نیست، بلکه آنطور است. مثلا دویدن صبحگاه اینطور نیست که شما را سرحال کند بلکه ممکن است دلتان نخواهد از روی تخت بلند شوید، ممکن است بدن درد داشته باشید و چه و چه! یا ارتباط با پدر و مادر اینطور نیست، آنطور است و هزار و یک چیز دیگر!
این که چرا اینطور شد و اصلا دلیلش چه میتواند باشد، نمیدانم. شاید زمانی روانشناسی مثبت روی بورس بود حالا اما روانشناسی به سمتی رفته که قسمت تاریک خودمان و پدیدهها را ببینیم و بپذیریم! مفهوم جستارنویسی هم در این سالها بیشتر جا افتاده و آدمها رفتهاند به سمت نوشتن از نیمههای تاریک زندگیشان!
میخواهم بگویم که هر دو ورِ این نوع نوشتهها برای من غیرطبیعی است، نه نوشتهی گل و بلبل و خودابرازگر راضیام میکند نه آنی که مدام دارد وجههای تاریکش را نشانم میدهد. درواقع همانقدر که یک نفر میتواند در جمع با گفتن و خندیدن جلب توجه کند، اشک ریختن و گریهی دیگران را درآوردن هم میتواند جلب توجهکننده باشد. (به نظرم در وضعیتی گیر کردهایم که کلیشه نبودن هم کلیشه است.)
این است که گمان میکنم جایی این وسط هست که ما باید آنجا بایستیم. یک جایی از این میانه را باید پیدا کنیم، جایی که به ما دید واقعیتری از خودمان میدهد که نه روشناییاش چشم را میزند و نه تاریکیاش جلوی یک قدم به جلو برداشتن را میگیرد. این چیزی است که این روزها ذهنم را درگیر کرده، حالا اینکه تهش به کجا میرسم، نمیدانم!
صدیقه حسینی - یادداشتها
https://t.me/abrakaneh
یه ماجرای بامزه که احتمالا از نظرتون مسخره باشه اینه که یه چیزی که از زمانی که رفتم خوابگاه تو من به صورت نامحسوس حس استقلال رو ایجاد میکرد ، غذا درست کردن به شیوهی خودم بود.
من ۱۸ سال دستپخت مامانمو خوردم و چون تو یه خانواده پرجمعیت زندگی میکنم و ذائقهها هم به همون دستپخت عادت داره حتی وقتی میخواستم غذا درست کنم هم به شیوهی مامانم چیزی میپختم.
و من رفتم خوابگاه و تو اون ۲سال دیدم هر مامانی به بچهش یه مدل غذا پختن رو یاد داده و از همدیگه فوت و فنهای مختلفی یاد میگرفتیم و هرکس مدل آشپزی خودشو کمکم پیدا کرد.
و همین باعث شد من احساس کنم که اوکی اوکی. من الان مدل خودمو تو زندگی کردن دارم. الان مدل خودمو تو آشپزی کردن دارم. و دیگه یه کپی ناقص از مامانم نیستم. من خودمم.
خیلی حیوونی. خیلی
حس بد نداشته باش من بی آزارم کاملا
نه خب اخه برا هر کانال مورد علاقه ام یه کانال جدا میزنم. هرچند برا کانالای زیادی اینکارو نکردم. متوجه نمیشم چرا باید کاناله رو پاک کنم؟ من کاری ندارم اصلا با شما
من صرفا میخواستم قبل خواب اسکرینشاتای اضافهمو پاک کنم. ببین کار به کجا رسید
تکنیک به کنار.
ترکیببندیش داره میفرستتم تو کما
هیچ منطقی پشت هیچ کوفتیش نیستت
آخه حتی تلاش نکرده طیف رنگی درست کنه
زارت از تو تیوپ گذاشته رو تابلو.
اون کاردک کوفتی رو بذار کنار و با قلم محوش کن این مسخره ها رو
لوکیشن فوقالعاده بود. مدلا عالی بودن. لباسا بینظیر. نور صحنه تو یه لول دیگه. شصتساعت پوز دادم تا نتیجهی پروژه همونی شد که میخواستم.
و ناگهان از خواب پریدم.
من واقعا تو خواب عکاسی کردم. و اون عکسا جز بهترین عکسام میشد، اگه میتونستم تو واقعیت هم به کسی نشونشون بدم..
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago