زن بچه است.

هل ترید أن تعرف سرّ قوّتی؟
لا أحد أحبّنی حقاً قط.

"از ۱۹۷۵ دیگر ایران نرفتم. بروم چه کار کنم؟ هیچوقت دلم برای ایران تنگ نشد. مگر آدم دلش برای خشت و دیوار تنگ می‌شود؟ خیلی احمقانه است."

ابراهیم گلستان

خوب باشی هرجا هستی،
ولی دیگه مال من نیستی.

دختری که سکسی، و پسری که توانا نیست، هیچکدوم هرگز واقعا طعم زندگی رو نمیچشند.

آزادی اقتصادی، پایه و مولد سایر آزادی‌ها ست.

این کشور قهرمانِ مُرده زیاد داره، مفت نمیرید.
روحت شاد مرد، ولی من هنوز کار دارم.

از روی هوس نیست اگر میزنمت.
برای لذت نیست اگر میبوسمت.
مضطرب نیستم اگر دائم دستم دور کمرت یا روی پاته‌.
اینها هیچکدوم دلیل اصلی یا اولویت اول نیستن‌. من باید مطمئن باشم که مال منی، که دارمت.
زدنت، بوسیدنت، لمس کردنت، تحکیم حرفم بهت‌ و... برای من به این معنی ان که تو مال منی و من باید دائما از این موضوع مطمئن بشم.
اینها به ظاهر چیزهای دوست داشتنی و جالبی نیستن، اما برای من مهمه که بدونم تا چه حد میتونم پیش برم و تو همچنان انتخاب کنی که مال من بمونی. و قطعا که وظیفه‌ی منه که بدونم چقدر و چطور این فشار رو بهت وارد کنم که به جای اینکه بخوای ازم فرار کنی، تصمیم بگیری که از مال من بودن لذت ببری.
رابطه یه الاکلنگه. باید بدونی خودت کی بری عقب و کی بیای جلو، و باید بدونی کی طرفت رو مجبور کنی که بره عقب یا بیاد جلو.
رابطه الاکلنگیه که جلو و عقب رفتن توش رفتار، و تکیه‌گاهش احترامه.
و برای من مهمه که محترمانه، برای خودم نگه دارمت.