?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 2 weeks ago
.
عجب شیرین لب و شکّردهانی
نگو که شاعر شیرین زبانی
به گوش تشنه ام باران ترینی
کویری از تنم، دریای جانی
بزن از شالیِ مویت به شامم
تو ماه خطه ی مازندرانی
زمین گیر توام تا هست دنیا
اگرچه تو همیشه آسمانی
تنوری روشن م در چال سینه
بچسبان بر دلم خود را که نانی
دهن وا میکنم یکدست شوقم
از آنجایی که تو در من نهانی
کمر کی بندم از وصل محالت
به تیرم چون زنی؟ ابرو کمانی!
کجا عشق و محبت جرم باشد
که حبسم می کنی در« لن ترانی »
دلم پر می کشد تا قافِ کویت
منم سیمرغ عشقت، جاودانی
جهان بر جاست تا عشق تو باشد
تویی مفهوم اصل زندگانی
تو را از بسکه باریدم شب و روز
نصیبم عینکِ ته استکانی
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول دادهام که بخواهم وفا کنم؟
بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...
اشکی نماندهاست که جاری کنم ز چشم
جانی نماندهاست که دیگر فدا کنم
ای عشق! من که عقل خود از دست دادهام،
دیوانهام مگر که تو را هم رها کنم؟
زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
سجادسامانی
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
#حافظ
کاش میشد که از این پنجره بارید تو را
از صدای نفس فاصله، فهمید تو را
مثل عطر خنک کوچهی نارِنجِستان
در همآغوشی گل، یکسره بویید تو را
در فراسوی شب خاطرههایی شیرین
باز با تیشهی فرهاد، تراشید تو را
گاه در برکهی تنهایی خود سنگ انداخت
با صدای تپش ثانیه، نالید تو را
یک قدم مانده به دلواپسی اشک غروب
پشت بیتابترین خاطره، پاشید تو را
و به کوتاهی بوییدن عطر یک سیب
خام حوا شد و چون وسوسهای چید تو را
ته این راه سراسیمه، کمی آه کشید
در سکوتی به بلندای افق، دید تو را
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند
من خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
پیش از این گویند کز عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاند
پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه
جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفتهاند
تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کردهاند
یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفتهاند
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کردهاند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفتهاند
داغ پنهانم نمیبینند و مهر سر به مهر
آن چه بر اجزای ظاهر دیدهاند آن گفتهاند
ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی
ماجرای عشق از اول تا به پایان گفتهاند
پیش از این گویند سعدی دوست میدارد تو را
بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در دل فرود آید که از جان گفتهاند
✧✬❤️ @sherwadeb ❤️✬✧
میگویند...
منبر را از چوب درخت گردو میسازند
که بسیار محکم و با کیفیت است.
درخت گردو علاوه بر چوب مرغوب سایه و
بار خوبی هم دارد.
اما درخت چنار میوه ندارد،
سایهی درست و حسابی هم ندارد،
از آن چوبه دار میسازند.
دعوای این دو درخت
در شعر شهريار شنیدنیست!
گفت با طعنه منبری به چنار:
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار!
پس بر آشفت آن درخت دلیر،
رو به منبر چنین نمود اخطار؛
گفت: گر منبر تو فایده داشت،
کار مردم نمی کشید به دار...!
.
ظهر تون بخیر
میان آرزوے تو...
و معجزه خداوند...
دیوارے است،
بہ نام "اعتماد!!!"
اگر دوست دارے،
بہ آرزویت برسے...
تو که باشی همه ی سال بهار است گلم
زندگی با تو خوش و بی تو چه تار است گلم
تو بمان تا که دلم سرد و زمستان نشود
آرزوها همگی بی تو به دار است گلم
تو همانی که دلم دلخوش با بودن اوست
دل من با تو فقط عاشق و یار است گلم
جان من بسته به جان تو همینم کافیست
گل لبخند تو هر لحظه به بار است گلم
باتو ای نازترین ، خوب ترین ، فخر زمین
دلخوشی سهم من و غصه چه خار است گلم
تا ابد عاشق چشمان تو شد سنگ صبور
تو که باشی همه ی سال بهار است گلم....
تا لحظه ای که پا به ثریا گذاشتید
بر شانه های چند نفر پا گذاشتید؟
از لطف تان کمال تشکر، که لااقل
خلق گرسنه را به خدا واگذاشتید
در شهر مصر، پیرهن هرکه پاره بود
انگشت روی شخص زلیخا گذاشتید!
بابا شبیه «آ»ی بدون کلاه شد
از بس کلاه بر سر بابا گذاشتید!
فعلا که زنده ایم ولی فکر می کنم
ما را برای روز مبادا گذاشتید
«باشد که از خزانه غیبم دوا کنند»
دیگر مگر خزانه شما جا گذاشتید؟
«راشد انصاری» شاعر طنزپرداز اهل بندرعباس
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 2 weeks ago