«در مورد زن فقط سه کار می‌شود کرد.
می‌شود دوستش داشت، برایش رنج کشید.
یا به ادبیات تبدیلش کرد.»

- لارنس دارل / برگردانِ زهره شادرو

روز سیزدهم چالش کتابخونی?

@about_sea

با کدام بال می‌توان از زوال روزها و سوزها گریخت؟

-فروغ فرخزاد

فشار زندگی، فشار محیط، و فشارهای زنجیرهایی که به دست و پایم بسته بود و من با همهٔ نیرویم برای ایستادگی در مقابل آنها تلاش می‌کردم، خسته و پریشانم کرده بود. من می‌خواستم یک «زن» یعنی یک «بشر» باشم...

?#فروغ_فرخزاد

کار کردن سخته، آدمو خسته میکنه، آدمو از تفریح و خوش گذرونی و رفت و آمد با دوست و آشنا عقب میندازه و ممکنه نفهمی کُلِ روزت چطوری شب شده.
اما به این فکر نکن که هیچکس، مطلقا هیچکس نمیتونه وایسه تو صورتت و بگه چرا هیچی نشدی، چرا بی مصرفی، چرا زندگیت نظم نداره، فکر و خیالِ الکی هم نمیکنی، چون همیشه درگیرِ کار و پیشرفت زندگیتی.

منی که می‌بینم و می‌شنوم و می‌فهمم و رنج می‌کشم و بغض می‌کنم و مچاله می‌شوم و اشک می‌ریزم و سبک‌تر که شدم، خودم را از اندوه می‌تکانم و نفسی عمیق می‌کشم و ته‌مانده‌ی اندوهم را خشم می‌کنم و بلند می‌شوم و به راه می‌افتم.
منی که با هر غروب ناامیدم و باهر طلوع، امیدوار...
منی که می‌دانم بالاخره صبح می‌شود...

? #نرگس_صرافیان_طوفان

من به عنوان یه دختر زیادی از حد معرفت خرج دادم واسه همه
نوش جونتون فقط…
ماهم خدایی داریم به هرحال??

من تنهایی بزرگ شدم.
تنهایی درس خوندم .
تنهایی کار کردم.
تنهایی دعوا کردم.
تنهایی سیگار کشیدم.
تنهایی پای همه وایسادم.
تنهایی زخمامو بستم و تنهایی دردامو داد زدم.

اینارو میگم که بدونی کسی که غرق شده از خیس شدن نمیترسه…
خودتو خسته نکن.?