Bardia Bahramnejad

Description
Instagram: Bardia.Bahramnejad
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

10 months, 3 weeks ago

شراع

جای لنج توی ساحل نیست؛
سحرگاهان شراع علم می‌کنیم و
سینه‌ی شناور به امواج می‌‌دهیم،
در طلوع، امیدی برایمان نهفته‌است؛
بر رد آفتاب دل به دریا می‌زنیم…
که جای لنج لمیده‌ بر ساحل نیست؛
گویا جاشوی خسته بندر فرزندی جوان دارد.

شراع به معنای بادبان.

نی‌انبان: بردیا بهرام نژاد
تنظیم و مسترینگ: محسن‌برزگر
کاورآرت: پوریا بهرام نژاد

10 months, 3 weeks ago
10 months, 3 weeks ago

بوشهر تا رشت
علی سلیمی نیا
تهیه کننده: بهروز بخشی
تنظیم: سجاد فراست
شعر: سجاد سلیمانی
نی انبان : بردیا بهرام نژاد
کاور: حدیث داداشی
استودیو دیاکو

1 year ago
1 year ago
1 year ago

Live

1 year, 1 month ago

چایی در سرمای بهمن‌ماه بوشهر و شربت ویمتو در گرماگرم مرداد منطقی مشخص دارد. اما یک مثلث از این دایره خارج است؛ سمبوسه. از سر مهر تا ته اسفند کارم شده بود بعد از مدرسه به دکه‌ی سمبوسه‌ای رفتن؛ و دیالوگی که شاگرد سمبوسه‌ای و من حفظمون بود اما از شعورانسانی‌مان…

1 year, 1 month ago

چایی در سرمای بهمن‌ماه بوشهر
و شربت ویمتو در گرماگرم مرداد
منطقی مشخص دارد.
اما یک مثلث از این دایره خارج است؛ سمبوسه.
از سر مهر تا ته اسفند کارم شده بود بعد از مدرسه به دکه‌ی سمبوسه‌ای رفتن؛ و دیالوگی که شاگرد سمبوسه‌ای و من حفظمون بود اما از شعورانسانی‌مان خارج میشد که بدون مکالمه پروتکلِ پروسه‌ی سمبوسه را دور بزنیم؛
میگفتم: ی سمبوسه
میگفت: سس؟
میگفتم: نه
و بعد کاغذ روغنی سمبوسه را بغل می‌کرد و می‌آمد تا به بوسه‌های من برسد.
بزرگترین مزیت سمبوسه این است که میتوانید حین بوسه‌ها و گاز زدن‌ها به کارهای دیگر نیز فکر کنید یا در طرفی دیگر اگر فکری فلسطین ذهنتان را اشغا‌ل کرده می‌توانید با سمبوسه خوردن آن را به سازمان ملل بسپارید و فراموشش کنید.
-البته جز ابراز نگرانی کاری بلد نیست-
روزهایی که انسولین پدربزرگم در داروخانه‌ها پیدا نمی‌شد و بعد مدرسه دوچرخه‌ام چاپاری میشد بین داروخانه‌ها فقط سمبوسه بود تا پناهگاه‌ام باشد و بشارتم میداد به فردایی که دوباره چاپار شوم به امید خرید انسولین
و همچنان در روز هایی که موجودی کارت به برگرها نمی‌رسد سمبوسه خوردن بشارتم میدهد به موجودی بیشتر
سمبوسه خوردن با کسی که موجودی کارتش زیاد نیست اما سمبوسه من را حساب می‌کند بشارتم میدهد به رفاقت طولانی با او.
البته این‌ها تمامی زوایای سمبوسه نیست؛ سمبوسه تنهل مثلثی است که مجموع زوایای داخلی‌اش بیشتر از ۱۸۰ درجه است.
شب آخری بود که رفیق پایه‌ی سمبوسه خوردنم قبل از مهاجرتش با من می‌گذراند؛
آن شب همه چیزش با شب های قبلش فرق داشت باهم برای آخرین بار سمبوسه گرفتیم و شاگرد برای چندصدمین بارش پرسید
سس تند؟
و گفتم ها بده
و سمبوسه را با سس خوردیم…
و کشف کردیم که سمبوسه با سس چیز عجیبی است، سسی که نت اولش آب است و رب و سرکه و نت میانی‌انش فلفل و تاثیر تندی اش بی‌حسی دهان و سرازیر شدن مف
فهمیدیم چیز هایی دورمانند که نفهمیدمشان، نمیدانیم که نمیدانیمشان، سس‌تند؛ صدای موج؛ هداک و بسیار چیزهایی که از فرط سادگی برایمان پیچیده‌اند.
اما ژرف‌تر از ساده های گم
چیزهایی هستند که در شعور انسانی و قانون های خودساخته جهان‌ ما نمی‌گنجند؛
مثلا ریاضی یکی از همین خودساخته هاست، فکر کنید سمبوسه‌ای را در ارتفاع ده سانتی ظرف روغن در دست دارید و وقتی رهایش می‌کنید با گذشت یک ثانیه فاصله‌اش را تا ظرف می‌کند پنج سانت، چند صدم ثانیه بعد دو و نیم سانت بعدتر یک و بیست و پنج صدم سانت بعد شش‌صد صدم سانت و این عدد تا بینهایت تقسیم می‌شود و با ریاضی هیچ‌گاه سمبوسه به ظرف روغن نمی‌رسد…
در موازات چیز هایی که نمیدانیمشان دست‌نیاورد های غریب‌تری هم وجود دارد
این را صبح ر‌وزی فهمیدم که هیچ‌صبحانه‌ای نداشتم، تاریخ‌مصرف پنیر گذشته بود و فقط چندتکه نان در شمال شرقی یخچال رویت می‌شد؛ پس گفتم: خو و خلاص میرم مدرسه بعدش ناهار و صبحونه رو یکی میکنم و سمبوسه میزنم.
هفت ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد
وقتی زنگ اخر مدرسه به صدا درامد از گشنگی یوسین بولتی بودم در فینال المپیک دومیدانی با مقصد دکه‌ی سمبوسه‌ای، گشنه مثل ماه‌رمضونی که درش برای سحری خواب ماندم
گشنه مثل وقتی که تو بالاشهر تهرونم و وقت‌ناهاره ولی باید بیام تا وسط‌شهر بیام که پولم به ناهار برسه.
رسیدم به خط پایان
دیگر دیالوگ را کنار گذاشتم و داد زدم سمبوسه؛
شاگرد تا خواست سمبوسه را در ظرف روغنی غرق کند گفتم نههههه
نمیرسم
نمیکشم
سمبوسه را از دستش گرفتم و سرخ نشده خوردم
و آن روز فهمیدم که سمبوسه‌ی سرخ نشده یعنی عاشو(زنده‌باد)، یعنی هله هله مالی.

1 year, 2 months ago

اینم از موزیک استوری امشب؛
اسپانیش. راکِ لاتین.

1 year, 2 months ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago