«ناگهان درخت»

Description
می‌دونم. ولی بذار بهش فکر نکنیم.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 4 weeks ago

5 months ago

داغی پشت پلک‌ها از وزنم کم می‌کند. از میزان خوددار بودنم هم. گریه پشت گریه. مامان آب‌سیب گرفته بود و تلخ بود. عصری خیال می‌کردم قسمت‌های سخت‌اش گذشته باشد اما امشب توی این سه شب، سخت‌ترین‌شان بود. تب. تب و تب. دستم را گذاشتم روی پیشانی‌ام و دستم سوخت. گفت «دست یکی دیگه باید باشه. دست خودت که قبول نیست.» کی گفته دست‌های خودم قبول نیست؟ هم قبول است و هم لازم. یک وجه خوبی که بیماری دارد سنجش میزان تاب‌آوری‌ست. که خب من باختم توی این مرحله و گریه.

5 months ago

«این‌جایی تو. نمی‌گریزی.»

5 months ago

دوباره.

7 months, 2 weeks ago

درباره‌ی این‌که هربار من چراغ‌ها را خاموش می‌کنم چرا حرفی نزده‌ام؟ هرجوری بهش نگاه می‌کنم باز هم تهوع‌آور و غم‌انگیز است. هربار این تو هستی که چراغ‌ها را خاموش می‌کنی و در تنهایی و تاریکی اتاق قدم بر می‌داری. هربار، تاکید می‌کنم، هربار بعد از خاموشی در خودت فرو می‌روی و ترسی غیرقابل اعتنا را تجربه می‌کنی. نه نمی‌خواهم به هیچ راهی برای درمان متوسل شوم. صرفا از صمیم قلبم خواستار استخدام کسی هستم که بیاید و وقتی من در امنیت رخت‌خواب و پتوی عزیزم هستم چراغ را خاموش کند. وجه دیگری از این ماجرا که اندوهگینم می‌کند «آخرین نفر» بودن است. به آدم احساس بزرگسال بودن می‌دهد. بزرگسالی با مسئولیت‌هایی سنگین روی شانه. و خب معلوم است که نه! می‌خواهم فرار کنم. از خاموش کردن همه‌ی چراغ‌ها در بزرگسالی. و لطفا کسی بیاید و پتو را تا روی چانه‌ام بالا بکشد و در را آرام ببندد و چراغ را خاموش کند. به این ماجرا که احساس کنم کسی بیرون از اتاق وجود دارد که حواس‌اش به همه چیز هست احتیاج دارم.

7 months, 2 weeks ago

از این‌ یادآوری‌های گذرای در لحظه هم خوشم می‌آد. نشستی گوشه‌ی یه کافه‌ای و داری چای سبزتو می‌خوری، سرت‌و از توو گوشی‌ت در میاری و می‌بینی یه آدمی داره عینک‌شو با گوشه‌ی لباس‌ش پاک می‌کنه و در لحظه یک روزِ کامل از جلوی چشمات رد می‌شه. این قابلیت‌ِ این شکل از به خاطر آوردن‌هاست. بد هم نیست. لبخند می‌زنی و فراموش می‌شه.

7 months, 2 weeks ago
7 months, 3 weeks ago

هوا خوبه و می‌خوام یه امروز رو به باغچه‌هایی که هنوز بیل نزدم و راه‌هایی که هنوز نرفتم فکر نکنم. می‌تونم؟ نمی‌دونم. با ما همراه باشید.

7 months, 3 weeks ago

هوا خوبه و می‌خوام یه امروز رو به باغچه‌هایی که هنوز بیل نزدم و راه‌هایی که هنوز نرفتم فکر نکنم. می‌تونم؟ نمی‌دونم. با ما همراه باشید.

7 months, 3 weeks ago

و چقدر جدیدا عکس‌های بدی می‌گیرم. آشغالِ واقعی! قبلا هم عکس مزخرف زیاد می‌گرفتم ولی حالا حتی توی یک زمان و مکانِ درست هم گند می‌زنم. یک چیزی شده که کاش مثل همیشه سارا می‌آمد و می‌گفت مثلا فلان اتفاق افتاده وگرنه تو مثل همیشه‌ای! درست و برنده و زیبا. (شبیه مادرها که به زیبایی فرزندشان باور دارند.) اما با سارا دیگر دوستی‌ای ندارم و کلمه‌ها هم کافی نیستند. لحن‌‌اش کارساز بود. جایی لحن‌‌اش را نمی‌فروشند؟

8 months ago

کدر و سنگینم. پویاییِ قلب و روی آب ماندن و شفافیت می‌خوام.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 4 weeks ago