?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
❗️خروج یا ماندن امریکا در شرق سوریه
بحث بر سر ماندن یا بیرون رفتن اشغالگران امریکایی از سوریه همچنان بالا است و تروریستهای تکفیری و ارباب آنها یعنی اردوغان منتظر هستند که هر چه سریعتر امریکاییها از سوریه خارج شوند تا شاید بتوانند بساط دولت خودخوانده در شرق فرات را برچیده و به منافع نفت و گاز سوریه در این منطقه دسترسی پیدا کنند. در این مورد، چند روز پیش گزارشی نوشتیم و تاکید شد که ترامپ شاید علاقمند به این کار باشد، اما کسانی در سیستم تصمیمگیری امریکا هستند که به شدت مخالف این مساله بوده و میگویند که اگر این اتفاق روی دهد، تروریستهای داعشی رها شده و دوباره منطقه به هم خواهد ریخت.
اما مساله اصلی، تلاش رژیم یهودی برای چندپارچه کردن سوریه است، آنها دنبال حفظ حضور عناصر قسد و پکک در این منطقه هستند، هر چند که میدانند اتفاقاتی که در این منطقه روی خواهد داد چندان در کنترل آنها نخواهد بود. موضوع خروج نظامی امریکااز شرق سوریه در حالی مطرح میگردد که خبرهای بسیاری از ارسال تجهیزات و تسلیحات جدید به پایگاه غیرقانونی خراب الجیر در شمال شرق این کشور منتشر شده است. اما ۲ مقام پنتاگون به شبکه خبری ان.بی.سی گفتند وزارت جنگ آمریکا در حال تهیه برنامههایی برای خروج تمامی نیروهای این کشور از سوریه است.
هر چند رئیس جمهور آمریکا و سایر مقامهای نزدیک به وی اخیرا تمایل خود را برای خروج تمام نیروهای آمریکایی از سوریه اعلام کردهاند. این اقدام باعث میشود تا پنتاگون ظرف ۳۰ تا ۹۰ روز آینده برنامههایی را برای خروج تمامی نیروهای آمریکایی از سوریه در نظر بگیرد. «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی ترامپ روز جمعه با مقامهای ارشد نظامی آمریکا در فلوریدا دیدار داشت و درباره اوضاع در منطقه اطلاعاتی کسب کرد. یکی از مقامهای کاخ سفید گفته که کاهش احتمالی نیروهای آمریکایی در سوریه مساله اصلی در نشست مشاور امنیت ملی ترامپ نبود.
در این میان این مقام کاخ سفید با اشاره به اینکه «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کاخ سفید با ترامپ دیدار کرد و عبدالله دوم پادشاه اردن نیز در روزهای آتی به آمریکا میرود، گفت: «این برای مشاور امنیت ملی آمریکا خوب بود که با رفتن به سنتکام درباره اوضاع در منطقه اطلاعاتی کسب کند.» اواخر ۲۰۱۹، ترامپ به «جیمز ماتیس» وزیر جنگ وقت آمریکا دستور داد تا تمامی نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند. ماتیس اما با این دستور مخالفت و از سمتش استعفا کرد.
در دسامبر پنتاگون اعلام کرد که ۲۰۰۰ نیرو در سوریه هستند که بیش از ۲ برابر آن چیزی بود که ارتش آمریکا در سالهای گذشته یعنی ۹۰۰ نفر عنوان کرده بود. با این خال سخنگوی نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) روز چهارشنبه با بیان اینکه ما هیچ طرحی برای عقبنشینی نیروهای آمریکایی دریافت نکردیم، گفت: داعش منتظر فرصت عقبنشینی نیروهای آمریکایی است تا فعالیتهای خود را دوباره آغاز کند. (این بزرگترین ابزار یا بهانه برای باقی ماندن اشغالگران امریکایی در شرق سوریه است، اما مساله مهمتر، خواستههای رژیم صهیونیستی است)
در طول دو ماه نبردهای پراکنده و با وجود مشارکت گسترده ارتش اشغالگر ترکیه، تروریستهای وابسته به آنکارا توفیقی در غلبه بر عناصر مورد حمایت امریکا نداشتهاند. موضوعی که برخی از مقامات امریکایی را نگران کرده این است که اگر امریکا که در طول یک دهه گذشته صدها میلیون دلار برای آموزش، تسلیح و سازماندهی عناصر قسد هزینه کرده آنها را در این شرایط رها کند، ایران و روسیه حمایت از آنها را شروع خواهند کرد. در طول روزهای گذشته چند هیات مختلف از کردها و عشایر شرق فرات به مسکو سفر کرده و خواستار پوشش هوایی ارتش روسیه برای مقابله با تروریستهای تکفیری شده بودند.
آنها با بیان اینکه وضعیت در بدنه تروریستهای مورد حمایت ترکیه به شدت بحرانی است و برخلاف دروغهای رسانهای که در موافقت برای تشکیل وزارت دفاع میدهند هیچ اتفاقی در این زمینه روی نداده و هیچ یک از گروههای مسلح حاضر نیستند به نفع جولانی (که سابقه برخورد شدید و کشتار آنها را دارد) کنار بروند و از طرف دیگر، با وجود فشارهای ترکیه تقریبا همه گروههای خارج از القاعده، جولانی را قبول ندارند. با این وضعیت حتی احتمال اینکه برخی از تروریستهای مورد حمایت ترکیه با قسد وارد درگیری شوند که بعداً باعث تقویت جولانی شود از جنگ کناره بگیرند بالا است از روسها و ایران خواستار حمایت و کمک شدهاند!!
در هر صورت، وضعیت پیچیدهای که در شرق سوریه حاکم است امریکا را بر سر دو راهی عجیبی قرار داده و آنها نمیتوانند به سادگی تصمیم به خروج از سوریه بگیرند؛ این در حالی است که ترامپ شاید وعدههایی هم به اردوغان داده باشد اما سیستم امنیتی امریکا با خروج از سوریه مخالفت خواهد کرد.
❗️بازگشت به استعمار قدیم
ظاهرا نظام بینالملل باید خود را برای تکانههای بزرگی در دوره چهار ساله دوم دونالد ترامپ آماده کند. سازمان ملل هم که رفته رفته در دو دهه اخیر تضعیف شده، اگر ترامپ به این شکل و بدون ترمز پیش رود، در این دوره جز پوستهای از آن باقی نخواهد ماند. حقوق و معاهدات بینالملل هم به عنوان یک میراث بشری نیز میتواند چنین سرنوشتی پیدا میکند.
در واقع ذهنیت ترامپ ذهنیت استعمار قدیم و کشورگشایی است؛ با این تفاوت که ابزار او نه جنگ، بلکه ارعاب جنگی و «دیکتاتوری اقتصادی» است.
در این میان دوست و دشمن هم برای ترامپ فرقی ندارد. این که کانادا باشد با آن سابقه دوستی دیرینه در حد شراکت راهبردی با آمریکا که خواهان تبدیل شدن آن به ایالتی آمریکایی شد و یا کانال پاناما، خلیج مکزیک و جزیره گرینلند در قطب شمال که تحت کنترل دانمارک دیگر متحد اروپایی آمریکاست. اخیرا هم بعد از طرح پیشنهاد انتقال ساکنان نوار غزه به مصر و اردن مساله سیطره آمریکا بر این منطقه را مطرح کرده است.
باریکه غزه منطقهای خوش آب و هوا در سواحل دریای مدیترانه است؛ ظاهرا ترامپ با خود اندیشیده است که اگر بتواند ساکنان آن را به خارج از این منطقه بفرستد، میتواند با بازسازی آن و ساخت چند برج مثل برجهای ترامپ آن جا را به منطقهای سیاحتی و پردرآمد برای آمریکا تبدیل کند؛ به همین سادگی که ترامپ میاندیشد!
مساله اینجا این نیست که تا چه اندازه اساسا این ایده قابلیت اجرا دارد، مساله این است که آمریکایِ ترامپ به عنوان ابرقدرت جهان امروز اینگونه میاندیشد که به هر جا چشم طمع کند، خواستار الحاق آن به آمریکا میشود؛ چه کانادا باشد چه گرینلند، چه غزه و چه پاناما. فردا پس فردا هم اگر کارش بگیرد، بعید نیست اگر از منطقه و جزیرهای در خلیج فارس خوشش بیاید به آن طمع کند، خواستار واگذاری آن به آمریکا شود.
در حقیقت نظم بینالملل اکنون با بازگشت ترامپ به قدرت در حساسترین دوره خود پس از جنگ سرد قرار دارد و در جهت یک نظم آنارشی و قانونگریز حرکت میکند.
❗️سوریه و چند اتفاق
سوریه این دو روز شاهد رویدادهای مهمی بود؛ نخست این که احمدالشرع (جولانی) به عنوان رئیس جمهور این کشور منصوب شد. تا چند ماه قبل کسی تصور نمیکرد که روزی رهبر هیئت تحریر الشام و مخالفان بر مسند ریاست جمهوری سوریه تکیه زند. دنیای سیاست همین است؛ دنیای اتفاقات غیرمنتظره اما امکانپذیر؛ به این معنا که غیرممکنی وجود ندارد و نباید به سیاست و پدیدههای آن به عنوان امری حیثیتی نگریست.
الشرع امروز در اولین سخنرانی خود در این کسوت از تشکیل کمیتهای برای تعیین اعضای مجلسی کوچک در دوره انتقالی به جای پارلمان و انتشار اعلامیه قانون اساسی برای این دوره در روزهای آینده خبر داد.
رویداد دوم نیز سفر امروز امیر قطر به سوریه پسااسد به عنوان عالیترین مقام خارجی است که در فرودگاه مورد استقبال گرم و بدرقه الشرع قرار گرفت.
قطر نقشی اصلی در حمایت از مخالفان سوریه در 15 سال گذشته داشت و ادامه حیات و پا گرفتن حکومت آنها در ادلب بدون حمایتهای آن میسر نبود؛ تا جایی که گفته میشود در «نرمالیزه کردن» جولانی بیشتر از ترکیه نقش داشت و در حالی که تمرکز آنکارا بر حمایت از «ارتش ملی سوری» بود، دوحه بر روی تحریر الشام کار میکرد.
در سالهای اخیر هم با وجود تغییر موضع خیلی از کشورهای عربی و در راس آنها عربستان و امارات، اما قطر همچنان بر موضع خود علیه نظام اسد و حمایت از مخالفانش پافشاری کرد. امروز نیز سفر شیخ تمیم از یک طرف نشانگر عزم قطر برای حمایت همه جانبه از متحد سوری خود و فربهتر شدن موقعیت منطقهای آن به ویژه در مقابل رقیب اماراتی و از دیگر سو برونداد گذار ترافیک دیپلماتیک خارجی به سوریه به مرحله سفر رهبران کشورهاست.
اما سفر امیر قطر پس از انتصاب الشرع به ریاست جمهوری سوریه و پیامهای تبریک متوالی رهبران عربستان، اردن، ترکیه، امارات و کشورهای دیگر منعکسکننده سه تحول نیز هست؛ نخست این که نظام جدید سوریه از فیلتر «مشروعیت و شناسایی» منطقهای و بینالمللی عبور کرده است. با این حال ناگفته نماند که هر چند تماسها و دیدارهایی هم میان دمشق و ابوظبی شکل گرفته است؛ اما امارات همچنان نسبت به تحولات سوریه ناخرسند به نظر میرسد.
دوم این که سوریه با حمایت منطقهای و بینالمللی با چراغ سبز آمریکا در جهت ثبات سیاسی و امنیتی علی رغم برخی درگیریها و تنشها حرکت میکند. اما دو اتفاق پیشگفته میتواند کاتالیزور اتفاق سومی نیز در آینده باشد و آن هم این که رفع تحریمها یا دستکم تعلیق و کاهش جدی آنها از سوی آمریکا و اروپا به احتمال زیاد در آینده نه چندان دور رخ میدهد و همین هم به معنای شروع به کار بازسازی سوریه خواهد بود.
قطعنامه جدید در وضعیتی متفاوت
قطعنامه تروئیکای اروپایی با حمایت آمریکا درباره برنامه هستهای ایران در شورای حکام تصویب شد. تصویب قطعنامه فارغ از محتوای آن، به معنای نادیده گرفتن هشدارها و تهدیدهای مکرر تهران بود.
این قطعنامه دومین از نوع خود علیه ایران ظرف شش ماه اخیر است که با 19 رای موافق، 12 ممتنع و 3 مخالف کشور به تصویب رسید. علی رغم تحرکات گسترده دیپلماتیک ایران در دو روز اخیر، اما تغییر معناداری نسبت به قطعنامه قبلی در آرای موافق، مخالف و ممتنع رخ نداد؛ تنها با این اختلاف که قطعنامه ماه ژوئن با یک رای بیشتر (20 رای) تصویب شد و 12 رای ممتنع و 2 رای مخالف (یک رای کمتر) داشت.
قطعنامه جدید از مدیرکل آژانس میخواهد که تا نشست بعدی شورای حکام در ماه مارس آینده گزارش جامعی از وضعیت فعالیتهای هستهای ایران ارايه دهد. همچنین از ایران خواسته است که «اقدامات ضروری و فوری» برای حل و فصل مسائل اختلافی پادمانی (دو سایت) انجام دهد.
تهران نیز فورا واکنش نشان داده و رئیس سازمان انرژی ایران دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه متنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
اما ایران در عین حال بر تداوم همکاریهای فنی و پادمانی با آژانس و آمادگی خود برای «تعامل سازنده» تاکید کرده است.
در حالی که تهدیدهای مکرر ایران به «پاسخ قاطع» در صورت صدور قطعنامه در سنگینتر شدن فضا به ویژه در داخل کشور سهیم بود، اما با اطمینان از قطعی شدن تصویب قطعنامه و پس از آن، تلاش شد از اهمیت آن کاسته شود.
هر چند محتوای قطعنامه تفاوت محتوایی چندانی با چند قطعنامه قبلی ندارد و فعلا خواستار اقدامات عملی چون ارجاع پرونده به شورای امنیت نشده است، اما تصویب آن در کنار دور تند تحریمها و مواضع اروپا را نباید واکنشی انفعالی چه در پرونده هستهای چه دیگر پروندهها مانند جنگ اوکراین پنداشت، بلکه به نظر میرسد که خروجی راهبرد جدید و حساب شده طرفهای غربی در قبال ایران است که با گامهای تصاعدی عملیاتی میشود. از این رو هم میتوان پیشبینی کرد که این روند تا فعال شدن مکانیسم ماشه تداوم یابد؛ مگر این که در میانه راه اتفاقی خارق العاده مانع آن شود.
اما در کنار آن نباید از نظر هم دور داشت که هدف دیگر تصویب قطعنامه علیه ایران میتواند به نوعی بسترسازی و آماده کردن فضای بینالملل برای اقداماتی علیه برنامه هستهای ایران نیز باشد. از این رو میتوان گفت که از هم اکنون تا دستکم در دو سال اول دولت ترامپ، تنش غرب و ایران بسیار جدیتر و شدیدتر از قبل پیش رود.
تصویب قطعنامه پس از تهدیدهای بیشتر ایران نسبت به گذشته و همین سفر گروسی به تهران بیانگر این است که مدل سنتی مدیریت و کنترل تنش ایران دیگر جواب نمیدهد و تاثیری در محاسبات طرف مقابل نداشته است.
گویا دریافت طرف غربی با شمول آمریکا و اروپا این است که زمانه تشدید جدی فشار بر ایران و بکارگیری اهرمهای فشار است. به همین خاطر هم بعید است که «فعلا» برای دیپلماسی و مذاکره جدی و بر اساس قواعد قبلی مذاکراتی ارادهای داشته باشد. از این منظر، احتمالا طرفهای غربی قبل از شروع مذاکراتی جدی، در صرافت تشدید گامهای خود و در انتظار تاثیر آن بر محاسبات طرف ایرانی با هدف عقبنشینی جدی در پروندههای متعدد مورد مناقشه است.
اما قابل توجه این که اروپا قبل از شروع به کار ترامپ و رونمایی از نسخه دوم فشار حداکثری او، این فشار را به سبک خود آغاز کرده است؛ در حالی که در دور اول ریاست جمهوری ترامپ هر چند عملا نتوانست در مقابل خروج او از برجام بایستد، اما دستکم مواضع اعلامی انتقادی گرفت؛ اما اکنون در دو بعد اعلامی و اعمالی از او پیشی گرفته است.
در این میان گویا برخی طرفهای منطقهای مانند عربستان نیز به این جمعبندی رسیدهاند که ممکن است که تنش در منطقه دستکم در یکی دو سال آینده وارد مراحل پیشرفتهای شود و به همین خاطر از اکنون برای دور ماندن از ترکشهای این تنش، مواضع خود را هدفمند تنظیم میکنند.
اما چنان که قبلا نیز گفته شد، این تنش ممکن است تا سر حد جنگ پیش برود، اما بعید است که ترامپ به دنبال جنگی منطقهای در خاورمیانه باشد و چه بسا اگر دیپلماسی معطوف به تفاهمات و توافقی نیز شکل گیرد در لب پرتگاه جنگ و در لحظهای حساس و سرنوشتساز با هدف مهار اوضاع و جلوگیری از وقوع آن باشد. با این حال، قبل از شروع دوره ترامپ باید دید این مقطع زمانی دو ماهه تا آمدن او چگونه و به چه شکلی سپری میشود.
- Sgolanbari
راهحل دو جنگ بزرگ؛ احتمالات چه میگویند؟
دو جنگی که مرکز توجه دنیا قرار گرفتهاند و نگاهها به حل هر دو دوخته شده است. با نزدیک شدن زمان تحقق وعدههای دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید آمریکا، که در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن وعده داده بود به جنگهای اوکراین و فلسطین پایان دهد، هر دو جنگ به مرحلهای فعالتر وارد شدهاند. نکته جالب این است که هر دو جنگ از همان ابتدا با کمکهای گسترده آمریکا ادامه یافته و ایالات متحده از این جنگها حمایت کرده است.
در حال حاضر، این دو جنگ که تعداد قربانیان آنها صدها هزار نفر تخمین زده میشود، همچنان با شدت ادامه دارند. انتظار میرود پس از مراسم تحلیف رسمی دولت ترامپ، گامهایی برای حل این جنگها برداشته شود. بدون شک، جنگهایی که با حمایت آمریکا گسترش یافتهاند (و اگر این حمایت وجود نداشت، احتمالاً تا کنون راهحلهایی برای پایان آنها پیدا میشد)، همچنان در چارچوب منافع آمریکا ادامه دارند. آمریکا برای گسترش این جنگها علاوه بر ارسال سلاح و تجهیزات، کمکهای مالی غیرقابل تصور نیز تخصیص داده است.
علاوه بر این، آمریکا از متحدان خود نیز با جدیت درخواست کرده که در کنار طرفهای جنگ مورد نظر آمریکا قرار بگیرند و توانسته این حمایت را جلب کند. وضعیت کنونی نشان میدهد که منافع آمریکا، باعث شده چشم خود را بر روی فجایع انسانی، بمباران بیمارستانها، آتش گرفتن اردوگاههای آوارگان، و تخریب مدارس و مساجد ببندد. همچنین، این کشور مانع از رساندن غذا و دارو به مناطق تحت محاصره شده است.
این رویه نشان میدهد که آمریکا در توقف جنگ نیز رویکرد مشابهی در پیش خواهد گرفت. همانطور که رهبران بلندپایه آمریکا گفتهاند: «آمریکا دوست ندارد، بلکه منافع دارد.» از این منظر، پایان جنگ باید با منافع آمریکا همخوانی داشته باشد. اگر طرفهای درگیر جنگ را بررسی کنیم، در اوکراین روسیه بهعنوان طرف مقابل و در فلسطین نیز اسرائیل در برابر ائتلاف فلسطین، لبنان یا گروههای مقاوم قرار دارند.
در این میان، احتمال مذاکره روسیه با آمریکا در چارچوب منافع مشترک، توافقی برای پایان جنگ اوکراین را به همراه خواهد داشت. منطق ساده نشان میدهد که توقف جنگ اوکراین با حفظ مناطق اشغالی توسط روسیه (که دولت ترامپ نیز این ایده را مطرح کرده است) در مقابل دریافت توافقی متقابل از سوی روسیه صورت خواهد گرفت. در این صورت، توجه آمریکا به جنگ دوم، یعنی جنگ اسرائیل و فلسطین-لبنان معطوف خواهد شد. برای آمریکا، هزینه دادن بخشی از اوکراین بهمنظور مقابله قاطع با مقاومت در حال گسترش خاورمیانه، گزینهای روشن است.
انتظار میرود در این توافق، روسیه در مسئله خاورمیانه بیطرف شده و از جبهه متحدان خود در این منطقه کاملاً فاصله بگیرد. از سوی دیگر، این پیشنهاد برای روسیه که کاملاً به نفع آن است، میتواند با استقبال روبهرو شود. نباید فراموش کرد که نفوذ روسیه در خاورمیانه، از جمله در سوریه، بسیار قابل توجه است. توافق احتمالی این دو قدرت بزرگ، احتمال تداوم ابهام و چالش در سرنوشت خاورمیانه را افزایش میدهد.
اسرائیل و طوفان لاهه!
دیوان کیفری بینالمللی (دادگاه لاهه) امروز حکم بازداشت نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و یواو گالانت وزیر دفاع سابق آن را به اتهام ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت از جمله استفاده از گرسنگی به عنوان سلاحی علیه مردم غزه صادر کرد. این حکم هم پس از شکایت آفریقای جنوبی به عنوان یک کشور غیر اسلامی صادر شد.
مقامات اسرائیلی با عصبانیت شدیدی به حکم واکنش نشان داده و با هجمه سنگینی علیه دیوان لاهه و نهادهای بینالمللی دیگر آن را به «یهودیستیزی» متهم کردهاند.
این حکم هر چند پس از 14 ماه نسلکشی بیسابقه در غزه دیر صادر شده و بعید است به بهبودی سریع اوضاع در غزه کمک کند، اما در عین حال نخستین حکم بازداشت بینالمللی علیه دو مقام عالی رتبه اسرائیلی بوده و در ابعاد متعددی واجد اهمیت فراوانی است.
در مقایسه با دهها قطعنامه و حکم بینالمللی بر زمین مانده درباره اشغال اراضی فلسطینی و مسائل دیگری چون دیوار حائل، حکم دیرهنگام دادگاه و وارد کردن اتهاماتی سنگین و بیسابقه به رهبران آن را میتوان «طوفان و ضربهای قانونی» به چهره اسرائیل در دنیا و پیشرانی قوی برای شیفت پارادایمی در قبال آن در افکار عمومی جهان پنداشت.
در واقع، این حکم به مثابه محاکمه جهانی نتانیاهو و برآمدن تصویر فلسطین در جهان و فروریختن تصویری است که اسرائیل در طول بیش از 7 دهه درباره خود در جهان ساخته بود که بر اشغالگری و تعدی مستمر به حقوق ملتی دیگر سایه سنگینی انداخته بود.
اسرائیل همواره با کاربست اهرمهای نیرومند مالی و رسانهای، پیوند تاریخی با کانونهای قدرت در جهان، معرفی خود به عنوان تنها نظام توسعه یافته و دموکراتیکِ غربتبار در خاورمیانهِ دیکتاتورزدهِ شرقتبار و حربه «یهودیستیزی»، تصویری «متمدانه» و در عین حال «مظلوم» از خود در دنیا به ویژه در جهان غرب ساخته بود که شکستن آن امکانپذیر نبود، اما در همین یک سال و 2 ماه جنگ غزه با دستان خود با تحمیل این فاجعه انسانی و نسلکشی هر آنچه را در این 76 سال کاشته بود، بر باد فنا داد و آسیبی جبران ناپذیر به چهره و روایت اسرائیل در جهان وارد و روایت فلسطین را به شکل بیسابقهای به ویژه در جوامع غربی فربه کرد.
البته در کنار آن نیز جنگ غزه در سایه ناتوانی نهادهای بینالمللی در توقف این خشونت افسارگسیخته، نظم جهانی را در این مدت در برابر چالشهای جدی اخلاقی و قانونی قرار داده است؛ اما حکم دادگاه لاهه میتواند به بهبود اعتبار و جایگاه این نهادها کمک کند.
کما این که چنین حکمی متحدان اسرائیل را در صورت تداوم حمایت تسلیحاتی از آن پس از محکومیت به اتهام جنایت جنگی، در مظان بازخواست و در برابر محکی تاریخی برای اجرای این حکم و خودداری از ارسال اسلحه قرار میدهد. دستکم بر این اساس دیگر نتانیاهو آزادی عمل قانونی برای سفر به بیش از 120 کشور عضو دادگاه را نخواهد داشت و باید دید چه تعداد از این کشورها به آن پایبند خواهند بود.
امروز جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به این حکم، آن «الزامآور» خواند و بیشتر کشورهای اروپایی هم تاکنون از آن استقبال کردهاند.
ناگفته هم نماند که نتانیاهو و گالانت پس از تحویل خود به دادگاه، میتوانند در آنجا حاضر شده و از خود دفاع کنند و یا این که دیوان عالی اسرائیل اقدام به بازجویی و محاکمه هر دو به اتهام جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت کند. اما بسیار بعید است که هیچکدام از این دو امر اتفاق بیفتد.
- Sgolanbari
ترامپ، ایلان ماسک و ایران
ایلان ماسک ثروتمندترین فرد جهان به نوشته نیویورک تایمز دوشنبه گذشته با سعید ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل دیدار و گفتگو کرده است. این دیدار در صورت صحت یک روز قبل از انتصاب ماسک به سمت رسمی وزیر کارآمدی دولت در کابینه دوم ترامپ انجام شده است.
این دیدار به طور حتم با هماهنگی ترامپ بوده است و میتوان آن را تلاشی برای ایجاد پل ارتباط مستقیم با تهران پنداشت و به احتمال زیاد دو طرف ایرانی و آمریکایی در این دیدار توافق هم کرده باشند که این ملاقاتها ادامه یابد.
به همین علت باید دید ترامپ با این دیدار و تلاش برای زدن پل ارتباطی با ایران به دنبال چیست و چرا ماسک را مکلف به این رایزنی کرده است؟
در وهله نخست، این دیدار میتواند نمایش یک روی دیگر سیاست ترامپ در قبال ایران باشد که با تصویر انتخاب طیفی به شدت تندرو، جنگطلب و ضدایرانی سنخیتی ندارد که به قول دوستی، عاقلترین افراد تیمش، خود ترامپ است.
ترامپ همین است و این شیوه بازی او نیز طبیعی و با مضمون چند یادداشت نگارنده درباره شخصیت ترامپ و سیاستهای احتمالی او همخوانی دارد.
فارغ از این که در این ملاقات چه گذشته است، اما ترامپ با این دیدار احتمالا خواسته باشد تصویری متفاوت و «غیرجنگطلب» از خود در قبال ایران مخابره کند. در این قاب، این دیدار فی نفسه میتواند حامل این پیام باشد که به دنبال رفع تنش است نه تشدید آن.
تنشها در منطقه خاورمیانه در سطح خطرناکی است و هر چند به نقطه جوش نرسیده است، اما به آن نزدیک است و ممکن است ناخواسته منطقه را درگیر جنگی کند که نه آمریکایِ بایدن آن را میخواست و نه آمریکایِ ترامپ میخواهد. از این رو احتمالا ترامپ از بیم درگیر شدن در چنین جنگ ناخواستهای میخواهد از هم اکنون برای کنترل و مهار اوضاع اقدام کند.
در این راستا هم میتوان این ابتکار ترامپ را نوعی تلاش برای مدیریت رفتار و کنش ایران به ویژه در قبال اسرائیل و منصرف ساختن آن از پاسخ به حمله نیز دانست. گرچه این پاسخ هم به گمانم همچنان به جد در دستور کار تهران است.
اما احتمال دیگر این که ترامپ از همین ابتدای کار خواسته است که از نزدیک با شیوه و زیرکی خود، شناختی از سیاست و رویکرد ایران در قبال آمریکایِ او کسب کند و یحتمل ببیند که تا چه اندازه بازگشت او و این تصویر «رعبآور» با چینش این تیم ضد ایرانی موثر واقع شده است و این که تا کجا میتواند در این تصویرسازی پیش برود و همچنین میزان آمادگی طرف ایرانی برای کاهش تنش را بسنجد.
اما انتخاب تاجر بزرگی چون ایلان ماسک و نه یک شخصیت امنیتی و نظامی یا سیاستمدار افراطی برای این رایزنی نیز مکمل گزاره بالا و حامل این پیام نیز هست که در کنار تمایلش برای کنترل تنش، اهل معامله و توافق نیز هست.
ناگفته هم نماند که ماسک نیز مانند خود ترامپ شخصیتی متغیر دارد و این سالها روابطشان همواره نوسانی بوده است. ایلان ماسک در انتخابات 2016 به شدت از سیاستهای کلینتون حمایت و از ترامپ شدیدا انتقاد میکرد.
خود همین روابط نوسانی نیز درسهای مهمی برای شناخت دقیق ترامپ دارد.
با وجود مواضع ماسک، و در حالی که تلاش خاصی برای دلجویی از ترامپ نکرده بود؛ اما چون «دلار» و «پول» یک محرک و جهتدهنده نیرومند نظام فکری ترامپ است، پس از پیروزی در انتخابات 2016، ماسک را به عضویت شورای مشورتی اقتصادی درآورد.
اما دوباره ماسک در سال 2017 در اعتراض به خروج از معاهده آب و هوایی پاریس قهر کرد و پس از آن نیز چند بار این قهر و آشتی تکرار شد که غالبا خود ترامپ برای دلجویی، آشتی و کشاندن ماسک به سمت خود تلاش کرده است؛ تا این که در سه ماه گذشته روابط بسیار نزدیک شد و ماسک روزانه یک میلیون دلار به کمپ انتخاباتی او کمک کرد و اکنون نیز به چهرهای کلیدی در تیمش تبدیل شده است. با این حال، باید دید این دوستی تا کی دوام میآورد.
اما به موضوع اصلی که برگردیم، در آینده نیز در امتداد همین تناقضات ترامپی، به احتمال زیاد شاهد فصول دیگری از این دو روی سیاستورزی او در قبال ایران باشیم. یک بار چنان موج تندی راه بیفتد که انگار جنگ حتمی است و بار دیگر موجی متناقض که انگار آشتی و توافق حتمی است.
در میانه جدال این دو تصویر اعلامیِ گیج کننده و بعضا گمراه کننده، باید دید سیاست واقعی ترامپ با ایران راه به کدام سمت میبرد.
- Sgolanbari
*? *بیانیه سازمانهای مردمنهاد حقوق بشری در محکومیت حضور رژیم صهیونیستی در کاپ ۲۹ باکو
⚡ دهها سازمان مردمنهاد و سمن ایرانی فعال در حوزه حقوقبشر با انتشار بیانیه مشترکی، ضمن محکومیت حضور رژیم اسرائیل در کنفرانس تغییرات اقلیمی کاپ ۲۹ در باکو، خواهان فشار جهانی بر این رژیم برای رعایت عدالت اقلیمی در فلسطین و توقف نقض حقوقبشردوستانه و تخریب محیط زیست شدند.
? در این بیانیه آمده است: محاصره غزه و پیامدهای زیستمحیطی و بشری آن: محاصره غیرقانونی و سیستماتیک غزه توسط اسرائیل، موجب بحران شدید زیستمحیطی و کاهش دسترسی ساکنین این منطقه به منابع آب، غذا و خدمات بهداشتی شده است. ادامه این محاصره با مواد ۲۳ و ۵۵ کنوانسیون چهارم ژنو مغایرت دارد و شرایط غیرانسانی و غیرقابلقبول برای جمعیت غیرنظامی غزه ایجاد کرده است.
? ما از اعضای کاپ ۲۹ و سازمانهای بینالمللی حقوقبشری میخواهیم تا با محکومیت اقدامات اسرائیل، این رژیم را به رعایت تعهدات حقوقی بینالمللی و توقف فوری اقدامات مخرب زیستمحیطی و انسانی در اراضی اشغالی فلسطین و لبنان ملزم کنند.
سفر گروسی و چالش مدیریت تنش
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در هنگامهای بسیار حساس در دو سطح منطقهای و بینالمللی به ایران سفر کرده است.
گرچه برآورد طرف ایرانی از گفتگوها «مثبت» و «سازنده» و «مهم» است؛ اما سخنان خود گروسی در نشست خبری با اسلامی قابل تامل و پرمعناست. این اظهارات هم میتواند برونداد قرائت گروسی از وضعیت کنونی باشد و هم «پیامهای هشدار» از جانب خود او یا قدرتهای غربی.
گروسی گفت که «فضا در شرایط متشنج کنونی برای دیپلماسی تنگتر شده و میشود» و «باید به نتیجه ملموسی دست یابیم که ما را از مسیر تقابل دور کند». همچنین ضمن «غیرقانونی» خواندن هر گونه حمله به تاسیسات اتمی ایران، و این که نباید انجام شود، تاکید کرد که با ایجاد راه حل میتوان احتمال جنگ را از بین برد و از تقابل جلوگیری کرد.
احتمالا ایران در شرایط دشوار کنونی برای مدیریت فضای تنش و جلوگیری از تشدید آن بخواهد با گروسی به تفاهماتی ملموستر از قبل درباره برخی و نه همه زمینههای مورد اختلاف با شمول تعدادی از خواستههای آژانس و نه همه آنها برسد.
هدف دیگر ایران ممکن است نوعی ریلگذاری از این طریق برای شروع مذاکرات هستهای در آینده نیز باشد.
در این میان، چه بسا ایران تمایل داشته باشد که در این دو ماه مانده به عمر دولت بایدن مذاکرات هستهای احیا شود تا اتوماتیک در دوره ترامپ تداوم یابد و دیگر معذوریت خاصی برای ازسرگیری آن در عهد او وجود نداشته باشد. اما هنوز روشن نیست که دولت بایدن تا چه اندازه آمادگی ازسرگیری مذاکرات را و لو به صورت شکلی در این مدت کوتاه دارد.
اما این که این مدیریت و مهار تنش از جانب ایران تا چه اندازه میتواند بر رویکرد طرفهای مقابل موثر باشد، باید دید که آنها اکنون به چه میاندیشند و چه دریافتی از آن خواهند داشت.
اگر گروسی با رضایتمندی خوبی از ایران خارج شود، ممکن است سخنان او بعد از سفر و گزارشش در نشست شورای حکام به تلطیف فضا کمک کند. اما بعید هم نیست که طرفهای مقابل در شورای حکام، تفاهم احتمالی ایران و آژانس را «ناکافی» بدانند و برای بالا بردن دز فشار، قطعنامه جدیدی را تصویب کنند.
اگر هم قطعنامهای تصویب نشود و فضای مثبتی شکل گیرد، اما به دلایلی این فضا غالبا موقت باشد و فعلا برگردانی در جهت ازسرگیری موثر مذاکرات هستهای نداشته باشد.
دلیل نخست: دولت بایدن به عنوان دیگر طرف اصلی پرونده هستهای به علل متعددی همچون دوره انتقالی کنونی پس از انتخابات و جنگ و تنش گسترده در منطقه در شرایطی نیست که به مذاکرات «جدی» و توافق با ایران ورود کند.
دلیل دوم: اساسا دریافت آمریکا و اروپا از وضعیت در شرایط کنونی با قبل فرق کرده است. همین باعث میشود که امتیازاتی را که ممکن است ایران در هر نوع توافقی با آژانس بدهد، «ناکافی» بدانند و تلاش کنند که از کانال آژانس و قبل از مذاکرات هستهای جدید که مشخص نیست چه زمانی از سر گرفته میشود، «امتیازات بزرگ و بیشتری» حاصل شود. در مقابل ایران نیز نمیخواهد با دادن چنین امتیازاتی از هم اکنون و در ارتباط با آژانس، از قدرت چانهزنی خود در مذاکرات احتمالی با طرف اصلی پرونده برای رفع تحریمها بکاهد.
دلیل سوم: مطرح شدن دوباره پرونده هستهای ایران نه لزوما به علت نشست فصلی شورای حکام و بازگشت ترامپ و حتی توسعه برنامه هستهای تهران بلکه بیشتر به علت مواجهه کنونی در منطقه و تنش نظامی میان اسرائیل و ایران است. در این شرایط، طرفهای مقابل پرونده هستهای را محمل بهتری برای فشار بر ایران نه خود برنامه هستهای ایران میدانند. در این میان نیز نتانیاهو با بهرهبرداری از این وضعیت نهایت تلاش خود را میکند که بمباران تاسیسات اتمی ایران را در دستور کار طرفهای دیگر قرار دهد.
دلیل چهارم: برای دولت بایدن، پیشرفت در حل اختلافات ایران و آژانس در گذشته و نه در این شرایط انتقالی میتوانست تاثیر مثبتی بر مذاکرات هستهای با آن بگذارد، اما با ترامپ و دولتش وضعیت فرق میکند. اساسا ترامپ اعتقادی به نهادهای بینالمللی ندارد و کلا ترجیح میدهد که هر گونه حل و فصل و رفع اختلافی در هر پروندهای با خود او باشد.
در کنار آن نیز هر چند از قبل از انتخابات آمریکا برای سفر گروسی برنامهریزی شده بود، اما همین که پس از پیروزی ترامپ انجام میشود، ممکن است او توافق احتمالی با آژانس را محصول بازگشت «رعبآور» خود بداند و همین بر قرائت و دریافت او در چگونگی تعامل با ایران و پرونده هستهای در آینده پیشرو اثر بگذارد.
در هر صورت اگر در این دو ماه باقیمانده دولت بایدن تحول سترگی در تنش ایران و اسرائیل اتفاق نیفتد، دیر یا زود مذاکرات هستهای به ویژه در دولت ترامپ از سرگرفته میشود و با آغاز به کار او میتوان برآورد جدیدی از وضعیت مطرح کرد.
- Sgolanbari
کارزار جهانی برای تحریم حضور رژیم صهیونیستی در کاپ 29 باکو
اسرائیل پس از جنایات هولناک غزه و لبنان در انزوای بینالمللی عمیقی فرو رفته و بسیاری از دولتها از ترس افکار عمومی جامعه خود، مانع حضور این رژیم در رویدادها و اجلاسهای مختلف جهانی شدهاند. در چنین شرایطی اجلاس محیط زیستی کاپ 29 به شکل مشکوکی به باکو اعطا میشود که مقامات اسرائیل در آن، خود را نه میهمان که میزبان میدانند و برای ترمیم چهره منفورشان به این رویداد جهانی به چشم فرصتی تکرار ناشدنی مینگرند.
حال وجدانهای بیدار جهان درحال امضای کارزاری برای خنثی کردن این توطئه و ممانعت از حضور رژیم و سخنرانی رئیس آن در اجلاس باکو هستند. شایسته است شما شعروندان بیدار دل و پاک نهاد ترکیه نیز به این کارزار جهانی بپیوندید. هر امضای شما تیری است به قلب تیره صهیونیسم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago