از این‌ همه نفت، زیر ایران پیداست
پایان حیات دایناسورها؛ اینجاست!

#پرویز_شالی
طنزانه از مجموعه شعر: «رز سیاه»

@parviz_shali_ch

به افکارم خیره می‌شوم
از پنجره‌ی قطار ذهن
آنها می‌آیند و می‌روند
مثل مناظر اطراف یک قطار
زودگذر
بی هیچ تأثیری بر سرعت قطار...

وسوسه‌ها تبدیل به فکر می‌شوند
فکرها مبدل به عمل
و اعمال
شکل دهنده شخصیت‌اند
شخصیتی وسواسی
که آن را
بر نمی‌تابم

#پرویز_شالی
شعرسپید از مجموعه: «رز سیاه»

@parviz_shali_ch

یار ما را حد ببندید و مجازاتش کنید...
دل ربودن‌های او از حد شرعی رد شده!

#پرویز_شالی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

@parviz_shali_ch

نمی‌ دانم گـدا یا شاهـم اما
گمانم آدمی خودخواهم اما
به خودخواهی تو آگاهم اما

تورا بر دیگران ترجیح دادم

#پرویز_شالی
#تازه_دوبیتی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

برای آدم‌و حوّا ، هوا چه دلگیر است
برای کودک زیبا ، فضا نفس‌گیر است

هوا هوای ندیدن ، هوا هوای خزان
قلم شکسته و دنیا اسیر تکفیر است

شکسته جام غزل ، گویی از درون پیداست
شبیه سقط جنینی بدون تقصیر است

به حلقه حلقه‌ی ظلمی که عادلانه نشست
تمام عالم خلقت شبیه زنجیر است

امید بسته جوانی به ریش پیر زمان
برای قلب جوانان ، زمانه بی‌پیر است

خدا نخواسته شاید به داد هم برسیم!
در این زمانه که آدم از آدمی سیر است

«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود»
میان این همه کفتار بی‌صفت، شیر است

#پرویز_شالی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

@parviz_shali_ch

پری بنْشان به روی بال یلدا
به خوش یُمنی و بر اقبال یلدا
ببر با خود به رؤیای قشنگی
یتیمان را به استقبال یلدا

#پرویز_شالی
دوبیتی از مجموعه شعر: «رز سیاه»

@parviz_shali_ch

چون زهر، غم زمانه را می‌نوشیم
بی شیله و بی پیله پی تن‌پوشیم
ما سـوته‌ دلان برای غـم آغـوشیم

بیهـوده به ما تهمت شادی نزنید!

#پرویز_شالی
#تازه_رباعی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

سـوریـه‌‌ام ، درگیـر ابهـامـم
بازیچـه‌ی تحـریرَتُ الشّامم
من‌هم شبیه کشوری ویران
مغلوبـم و در حـال اتمامـم!

#پرویز_شالی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

اصلن ندانستم که نیـرنگ است
بوسیدنت آغازِ یک جنگ است!

افتاده‌ام در دام آغوشت
اما چه گویم چون دلت سنگ است

معتاد شیرینی لبهاتم
هر اعتیادی مایه‌ی ننگ است

شاید تو هم مانند من باشی
شاید دلت مانند من تنگ است

دلتنگِ حضِّ بوسه‌ی اول
دلتنگ عشقی پاک و یکرنگ است

گفتم که با پای دلت... ، پا نه
دیدم ولی؛ پای دلت لنگ است!

هرگز نمی‌افتد ولی از پا
موجی که با دریا هماهنگ است

#پرویز_شالی
مجموعه شعر: «رز سیاه»

به روی بوم دلم ، نقش جاودانه بکش
مرا ببر به رخ شعر عاشقانه بکش

حقیقت اینکه دروغی نمی‌کنی پیدا
به موی صاف حقیقت همیشه شانه بکش

به شوق عشق سیاوش کمر ببند و بیا
برای آتش عشقم کمی زبانه بکش

بیا و پای مرا هم به سمت آغوشت
شبیه جنگ و جنون مدیترانه بکش

شبیه سنبل رقصان ، شبیه سیب سپید
عنان وسوسه را خوب و صادقانه بکش

دلم شکسته به پای بهای سنگینی!
دوباره بار مرا سهل و بی‌بهانه بکش

به عشقْ مایلم اما به وقت رسوایی
بیا و جور مرا هم در این میانه بکش!

#پرویز_شالی
مجموعه شعر: «رز سیاه»