𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
خلاصه و معرفی کوتاه از رمان انگور نارس ،اثری از پگاه مرادی
این اثر حال حاضر چاپ اول می باشد و تاکنون 200 نسخه از این اثر منتشر شده است.
#انگور_نارس
#پگاه_مرادی
#معرفی_کتاب
خلاصه و معرفی کوتاه از رمان جاده مه گرفته،اثری از مهین عبدی
این اثر حال حاضر چاپ اول می باشد و تاکنون 200 نسخه از این اثر منتشر شده است.
#جاده_مه_گرفته
#مهین_عبدی
#معرفی_کتاب
قراربی قراری اثری از نازیلا فردین فر ، آبان ماه 1403 توزیع سراسری شد.
با سلام.
مخاطبان عزیز پیرو اعلام ارگان های دولتی مبنی بر تعطیلی کلیه مراکز اداری و بانک ها لطفا در نظر داشته باشید که در زمان تعطیلی های اعلام شده روند کاری ارسال بسته ها به طبع دچار اختلال و طولانی شدن بازه تحویل می شود .
برشی از متن کتاب
عمارت تسخیر شده
اثری از زهرا رحمانی
همه جا تاریک بود. تنها مهتاب بود که هرازگاهی بر فراز آسمان نورافشانی میکرد. فضا بی شباهت به حیاط عمارت نبود. زنی نالان در پای تک درختی خشکیده نشسته بود. سرش را در میان زانوانش فرو برده و تنها موهای خرماییاش پیدا بود که با تارهایی سفید، همچون کولاک برفی زمستانی پوشیده شده بود. اندام ظریفش از پس لباس بلندی که بر تن داشت خودنمایی میکرد و صدای گرفتهاش کمابیش به گوش میرسید.
_دخترمو ازم گرفتی؛ شوهرمو ازم گرفتی؛ دیگه چی از جونم میخوای؟
لحنش در عین تندی، مملوء از آه و فغان بود.
_اونا رو بهم برگردون بهت قول میدم هر چی تو بخوای انجام بدم.
لحظهای سرش را بلند کرد و به مقابل چشم دوخت. گویا چیزی را میدید که در آن محیط تاریک قابل رویت نبود. در چهرهاش ترس، وحشت و خستگی موج میزد.
_قسم میخورم که بنده ی تو بشم! قسم می خورم!
چشمش را بست و اشکهایش را با پشت دست پاک کرد. دستان لرزانش را برآورد و مقابلش دراز کرد.
_منو به بندگی بپذیر و عزیزامو بهم برگردون!
به ناگاه هالهای سیاه اطرافش را محاصره کرد. چشمانش تا انتها باز شد و خنده ی بلندی سرداد. قهقههای که رفته رفته شدت میگرفت و چهره اش را هراس انگیزتر میکرد.
_من بندهی توام...بندهی تو...
خلاصه ای کوتاه از رمان عمارت تسخیره شده
اثری از زهرا رحمانی
النا که به تازگی مادربزرگش را از دست داده، پی به نیرویی غیر قابل کنترل در وجود خود میبرد. او که در جستجوی شغلی جهت گذران زندگی است، در نقش پرستاری از پیرزنی فرتوت، پایش به عمارتی باز میشود که زندگی او را دگرگون میکند.
اشباح و سایهها در کمیناند که مرز میان دو دنیا را بشکنند. گاهی تنها یک اشتباه لازم است که کالبدی برای تسخیر بیابند. این اشتباه میتواند یک اندوه بیپایان، وابستگی عمیق یا حماقتی جهت بازگرداندن مردگان به این جهان باشد.
آیا النا میتواند این اتصال را قطع کند؟
عیارسنج رمان(برای من بخوان برای من بمان)??
اثری از عاطفه امیرانی(هاوین)
برای تهیه اثر به ایدی زیر مراجعه بفرمایید
@arinabookshop
آدرس تلگرام ناشر
@alipub
با سلام
اولین ارسال سال 1403 انجام شد
عزیزان سفارش دهنده لطفا در آدرس مورد نظر حضور داشته باشید.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago