آن دم که با تو باشم یک سال هست، روزی
وآن دم که بی‌تو باشم یک لحظه هست، سالی!

#حافظ

مَنال ای دل که در زنجیرِ زلفش
همه جمعیت است آشفته‌حالی

#حافظ

راننده اسنپیِ پیرِ تیباسوار که کل پلی‌لیستش رپه. خدایا شکرت. #هرروزیه‌سورپرایز‌جدید ?‍?

جایی که اومدیم برای مراسم شله‌زرد پزونِ نذر امام حسن ع، میزبان خودش نجف به دنیا اومده و بزرگ شده.
حقیقتاً صبحونه رو مثل عراقی‌ها پذیرایی کردن و یه دور خاطرات اربعینم زنده شد. مخصوصاً که کناریم یه خانمِ عرب با چادر عبا نشسته و حرف که می‌زنه نصفش عربیه نصفش فارسی. ^^

دوست‌های خاکی و خودمونی رو برای خودتون نگه دارید. با اون قر و فِردارها به جایی نمی‌رسید.

تو هوامو داری، همیشه حس کردم
گمشدم کاری کن، به خونه‌م برگردم

همیشه بعد از اربعین بیشتر عزاداری می‌کنم، غم دارم، مداحی‌لازمم، ته‌نشینم. همیشه محرمم بعد از اربعین شروع می‌شه. شاید چون از اون دسته آدم‌هایی‌ام که بعد از دیدارِ عزیزانم، دلتنگ‌تر از قبلشم. انگار تا قبلش داغ بودم، نمی‌فهمیدم، خودمو به اون راه می‌زدم. نمی‌دونم...
ولی خوشحالم از استشمام بوی خاکِ وطن، و دلتنگ‌تر از قبل برای حرم.
می‌گه «خونه‌م توو کربلاست، اینجا غریبه‌ام/ یک‌جا به من بده، یک‌گوشه‌ی حرم»

...

همین که مى‌دانم کسى
‏شبیه تو نیست
چقدر دلهره‌آورتر از
‏نبودن توست.

دامن مَکِش از من
بنشین که نشاید
آن دل که سپردم
دیگر بِسِتانم